به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، خبر کوتاه و در نوع خود جالب ظهور اولین روزنامه غیررسمی دولت یازدهم به مدیریت کرباسچی آن هم با بالا بردن پرچم کارگزاران به جای زیرپیراهنی سفید آشتیملی که بر ترکه جبهه خلقالساعه اعتدال بسته شده بود از طنزهای تاریخی است که هر عاقلی را تا دورههای دور پیش از پهلوی پیش میبرد! اصلا چرا راه دور برویم... این روزها نوریزاد از نیروهای معتدل(!) و مورد علاقه هاشمیرفسنجانی که همراه با چند نفر دیگر مکرر به زیارت حاج آقا نائل میشود هم زیرپوش سفید «صلحطلبی و آشتیملی» را بر ترکه اعتدال بسته و مقابل وزارت رژه میرود! در نگاه اول به نظر میرسد حقیقتا درد اعتدال دارد اما جا برای بر زمین گذاردن طفل نیافته است... کمی که نزدیکتر میشویم معلوم میشود جز پرچم صلح و آشتی و این حرفها روی پیراهن سفیدی که به تن کرده مقداری هم شعار با مضمون «مال ما را بدهید برویم» دیده میشود! حال دیپلماسی عمومی با هدف قرار دادن جامعه خودی که ابتدا از منبع و مرکز صفحه فیسبوک جناب دکتر ظریف مجانا آغاز شد، اکنون به رقمهای درشتی رسیده که سبیل چماقداران گذشته را از روغن توافقنامه ژنو چرب کرده است! اشکالی هم ندارد! احتمالا این هم جزو مسائل غیرقابل پرسش است و کنکاش از آن برعهده جبهه سوادداران است! مساله اینجاست که این همه گریبانچاک دهی شد برای جبهه اعتدال، دست آخر سردمدار رسانهاش شد کارگزاران و مدیرش یک زندانرفته که دستکم سر دهها خبرنگار و نویسنده را خورده است! ای بیچاره خاتمی! شرط میبندم امروز در دماوندی، جایی نشسته و به حمایت «تنها روزنامه دولت اعتدال» از نهضت آزادی میخندد! خدا میداند نفرات بعدی، همسایه وی در فراموشخانه اشباح خواهند شد یا میهمان بیبیسی فارسی در لندن... مهم این است هر که با کارگزاران دست داد عاقبت چلاق شد! مثالش هم زیاد است اما چون این حزب گوشتخوار، معمولا قربانیان خود را زنده نگاه میدارد تا محتاج روزی بر سر خوان نعمتش علیل و مریض باقی بمانند، نام نمیبریم از گزیدگان جبههای که از ابتدا نیز با شعار «اعتدال» در میان احزاب چپ و راستی سر برآورد.
الان حال کروبی خریدنی است! بیچاره چقدر در دوره مجلس ششم زحمت کشید تا اعتدال در کشور از دست نرود اما بعدها خوب فهمید که جبهه پدرخوانده مصداق مفاهیمی چون اعتدال و افراط را «شناور» تعریف کرده است...مثل نرخ ارز مثلا!
کارگزاران اگر وفا داشت به خود غلامحسین وفا میکرد! پشت عبدالله نوری را خالی نمیکرد. حال طنز روزگار ماست که «افراطیونی» که سر دهها سیاستمدار خودی را «اشتباها» با قمه در عرصه سیاستبازی شکستهاند، به نام اعتدال دوباره «چماق» کشیدهاند! همین روزهاست که فرمان برسد: «هیچکس حق ندارد بخندد!»
یک زمانی مسعود بهنود اینچنین جبهه افراطیون دوم خرداد را در حمایت از «پدر کارگزاران» نصیحت میکرد: «باری، تاریخ ما میگوید تندروی- به کم و بیش- و در هر اردو که اتفاق افتد، بد است. جلوه و جلای جنبش مدنی دومخرداد، بدان است که در دریای تندرویها و پلنگیها، متین و باوقار، مصلحتاندیش بادبان عقلانیت برافراشته است(!) من آمادهام که کسانی این نظر را نپذیرند و تندروی آن دیگران را توجیه آورند اما ما را نیز نظری هست».
این نظر تخصصی یک انگلیسی بود که ترجیح میداد فرمان اصلاحات به دست افراطیونی که امروز تبدیل به سابقهداران قضایی شدهاند یا «فراری» محسوب میشوند، نیفتد. چرا که نقشه غرب دوام اصلاحات تا قرن 21 بود. بنا بود شکست خط اصیل انقلاب اسلامی به دست «ششلولبندان» گری سیک که در برابر فرمان ارسالی، هر که را که با آمریکا ناسازگار است از داخل مرزهای کشور، هدف قرار میدهند، رقم بخورد! البته این بچههای سرراهی گری سیک یک مشکل داشتند... مغز القاییشان خارج از انکوباتور کلاسها و دورههای دوبی و اوکراین و کلمبیا یونیورسیتی و کنفرانسهای MIT بدون افراطگرایی آشکار، قادر به فعالیت نبود. پس به قول بهنود آنقدر دمای بدن این نوزاد تازه متولد شده – اصلاحات- را بالا بردند که خودیها را به دست خودیها با تیغ خشونت در مقابل مردم ذبح کردند.
خاصیت جبهه پدرخواندگی هم که مشخص بود... شأن ما اجل ورود به بازیهای کودکانه است... پس فرمان صادر شد: «بگذارید همدیگر را بدرند» حالا دوباره بوی داغ کردن خرهای جدید بلند شده است! هواداران و مشاوران و همحزبیها از همه سو سرازیر شدهاند به نحوی که برخی را دولت ناچارا «تکذیب» میکند! بعضی را ابتدا عصارهگیری میکند و سپس تف میکند و گروهی دیگر را مزه نکرده «قابل مصرف در شرایط بحرانی» برچسب میزند! اما آنچه آشکار از این معرکه به گوش میرسد «کوس بیوفایی» است و «بیاعتمادی» و «افراطگرایی!»
از جامه دریده شده اعتدال در کمتر از 6 ماه هیچ باقی نمانده جز همان پرچم افراط و مقتولی مذبوح! گیرههای صعود به بالادست چنان نامطمئن تعبیه شدهاند که به دستاویزآفرینی از نیروهای زخمی و بدسابقه جبهه شکست خورده اصلاحات و کارگزارانیهای تمام شده، ناگزیر شدهاند! وخامت اوضاع به اندازهای است که صفحه معرفی ژنرال دیپلماسی عمومی در فضای مجازی فیلتر است!
یعنی همین امروزِ روز بناست کسانی از اعتدال دفاع کنند که یکی باید دست بر سر زخمی و شکسته خودشان بکشد! درود بر غیرتتان که اینگونه برای کسانی که ثابت کردهاند به طبقه شما جز به چشم ابزاری مصرفی نمینگرند، فداکاری میکنید و به دستخوشهای مالی گزاف در برابر معامله جان و مال و آبرو و... رضایت میدهید! عجب مدیریتی دارد گری سیک! ششلولبندانی تربیت کرده که همچون ربات یکی یکی تکهتکه میشوند اما هیچ «دردشان» نمیآید! نه از بیآبرویی میهراسند و نه از هتک حرمت! مانیفستشان هم یک خطی است
«زندهباد ارباب!»
منبع: وطن امروز