به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، نخستین مصاحبههای وزیر هم موید این موضوع بود. اگرچه او به واسطه شناختش از ورزش در حوزه دانشگاه با این حوزه چندان غریبه نبود اما اظهارنظرهایش بعضا بوی خامی میداد. به عنوان مثال وقتی برای نخستین بار میهمان تلفنی برنامه 90 شد و درباره صعود ایران از گروهش در جام جهانی صحبت کرد عرق سردی روی پیشانی حامیانش نشست البته ورزش ایران پیش از این هم شاهد چنین اظهارنظرهای نسنجیدهای بوده اما انتظار میرفت وزیر جدید ورزش کمی محتاطانهتر درباره فوتبال و صعود صحبت کند. او آرزوی قلبیاش را در قالب یک خواسته ملی مطرح کرد و آن را چندان دور از دسترس ندانست در صورتی که صعود ما از نگاه فوتبالیها مترادف با معجزه است. از سوی دیگر وزیر بارها در نشستها و محافل مختلف عنوان کرد باید پول دولت به صورت مساوی در ورزش خرج شود.
منظور اصلی او ایستادگی مقابل ریخت و پاش در فوتبال بود. از این رو در بدو کار و برای اینکه برای پیش بردن هدف خود، جامعه را نیز موافق خویش کند برای نخستین بار در طول تاریخ این فوتبال، به صورت ریز مبالغ هزینه شده در دو باشگاه سرخابی رسانهای شد. مردم برای اولین بار از یک منبع آگاه فهمیدند بازیکنی مثل پژمان نوری با سی و چهار سال سن در فوتبال دولتی ما قرارداد یک میلیارد و یکصد میلیون تومانی با باشگاه زیرنظر دولت میبندد. آنچه در پس این افشاگری مورد هدف دولت قرار داشت آگاه کردن مردم بود نسبت به پولی که در فوتبال ما هزینه میشود. با توجه به زیانده بودن فوتبال ما مهمترین توجیه این هزینهها سرگرم شدن جامعه عنوان میشود و بس. البته در لیگ سیزدهم برای نخستین بار در تاریخ لیگ برتر تعداد تماشاگران سقوط چشمگیری داشت و این یعنی فوتبال پرهزینه دستکم این یک کار را هم نتوانسته به صورت کامل انجام دهد. دولت عامدانه رقم دریافتی بازیکنان و کادر فنی سرخابیها را در اختیار رسانهها قرار داد و حالا همه در ایران میدانند امیر قلعهنویی و دایی روی هم رفته برای یک فصل سهمیلیارد تومان از جیب دولت پول دریافت میکنند.
با توجه به عدم درآمدزایی این تیمها به خاطر خصوصی نبودن، خرج کردن این مبالغ هیچ توجیه اقتصادی ندارد از این رو دولت میخواهد با تهییج احساسات مردم و با کم کردن بودجه این تیمها روند تازهای را در فوتبال ایران پیش بگیرد. تا اینجای کار هیچ مخالفتی برای عملیاتی کردن این خواسته وجود ندارد. بخش اعظمی از مردم که طرفدار سرخابیها هم به حساب میآیند موافق اصلاح این پرداختها هستند. برای پی بردن به این حقیقت تنها کافی است بازخورد نظرات آنها در فضای مجازی و حقیقی جامعه را طی دو روز گذشته مورد بررسی قرار دهید. از کامنتها در سایتهای خبری گرفته تا مباحثی که در مترو و تاکسی در این باره صورت میگیرد. مردمی که دغدغه دریافت یارانه 45 هزار تومانی و بیم قطع شدنش را دارند حالا از قول همان دولت میشنوند که ورزش ما برای یک فوتبالیست تقریبا تمام شده برای مدت 9 ماه حاضر شده یک میلیارد و صد میلیون تومان پرداخت کند! از این رو وزارت ورزش اگر قصد کم کردن بودجه سرخابیها را داشته باشد قطعا با حمایت مردم مواجه خواهد شد اما در این بین یک اما و اگر بسیار مهم وجود دارد؛ موضوعی که اگر رعایت نشود قطعا نهتنها قیمت فوتبال ما ارزانتر نمیشود که علاوه بر گرانتر شدن در سالهای آتی موجب سرخوردگی بخش اعظمی از هواداران فوتبال خواهد شد. قانون کم کردن هزینهها میبایست برای هر 16 تیم لیگ برتر اجرا شود و اگر باز هم تیمهای صنعتی با رانتهای ویژه خود از این قانون بگریزند آنوقت پروژه جدید وزارت ورزش با شکستی مفتضحانه روبهرو میشود.
فرصتی که نباید تهدید شود
بسیاری از بازیکنان سرخابی پس از متوجه شدن این موضوع که در این فصل قرار است برخلاف فصول قبل پول چندان زیادی در اختیار مدیران استقلال و پرسپولیس قرار نگیرد از همین حالا مذاکرات خود را برای رفتن به سایر تیمهای متمول آغاز کردهاند. نگاهی به مصاحبه این بازیکنان رگههایی از این برنامه را برملا میکند اما با توجه به دولتی بودن همه تیمهای متمول و صنعتی، دولت به راحتی میتواند پروژه کم کردن هزینهها را به صورت یکپارچه عملیاتی کند. متولی این امر نباید تنها وزارت ورزش باشد چرا که به صورت قانونی آنها تنها مالک سرخابیها هستند و باشگاههایی مثل سپاهان، فولاد و تراکتورسازی، هیچ لزومی بر تبعیت از قوانین این وزارتخانه در خود نمیبینند. اگر دولت یازدهم تنها قصد کم کردن بودجه سرخابیها را داشته باشد آنوقت بازیکن یکمیلیاردی این دو تیم قرارداد میلیاردی جدیدش را با باشگاه دیگری میبندد و تنها خروجی این سختگیری تضعیف بیسابقه دو تیم پرطرفدار پایتخت خواهد شد. از این رو وزارت ورزش قبل از پیاده کردن طرح خود مبنی بر کم کردن هزینهها باید در ابتدا با دولت و وزرای مربوط هماهنگ کند. مادامی که وزارت صنایع بودجه چند صد میلیاردی برای تیمهای زیرمجموعه خود تدارک ببیند وزارت ورزش هیچ توانی برای اصلاح امور ندارد. از سوی دیگر تیمی مثل تراکتورسازی هم که حامیان خاص خودش را دارد باید مشمول این قانون شود.
اگر وزارت ورزش و دولت این خواسته خود را به صورت اصولی و حساب شده در لیگ چهاردهم پیاده کنند قطعا علاوه بر کمتر شدن هزینهها، پول بیشتری به ساخت زیرساختها و همچنین تیمهای پایه میرسد اما اگر باز هم بسان سنوات گذشته تیمهای صنعتی از تبصره خاص خود استفاده کنند و با پرداختهای زیرمیزی موفق به جذب ستارههای میلیاردی شوند آنوقت بعد از یکسال نزول سرخابیها، دولت مجبور میشود برای اقناع هواداران این دو تیم که تعدادشان بیشتر از هر تیم دیگری است، مدیرانی از جنس فتحاللهزاده و رویانیان را مجددا بر مسند کار قرار بدهد. این «مدیران هزینه» برای جبران ناکامی گذشته چنان قراردادهایی را میبندند که برای یک ستاره معمولی شاید فوتبال ما مجبور به امضای برگه 3 میلیاردی شود. از این رو لازم و واجب است که وزیر ورزش قبل از امضای حکم ریاضت مالی به سرخابیها، فضایی را به کمک دولت خلق کند که این کاهش هزینهها به صورت قانون و یکپارچه در تمام تیمها اعمال شود؛ بدون تبصره، خالی از رانتخواری و کاملا واقعی. اگر اینچنین شود آنوقت وزیر ورزش و تیم فکریاش مسیر درست را در پیش گرفتهاند اما اگر خلافش به هر دلیلی اجرا شد آنوقت تاریخ، بیتدبیری وزارت ورزش و جوانان دولت یازدهم را به سختی از یاد خواهد برد.
منبع: وطن امروز