به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ من انقلابی ام آمده است: طی دهههای گذشته بسیاری از منبریها از طرح مطالب مورد اختلاف اهل تشیع و اهل تسنن ابایی نداشتند و به راحتی نسبت به خلفا و برخی همسران پیامبر مسائلی را همراه با لعن و بعضاً سب بیان میکردند و همین رویه در خصوص محکوم کردن اعتقادات شیعیان از سوی علمای اهل تسنن نیز صورت میگرفت و به راحتی شیعیان را مشرک میخواندند، ولی پس از انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) هفتهٔ منتسب به ولادت حضرت رسولاکرمصلیاللهوعلیهوآلهوسلم را هفته وحدت نام نهاد و از علمای هر دو مذهب اسلامی خواست تا به وحدت و حفظ احترام یکدیگر توجه کنند.
لیکن طی چند سال اخیر شرایط کمی متفاوت شده است و برخی از علما و روحانیون من جمله روحانیون شیعه که برخلاف مشی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری حرکت میکردند، فعالیتشان را تشدید کرده و دوباره به فضای تنش و تفرقه دامن میزنند.
نگاهی به کارنامهٔ این علما نشان میدهد که ایشان نه تنها به بحث اختلافات دامن میزنند، بلکه در مسائل دیگری مانند قمه زنی و تیغ زنی در عزاداریها نیز تشویق میکنند، که این مسائل نیز برخلاف مصلحت مسلمین و مشی رهبری عزیز است، این علما در توجیه رفتار خود به برخی احادیث و روایات خاص استناد میکنند و بعضاً تا رد اصل ولایت فقیه نیز پیش میروند.
آنچه که در خصوص مباحث روایی و سندیت و تفاسیر روایات مورد ادعا وجود دارد را به علما واگذار میکنم که با توجه به مباحثی که در این زمینه رخ داده است میتوانید با مراجعه به سایتهای مذهبی شیعی و به خصوص پاسخگوی شبهه به آنها دست پیدا کنید، ولی به صورت اجمالی به این مسئله خواهم پرداخت:
1- یکی از دلایل حساس شدن بحث وحدت شیعه و سنی این است که عوامل بیرونی به این مسئله ورود کردهاند، به حدی که دشمنان قسم خورده اسلام هم اکنون برای خدشه به این وحدت شیعه و سنی، برنامه ریزی و تعیین بودجه میکنند و به همین لحاظ، اهل خانه باید حریم خانواده را حفظ کنند و نگذارند دشمنان از این اختلافات سوءاستفاده کنند. حمایت دشمنان اسلام از این مباحث تا حدی است که در حالی که از هیچ شبکهٔ شیعی و سنی معتدلی حمایت نمیکنند، لیکن از شبکههای افراطی در این خصوص انواع حمایتها را انجام میدهند و این شبکهها در حالی که از یک آخور تغذیه میشوند به یکدیگر جفتک میپرانند. شبکههایی مانند کلمه و وصال و اهل بیت از نمونههای این شبکهها هستند که قبلاً در مطالب مستقلی به آنها پرداختهام.
2- از دیگر دلایل حساس بودن این اختلافات در عصر حاضر، سرعت انتقال اطلاعات در رسانهها است به نوعی که فیلم یک سخنرانی در عرض چند روز با اینترنت و بلوتوث به تمام دنیا مخابره میشود، فقط کافیست یکی از علمای اهل تشیع یا تسنن کلام تندی را علیه مقدسات دیگری به زبان آورد تا با انتشار گسترده آن، اختلافات تشدید و به انتقام جویی کشیده شود. جالب است که ریگی معدوم (تروریست معروف که در فیلم اعترافاتش نیز موجود است) در همین زمینه میگوید: «وقتی که اعضای گروهش به لحاظ انگیزهٔ اجرای مأموریتهای تروریستی کم میآوردند برایشان فیلم توهین برخی علمای شیعه به خلفا و همسران پیامبر را پخش میکردند تا به این وسیله انگیزههای انتقام جوییشان را تقویت کند.»
3- اگر چه برخی علمای افراطی در هر دو مذهب، سخنرانیهای افراطی خود را در جهت اثبات حقانیت خود موجه میدانند، اما در حقیقت این گونه اظهارات باب مباحثات علمی را میبندد و عملاً ابواب دیگری من جمله باب توهین، خشونت و حتی ترور را میگشایند.
4- یکی از دلایل حساسیت روز افزون بحث وحدت اسلامی، تشدید فعالیت فرقههای ساخته شده به دست استکبار است. وهابیت و بهاییت در کمتر از 200 سال اخیر به دست استعمار پیر و در راستای افزایش اختلافات بین مسلمین و ایجاد انحراف در مذاهب شیعیان و اهل تسنن و ارائه چهرهٔ مخدوش از اسلام متولد شدند به نحوی که همین دو فرقه شدیدترین لطمات را به اسلام وارد کردند و حتی در ادامهٔ همان مشی، از افراطیون تشیع نیز حمایت شد تا ایشان بتوانند تفکر افراطی خود را بیشتر نشر دهند. تولد، رشد و تجهیز این انحرافیون و افراطیون همگی در راستای یک هدف و آن هم تخریب وجهه اسلام، خدمت به اسرائیل و تقویت آمال استکبار جهانی همچنان دنبال میشود و سال هاست که تحرکات فرقهای مانند طالبان، به عنوان بهانه برای توجیه فعالیتهای ضداسلامی استکبار جهانی مورد استفاده قرار میگیرد، از یک سو از ایشان حمایت میشود و از سوی دیگر به بهانه کنترل آنها به کشورهای دیگر لشکرکشی و مسلمانان مورد تعرض قرار میگیرند.
5- یکی از کاربردهای جدید مباحث تفرقه انگیز اسلامی در کنترل انقلابهای مردمی مسلمانان است. در حالی که بسیاری از کشورهای اسلامی از ظلم حاکمان خود به تنگ آمدهاند، استکبار جهانی از همین مسلمین بر علیه مسلمین دیگر استفاده میکند و با سرمایه گذاری روی برخی، برخی دیگر و در نهایت جهان اسلام را دچار تضعیف میکند، نگاهی به وضعیت بحرین و عربستان و لشکرکشیهای بسیاری از همینها به سوریه به عنوان محور مقاومتِ ضداستکباری نشان میدهد که استکبار چگونه از تفرقه بین مسلمین در جهت تضعیف ایشان و کنترل قیامها و جنبشهای ضداستکباری و بازگرداندن ایشان به مسیر دلخواهش استفاده میکند.
نگاهی به مسائل فوق نشان میدهد که سرمایه گذاری در تفرقه افکنی بین مسلمین با ابزارهای تحریک، فرقه سازی و تقویت عناصر افراطی یکی از بهترین روشهای کنترل پیشرفت اسلام است تا ماهیت این دین الهی که بر پایه عقل، عدالت و استکبار ستیزی بنا شده است با کمهزینهترین راه خنثی گردیده و صرف دعواهای بین افراطیون گردد و هر فرد یا جریانی که محافل علمی و دوستانه درون گفتمانی را به محملی برای جنگ، توهین و تضعیف مسلمین تنزل دهد و یا هرکسی که به هر نحوی چهرهای خشن و بیمنطق از اسلام و مسلمین به جهانیان ارائه کند، خواسته یا ناخواسته در زمین دشمنان اسلام بازی کرده و بدترین خیانت را به اسلام کرده است و مسلمانان باید دقت کنند و نگذارند رحماء بینهم و اشداءعلی الکفار برعکس معنی و اجرایی شود.