به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، مرتضی احمدی هنرمند شیرین تهرانی است که در آستانه 90 سالگی، همچنان میگوید و میخندد و میخنداند. غیر از فعالیت در سینما و تلویزیون و تئاتر، چند کتاب فرهنگ تدوین کرده است. از جمله فرهنگ اصطلاحات بچههای تهران یا به قول خودش ترون.
برای تمام کسانی که مثل من تئاتر را دوست دارند و روزگاری در حسرت ورود به عرصه هنر و دنیای هنر بودهاند، این ماجرا عجیب نیست؛ اینکه خانوادههای سنتیشان جلوی پیشرفت آنها را بگیرند و با ورودشان به عرصه هنر مخالفت ورزند. این همان اتفاقی بود که برای من هم افتاد. پدر من هیچگاه قبول نمیکرد که من را روی سن و در حال بازی ببیند.
آنقدر این ماجرا برایشان غیرقابل قبول و غیرقابل هضم بود که اگر میفهمیدند، من را از خانواده طرد میکردند. این هم همان اتفاقی بود که افتاد! ماجرا از این قرار بود که کسی به پدرم اطلاع داده بود «چه نشستهای که پسرت در حال بازی در تماشاخانههای لاله زار است.» پدر هم یک بار سر زده به تماشاخانه آمد و من را دید و بعد حسابی از خجالتم درآمد!
البته من حق را به او میدادم؛ شرایط آن زمان شرایط به سامانی نبود و همین باعث میشد که بیشتر خانوادهها از حضور ما در ورطه هنر بترسند، اما خدا را شاکرم که این نگرانی چندی بیشتر دوام نیاورد و پدرم با این ماجرا کنار آمد.
بگذریم، سالها کار هنری کردم اما از دنیای ورزش هم غافل نبودم. این توجه به ورزش و به ویژه فوتبال باعث شده که من همه بازیکنان شاهین و پرسپولیس را بشناسم و از قدیمیترین هوادار تیم پرسپولیس باشم. فکر نمیکنم مسنتر از من کسی مانده باشد و این خاطره را هم شاید هیچ کس نشنیده باشد. من کارمند راه آهن بودم. آن روز حقوق و مزایای خودم که 700 تومان میشد را گرفتم و از آنجا به جای خانه، یک راست به ورزشگاه رفتم تا بازی پرسپولیس با استقلال را که آن زمان تاج نام داشت، ببینم.
دل توی دلم نبود؛ بازی که شروع شد، گفتم یا ابوالفضل (ع) هر گلی که پرسپولیس بزند، صد تومان را صدقه کنار میگذارم. پرسپولیس گل اول را زد، صد تومان را از جیبم که پول در آن بود درآوردم ودر جیب دیگرم گذاشتم. گل دوم را هم زدند، همین کار را کردم. همینطور گل سوم، چهارم و پنجم هم زده شد. گل ششم که زده شد. گل ششم که زده شد، گفتم: یا حضرت ابوالفضل (ع) غلط کردم، حداقل صد تومان برای خودم بگذار، من بدون پول چه کار کنم؟
اینها همه خاطراتت جوانی هستند، خاطراتی که با آنها روزگار گذراندهایم و حالا که به گذشته نگاه میکنم از آن راضی هستم و احساس سربلندی میکنم.
منبع: جام جم آنلاین