رفیق‌دوست در دانشگاه علم‌وصنعت:
به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، همایش 35 سال عزت و حماسه عصر امروز با حضور محسن رفیق‌دوست در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد.
در این همایش محسن رفیق‌دوست با بیان اینکه برای سخنرانی نیامده‌ام، به بیان خاطراتی از دوران انقلاب پرداخت و گفت: وقتی در سال 55 دستگیر شدم پرونده‌ای داشتم. مبارزی در لبنان وجود داشت که من او را در ایران مخفی کرده بودم. هر دو ما را دستگیر کردند، سپس می خواستند من را به مستشاری آمریکا ببرند تا متوجه شوند که آیا من از اقدامات این مبارز خبر دارم یا خیر. وقتی به پادگان ولیعصر رسیدیم ساعت 2 بعدازظهر بود. یک سروان و یک سرگرد آمریکایی همچنین یک سرهنگ ایرانی که نقش مترجم را بازی می‌کرد و یک سرتیپ ایرانی حضور داشتند که هر گاه سرهنگ آمریکایی سوال می‌پرسید سرتیپ ایرانی بلند می‌شد می ایستاد و بعد می نشست، سپس به ترجمه صحبت‌ها می پرداختند، در صورتی که در همه جای دنیا مقامات ارتشی با یکدیگر برابر هستند و از نظر من این خفت تاسف‌برانگیز بود. وقتی از من پرسیدند بی‌خود نیست که مبارزه می‌کنی؟ به او گفتم حتی اگر هیچ دلیلی نیز برای مبارزه نداشته باشم این خفتی که من امروز دیدم باعث می‌شود که مبارزه کنم.
رفیق‌دوست در بیان خاطره‌ای دیگر ابراز داشت: در سال 62 که وزیر شدم به سازمان برنامه و بودجه رفتم و به بررسی بودجه‌ها از سال 42 پرداختم. در آن زمان دولت شاه فقط برای 14 میلیون نفر مردم برنامه‌ریزی می‌کرد و با باقی کاری نداشت و تنها در روستاهایی که خان‌نشین بودند برق‌کشی شده بود.
مدیرعامل بنیاد تعاونی نور در ادامه با بیان اینکه جنگ تحمیلی که علیه ما صورت گرفت، عجیب بود، خاطرنشان کرد: در طول تاریخ و در همه جنگ‌ها یک طرف مورد تجاوز آمریکا قرار می‌گرفت و به صورتی توسط شوروی حمایت می‌شد مانند جنگ ویتنام و یا برعکس شوروی حمله می‌کرد و مورد حمایت آمریکا قرار می‌گرفت تا اینکه جهان سوم به وجود آمد و هیچ کدام از 77 کشور مستقل نبودند، تنها جنگ در دنیا که دو قدرت با هم متحد شدند تا ملتی را از پا دربیاورند جنگ هشت ساله ایران و عراق بود.
رفیق‌دوست تصریح کرد: سال 62 به بلغارستان رفتم و پیرترین رهبر جهان ژینکف را ملاقات کردم. او گفت طاها یاسین گفته ما تا دو هفته دیگر به ایران حمله می‌کنیم یعنی آمریکا و شوروی با یکدیگر در این زمینه متحد بودند. ما از 35 کشور غنیمت گرفته بودیم و از 11 ملیت نیز اسیر داشتیم. وقتی گورباچف سر کار آمد سفیر او درخواست ملاقات کرد. در دیدار انجام شده به وی گفتم دشمنی آمریکا با ما طبیعی بود؛ زیرا ما آمریکا را بیرون کرده بودیم، اما دشمنی شما (شوروی) با ما جای سوال دارد. او گفت دشمنی ما با شما دلیل محکم‌تری دارد. وقتی در کشور ما مارکس، لنین و غیره با شعار «دین افیون توده‌هاست» نصف دنیا را در اختیار گرفته بودند، در کنار گوش ما شما انقلاب کردید و زنگ پایان کمونیست را به صدا درآوردید.
وی در پایان گفت: انقلاب اسلامی بدی ندارد، اما اگر نقدی دارید تحمل کنید؛ زیرا در هیچ کجای دنیا کرامت انسانی که در ایران هست، وجود ندارد.
ارسال نظرات