به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، 1. اقتصاد: اوضاع اقتصادی کشور مطلوب نیست. شعارهای اقتصادی رئیس جمهور –همچون شعار 100 روزه- تاکنون محقق نشده است. ثبت نام گسترده مردم در فاز دوم هدفمندی یارانهها تیم اقتصادی دولت را دچار انفعال و ناهماهنگی –مانند مواضع متفاوت وزیر اقتصاد و معاون اجرایی رئیس جمهور- کرده است.
گران شدن قیمت حاملهای انژری و افزایش جهشی قیمت کالاها و خدمات با وجود عدم افزایش مبلغ یارانه نقدی، در نگاه مردم اثرات منفی به همراه داشته است. نرخ حمل و نقل عمومی با وجود وعده چندباره مقامات دولتی درباره ثابت ماندن تا خردادماه، گران شده است.
بازار ارز دچار نوسان هر روزه است. واردات کالا و خروج ارز رشد زیادی داشته است. رانتهای بزرگ اقتصادی به برخی تاجران خاص داده شده است و...
2. سیاست خارجی: در مذاکرات هستهای اساس کار دولت بر پنهان کاری است. روند مذاکرات اکنون به مراحل حساس تدوین پیشنویس توافق نهایی رسیده است. این روزها زمان رد و بدل کردن امتیاز و تعیین سرنوشت فعالیتهای هستهای و حتی نوع تعامل با غربیهاست. مقامات غربی به صورت غیررسمی درخواستهای زورگویانهای از ایران داشتهاند. هنوز روشن نیست جواب عملی وزارت خارجه به آنان چیست؟
جزئیات پیشنهاد ایران و غرب برای توافق نهایی همچنان پنهان شده است. تمرکز و نقد این موضوع خوشایند مسئولان ارشد دولت نیست. غربیها هم گویا شرایط کنونی را زمان مناسبی برای باجگیری حس کردهاند اما پاسخ دولت به این احساس خطرناک نامعلوم است؟
تاکنون حتی جزئیات توافق چهارماه پیش ژنو و امتیازات رد و بدل شده به اطلاع مردم نرسیده است. حتی اسماعیل کوثری، یک عضو مطرح کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اخیرا گفته، به تازگی متن اصلی توافق ژنو به دستش رسیده که جزئیات آن موجب افزایش بدیینیاش به توافق شده است.
اگر نگاه افکار عمومی به این سمت و سو و مواردی مانند رفت و آمدهای مشکوک برخی مقامات غربی به ایران- از حمله سایمون گس نماینده انگلیس-، ماجرای فرود هواپیمای آمریکایی در فرودگاه مهرآباد و... برود و مطالبه از دولت زیاد شود، بعید است زنجیره مخفیکاریها دوام زیادی بیاورد و تیم دیپلماسی مجبور به ارائه اطلاعات بیشتری درباره واقعیتهای پنهانشده به مردم، فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس است.
3. فرهنگ: در حوزه فرهنگ هم که بواسطه شعار سال بیشتر از گذشته مورد توجه مردم قرار گرفته، بعضا اتفاقات ناگواری میافتد. از تجلیل و حمایت از برخی بازیگران و نویسندگان مسئلهدار تا اعلام مخالفت صریح با ممیزی کتاب –موضوعی که با نظر امام راحل هم تناقض صریح دارد-.
4. راهکار دولتیها: پاسخگویی به این همه ابهام و نقاط عمدا تاریکشده، دولتمردان را در تنگناهای آزاردهندهای قرار میدهد که هرگز مطلوب آنان نیست. دولت دوست ندارد به بهای گرفتن لقب «شفاف و پاسخگو بودن»، درباره عملکردهای اشتباه و مشکلات بزرگ کنونی به افکار عمومی توضیح دهد و با دست خود حجم انتقادات را چند برابر کند.
«ایجاد محورهای ثانویه» و «برجستهسازی» موضوعات کم اهمیت با هدف «منحرف سازی افکار عمومی از واقعیتهای مهم کشور»، شاید در دسترسترین راهکار برای مقامات دولتی باشد.
ایجاد جنجالهای کاذب، موضعگیریهای شگفتآور وگاه توهین آمیز، جلسات و سفرهای غیرمنتظره و دادن ضریب چندبرابری به برخی موضوعات ساده و کمارزش و... از جمله اقداماتی است که از سوی برخی دولتمردان همچون علی یونسی دستیار ارشد رئیس جمهور، اکبر ترکان رئیس مناطق آزاد تجاری، محمود سریع القلم تئوریسین حامی دولت و... در مقاطع زمانی مشخص پیگیری شده است. این زنجیره را در هفتههای اخیر، یونسی در دست گرفته و با رفتن تا مرز «به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی» به نوعی خود را سپر دولت کرده است!
رئیس جمهور تا کی میخواهد به مردم توهین کند؟!
توهین مشاور ویژه رئیسجمهور به نصف ملت ایران!
توهین مشاور رئیس جمهور به مردم ایران
هجمه آشنا به شورای نظارت بر صداوسیما
تقدیر جنتی از شجریان/ دولت در مورد فیسبوک مشکلی ندارد
اظهارات شگفتآور یونسی درباره پرچم رژیم پهلوی!
تبدیل کردن یک مستند ساده دانشجویی به موضوع اول کشور، آن هم چهار ماه پس از ساختش – که از یک مصاحبه مجهول از دفتر ریاست جمهوری کلید خورد- از دیگر نمونههای این رویکرد «منحرف سازی» است.
5. نتیجه: گرچه ممکن است این رویه فشارها و مشکلاتی را هم برای دولت ایجاد کند اما ظاهرا برآورد کلی آنان این است که هزینه این رویه کمتر از شفاف سازی و پاسخگویی در حوزه اقتصاد، سیاست خارجی و فرهنگ به مردم است.
به نظر میرسد برخی از دولتمردان با این رویه انتقادبرانگیز در حال کشاندن منتقدان به عرصههای فرعی و دور از دغدغه مردم هستند. هدف از تدوام آن هم شاید داغ کردن فضا و به پرخاش واداشتن منتقدان باشد. اگر این هدف محقق شود دولتمردان میتوانند منتقدان را جریانی «نق زن» جلوه دهند که به هر اقدام کم اهمیت دولت گیر میدهند. در نهایت آنان تمام ناکامیهای احتمالی دولت در مسائل کلان را به گردن منتقدان میاندازند. بیان جملاتی مانند «نگذاشتند» نتیجه نهایی این رویکرد است.
«منحرف سازی افکار عمومی» همان ترفندی است که در دولت خاتمی به یک شیوه و در دولت محمود احمدینژاد، هم با اسفندیار رحیممشایی در پیش گرفته شد اما دست آخر جواب نداد و عواقبش گریبان خود دولت را گرفت.
اما در هر صورت بعید به نظر میرسد مخفیکاری در عرصههای مذکور خیلی دوام بیاورد، زیرا اهمیت و دربرگیری این سه حوزه برای افکار عمومی و فعالان سیاسی آنقدر زیاد هست که دولت را مجبور به پاسخگویی کنند.
منبع: جهان