گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ فرج الله سلحشور، کارگردان سریال یوسف پیامبر این روزها مشغول نگارش قسمت های پایانی فیلمنامه سریال حضرت موسی (ع) است. به همین بهانه گفت و گویی درباره ساخت این سریال و مباحث سینمای دینی داشتیم که به شرح زیر است؛
«خبرگزاری دانشجو» - آیا برای ایفای نقش حضرت موسی(ع) سام درخشانی انتخاب شده است؟ و این سریال در چه مرحله بسر می برد؟
سلحشور: ما هنوز هیچ کسی را برای این نقش و هیچ نقش دیگری در نظر نگرفتهایم. تحقیقات تمام شده و ما داستان کلی فیلم را نوشتهایم. تقریباً 80 درصد کار سناریوی فیلم تمام شده است، یعنی از 75 قسمت 65 قسمت آن را نوشته ایم و مشغول نوشتن قسمت 66 آن هستیم.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا فیلم حضرت موسی (ع) به سبک فیلم حضرت یوسف (ع) ساخته میشود؟ چون فیلم حضرت یوسف (ع) با مردم ارتباط خوبی پیدا کرده است.
سلحشور: تمام داستانهای واقعی این طور است، حتی اگر زندگی امروز خودمان را نگاه کنیم، میبینیم که داستان حالت روایی دارد، یعنی همه چیز سر جای خودش است و هیچ چیز ساختگی نیست و قابل باور است، به طوری که اگر از عناصر داستان چیزی کم یا جابهجا شود، شنونده یا خواننده فوراً متوجه میشود. اگر به جای مهندس، دکتر بگذاریم بیننده آن قدر دقیق است که سریع متوجه میشود؛ اگر چه بعضیها از داستانهای واقعی اقتباس میکنند و گاهی بد نمیشوند، ولی مصنوعی بودن آن برای اهل فن سریع لو میرود و آشکار میشود.
«خبرگزاری دانشجو» - نظر شما درباره جشنواره فیلم فجر چیست؟
سلحشور: به نظر من جشنواره امسال و برگزارکنندگان آن یک جبههگیری مستقیم علیه انقلاب و اسلام داشتند، مسئولان جشنواره امسال از دولتمردان تا هنرمندان انتخاب شده بودند برای آن که با انقلاب و اسلام عداوت داشته و مخالفت کنند. آثار ارزشی که همه مردم و خانوادههای شهدا تایید کردند مورد غضب جشنواره امسال بود.
از همین جا میشد کاملاً فهمید که جشنواره جهت داشت و جهت آن را هم آن طرف آبیها تعیین کرده بودند، به این ترتیب برگزارکنندگان و داوران جشنواره به صراحت فریاد می زدند که ما با این اسلام و انقلاب و این ولایت و مملکت مخالفیم.حرف آنها این بود که ما کسی را تایید میکنیم که با این انقلاب همراه نباشد، بلکه مخالف این نظام باشد.
«خبرگزاری دانشجو» - پس می توان گفت مسئولان این آرامش خاطر را به فیلمسازان داده اند که آثارشان بدون هیچ تردیدی وارد بخش مسابقه خواهد شد؟
سلحشور: بله. بعضی از آثار در تایید فتنه و سیاهنمایی یا بعضی از فیلم ها مروج فساد بود و بعضی دیگر تحریف تاریخ بود و عملاً دیدیم که این نوع فیلم ها هیچ مانعی برای عرضه شدن نداشتند.
«خبرگزاری دانشجو» - پیام جشنواره امسال سرشار از یاس و ناامیدی بود. آیا واقعاً افکار سازندگان این نوع فیلمها از اجتماع تاریک است یا مسائل پشت پرده دیگری با خط دهی معینی وجود دارد؟
سلحشور: ما اول بیاییم سینما را بشناسیم. سینما یعنی یک نمایش هنری و تفریحی و صنعتی که از غرب آمدند و برای آن اصول و مبانی را تعریف کردند و به همه دنیا دیکته نمودند. دنیا هم دارد آن را انجام میدهد، اما برای سینما در جمهوری اسلامی قاعدهای تعریف نشده است، مانند بانک. بانک ما بانک ربوی است و الان دارد نزول میگیرد. اگر یک بانک میگوید من 22 درصد سود و بانک دیگر میگوید من 50 درصد سود می دهم، یعنی هر که بیشتر زورش برسد، بیشتر ربا بدهد؛ این بانک همان بانکی است که یهودیها درست کردند.
یهودیها یک میزی در وسط بازار داشتند، هر کسی میآمد پولی از آنان میگرفت و آنان میگفتند که چه وقت و چه اندازه باید این مبلغ را پرداخت کنی، این میز باب شد و کم کم به بانک تبدیل شد که الان دست صهیونیستهاست.
دانشگاه ما هم همین طور است، آنها به دانشجو برای این درس نمیدهند که پیشرفت معنوی داشته باشد و به اجتماع خدمت کند، آنها به دانشجو از این دید نگاه میکنند که کار یاد بگیرد و پس از آن طریق راهی برای پول درآوردن داشته باشد.
سینمای هالیوود درست کرده اند تا فرهنگها و ارزشهای دنیای امروز را نابود کنند و ارزشها و فرهنگ غرب و صهیونیسم را به دنیا عرضه نمایند.
سینماگر ما هم بارها به طور علنی اقرار کرده که ما عضوی از جامعه جهانی فیلمسازی هستیم نه فقط یک ایرانی، این حرف یعنی من متعهدم به هالیوود و صهیونیزم و برای آنها فیلم میسازم، لذا میبینید یک فیلم که به کن یا اسکار میرود و جایزه میگیرد در داخل فقط سینماگران و طرفداران آنها و مسئولان فرهنگی از آن استقبال می کنند و برای آن فیلم هورا میکشند و مردم، خانواده شهدا، مذهبیها، علما و روحانیت کاری با این فیلم ها ندارند.
سینمای ما دارد برای دلخوشی یک عده فیلم میسازد، سینمایی که کارش همین است باید در همین حد از او انتظار داشته باشیم، سینمای ما کارش این است که نظرات شخص فیلمساز را به فیلم تبدیل کند، فیلمساز هم تربیت شده این دانشکده است که از غرب آمده.
پس نباید تعجب کنیم که چرا هنرمندان ما سیاهنمایی میکنند، اصلاً سیاهنمایی کار سینمای ماست، وظیفه سینمای ما و سینمای دنیا این است که همه دنیا از جمله ایران را سیاه نشان دهند و همه ارزشها، باورها، آداب و رسوم و اعتقادات ما را تخریب کنند تا اعتقادات غرب حاکم شود.
شما در نشست های هسته ای دیدید که چقدر دولتمردان ما حرص و جوش می خوردند تا با غرب ارتباط داشته باشند؛ آنها برای خوشایند غرب و آمریکا هر کاری می کنند، ارشاد هم یکی از شاخه های همین دولت است.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا این سینما را باید کنار گذاشت؟
سلحشور: بله، اما به این معنی نیست که سینمای دیگری نداشته باشیم.
«خبرگزاری دانشجو» - به نظر شما از سینمای غربی می شود سینمای اسلامی درست کرد؟
سلحشور: خیر، برای مثال می گویم ما الان صندوق قرض الحسنه داریم با سابقه بیش از چند دهه که حقوق هم پرداخت می کند و قرض هم می دهد، اما نه پول اضافی می دهد و نه از مردم می گیرد، پس می شود بانک داشت و نزول هم نخورد.
سینمای الان مثل یک انسان کافر است و یک انسان کافر به هر چه دست بزند نجس می شود و تنها در حالتی می تواند پاک باشد که شهادتین را بگوید. یعنی اصول فکری آن باید تغییر کند تا وقتی این اصول تغییر نکند سینما، سینمای غرب است حالا میخواهد در حوزه هنری آموزش داده شود یا در دانشکده هنرهای زیبا یا دانشکده صداو سیما، فرق نمی کند.
«خبرگزاری دانشجو» - پس فیلمهایی که استثنا هستند چگونهاند؟
سلحشور: این فیلم دیگر از قاعده سینما پیروی نمیکند. یک نفر میآید میگوید من با این سینما کاری ندارم، برای من اعتقادات مهم است، من از امکانات این سینما استفاده میکنم، اما نمیگذارم سینما برای من خطوطی مشخص کند، بلکه من برای سینما خطوطی را تعیین میکنم.
در سینما فیلمساز حرف اول و آخر را میزند وقتی به او میگویی فیلم سربداران را چه کسی ساخته، میگوید این فیلم ساخته من است.
در غرب انسانها برای حل مشکلات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خانواده خودشان نظر میدهند، یعنی وقتی برایشان مشکلی پیش میآید، خودشان دنبال راهکار هستند تا مشکلات را حل کنند، اما ما این گونه نیستیم، ما وقتی با مشکل مواجه میشویم، میگوییم قرآن چه گفته است، امام جعفر صادق علیه السلام چه چیزی فرمودند. بر مملکت ما قرار است این اتفاق بیفتد در سینما هم همین طور است.
گاهی فیلمساز میگوید من کارهای نیستم، من آمدهام نظر بهتر را به فیلم تبدیل کنم. قرآن این داستان را گفته و من میخواهم از این داستان، فیلم بسازم و اعمال نظر هم نمیکنم، مگر آنجا که با آنچه موجود هست، تطبیق داشته باشد.
مثلاً من در فیلم یک حلقه مفقوده دارم و بخشی از داستان را هم میدانم و این باید بازسازی شود، اما به گونهای که با آن بخشهایی که موجود هست، در تضاد نباشد و تعارض بین آنها نباشد.
این یک روش است و روش دیگر آن است که فیلمساز نظر خودش را به فیلم تبدیل میکند. فیلمساز میگوید من تعیین میکنم، من دوست دارم حضرت علی اصغر علیه السلام خونش به آسمان پاشیده نشود و دلم میخواهد به روی زمین بریزد، من دلم میخواهد حضرت ابوالفضل علیه السلام را نشان دهم، حتی اگر همه جامعه مذهبی مخالف باشند.
«من می خواهم» یکی از ارکان فیلمسازی دنیای امروز است، هم در فیلم و هم در سریال. ارکان دیگرش دروغ است؛ اینها در دنیای سینمای امروز تعریف شده است.
سینما 35 رکن دارد و همه هم میدانند که دروغ، خیانت و مادیگرایی محور آن است؛ اینها محورهای سینمای امروز دنیاست.
آنها به دنبال قصه زیبا هستند، ما هم هستیم، منتها آنها فقط ظاهر را میبینند، مانند آقای درویش که اگر دقت کرده باشید به کل فیلم فقط ظاهری نگاه میکند و نتوانسته به باطن عاشورا راه پیدا کند، چرا؟ چون کار دنیای کنونی پرداختن به ظاهر است. سینما سینماگر را آن چنان مذهبی و عمیق تربیت نکرده است که به باطن هم بپردازد و ارزشهای عاشورا را هم ببیند، نه سوادش را دارد و نه ایمانش را و نه انگیزهای برای این کار.
سوژهای پیدا کرده به نام عاشورا و این سوژه را به او دادهاند که بسازد، به این ترتیب فرصتی برای نشان دادن خودش پیدا کرده نه خود عاشورا.
نشان دادن عاشورا اصل نیست، خودش اصل است، این فرهنگ سینماست. نمیتوان گفت آقای درویش این طور است، نه، سینما سینماگران را این جور تربیت کرده است.
آقا شما باید جایزه ببری، باید بروی بالا، از دیگران جلو بزنی، پول، گرین کارت آمریکا و آنتالیا؛ سینمای امروز یعنی این.
«خبرگزاری دانشجو» - متاسفانه میبینیم گاهی فیلمی فرصت نمایش در ایران را ندارد و به خارج از کشور میرود.
سلحشور: بله این حرف درست است، اصلاً این فیلم باید برود خارج!
اگر فیلمسازی ارزشی بتواند کار ارزشی و سالم انجام بدهد این کار را میکند و اگر نتواند سینما را میبوسد میگذارد کنار، در حالی که اگر سینما را از یک سینماگر بگیرند، میمیرد و نابود میشود، برای اینکه همه چیزش، خدا و دین و ایمانش سینماست. کعبهاش هالیوود است، خدایش اسکار و جایزه و جشنواره است، این سینماگر دارد برای این سینما زحمت میکشد!
«خبرگزاری دانشجو» -این نگاه از کجا وارد شد؟ آیا از اول سینما این گونه بوده؟
سلحشور: بله.
«خبرگزاری دانشجو» - یک نکته وجود دارد و این که سینما هویت یک کشور را نمایش میدهد، مثلاً هالیوود اگر بخواهد جنگ عراق را توجیه کند سه سال قبل با مفاهیم آمریکایی، جامعه جهانی را اقناع می کند.
سلحشور: شما الان ببینید غرب چه استفادهای از انرژی هستهای میکند؟ اگر لازم باشد برای سرکوب ملتها. سینمای آن هم همین طور است، به ما میگوید نداشته باش، اما خودش استفاده سیاسی، فرهنگی و نرمافزاری خوبی از دنیا میکند تا دنیا را به شکل خودش دربیاورد.
اوایل انقلاب در همین ایران تمام اقوام کرد، بلوچ، عرب و ... لباس و سنتهای خودشان را داشتند، ولی آرام آرام همین سینما و تلویزیون کاری کردند که شما. الان تظاهرات در جنوب انجام شود شما هیچ عربی را نمیبینید. در کردستان و لرستان هم دیگر این لباسها را نمیبینید.
آنها هر استفادهای از دنیا میکنند، اما به ما میگویند این تفریح است، در حالی که اصلاً سینما برای سازندگی است، اما در سینمای غرب زده شما فقط میتوانید ایرادات را ببینید و راهحل به شما مربوط نیست.
«خبرگزاری دانشجو» - بعضیها مصاحبه کردند و گفتند که ما فقط طرح مسئله میکنیم و جواب حل مسئله با ما نیست. آیا این منطق درست است؟
سلحشور: من از شما سوال میکنم، آیا فحش دادن، توهین کردن و حرفهای نامربوط به زبان آوردن سواد و شعور میخواهد؟ معلوم است که نمیخواهد، هر لات بیسروپایی میتواند بایستد و هر حرفی نامربوطی که دلش میخواهد بگوید.
دیدن فقط سیاهیها، همین فحش دادن است. همه میتوانند نقد کنند، اما هنر نقد آن است که اصلاح نگر باشد و منتقد به اطرافش خوب نگاه کند که این کار هر کسی نیست! دیدن لکه ای سیاه بر روی سفیدی خیلی آسان است، اما وقتی نور همه جا را گرفته و به همه چیز غلبه دارد، شما چه حرفی برای گفتن دارید؟
اگر شعور باشد، از همین آب دریای مواج، با کل عالم ارتباط برقرار میکند، وگرنه دیدن طوفان که هنر نیست. این افت و خیز دریا دیدنی است، اما به فیلمساز یاد دادهاند که فقط این امواج و طوفان و سیاهی را ببیند. اگر شما مرد بودید و بدیها را دیدید و سپس برای آن راه حل گفتید آن موقع انسان فرهیخته و باشعور هستید. اگر فیلمساز امروز بخواهد هم نمیتواند راهحلی ارائه بدهد؛ چرا که جامعه سینما او را به این شکل بارآورده است.
«خبرگزاری دانشجو» - ما تنها نظامی هستیم که از بودجه دولت برای فیلمهایی که علیه ماست، خرج می کنیم. چه کسی باید بر این دستگاهها نظارت داشته باشد؟
سلحشور: اوایل انقلاب که ما به سراغ سینما آمدیم همان روز اول فهمیدیم که این سینما مال ما نیست. امام فرمودند ما با فحشا مخالفیم، با سینما مخالف نیستیم. چرا امام نگفت ما با دروغ مخالفیم و با سینما مخالف نیستیم، برای آن که در آن زمان سینما مساوی با فحشا بود. ما در آن زمان فساد را در سردر سینماها میدیدیم و لازم نبود داخل سینما بروی و فیلم را ببینی. هویت سینما برای ما روشن بود. علت اینکه مردم ما اوایل انقلاب سینماها و بانکها را در تمام کشور آتش میزدند این بود که بانک را محل ربا و سینما را محل فحشا میدیدند.
ما میخواستیم در این حوزه هنری سینمای اسلامی بنا کنیم و با توبه نصوح شروع کردیم. نمایش را با حر ابن یزید ریاحی شروع کردیم و کم کم فیلمهای ارزشی ساختیم بدون اینکه در مکتب این سینما تربیت شده باشیم. خودمان داشتیم میرفتیم جلو که سینمای مذهبی را پیدا کنیم، اما مسئولان فرم داستان آنها را آوردند و آنها را راستگو دانستند؛ همان هایی که فرار میکردند تا از مرزهای ایران خارج شوند. خیلیها رفتند و بعضی ها را هم بسیجی ها در مرز دستگیر کردند و برگرداندند. فکر میکردند که آنها مقصرند و الان بقیه آنها را میگیرند، غافل از اینکه سینماگران این مملکت درباره هنر هیچ اطلاعاتی ندارند و مسئولان آن نمی دانند سینما چیست؛ این در حالی است که عوامل سینمای قبل از انقلاب بعداً فهمیدند که اوضاع امنتر از این حرفهاست و مسئولان فعلی آنها را میپرستند!
اینکه سینما نیست، هر چه هم ما به بچه مسلمان ها گفتیم بیایید در سینما و یاد بگیرید و نگران نباشید ما فیلمساز مسلمان پیدا میکنیم، آنها گفتند آنها تخصص و تجربه دارند. به این ترتیب آن عوامل فاسد را در کنار ما آوردند و بچههای ما را بلعیدند و از بین بردند. مسئولان به آنها گفتند تو فیلمساز هستی که به تو اجازه داده ایم کار اسلامی انجام دهی، در حالی که جواب میگرفتند کار اسلامی یعنی چی؟!
مسئول ما بلد نبود جواب بدهد؛ چون سینما را اصلاً نمیشناخت، ما هم نمیشناختیم و تعریفی از آن نداشتیم. تازه وارد شده بودیم و بلد هم نبودیم. آنها گفتند و ما فقط سرویس دادیم و الان هم همین است. ما بعداً فهمیدیم که سینما چیست، اما موقعی متوجه شدیم که عوامل سینمای سابق سوار ما شده بودند و الان هم آنها تکلیف را روشن میکنند. شما اگر حالا هم بگویید این حرف قرآن است، تعریفش از سینما و قصه این است، چون نمیدانند، میروند از همان فیلمساز میپرسند که آیا اینجای اسلام یا قرآن درست است یا نه؟
از سینماگری که با قرآن دشمن است و مخالفت علنی هم میکند و نسبت به آن جاهل هم هست، میپرسند! تیر شما به سنگ میخورد، شما طرح مجازی ارائه میدهید، ولی همان آدمی که با مذهب کاری ندارد باید نظر بدهد، کسی با اسلام بیگانه است و مخالف.
«خبرگزاری دانشجو» -راه سینما برای همه باز بوده و هست، اما چرا عدهای مخملباف شدند و عدهای بهرامی؟
سلحشور: قبلاً هم عرض کردم بعضی از بچهها کاری به سینما و اصولش نداشتند و پی اعتقادات خودشان بودند، بنابراین تابع سینما و فرمایشات مسئولان و تبلیغات رسانهها نشدند. ما به اعتقادات خودمان عمل میکنیم، اگر توانستیم کار میکنیم و اگر نتوانستیم کنار میکشیم؛ اینها سالم ماندند. اما آنهایی که با این جریان برخوردند و گفتند ما میمانیم تا این سینما را درست کنیم، خراب شدند، مانند اینکه شما یک سیب را در آب آلوده بشویید، اگر آلوده نشود بو که میگیرد، راه درست کردن سینما این نیست که نیرو وارد سینما کنیم، کما اینکه در این 35 سال نیرو وارد کردیم و نیرو از دست دادیم.
ما آمدیم سپاه را کنار ارتش بنیانگذاری کردیم و الان یک ارتش انقلابی، اسلامی و ایرانی داریم، اما اگر سپاه را دست ارتش میدادیم همین بلایی که سر سینما آمده سر سپاه میآمد و انقلاب و اسلام و مملکت تا الان رفته بود.
برای سالمسازی، بستر سالم مانند حوزه هنری، انجمن دفاع مقدس و ... لازم است. هر چند در آنجا هم کارهای بسیار خوبی انجام شد و از هنرمند مسلمان حمایت کرد و بهترین آثار در همین جاها درست شد و گردانندگان آن انگیزههای انقلابی هم داشتند، اما چرا آدمهایی مثل مخملباف از آب درآمدند؟ برای اینکه مبانی تعریف نکردیم و اصول خاصی تدوین نشد؛ همین قاعدهای که در سینمای موجود هست و از غرب آمده را در حوزه هنری پیاده کردیم. فیلمساز و فیلمبردار و بازیگر تعریفی دارد که برگرفته از سینمای غرب است.
«خبرگزاری دانشجو» - در جشنواره فیلم عمار خانم آبیار فیلم شیار را می سازد که قابل تحسین است. نظر شما چیست؟
سلحشور: این خوب است، اما همین خطر برای عمار نیز وجود دارد. جشنواره عمار باید مبانی و اصول را تعریف کند؛ چون دانشجویان همین دانشگاهها به جشنواره عمار میروند. الان میبینید که در همین نشستهایی که برای انرژی هستهای گذاشتهاند دولتمردان ما حرص و جوش میخورند که با غرب ارتباط برقرار کنند. برای خوشایند غرب همکاری میکنند تا غرب و آمریکا خوشحال شوند.
«خبرگزاری دانشجو» - شما گفتید از این دنیای غربی انتظاری جز این نیست، حالا سوال این است که از فرآیند سینمای غربی می شود سینمای اسلامی داشت؟
سلحشور: ببینید که چه قدر مضحک است، شما برای یک طرح سینمای اسلامی داشته باشید، اما سینمای غیراسلامی درباره آن نظر بدهد! این خوب است یا بد مشکل ماست. برای ما بسیار پیش آمده که طرحها و فیلمهای خوب ارائه دادیم و خیلی از مذهبیهای سینما آن را تایید کردند، اما بعد از چند روز از آنها خبری نشده و بعداً مشخص شده که آنها رفتند سراغ کارشان. از مسلمانی که در چرخه سینمای غرب گرفتار شده نظرخواهی کردند و او گفته که این طرحها به درد نمیخورد. مشکل اینجاست که مسئولان ما اگر بخواهند بدانند که یک طرح درست است یا غلط با آدمهای غلط مشاوره میکنند و از قضا از نیروهایی که با این طرحها مشکل دارند، مشورت میگیرند.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا درست است که سینمای ما دارد سه عنصر «جهاد، مردم و مسجد» را از بین می برد؟
سلحشور: البته شما با یک شکل دیگری فرمودید. رکن ما و محل تشکیلات ما مسجد است و از آن غافل شده ایم. فرهنگسرا میسازیم خارج از مسجد و یک نفر که از غرب برگشته را میگذاریم مسئول فرهنگسرای اسلامی، آن آقا هم هر آنچه از موسیقی و رقص و تئاتر و فیلم از آنجا یاد گرفته به خورد فرهنگ ما میدهد و هیچ کس هم حرفی نمی زند. وقتی نظارت چند مسجد بر فرهنگسرا باشد و هیئت امنای آن را شما تعیین کنید و تاکید کنید که به شما سرویس بدهد، این اتفاق نمی افتد. ما حتی فرهنگسرا را در کنار مسجد هم نمیسازیم.
از قدیم به ما گفتهاند که زن و شوهر با هم بلند صحبت نکنند؛ چرا که روی بچهها اثر بدی دارد، ولی یک دفعه خانواده با زنی در تلویزیون مواجه می شود که عربدهکش و چاقوکش است، در حالی که این نباید باشد. آن طرف آب هم میگفتند اگر دوربین بعضی از صحنه ها را نتواند نشان دهد این سینما نیست، بنابراین مسئولان هم کم کم به آنها فرصت دادند و الان طوری شده که نشان دادن موی سر زنان و اندام آنان در دنیای ما عادی شده است.
من معتقدم که ما مبانی فیلمسازی اسلامی و دینی را داریم، دینی به نام اسلام و کتابی به نام قرآن که راهنمایی آشکار است، داریم. مگر ممکن است نعوذبالله خداوند کتابی به نام قرآن فرستاده باشد و نسبت به پدیدهای به نام سینما پیش بینی و آیندهنگری نکرده باشد و راه روشن را نشان نداده باشد. سینمای کنونی انسان محور است، ولی سینمای اسلامی خدامحور و این کاملاً مشخص است. در سینمای موجود مادی گرایی، دروغ، جشنواره و شهرت ملاک است، اما در سینمای اسلام واقعیت و خدا و معناگرایی مطرح می شود.
درام یعنی توهم و افکار مالیخولیایی، اما استفادهای که الان از آن میشود، این است که شما اول یک گرهای را ایجاد میکنید و در آخر بازش میکنید. در سینمای امروز کسی که دزدی می کند آخرش دستگیر می شود، عاشق در انتها به عشقش می رسد، اما ما به همین درام، عبرت میگوییم. اما برداشت انسانها و تأثیرپذیری آنها از این دو چقدر متفاوت است؟ در مورد اول بعد از تمام شدن فیلم بلند میشود و میرود چاییاش را میخورد، اما اسلام می گوید تفکر کن، آنجا مادیگرایی معنی دارد، اما اینجا معنی گرایی مهم است، معنیگرایی یعنی تربیت صحیح و اخلاق اسلامی. آخرین آیه سوره یوسف (ع) به ما میگوید: به درستی که قصههایی که در این کتاب بیان کردیم عبرتی است برای متفکران. این قصهها دروغ نیست، بلکه آنها را تایید کردیم برای راهنمایی شما. این داستانها ساختگی نیست، بلکه اتفاق افتاده و قرآن نکتههای این داستانها را به خوبی برای هدایت بازگو کرده است تا رحمت خدا برای ما بازگو شود.
متؤسفانه تلویزیون ما آن کار را که باید انجام دهد، نمیکند، در حالی که رهبری بارها به آنها تذکر دادهاند؛ چرا که تلویزیون به وظیفه خود به خوبی عمل نکرده است.
«خبرگزاری دانشجو» -شاخص یک مدیر تلویزیونی اسلامی چیست؟
سلحشور: شما اول به سوال بنده جواب بدهید که اگر آقا امام زمان (عج) تشریف بیاورند، میتوانند خوک را پاک کنند؛ حیوانی که خدا آن را نجس و حرام خلق کرده است؟ انصافاً بعضی از مدیران ما واقعاً انقلابی و اسلامی عمل کردهاند، اما تا کنون نتوانستهاند کاری از پیش ببرند. شما که با یک انگشتر جابهجا کردن و ریش گذاشتن، اسلامی نمیشوید. این سینما از اساس مشکل دارد.
ما در حوزه هنری یک اشتباه کردیم. ما نتوانستیم برای فیلمسازی مبانی تعریف کنیم. برای همین جشنواره عمار باید آن را تقویت کند و به آن بودجه اختصاص دهند، منتها باید مبانی بر اسا آن چه که قرآن تعریف کرده، باشد. شاید بعضی بگویند آیا فقط به قصه واقعی باید پرداخته شود، نه، حالا یکی هم یک قصه دارد که سازنده است، باید به آن هم بها دهیم، به شرطی که کسی که این قصه را مینویسد مشخص باشد، این مهم است. نه اینکه بنده نوعی که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده ام و دست چپ و راست خودم را بلد نیستم و از اسلام هم سررشته ندارم قصه اسلامی بنویسم، این قصه را باید شخصی مثل حاج آقا قرائتی بگوید یا از آیت الله حائری خواسته شود که یک مسئله سازنده را برای ما مطرح کند تا به فیلم تبدیل شود. این قصهها را یا باید خدا بگوید یا انسان خدانما؛ چون فیلمسازی یعنی ارشاد.
در جمهوری اسلامی هر لات بیسروپایی که فقط عشق سینما دارد نباید مربی خانواده من بشود. به قول آن هنرپیشه معروف که گفته بودند اگر سینما و تلویزیون مذهبی داشتید تا الان اسرائیل و آمریکا را نابود میکردید. چه کسی میتواند این کار را بکند اصغر فرهادی میتواند؟! یا امثال بچه مذهبیهای اوایل انقلاب میتوانند آمریکا و اسرائیل را نابود کنند؟ فیلمساز باید حتماً در حیطه فیلمسازی دوره حوزوی ببیند؛ چرا که فیلمساز قرار است به عنوان عالم دینی به جامعه درس بدهد.
«خبرگزاری دانشجو» - نظرتان درباره بخش فیلم و سریال دوران 10 ساله آقای ضرغامی چیست؟
سلحشور: واقعیت این است، من با آقای ضرغامی و آقای دارابی آشنا هستم و واقعاً آنها آدمهای خوبی هستند، اما خوب بودن برای اداره صدا و سیما کافی نیست، مذهبی بودن هم کافی نیست، حتی امام زمان (عج) هم نمیتواند آن را عوض کند، مگر اینکه مبانی و ماهیت صدا و سیما تغییر کند. تا اصول و مبانی صدا و سیما عوض نشود هیچ کاری نمیشود انجام داد. صدا و سیما باید از عالمان دینی که با رسانه سر و کار دارند و آن را خوب میفهمند، استفاده کند؛ چرا که ما با سینمای غرب در تضاد هستیم. این افراد باید درباره اینکه چه مبانی باید طرح شود و این طرح ها چگونه عملیاتی گردد، نظر بدهند. مانند شهید آوینی که بالای آشپزخانه صدا و سیما که سالن غذاخوری بچه های جهاد بود، کار میکرد و با بچههای تلویزیون هم کاری نداشت، حتی راننده هم از بیرون آورده بودند و این شد روایت فتح.
میبینید که تمام آثار ارزشمند دفاع مقدس متعلق به روایت فتح است، چرا؟ برای اینکه در آنجا عوامل ناباب نبودند و اگر افراد نابجایی هم بودند، شهید آوینی بچههای خوب و معتقد و مذهبی را جمع کرد و با آنها موفق شد زیباترین و ماندگارترین تصویر را از جنگ ارائه دهد و در نهایت بهترین تئوری را در مورد فیلم و فیلمسازی به یادگار گذاشت. همان طور که یک گوشه از تلویزیون را به شبکه سلامت دادند، یک شبکه را هم به فیلم و سریال اسلامی بدهند و بگویند آقا شما اینجا فیلم اسلامی بساز، به این ترتیب تمام طرحها و تئوریهایی که علما میدهند به فیلم تبدیل کنند، وگرنه نه ضرغامی و نه هیچ کس دیگر نمیتواند این سینما و تلویزیون و ارشاد را درست کند.
هر چند بعضی از فیلمها واقعاً خوب هستند، اما متاسفانه بعضی از این سریالها هیچ تناسبی با انقلاب اسلامی ندارند و اگر بخواهید نمره بدهید میبینید نمره منفی این سریالها و فیلمها خیلی بیشتر از نکات خوب آن است.
«خبرگزاری دانشجو» - الان سیاست صدا و سیما این است که به سمت برنامه های طنز برود، آیا این کار درستی است؟
سلحشور: میدانید چرا آقایان ضرغامی و دارابی و ... به سمت طنز میروند؛ چون کار دیگری غیر از طنز از دست آنها برنمیآید. شما اگر هم بخواهید اسلامی کار کنید نمیتوانید؛ زیرا باید دستورالعمل داشته باشید که ندارید و عوامل شما هم هیچ ارتباطی با خدا و پیغمبر ندارند، پس شما مجبور هستید که به سمت طنز و لودگی و ابتذال بروید و راه دیگری ندارید. من با صدای بلند میگویم آقایان ضرغامی، حسینی و ایوبی! شما به غیر از ابتذال نمیتوانید به سمتی دیگر بروید؛ چون هنرمندان شما غیر از ابتذال و کمدی و لودگی و جز اهانت به اسلام و انقلاب و سیاهنمایی چیزی نمیدانند.
«خبرگزاری دانشجو» - نظر شما درباره تعدد شبکههای تلویزیونی برای مقابله با هجمه ماهواره چیست؟
سلحشور: الان مردم ما چند تا از شبکههای ماهوارهای معروف را نگاه میکنند. بیشتر از پنج تا نیست، شما هم پنج تا شبکه درست کنید چرا 55 تا؟ این اضافه شدن شبکهها توطئهای است از طرف دشمن صهیونیستی. آنها در مسئولان ما رخنه کردند و گفتند، شما برای مقابله با تهاجم ماهواره باید تعدد شبکه داشته باشید.
آیا ما برای آن که جلوی عراق را بگیریم 50 تا سپاه درست کردیم؟ ارتش ما سپاه میشد، حتی یک کمیته هم داشتیم که کم کردیم؛ چون احساس کردیم زیادی است و کاری ندارد، چرا شما سه، چهار تا شبکه خوب اسلامی درست نکنید و به جای آن 40 تا شبکه بزنید که نه هنرمندان در آن بتوانند حضور داشته باشند و نه توان نظارت و مدیریت بر آنها باشد. هر ابتذال را به اسم فیلم و سریال به خورد مردم میدهند، هدف ما این بود که بیننده به سمت ماهواره و تلویزیون خارجی نرود، آیا شما موفق شدید؟ تازه آن بینندهای که قبلاً داشتید از دست دادهاید، بنابراین احتمالات شما غلط است و با اینکه میدانید طرح شما غلط است باز ادامه میدهید، چرا نمیفهمید که این یک توطئه است؟
والله اضافه شدن این شبکهها به ضرر این مملکت است، اگر این مملکت بخواهد یک توطئه را خنثی کند، نمیداند شبکه فراگیری که همه نگاه میکنند کدام است، تماشاگر ما تکه پاره شده است.
70، 80 درصد جمعیت ما یا دارد فوتبال نگاه میکند یا فیلم و سریال شبیه به هم یا اخبار نگاه میکند یا مستند. انصافاً مستند خوب هم داریم، مستندساز رفته آن سر دنیا با یک ساواکی مصاحبه کرده که حرفهای ارزشمندی دارد و یکسری عامل را به نفع ما لو میدهد، این مستند پخش شده، اما مخاطب چندانی نداشته، چرا؟ برای اینکه مردم جای دیگر مشغول شدهاند. حرف خوب هم داشته باشی، کسی نیست آن را گوش بدهد، یکی دارد فوتبال میبیند یکی آشپزی و آن یکی قرآن و ...
ما قبلاً یک شبکه داشتیم که با خانواده در کنار هم میدیدیم و درباره آنها با هم تبادل نظر میکردیم. هم بچهها حرفهای خودشان را میزدند و هم بزرگترها، این خود به خود باعث رشد همه میشد و نیازهای همدیگر را میفهمیدیم، الان حتی عالمان و روحانیون ما پای فوتبال مینشینند مانند مردم عادی.
«خبرگزاری دانشجو» - به نظر شما رئیس بعدی سازمان صدا و سیما باید شبکههای اضافی را جمع کند؟
سلحشور: درستش همین است. شما یک شبکه سه داشتید برای ورزش، چرا دوباره یک شبکه ورزشی تاسیس کردید؟ شبکههای دیگر هم همین طور.
«خبرگزاری دانشجو» - نظر شما درباره شبکه قرآن چیست؟
سلحشور: اشکال این شبکه این است که به آن امکانات ندادهاند و این، شبکهای شده برای قرآن، سخنرانی و مداحی.
شما اگر بودجه مناسب بدهید که این شبکه فیلم و سریال بسازد، آن وقت میبینید که چه قدر بیننده خواهد داشت، فعلاً جز قشر مذهبی آن را نگاه نمیکنند. من با این نظر شما موافقم که قرآن باید در تمام شبکههای ما باشد نه اینکه با درست کردن یک شبکه مذهبی خیال خودمان را راحت کنیم که به مذهب هم پرداختیم و کار تمام شد و جای دیگر بزن و برقص و ... باشد. شما اگر راست میگویید همان بودجهای که برای شبکه یک در نظر می گیرید به قرآن هم بدهید، مگر خود قرآن بالاتر از همه چیز نیست، آقای ضرغامی؟ اگر مذهب برای شما از همه چیز مهمتر است، بودجه این شبکه را هم درست بدهید تا ببینید شبکه قرآن چه ضرورتی دارد. خیلیها که میخواهند ما را مسخره کنند میگویند اگر دوست داری برو شبکه قرآن ببین، ما میخواهیم رقص و آواز ببینیم.
«خبرگزاری دانشجو» -یک خبر درباره سریال حضرت موسی (ع) بدهید؟
سلحشور: با وجود اینکه این خبر ممکن است برای من مشکلاتی ایجاد کند، ولی باید بگویم که این دولت بودجه فیلم حضرت موسی (ع) را نمیدهد؛ چون این فیلم یک فیلم ضدصهیونیستی است، یک فیلم و سریال نیست، یک پروژه ملی و یک حماسه است، انشاالله با این فیلم طومار استکبار و صهیونیسم را در هم میپیچم.
فیلم حضرت یوسف (ع) با اینکه به ظاهر سیاسی نبود و اگرچه زندگی این بزرگان با استکبارستیزی و سیاست همراه است، خیلیها ناراحت شدند؛ میگفتند ما باید الگو را بدهیم؛ این از آن دسته فیلم ها بود که برعکس نظر صهیونیستها بود.
صهیونیستها در اریحا بخشی از قبر حضرت یوسف (ع) را خراب کردند تا کثافتی به نام شارون را در آنجا دفن کنند، با اینکه حضرت یوسف (ع) پیغمبر آنهاست، ما طوری نشان دادیم که خود آنها از حضرت یوسف (ع) خوششان نیامد، اما دنیا خوشش آمد.
فیلم حضرت موسی (ع) هم همین طور است، اگر بتوانند هزار بار اینجا را میکوبیم تا این فیلم ساخته نشود چون تا به حال کسی غیر از خودشان به فیلم و کتاب و انیمیشن درباره حضرت موسی (ع) نپرداخته است.
برای اولین بار میخواهد فیلمی خارج از بینش آنها ساخته شود که تفکر شیعه است؛ یعنی حرفهایی در این فیلم قرار است زده شود که تا کنون تاریخ درباره آن سخن نگفته است.
این است یهود شما، ببینید که در مصر با زنان شما چه میکردند؟ شما را تحقیر میکردند که فقط کهنه بچههای مصر را بشویید و کار دیگری به شما نمیدادند. حالا این پیامبر الهی آمد و شما را نجات داد و در جاهایی مانند سرزمین مقدس مستقر کرد، اما شما به این پیامبر پشت کردید و به خاطر همین پشت کردن به ولی خدا چه قدر مصیبت و آوارگی کشیدید؟ و سپس وقتی اریحا را گرفتید اولین هولوکاست جهان و نسل کشی را به راه انداختید. ما تمام کثافتکاریهای آنها را در این فیلم به نمایش گذاشتیم و آدرسهای غلطی که دادند، مثلاً گفتند اینجا کوه طور است، ثابت کردیم که این غلط است. در همان الواح شما نزد حضرت موسی (ع) از پیامبر اسلام نام برده شده و 70 نفر از بزرگان شما شاهد این قضیه بودند که نام پیامبر ما را در کوه طور اعلام کرد. شما میدانستید که پیامبر ما حق است.
بودجه این چنین سریال در ذهن این دولت هم نمیآید و تلویزیون هم چنین بودجهای ندارد. این فیلم بودجهای نزدیک به 200 میلیارد تومان میخواهد، قرار است حدود 90 قسمت سریال را به نمایش بگذاریم که از نظر مسائل فنی سینما با هیچ کدام از این فیلم و سریالهای ساخته شده قابل مقایسه نیست. در فیلم حضرت یوسف (ع) مصریها میگفتند که شما مصر را زنده کردید، ما فکر نمیکردیم به این زیبایی مصر را به نمایش بگذارید، ما باور کردیم که اینجا مصر است، این عظمت زنده کردن است.
ما چنین کاری میخواهیم انجام بدهیم و ما از مردم کمک میخواهیم. یک حسابی باز میکنیم تا مردم هر چه قدر میتوانند تقدیم کنند.
«خبرگزاری دانشجو» - سراغ تهیه کنندهای هم رفتهاید؟
سلحشور: بله، اما هیچ تهیهکنندهای چنین سرمایهای نداشت. ما سراغ بانکها رفتیم، ولی میگویند که از ما تبلیغات کنید. آخر من در کجای فیلم از شما تبلیغ کنم؟! جز اینکه اول و آخر فیلم بنویسم. اصلاً خدا نمیخواهد از چنین بانک ربوی کار الهی ساخته شود، ما الان حدود یک سال است که آمادگی ساخت فیلم را داریم و اگر همین الان به ما بودجه بدهند شروع به کار میکنیم.
ولي انشاالله که ايشون موفق بشوند سريال حضرت موسي(ع) رو هم بسازند و رو آنتن ببرند.
لطفاآقاي سلحشور شماره حساب براي کمک به ساخت سريال حضرت موسي ع را از طريق صداوسيما اعلام کنند تا هرچه زودتر اين پروژه جهاني شروع شود
کمک مردمي هم خوب است اما فکر نمي کنم اصلا به اين پولها برسد.
چرا از چند تهيه کننده استفاده نمي کنين؟ مثلا 10 - 20 تا؟! واقعا مي گم ها.
کيفيت کارهاي شما واقعا بالاست.
موضوع حضرت موسي هم که الان مي ترکونه.
خداوند شما رو ياري کنه.
توکل بر خدا.
از حضرت آقا (امام خامنه اي)کمک بخواهيد چطور است؟