به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، حسین جوادی در یادداشتی نوشت؛ روزهای خاکستری پایان جنگ و شاید اولین مدالآور ایرانی که در یک ورزش باستانی نام ایران را زنده میکند، علیرضا سلیمانی کهنهسواری که در مرز 33 سالگی قهرمان جهان میشود، از آن زمانهای نوستالژیک بیست و چند سال میگذرد و خبر تلخی در روز چهارشنبه کام را بر دهه پنجاهیها تلخ میکند، سلیمانی دارفانی را وداع گفت. این خبر بیشتر آنهایی را آزار میدهد که در دوران هجوم موشکها تنها دغدغهشان نشستن پای رادیو و شنیدن گزارشهای ورزشی و اوایل هفته خریدن هفتهنامههای 100 ریالی و 80 ریالی بود که عکسهای رنگیاش را با قیچی دور تا دور برش دهند، همه عشق همین بود در یک جامعه جنگ زده. آن روزها عکس سلیمانی تا مدتها روی ویژهنامههای ورزشی بود، آن روزها که فوتبال جان نفس کشیدن نداشت، آن روزها که وزنهبرداری و والیبال حرفی برای گفتن نداشتند کشتی بود که آقایی میکرد.
مثل همان گود زورخانههای قدیم، کشتی با پهلوانهایی از جنس سلیمانی که حالا برای نوشتن از آنها و مدالهای خاک گرفتهشان کمی دیر شده، شاید شعار پهلوان زنده را عشق است باز سر داده شود ولی چه سود که تنها چیزی که از آنها به یادگاری مانده مرور همین نوستالژیهاست. باز هم هزاران رحمت به برنامه روزی روزگاری که بعضی اوقات دستی به روی قاب خاک گرفته پیشکسوتان میکشید و روبهروی دوربینی مینشاندشان که خاطرهبازها به دنبالش بودند، راستی طرفداران این برنامهها اگر قرار باشد در مسابقه پیامکی شرکت کنند تعدادشان به چه عددی میرسد؟
باور کنید این شمارش اصلا مهم نیست چون زمانی که شما به مرز دلزدگی از برنامههای تلویزیونی زنده ورزشی میرسید تنها چیزی که مثل یک «دم نوش» حالتان را خوش میکند تماشای مردانی است که گرد روزگار موهایشان را سفید کرده و تو که حالا از مرز دهه سوم یا چهارم زندگی عبور کردی قدر این خاطرهها را میدانی، نوشتن از این بحث تنها به این دلیل بود که آخرین باری که سلیمانی تصویرش روی جعبه جادویی نقش بست به همین برنامه در چند ماه پیش برمیگردد، آن روزها پهلوان حالش خوب بود ولی به نظر میرسید قلبش گرفته، شاید از روزگار و کنار ماندن از تشک وگرنه چه کسی است که نداند حق کنار تشک بودن میان چه کسانی رد و بدل میشود و امثال سلیمانی چرا باید بیرون گود باشند؟ حالا با رفتن پهلوانها که در روزگارهای سخت پرچم ایران را بالا میبردند خیلیها باید به خودشان بیایند، «پهلوان زنده را عشق است» بیشتر شبیه شعارهای تبلیغاتی است تا یک سخن ارزشی، برای همین ما از این سخن دور میشویم و در سنای از دست دادن دوبندهپوش طلایی ایران تنها میتوانیم بگوییم «خداحافظ کهنه سوار.»
سوختهسرایی: برادرم را از دست دادم
رضا سوختهسرایی که سالها رقیب و دوستی نزدیک برای علیرضا سلیمانی بوده است، در گفتوگویی اظهار کرد: ما سالیان سال با هم بودهایم. نه تنها در میدان بلکه بیرون از میدان کشتی کنار هم قرار داشتیم. همین 2 شب قبل با او صحبت کردم که حالش خوب بود. ما نذر داشتیم و در روز ولادت حضرت علی (ع) به مشهد رفتیم. در قوچان نیز مراسم کشتی با چوخه بود که در آنجا نیز شرکت کردیم و مورد تجلیل قرار گرفتیم. در این سفر در مشهد هم در زورخانه امام رضا (ع) سلیمانی به ورزش باستانی پرداخت که حالش نیز خوب بود. در واقع خبر فوت او برای من باورنکردنی است. ما در خوشی و ناخوشی کنار هم بودیم و هر موقع دلم میگرفت با سلیمانی درد دل میکردم. خاطرات بسیار زیادی با هم داریم که آنقدر زیاد است قابل گفتن نیست. اگر کشتی ایران قهرمان بزرگی را از دست داده، من برادرم را از دست دادهام و از مرگ او بسیار ناراحت هستم.
عناوین مهم علیرضا سلیمانی:
ـ قهرمان جهان در مسابقات 1989 مارتینی سوییس
- نفر ششم المپیک 1992 بارسلون
- نفر چهارم جهان در مسابقات جهانی 1991
ـ قهرمان آسیا در سالهای 1981، 1983، 1989 و 1991
ـ قهرمان بازیهای آسیایی 1986 سئول
ـ دارنده مدال برنز آسیا 1979
منبع: وطن امروز