به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، اما دولت خود مقصر است که میخواهد برای یارانهای که حق مردم است، مو از ماست زندگی مردم بیرون بکشد و سر از تمام حساب و کتابهای ملت درآورد، آنهم به شیوهای یکجانبه و غیرعادلانه؛ وقتی معیار پرداخت یا عدم پرداخت یارانه به افراد مجموع درآمد خانوار باشد، منهای اقساط و هزینههایی که قبل از رسیدن پول به منزل باید تسویه شود، خب! معلوم است که این امر خلاف عدالت است، چون زندگی مردم با همان مبلغی میچرخد که به خانه میرسد!
یا مثلاً دولت خانههای ملت را به عنوان اموال و دارایی آنها محسوب میکند- و طبیعتاً داشتن یا نداشتن مسکن فاکتور مهمی در پرداخت یا عدمپرداخت یارانه یا مقدار آن به حساب میآید- اما کاری ندارد که به احتمال قریب به یقین بیش از نیمی از مردم این سرزمین به لطف وامهای متعدد خانهدار شدهاند و شاید اکثر آنها تا سالهای سال درگیر بازپرداخت اقساط این وامها هستند (چون دولت با مجموع درآمد قبل از پرداخت این هزینهها کار دارد.)
یا اینکه از ملت خواسته اجارهبهایی را که دریافت میکنند درمجموع درآمد محاسبه کنند اما اجارهبهایی را که میپردازند از درآمدشان کسر نکنند!
یا مثلاً درآمد خانم خانه را در مجموع درآمد لحاظ کرده، حال آنکه طبق موازین شرعی و فتوای علما، زن به هر میزان دارایی و درآمدی داشته باشد، کسی نمیتواند او را موظف به هزینه کردن این درآمد در مخارج روزمره خانواده کند و اگر هم این کار را میکند- که اغلب زنان ایرانی این کار را میکنند- نه به حکم وظیفه و اجبار، که از سر لطف و رأفت ایشان است.
با این حساب شاید برخی به خود حق میدهند وقتی دولت اینگونه غیرمنصفانه برای درآمد ایشان برنامه دارد به شیوهای مشابه با او رفتار کنند!
هرچند به یقین این فرضیه مشمول طیف غالب ملت نیست و اکثر قریب به اتفاق ایشان بهرغم همه سختیها و مشکلات اقتصادیای که دارند با رعایت کامل وجدان و صداقت به این امر مبادرت کردهاند، که این ملت همان است که روزگاری از دو قرص نانی که در خانه داشت یکی را برای رزمندگان جبههها میفرستاد، رزمندگانی که در میان آنها یا پدر خانواده حضور داشت یا پسر یا یکی از اعضای فامیل، این هنوز همان ملت است!
اما اگرچه مطالبه دولت از بخشی از ملت برای انصراف از دریافت یارانه مطالبه ناحقی نیست و بویژه معقول است که اقشار متمول و مرفه که دستشان به دهانشان میرسد و اساساً این مقدار پول برای آنها بهحساب نمیآید، به میل خود سهمی از این دریافتها نداشته باشند و در عوض منابع حاصل از این انصراف در حوزههای دیگر هزینه شود، لیکن برخورد دولت طی این مدت به گونهای بود که غنی و متوسط و محتاج هیچیک انگیزهای برای اجابت دعوت دولت در خود نیافتند! دولت بهرغم ادعای اعتماد به ملت درصدد آن برآمد که با لحنی آمیخته به تهدید و تحقیر بر جمعیت انصراف دهنده بیفزاید؛ تهدید توانگران به سرکشی در حسابهای آنها و درآوردن سیاهه اموال ایشان از بانکهای اطلاعاتی متعدد و متعاقب آن جریمه 3 برابری آنان در صورت دریافت یارانه و تحقیر قشر یارانهبگیر و دونشأن جلوه دادن دریافت یارانه تا بلکه به این ترفند هم مرفهین از دریافت یارانه چشم بپوشند و هم قشر متوسط عطای دریافت یارانه را به لقای آن بفروشند که به تعریف دولت دریافت یارانه در شأن هیچکدام از این گروهها نیست. انگار که درآمد کم داشتن امری شرمآور است یا آنان که یارانه دریافت میکنند شأن اجتماعی ندارند!
گروههای مرجعی هم که برای دعوت مردم به انصراف از یارانه برگزیده شده بودند خودش داستان جداگانهای داشت. انصراف وزیر و وکیل و بازیگر و فوتبالیست و حاجیبازاری و امثالهم که هنر نیست، تازه! طنز ماجرا این بود که برخی از این حضرات یارانه مرحله اول را دریافت کردهاند!
این البته هنوز تقصیر کوچکی بود در برابر آنچه ملت از رفتار و کردار دولت میدید و میشنید!
دولتی که بنا داشت طعم گس دعوت به انصراف از دریافت یارانه را چاشنی شیرینی نوروزی کرده و به کام ملت بگذارد و حتی در این سودا دست به دامان صدا و سیمایی شد که خودش میگوید چندان با هم آبشان در یک جوی نمیرود و حتیتر بهرغم احساسی که به شرق دارد از ظرفیت «چوچانگ» چینی هم بهره گرفت، باید به اقتضائات این مطالبه وفادار میماند.
نمیشود برای همسرانتان میهمانی آنچنانی با هدایا و تشریفات کذا برگزار کنید، بعد انتظار داشته باشید ملت دعوت شما را برای انصراف از دریافت یارانه و صرفهجویی در هزینهها لبیک گوید! حالا بماند که برخی از مردم این مملکت توان برگزاری یک میهمانی کوچک خانوادگی را هم ندارند!
نمیشود بهرغم اینهمه پیشرفت پزشکی در کشور وزیرتان برای معالجه راهی فرنگ شود، بعد انتظار داشته باشید ملت دعوت شما را برای انصراف از دریافت یارانه و صرفهجویی در هزینهها لبیک گوید! حالا بماند که برخی از مردم این مملکت به دلیل هزینههای سرسامآور بهداشت و درمان با درد خود میسوزند و میسازند و حتی رنج عزیزانشان را نظاره میکنند اما نمیتوانند به مراکز درمانی نزدیک هم بشوند!
نمیشود با هزینه بیتالمال استخر و سونا برای خودتان بسازید و لذتش را ببرید، بعد انتظار داشته باشید ملت دعوت شما را برای انصراف از دریافت یارانه و صرفهجویی در هزینهها لبیک گوید!
آقای دولت! کسی نمیگوید ریاکارانه تظاهر به سادهزیستی کنید اما حال که چنین خواستهای دارید لااقل این فاصله فاحش را به رخ ملت نکشید. فرمودهاند «الناس علی دین ملوکهم»، البته اکثر مردم که این خاصهخرجیها را ندارند و نمیتوانند در این هزینهها به دولت راستکرداران حتی نزدیک هم بشوند اما میتوانند به بالادستیها نگاه کنند ببینند سلوکشان چگونه است!
شاید آقای دولت بگوید مقصودش انصراف اقشار نیازمند نبوده که اساساً چنین انتظاری محلی از اعراب ندارد و اگر قرار است چراغ یارانه به خانهای روا باشد بیغوله همین کوخنشینان کمتوقع است اما انتظار از قشر مرفه و متوسط میتوانست معقول باشد که ایشان هم دولت «تدبیر» را «ناامید» ساختند!
مرفهین که هیچ، بود و نبود این پول و حتی دهها برابر آن برای آنها علیالسویه است، حتی قشر متوسط هم که نیاز «حیاتی» به این مبلغ حقیقتاً ناچیز ندارد، اما به هرحال با شرایطی که پیش خواهد آمد و تورم مضاعفی که از این پس در راه خواهد بود، میتواند آن را به زخمی از زندگی بزند و به قول معروف چاله کوچکی را با آن پر کند، آنها، هر دو میتوانستند از این مبلغ چشم بپوشند، اگر رفتارهایی را که برشمردیم از دولت نمیدیدند!
اگر نمیدیدند دولت میخواهد حساب و کتاب تمام اموال آنها را درآورد، اما خودش بیحساب و کتاب از بیتالمال و «خزانه خالی» هزینه میکند، آنهم نه برای ضروریات جامعه و منافع ملی و آبادانی کشور که برای خوشگذرانیهای شخصی و تجملگراییها و اشرافیگری دولتیها و اهل و عیالشان!
مردم انصراف میدادند اگر میدیدند دولت نه با زبان تهدید و تحقیر که با زبان تشویق و تکریم با آنان سخن میگوید.
مردم انصراف میدادند اگر میدیدند دولت در برابر زیادهخواهی دشمنان ایستاده و قاطعانه بر حقوق ملت پایمیفشارد و این انصراف هزینهای است که برای ایستادگی میپردازند اما حالا حق دارند بپرسند وقتی «حق» ی در میان نیست برای چه باید هزینه پرداخت؟
مردم انصراف میدادند اگر میدیدند...
مردم اما میبینند دولتی که برای گرفتن پول خود ملت از شیطان هزار خواهش و تمنا و منت میکشد و آخر سر هم چیزی عایدش نمیشود، تلافی دیپلماسی صدقهای را سر ملت درمیآورد و یارانهبگیران را تحقیر میکند.
مردم اما میبینند دولت به عوض آنکه بر دشمن سخت بگیرد و با ملت مدارا کند با دشمن راه میآید و برای ملت خط و نشان میکشد، سهم ملت از «نگاه دولت به درون» تهدید و تحقیر است برای انصراف از یارانه و سهم دشمن «نرمش» ی که قید «قهرمانانه»اش را زدهاند!
مردم اما میبینند دولتی که آنان را توصیه به صرفهجویی میکند، خودش خرجهایی روی دست بیتالمال میگذارد که با صرفنظر از همینها میتوانست حتی میزان یارانهها را دو برابر هم بکند!
با این حساب ملت آیا حق ندارد بگوید: «أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم!»
روحانی ماهها منتقدانش را به درک پیام 24 خرداد فراخوانده است، حالا ملت او را به درک پیام 20 فروردین فرامیخوانند، حتی همان 7/50 درصدی که به او رأی دادند! اما شاید اگر «توافق نامتوازن ژنو» در میان نبود، 3/49 درصدی که به روحانی رأی ندادهاند به یمن 20 فروردین دعوتش را اجابت میکردند و هزینه ایستادگی او را بر سر «حق مسلم» میپرداختند، اما...
حالا این روحانی است که باید پیام 20 فروردین ملت را بگیرد، شاید این پاسخی است به ارادهای که میخواست رنگ گفتمان مصالحه را به روزهایی بپاشد که یادگار گفتمان مقاومتند، ارادهای که بناداشت در هیاهوی ثبتنام برای یارانه، پیام 20 فروردینی را که میراث دانشمندان مجاهد این سرزمین است از خاطر ملت ببرد، حالا کسی که پیام 20 فروردین 85 را برنمیتابید، باید چارهای بیندیشد برای پیامی که ملت از 20 فروردین 93 برای او مخابره کرده است!
اما با همه این احوال «هدفمندی یارانهها» برای ارتقای کشور طرح بزرگ و لازمی است، اجرای آن عزمی ملی میطلبد، حالا دولت در دست هر کسی باشد، این است که نمیدانیم بر اوضاع و احوال پیش آمده باید خندید یا باید گریست!
منبع: وطن امروز