گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو» - حسین شرفی؛ از زمان شکل گیری مبادلات تجاری، کشورها نیاز داشتند برای پرداخت و دریافت، از واحد های پولی استفاده کنند و برای این منظور در ابتدا پول های رایج کشورهای معامله گر برای این منظور مورد استفاده قرار می گرفت. اما این شیوه محدودیت هایی را برای آنها ایجاد می کرد چون برخی مواقع مجبور بودند در ازای کالای صادراتی، از همان کشور مقصد کالایی را وارد کنند، لذا به دنبال راهی بودند تا این محدودیت مرتفع گردد.
از سوی دیگر پس از جنگ جهانی دوم با تضعیف غالب قدرت های جهانی و سلطه اقتصادی آمریکا، پول این کشور قوت گرفت و ارز دلار یک بخش ثابت مبادلات ارزی بسیاری از کشورها شد، به این شکل که در پی نابسامانی در اقتصاد جهانی، نمایندگان کشورهای جهان گردهم آمدند تا بر مبنای فوریت دوران پس از جنگ، تصمیمهای جدیدی برای رفع آشفتگی مالی و رسمیت یافتن رهبری آمریکا در اداره نظام جهانی اتخاذ کنند. حاصل تصمیم این مجمع، معادل شناخته شدن هر اونس طلا با 35 دلار و انتخاب دلار به عنوان تنها پولی بود که ارزش آن بهطور مستقیم با مقیاس طلا تعیین شد و بقیه پولهای جهان نسبت خود را با طلا از طریق وساطت دلار مورد شناسایی قرار دادند. پشتوانه نظام جدید پولی که به نظام پایه طلا- ارز شهرت یافت، مرهون این واقعیت بود که در زمان خاتمه جنگ 70 درصد از طلای آن روز جهان در اقتصاد آمریکا بود.
همچنین در سال 1973 میلادی عربستان سعودی و آمریکا توافق کردند که نفت خام صادراتی عربستان به دلار آمریکا قیمت گذاری شود و بتدریج سایر صادرکنندگان نفتخام نیز تصمیم گرفتند که دلار آمریکا ارز ذخیرهای و تجارت نفت و گاز تعیین شود و در سال 1975 میلادی اعضای اوپک توافق کردند که نفت با دلار معامله شود و چون حجم معاملات نفت خام بیشتر از هر کالای دیگری در جهان بود و هنوز هم هست تقاضا برای دلارآمریکا افزایش یافت و در نتیجه دلار بیش از پیش تقویت شد.
در چنین وضعیتی بود که آمریکا برای افزایش تاثیرگذاری خود تلاش کرد تا امکان قدرت و نقش دلار را پررنگ تر کند تا جایی که در نهایت توانست شرایطی را ایجاد کند که ارز دلار به نوعی نقش یک پول جهانی را ایفا کند و نه تنها در مبادلات این کشور بلکه حتی در مبادلات دو جانبه کشورهای دیگر هم از دلار استفاده می شد که این وضعیت تا به امروز ادامه یافته است.
تقویت و رواج پول یک کشور ومورد دادوستد قرارگرفتن پول یک کشور منجر می شود تا بخودی خود وبدون اینکه تولید ناخالص ملی ودرآمد ملی آن کشور افزایش یابد فقط با انتشار اسکناس سرمایه زیادی بدون اتکاء به صادرات ایجاد شود و هزینه آن به باقی کشورها منتقل گردد. یکی از دلایلی که کشورهای اروپایی با وجود اقتصادهای بزرگ به سمت پول واحد بروند نیز همین بوده است بتوانند از یک موقعیت کامل بین المللی برخوردار گردند در مقابل موقعیت برتر دلار، ارزی بین المللی ایجاد نموده و وابستگی خود را به دلار کمتر کنند.
در این خصوص جیمز توبین، اقتصاددان امریکایی در کنگره آمریکا مطالبی را بیان کرد که اهمیت بحث را روشن تر می سازد : "چه دلپذیر است که آدمی در حیاط خلوت خانه اش دستگاه ضرب مسکوک یا چاپ اسکناس داشته باشد و نظام پایه طلا- ارز این امتیاز را به ما ارزانی کرد. ما توانستیم برای 10 سال، در تراز پرداخت هایمان کسری داشته باشیم ، زیرا اسناد بدهی ما (یعنی دلار) به عنوان پول در همه جا پذیرفته می شد". وزیر خزانه داری وقت امریکا نیز برای سناتورهای امریکایی توضیح داد : " این برای ما مزیتی واقعی و بسیار عمده است که اجازه یافته ایم کسری های خود را از طریق افزایش دلار در خارج ، تامین مالی کنیم. اگر پول ما ارز ذخیره نبود ، اگر ما بانکدار جهانی نبودیم ، چنین کاری شدنی نبود. همان وضعی به بار می آمد که سایر کشورها با آن روبرو هستند. یعنی به محض این که دچار کسری می شدیم می بایست حساب های خود را هرطور شده تسویه می کردیم".
همچنین استفاده از دلار به عنوان ارز رایج جهانی باعث شد تا کشورهای دیگر نه تنها در حوزه اقتصادی بلکه در موضوعات سیاسی نیز وابستگی به آمریکا پیدا کنند و به مرور آمریکا سلطه دلار را به راهی برای فشار اقتصادی و سیاسی به دیگر کشورها تبدیل کرد که نمونه آن سیاست های این کشور در تحریم های ظالمانه علیه ایران بود.
گذشته از آن، چنین وضعیتی سبب می شود تا مشکلات و بحران های اقتصادی آمریکا به دلیل نفوذ دلار به کشورهای دیگر منتقل شود و آن ها با چالش ثبات اقتصادی روبرو گردند. به عنوان مثال کاهش 40 درصدی ارزش دلار در برابر طلا طی پنج سال گذشته، باعث شد تا که طی این مدت ، ذخایر ارزی کشورها به طور بالقوه بخش زیادی از ارزشی را که می توانست به دست آورد، از دست داده بدهند.
این سوء استفاده و مزیت نامشروع باعث شد بسیاری از قدرت های اقتصادی دنیا مانند چین و روسیه و هند به فکر پایان این وضعیت بیفتند و تصمیم گرفتند این ارز را در مبادلات خود کنار بگذارند و از ارزهای دیگر استفاده کنند تا ضمن رفع وابستگی و سلطه آمریکا، ارزهای دیگر را تقویت کنند هر چند راه حل نهایی را در ایجاد یک واحد پول جهانی فراملیتی می دانند.
در این راستا کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین، و آفریقای جنوبی که به کشورهای عضو بریکس شهرت یافته اند، اخیراً توافق کردهاند که در تجارت از ارزهای ملیشان به جای دلار آمریکا استفاده کنند. چین و مالزی هم توافق برای استفاده از ارز ملی بجای دلار آمریکا را نهایی کردهاند وروسیه و جمهوری اسلامی ایران نیز بجای دلار آمریکا با روبل و ریال تجارت میکنند.
روسیه حتی در همایش اخیر گروه جی بیست خواستار آن شده بود که ، بحث در مورد یافتن گزینه ای دیگر برای ایفای نقش ارز ذخیره جهانی ، در دستور کار قرار گیرد و مدودف در سخنرانی خود خواستار ایجاد یک کار گروه تحقیقاتی در مورد افزایش تعداد ارزهای ذخیره و هم در باره ایجاد یک ارز ذخیره فراملیتی شد.
چین نیز با توجه به تأثیر بحران اقتصادی بر آمریکا خواهان به کارگیری ارزی جدید به جای دلار در مبادلات مالی و اقتصادی جهان شده است و در توجیه این تقاضا گفته است که وجود یک ارز پایهی جدید مانع از آن خواهد شد که سیستم مالی بینالمللی تحت تأثیر این یا آن کشور معین قرار گیرد.
در چنین شرایطی این سوال مطرح می شود که با وجود ضرورت جایگزینی دلار چرا باید کماکان اکثر مبادلات تجاری ما مبتنی بر دلار باشد در حالی که آمریکا با کشور ما دشمنی آشکار دارد و تلاش میکند از این حربه برای توقف پیشرفت کشور و آسیب زدن به منافع ما بهرهبرداری کند.
باید مسئولان هر چه سریع تر برنامه ای مدون و منسجم برای به حداقل رساندن مبادلات دلاری در آینده تنظیم کنند و با تدوین مصوبات و قوانین تجاری و هماهنگی و همکاری های بیشتر با شرکای اقتصادی به سمت کاهش و حذف دلار از سبد ارزی کشور بردارند.