به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، آخرین ساخته ابراهیم حاتمیکیا را میتوان بهترین فیلم او دانست. «چ» فقط حکایت دل و دلدادگی نیست، فقط محل نمایش چند ساعت از زندگی شهید چمران، شهید وصالی؛ شهید فلاحی و شهید نوژه نیست. «چ» نمیخواهد فقط بگوید که میتوان هم چریک بود هم کت و شلوار پوشید. این فیلم نمیخواهد با شعارهای سطحی و مشمئزکننده بگوید که ببینید این انقلاب چقدر خون دل خورد تا به اینجا رسید. اصلا حاتمیکیا نمیتواند اینقدر سطحی حرفش را بزند. هنر او این است که فیلمی درباره رخدادی در 34 سال پیش میسازد اما در آن حرف امروز را میزند. چه کسی میتواند درباره 48 ساعت زندگی یک شخصیت 3 دهه پیش، فیلم 120 دقیقهای بسازد و در آن درباره مذاکره با دشمن، آداب مذاکره، نتیجه مذاکره، عزت وطن در زمان مذاکره، چگونگی برخورد با دشمن در زمان مذاکره، باور به نیروی داخلی و نترسیدن از دشمن سخن بگوید؟ بعضیها «چ» را یک فیلم غیرایدئولوژیک درباره یک موضوع ایدئولوژیک میدانند. آنها سخت در اشتباه هستند و حاتمیکیا پاسخ این افراد را در نشست خبری خود به خوبی داد. در جهانبینی «چ» همین بس که چمران در بسیاری از مقاطع فیلم به حاشیه میرود و آن ایدئولوژی فیلم پررنگ میشود؛ صلح خوب است اما نه به هر قیمتی! دوستانی که تکصدایی را دوست دارند اما چندصدایی را فریاد میزنند، اعتقاد دارند چمران فیلم «چ» مرد صلح بود نه مرد جنگ، دنبال مذاکره بود نه مناقشه، عقل را حاکم میدانست نه احساس را؛ قطعا همینگونه بوده و هر انسان عاقل و مومنی نیز صلح و مذاکره و عقل را ارجح از جنگ و مناقشه و احساس میداند اما نه به هر قیمتی! آنهایی که قصد داشتند چمران به روایت حاتمیکیا را مصادره به مطلوب کنند، اعتقاد دارند چون در فیلم دیالوگهایی مانند «شما چمران خمینی هستی یا چمران بازرگان» یا «چریک کت و شلواری ندیده بودیم» یا «شما شجاعی، خوبی، اما من نمیفهممت» وجود دارد، به معنای این است که حاتمیکیا به صلح و مذاکره صرف اعتقاد دارد، چمران قائل به رفتن در راه بازرگان صلحطلب و آشتیجو بوده نه صرفا راه خمینی انقلابی! صلحطلبان و اصلاحطلبان وقتی سکانس مذاکره چمران با یکی از فرماندهان کرد جداییطلب در قبرستان تمام میشود و چمران به فکر فرو میرود، فکر میکنند این به معنای صلحطلببودن چمران است و نشانه این نتیجهگیری را نشان ندادن وجهه چریکی چمران در «چ» میدانند.
آنها ماهیت فیلم یعنی تسلیم نشدن و فرار نکردن چمران را نادیده میگیرند. چمران در «چ» مذاکره میکند اما نه از موضع ضعف؛ در یک طرف چمران وجود دارد و 20 پاسدار با کلی هموطن که اکثر آنها مجروح و بیمار هستند و در طرف دیگر چند لشکر جداییطلب و دستمال سرخی که بوی اسرائیل میدهد!
آنها بگو و مگوهای چمران با وصالی جوان را نماد اختلاف فکری چمران با افراط میدانند و میخواهند اینگونه نتیجه بگیرند که چمران در طرف صلحطلبهایی که حاضرند با هر قیمتی تسلیم شوند، قرار میگیرد! معلوم است که چمران یا هر شخصیت بزرگ و بزرگواری باید مقابل افراط قرار گیرد، اما افراط چیست؟ آیا افراط آن است که برای نجات جان مردم به کسی که به تو و آنها شلیک میکند، شلیک کنی؟ آیا شلیک به کسی که میخواهد خاک کشورت را تصاحب کند، افراط است؟ آیا تسلیم شدن به هر قیمتی افراط نیست؟ آیا زیر بیرق دشمن قرار گرفتن، افراط نیست؟ آیا صلح با لشکری که بوی اسرائیل میدهد، افراط نیست؟ آیا دامن زدن به اختلافات داخلی و توهین به منتقدان در زمانی که دشمن کنار گوشمان است، افراط نیست؟ چمران در «چ» اتفاقا یک چریک عاقل است تا یک مذاکرهکننده نادان. او در زمانی که جنگ در حال مغلوبه شدن است و میبیند که 20 نفره نمیتواند مقابل 20 لشکر بایستد، پیشنهاد مذاکره میدهد و یکی از همان فرماندهان کُرد به او میگوید: آخر مذاکره تسلیم است! اما او تسلیم نمیشود. او اتفاقا بلد است چه موقع پیشنهاد مذاکره دهد و در همان زمان مذاکره نیز از موضع قدرت سخن میگوید نه از موضع ضعف! او حاضر نمیشود هیچ امتیازی بدهد و حتی با طرف مقابل بحث ایدئولوژیک میکند و میخواهد به طرف مقابل بقبولاند که اصل حضور آنها اشتباه است! چمران در «چ» تسلیم نمیشود و حتی دنبال راهی برای دور زدن فشار دشمن است و آن راه را پیدا هم میکند و در یکی از کلیدیترین سکانسهای فیلم داخل خودروی فرمانده دشمن که اتفاقا روزگاری همکلاسی او در آمریکا بوده، میرود. این یعنی همان چمران چریکی که به جای بیگدار به آب زدن، با عقل عمل میکند و باز هم مذاکره میکند! و وقتی او پیشنهادهای چمران را عملی نمیکند، نارنجک در دستش را داخل همان خودرو رها میکند! چطور گفته میشود چمرانِ چریک را در «چ» نمیبینیم؟ چطور گفته میشود او صلحطلب به هر قیمتی بود؟ چطور گفته میشود «چ» یک فیلم ایدئولوژیک نبود؟ در سکانس پایانی بعد از معجزه خمینی که چمران و یارانش را نجات میدهد و همه فکر میکنند فیلم به اتمام رسیده، حاتمیکیا با یک سکانس دیگر سیلی محکمی به کسانی که اعتقاد دارند فیلم ایدئولوژی ندارد میزند؛ در سکانس پایانی چمران نگاتیو فیلمهای خانوادگی خود و خانواده آمریکاییاش را بعد از معجزه خمینی از درون دوربین درمیآورد و این چه معنایی میتواند داشته باشد جز بیرون آمدن از خود و در آغوش ایدئولوژی قرار گرفتن؟ حاتمیکیا به آنهایی که قصد داشتند برداشت خود را به مضمون اصلی فیلم، قالب کنند در نشست خبری بعد از فیلم یک پیام داد؛ صلحطلب باشید اما نه به هر قیمتی و دادن هر امتیازی! با ارسال این پیامها باید منتظر حملات همهجانبه به ابراهیم حاتمیکیا باشیم چون او هم به هر قیمتی زیر بیرق مهاجمان فرهنگی نمیرود.
محسن جندقی
منبع: وطن امروز