به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، یادداشتی از مجتبی ثمره هاشمی دستیار ارشد رییس جمهور سابق در یادداشتی نوشته است، موضوع هستهای را غربیها به مهمترین چالش بین خود و جمهوری اسلامی ایران تبدیل کردهاند؛ در حالی که ذاتا یک موضوع عادی است. زیرا همه اقدامات ایران مبتنی بر اساسنامه آژانس و معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و تحت نظارت بازرسان آژانس و شفاف است.
اصولا فشار بر جمهوری اسلامی جهت جلوگیری از پیشرفتهای علمی و فنی و اقتصادی، ترویج ایران هراسی و ایجاد تفرقه در منطقه و در یک کلام جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت جهانی تاثیر گذار و الگوست. آنان از ابتدای انقلاب علیه ملت ما دشمنی کردهاند. تقویت گروهکهای ضد انقلاب در یک برهه، تحمیل 8 سال جنگ، تحریمهای اقتصادی گوناگون، حمایت و اعزام گروههای تروریستی و اشغال افغانستان و عراق با هدف چند وجهی من جمله فشار بر ایران و یا اگر میتوانستند حمله به ایران و همچنین تضییع حقوق هستهای نمونههایی از آن است. لذا مذاکره کنندگان توجه داشته باشند که امریکا و بعضی متحدان او که در گروه مذاکره کننده هستند دشمنان قسم خورده ایران هستند و هر چه بتوانند در تضییع حقوق ملت کوتاهی نخواهند کرد. بنابراین هدف مذاکرات باید تثبیت حقوق ملت و دفع شر دشمن باشد. در ادامه به بررسی مفاد قرارداد پرداخته میشود.
بررسی اجمالی مفادی از برنامه اقدام مورد توافق
الف) تناقض در مقدمه
در مقدمه آمده است «این راه حل جامع ایران را قادر میسازد تا به طور کامل از حقوق خود در بهره گیری از انرژی هستهای برای اهداف صلح آمیز... برخوردار شود.»
و در ادامه میگوید:
«این راه حل جامع متضمن یک برنامه غنی سازی با تعریف مشترک و محدودیتهای عملی و اقدامات شفاف ساز و... میباشد.»
سؤال یک: تعریف مشترک برای یک برنامه غنی سازی که یک فرایند علمی و فنی است به چه مفهوم است؟ مگر حق ایران نیست که برنامه موجود و یا هر برنامهای صلح آمیزی را که صلاح بداند طراحی و به اجرا گذارد. تعریف مشترک مخل بهره گیری کامل از حقوق هستهای است.
سؤال دوم؛ اینکه آیا پذیرش محدودیتهای عملی با اصل بهره گیری از حقوقمان در تناقض نیست؟
ب) عناصر گام اول
در اقدامات ایران که در حقیقت تعهدات ایران است،
1- چرا خط برگشت پذیر اورانیوم 20% باید تعطیل شود؛ در حالیکه هیچگونه تضمینی از جانب غربیها برای تامین سوخت مزبور داده نشده است؟ اگر سوخت راکتور تهران تمام شود حدود 800 هزار مورد داروی مورد نیاز سالیانه را چگونه باید فراهم کرد؟
2- بسیاری از نیازهای موجود سوخت از جمله سوخت کشتیهای بزرگ، ناوها، زیردریاییها در برنامه تامین سوخت آتی میتواند سوختهای اتمی با عیار بالا باشد. چرا مسیر مزبور در توافق نامه مسدود شده است؛ مگر این اقدام با بهرهمندی کامل ایران از حقوق هستهای خود که در مقدمه آمده است در تناقض نمیباشد و مگر مجازند جلوی پیشرفتهای علمی هستهای را سد کنند؟
3- آیا توقف گسترش فعالیت در تاسیسات سوخت هستهای نطنز، فوردو و یا راکتور اراک و عدم ایجاد سایتهای جدید غنی سازی یک اقدام داوطلبانه 6 ماهه است و یا از عناصر توافق جامع در آینده هم منظور خواهد شد؟ اگر این تفاهم به توافق جامع سرایت کند حقوق ملت ایران به نحو واضحی تضییع میگردد.
در گذشته به منظور تامین سوخت 20% پیشنهاد شده بود اورانیوم موجود غنی شده به خارج از کشور ارسال و تحت حفاظت کشور ثالثی قرار گیرد تا معادل آن سوخت 20% تحویل شود. در توافق موجود اولیه قرار است همه اورانیوم غنی شده اخیر به دست خودمان تبدیل به اکسید شود و تولید 20 درصد هم تعطیل شود.
4- اینکه در همین گام ایران متعهد شده است صرفا تحقیقاتی را انجام دهد که به انباشت اورانیوم منجر نشود چه مفهومی دارد؟ و آیا تحقیقات مربوط به کشف معادن، استحصال، تغلیظ، تبدیل مواد، ارتقاء سانتریفیوژها، تولید نسلهای جدید سانتریفیوژ مشمول این تعهد میشود یا خیر؟ اگر چنین باشد چگونه میتوان به اهداف بلند مدت هستهای از جمله به سوخت مطمئن برای تولید 000/20 مگاوات برق هستهای دست یافت.
ج) مبحث نظارت
بخشی از نظارتهای پذیرفته شده بیسابقه است. نظیر اجازه اخذ اطلاعات در خصوص معادن، تخلیص و منابع اولیه و مهمتر از همه دسترسی به کارگاههای مونتاژ سانتریفیوژ، کارگاههای تولید روتور سانتریفیوژ و محلهای نگهداری و...
همچنین بازرسیهای دورهای موسوم به DIV-IIV-PIV سطح وسیعی از بازرسیها را شامل میگردد.
چرا نوع دسترسیها و بازرسیهای خارج از قاعده معمول برای مردم توضیح داده نشده است. آیا حد و مرزی برای بازرسیها وجود دارد؟ اگر محدودیتهای لازم در نظارتها اعمال نگردد نتیجه آن شناسایی شیوههای تامین مواد، قطعات، عوامل مربوطه و شناخت مرزهای علمی و تحقیقاتی ایران در این زمینه است و چند ماه برای بازرسان کافی است که اطلاعات جامع را کسب کنند. اگر توافق جامع هم به دست نیاید آنان با استفاده از همین اطلاعات میتوانند با شیوههای فیزیکی و امنیتی جلوی پیشرفت هستهای ایران را برای مدتها سد و یا حداقل مضایق و مشکلات گوناگونی در مسیر آن ایجاد کنند و حتی با دانشمندان و عوامل نقش آفرین آن نظیر گذشته برخورد کنند.
نظارتها و بازرسیها نباید مخل استقلال کشور و حاکمیت ملی و تهدیدی برای امنیت کشور باشد.
در پایان همین بخش پذیرفته شده است که همه فعالیتهای هستهای در سایتهای فوردو و اراک در حد فعلی باقی بماند و اصولا تمام اقدامات اصلی رو به جلو در سایتها متوقف میگردد.
حتی هر سانتریفیوژی که از دور خارج شود جایگزین آن فقط با نوع خودش ممکن است و میزان تولید سانتریفیوژ هم فقط در حد جایگزینی سانتریفیوژهایی که از دور خارج میشود مجاز است.
نتیجه آنکه کلیه فعالیتهای هستهای فقط در حد موجود و بلکه در مواردی کمتر از وضع موجود (نظیر تولید سانتریفیوژ و یا تحقیقات مرتبط و تعطیلی تولید 20%) ادامه خواهد یافت.
اشاره به اقدامات داوطلبانه 1+5
در مقابل کشورهای 1+5 با مواردی به نفع ایران موافقت کردهاند از جمله توقف فشار برای کاهش فروش نفت که یک دستآورد محسوب میشود اما بخش دیگر آن (موافقت با تجارت امور انساندوستانه) علیرغم آثار مثبت اقتصادی نمونهای از برخوردهای تحقیر آمیز غربی هاست و خاطره صادرات نفت در مقابل غذا را در مورد کشور همسایه تداعی میکند.
یادآوری مینماید در سختترین دوران تحریمها از جمله سال 91 بخش مهمی از درآمدهای نفتی هر چند با زحمت زیاد آزاد و صرف تامین نیازهای کشور شد و در سالهای اخیر کشور هیچوقت با بحران عرضه کالاهای ضروری مواجه نشده است.
بعد از اعلام موافقت طرف اروپایی نسبت به تعلیق تحریم مواد پتروشیمی مسئولان اتحادیه مربوطه اعلام کردند، تحریمها موجب توقف صادرات نشده است و مواد پتروشیمی هم اکنون به بازارهای جایگزین صادر میشود. گرچه تعلیق همین تحریمها هم آثار مثبتی به همراه دارد اما شاید توقف تحریمهای جدید مهمترین دستآورد عملی در این بخش باشد.
آنچه محل تامل است بیانصافی غربیها و نابرابری در تعاملات توافق شده است. فراموش نکنیم که تحریمها و فشارها اصولا اقدامی ظالمانه و مبتنی بر زورگویی بوده است و اگر عدالت معیار باشد نه تنها در برابر تعلیق آن نباید امتیاز بگیرند و اراده خود را تحمیل کنند، بلکه باید تمام خساراتی را که بر ملت ما در دوران تحریم تحمیل کردهاند جبران نمایند. امید است باذن الله آن روز فرا رسد.
نگاهی به بعضی عناصر گام نهایی
این بخش شامل حذف همه تحریمها که از اهداف مذاکره است و برداشتن گامهای تعریف شدهای برای دسترسی ایران به حوزههای تجاری، فنی، مالی و انرژی است. اما نکات مهم دیگری هم وجود دارد از جمله اینکه برنامه غنی سازی توسط طرفین تعریف میگردد و ابعاد آن منطبق با نیازهای عملی و با محدودیت مورد توافق در خصوص دامنه فعالیتهای غنی سازی، ظرفیت غنی سازی، محلهایی که در آن غنی سازی انجام میشود و میزان ذخایر اورانیوم غنی شده برای دوره زمانی که مورد توافق قرار میگیرد، تعیین میگردد. در همه موارد مزبور جمهوری اسلامی ایران نمیتواند بدون توافق با 1+5 تصمیم گیری نماید و به معنای دیگر اعمال مدیریت دولت جمهوری اسلامی ایران در موضوع هستهای باید با توافق کشورهای 1+5 باشد و این امر میتواند مخل اصل حاکمیت باشد.
نکته دیگر که در گام نهایی باید اجرایی شود به شرح زیر آمده است:
- پروتکل الحاقی در چارچوب اختیارات رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی تصویب و به اجرا در آید.
به نظر میرسد شاخص مزبور یک تحمیل غیر قانونی و غیر حقوقی است. مگر میتوان شرط طرف مقابل را از قبل به مجلس قانونگذاری کشور تحمیل کرد. در همین جا قابل ذکر است توافق مزبور تعهداتی را متوجه ایران کرده است که بر اساس اصل 125 قانون اساسی بعد از تصویب مجلس شورای اسلامی اعتبار پیدا میکنند.
خلاصه و نتیجه
برنامه ریزی برای تولید سوخت هستهای با همه لوازم آن از جمله تحقیق و پژوهش و اجرای فرآیند تولید انرژی هستهای و سایر استفادههای صلح آمیز از این فنآوری تحت نظارت آژانس و با التزام به معاهده N. P. T بدون هیچگونه شرط و محدودیتی حق مسلم ایران است و مردم بارها بر آن تاکید ورزیدهاند. غربیها و به خصوص دولت امریکا با اغراض سیاسی و با ایراد تهمتهای ناروا موضوع هستهای را به بهانهای برای فشار بر ایران تبدیل کردهاند. نمایندگان دولت جمهوری اسلامی ایران مدافع این حق هستند و پذیرش هر نوع محدودیت و شرط اضافه بر معاهده N. P. T به منزله تحدید حقوق ملت است. غربیها حق ندارند برنامه غنی سازی را با تعریف خودشان بر ایران تحمیل کنند. تا آنجا که حتی نسبت به میزان تولید، محل تولید، میزان ذخائر اورانیوم نظرات خود را اعمال نمایند.
همچنین به بهانه شفافیت نباید دسترسی به اطلاعات برنامههای هستهای بدون حد و مرز باشد و شیوههای نظارتی آنان نباید منجر به نقض حاکمیت ملی و دسترسی به اطلاعات حساس و حیاتی کشور شود. به بهانه نظارت هر مکانی و هر کسی نباید در دسترس و یا سئوال و جواب آنان قرار گیرد. از تجربیات گذشته باید درس بگیریم و آنچه در توافق نامه ژنو در اینمورد آمده است نگران کننده است.
3- دانشمندان هستهای و سایر عناصر خدوم در سازمان انرژی اتمی با زحمات طاقت فرسا و با پشتیبانی نظام اسلامی و مردم و اهداء شهیدان والامقام و هزینههای هنگفت امروز ایران به این حد از تعالی و پیشرفت در موضوع هستهای رساندهاند. حفظ دستآورد مزبور مستلزم گسترش تحقیقات است. دامنه تحقیقات به خصوص مواردی که به غنی سازی مربوط میشود نباید محدود شود. نمایندگان محترم جمهوری اسلامی از این حق ملت ایران باید حفاظت کنند و اجازه ندهند برنامه و دامنه تحقیقات را طرف مقابل تعریف کند.
4-آنچه در توافق نامه مزبور به آن توجه لازم نشده است نگرانیهای ایران و کشورهای فاقد سلاحهای هستهای از گسترش سلاحهای هستهای است.
جالب توجه است بدانیم کشورهای مذاکره کننده با ایران همگی به جز آلمان دارای سلاح هستهای هستند و این پدیده امر غریبی در عصر ماست. چطور ممکن است باور کنیم آنان نگران توسعه و تکثیر سلاحهای هستهای هستند؛ در حالی که بزرگترین ذخایر سلاح هستهای را در اختیار دارند و در ارتقاء آن همچنان سرمایه گذاری میکنند.
لذا آنان علی الاصول فاقد صلاحیت در طرح ادعاهای گوناگون و نظارت بر فعالیتهای هستهای ما هستند.
با این وجود چرا در معیارهای توافق جامع به موضع خلع سلاح و عدم گسترش تحقیقات ساخت سلاحهای هستهای در کشورهای 1+5 به طور جد پرداخته نشده است؟
جا دارد در ادامه مذاکرات این نگرانی که یک نگرانی بین المللی است مطرح و در مورد آن چاره جویی شود.
5- غربیها و در راس آن امریکا با جمهوری اسلامی ایران مشکل بنیادی و ریشهای دارند و این مشکل و دشمنی آنان تا زمانی که ملت ایران از آرمانهای خود دست برندارد و تسلیم اراده آنان نشود ادامه خواهد داشت.
انها امروز در شرایط 10 سال پیش نیستند آنان مجبورند پای میز مذاکره حاضر شوند. از جانب دیگر ملت ایران استقلال، عزت و اقتدار خود را با مقاومت و پافشاری بر اصول و ارزشها بدست آورده است و دوران پرتلاطم و در عین حال درخشانی را با اتکاء به خدا و فداکاری و ایثار و تحت زعامت امام بزرگوار و رهبری معظم انقلاب اسلامی که هر دو از تبار ابراهیم و ابراهیمند پشت سرگذاشته است. همه باید به همت و اراده و پایداری ملت اعتماد و احترام کنیم و از دستآوردها حفاظت نمائیم.
موضوع هستهای صرفا ناظر بر تولید سوخت هستهای نیست بلکه نماد استقامت و استکبار ستیزی و عزت و توانایی ملت ایران است. نماد مزبور باید به جد حفاظت و مراقبت شود تا در ازای کالایی قلیل در معرض آسیب و یا نابودی قرار نگیرد و دشمن تشجیع و امیدوار نشود.
چنانکه ملاحظه شد توافق نامه اخیر علیرغم بهرهمندی از بعضی نکات مثبت دارای نکات مخاطره آمیز جدی است که در ادامه مذاکرات باید جبران شود؛ وگرنه مشکلات بزرگی را متوجه کشور خواهد کرد.
منبع: