به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، احسان آهنی در وبلاگ برادرانه نوشت: یکی از جراید کشور خبر داده بود که آقایانِ محترمِ رانتخوارِ عزیز لطفا اقساطِ معوقِ بانکیشان را بدهند. حالا بانکِ مرکزی و بانکهای غیر مرکزی هیچی به شما نمیگن دیگه شما که نباید کلا قسط ندید که... فوقِ فوقش مثلا وام چندصد میلیون یوروییِ بیست ساله رو تو پنجاه سال بدید، اما تو رو خدا بدید! بعد ما گفتیم بابا این حرفها و اراجیف و توهینها و اتهامات و اکاذیب چیه که منتشرش میکنن این روزنامهها؟!
رانت؟ چه حرفا؟! اسلام مگه مخالفِ رانت و مالِ حروم و اینها نیست؟ خُب تمومه دیگه. مالِ حروم و رانت و دورغ و اینجور چیزا تو سیستمِ حکومتی اسلام ممنوعه.
البته چه قدر خوب شد که این روزنامهی سیاهنما این مطلب رو چاپ کرد و نوشت و اینجاست که میگن زمستون میگذره و روسیاهی به ذغال میمونه. همین دیروز خبری رو تو تلوزیون نشون داد که بانکها قبضهایی رو به بدهکارهای بانکی ارسال کرده و فرصتهای ضربالاجلی داده که بدهکارها حساب کار دستشون باشه و پولِ کشور رو برگردونن. این وسط نگاه هم نکرده که کی چهقدر باید بده. برای اونی که میلیارد –میلیارد بدهی داره هم قبض صادر شده، برای اونی که سه ریال و هفت ریال هم بدهی داشته قبض صادر شده. بعله اینجوریاس. شوخی ندارن با کسی که. اصلا همین مطلب بود که مدیرهای مربوطه رو انگیخته کرد که برن بدهیهای عقب افتاده رو پیگیری کنند. تا جایی که برای هفت تا یک قرونی هم قبض صادر کنن. حالا به این جماعتِ سیاهنما باشه میان میگن: خُب برای پس گرفتنِ هفتتا یک قرونی که دوهزار تومن پولِ کاغذ و چاپ و انتقال و اینها نمیدن که. نمیفهمند دیگه. نمیفهمند و خودشون رو راحت کردن، خلاص.
بعد هم این روزنامههای خاکستریِ زردِ بنفشِ ناامیدِ نگرانِ دلواپس هی بیان و سیاهنمایی کنند که دولت و اقوام و آشنایان و وابستهگانش هیچ به این فسادهای مالی اهمیت نمیده و زیر سیبیلی داره رد میکنه.
حالا باز هم اینها!. باز اینها خوبن. بعضیشون که دیگه پاهاشون رو از گلیم که چه عرض کنم، از فرشِ دوازده متریشون هم درازتر کردن و جفنگیات فرمودن که اصلا خیلی از این رانتخوارها و مفسدانِ اقتصادی، همین بچههای مسئولینِ اصلِ کارین و گاها حتا خودِ همین اصلِ کاریها و زبونشون لال بشه که دارن آبروی نظام رو میبرن همینجوری اورت اورت. فردا تو یه وجب جا قراره بخوابید آخه. چرا آتیش داری میفرستی واسه خودت پیش – پیش؟ مگه شما مسلمون نیستید؟ به خدا این زیبا نیست! قشنگ نیست! این اسلام نیست!. کجا اسلام اجازه داده بُهتون بزنید. طرف خبرنگاره پر رو پر رو نشسته روبهروی وزیرِ متواضعِ نظامِ اسلامی و میگه شما که سیو چنتا شرکت داری و عضو هیأت مدیرهی اینهایی، چهطوری وقت میکنی بیای کارهای وزارت رو، اون هم تو این سن! انجام بدی؟ اون بنده خدا هم خب باید از آبرو و حقش دفاع کنه خب. مگه میخواد هلی برن کنه که سنش زیاد نباشه؟ میخواد وزارت کنه. سن چه اشکالی داره که بالا باشه یا نباشه؟ سن رو چرا میکشی وسط؟ حرف هم که میزنی میان میگن باباجان طرف تو جلسهی ساعتِ دهِ صبح، وسطِ جلسه با نمایندههای مجلس، وسطِ یک جلسهی رسمیِ کشوریِ مهم! خوابش برده! عجبا! خب برده که برده. یه عمره سیستمِ بدنش رو نظمه و سرِ ساعتِ ده یه چرتی میزده. حالا شماها بینظم بار اومدید تقصیرِ این بابا چیه آخه؟. باز هم این وزیر، که نجابت به خرج داده نزده طرف رو کتلتِش کنه. من بودم شاید این آقا فقط شناسنامهش باطل نمیشد، و الا خودش باطل شده بود رفته بود پی کارش. شما رو به خدا تموم کنید این دروغپردازیها و سیاهنماییها رو.