به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، میشود خود را در یک حوض آب انداخت و بیهدف شلنگ تخته پراند و اسمش را گذاشت شنا یا میشود به یک استخر محلی معمولی رفت و همپا و هماهنگ با سوسکی که روی آب شناور است تن به آب سپرد و اسمش را گذاشت شنا .
یا میشود کمی بیشتر پول خرج کرد و به استخری اسم و رسم دار رفت و در محیطی معقول بیآن که پاشنه پای این و آن در استخر به سرت کوبیده شود و انگشت کنار دستیات که آرامآرام کرال پشت میرود، در چشمت برود، در آب دمی عضلات را شل کرد و کوفتگیها را زدود و اسمش را گذاشت شنا یا نه، میشود خیلی زیاد پول خرج کرد و مثل یک پادشاه که همه خدم و حشم دست به سینه او هستند و آماده ارائه خدمات، از امکاناتی که به ذهن مردم عادی خطور نمیکند، بهره برد و در استخری رویایی تن به آب زد و اسمش را گذاشت شنا.
دنیای این آدمها آنقدر با هم فرق دارد که یکی به شب میماند و یکی به روز، وجه تمایزشان هم در داشتن یا نداشتن پول یا میزان اموالشان است که یکی را از شنا و رفتن به استخر محروم میکند، یکی را به استخرهای معمولی میکشاند و یکی را به استخرهایی که هم فال است و هم تماشا روانه میکند.
در تهران میشود همه چیز پیدا کرد، از پایینترین چیزها تا اشرافیترین و مجللترین آنها را. در این شهر استخرهایی وجود دارد که فقط با کارت عضویت میشود واردش شد که دریافت این کارت عضویت چند میلیون تومان هزینه دارد.
پس ما هم نتوانستیم وارد این استخرها شویم و بسنده کردیم به سایت اینترنتی آنها که عکسهای وسوسهکنندهای در گالری عکسش داشت و البته خدماتی ویژه و متمایز.
استخر در ذهن ما فضایی با ابعاد مشخص و پوشیده با کاشیهای رنگی است که در دو قسمت کم عمق و عمیقش میشود راه رفت و شنا کرد، اما استخرهای لوکس این تصویر پیش ساخته را به هم میریزند. آبی که در این استخرها در جریان است نه آن آب کدر و پر کلر آشنا، که آبی غنی شده با اکسیژن فعال است که سیستمی هوشمند در هر ثانیه و در هر 24 ساعت شبانه روز، وضع فیزیکی و شیمیایی آب را کنترل و اصلاح میکند و چون ضدعفونی و تصفیه آب حتی یک ثانیه نیز وقفه ندارد و محیط، به سیستم کنترل دما و رطوبت مجهز است نه بوی کلر در فضا میپیچد و آدمها را به سرفه میاندازد و نه آب کدر و کثیف میشود.
غوطهخوردن در چنین آب پاکیزه و زلال که شفافیتش در حد آب استخرهای المپیک است، با یک سورپرایز نیز همراه است و آن نوازش دادن گوش شناگران ثروتمند با موسیقی زیر آب است، یک موسیقی با کیفیت عالی و وضوح بالا. در استخرهای لوکس تهران، باران هم میبارد که محصول سیستم طراحی باران است و برای تداعی حس خوب برخورد قطرات باران با سطح آب در شناگران طراحی شده است.
اینها خدمات استخرهای استاتیک (استخرهای ایستا) است که به پای استخرهای دینامیک (پویا و در حرکت) نمیرسد. در استخرهای دینامیک، در زیر آب تردمیلهایی تعبیهشده که وظیفهاش وارد آوردن فشار معکوس به شناگران است که هدفش تقویت عضلات بویژه عضلات کمر است و نتیجهاش رفع خستگی از بدن و رفع کوفتگیهای مانده در ماهیچههاست.
سونای 4 فصل
استخرهای معمولی دو انتخاب بیشتر پیش پای مردم نمیگذارند؛ رفتن در سونای خشک با گرمای خفهکننده یا رفتن به سونای بخار با رطوبت پر آزار، اما استخرهای لوکس، مشتریان ثروتمند خود را بر سر دو راهی نمیگذارند بلکه به آنها حق انتخاب میدهند که سونای ساناریوم را انتخاب کنند یا بخار یا هربال یا هیلاریوم را. سونای ساناریوم، سونای پیش گرم است، ترکیبی از سونای خشک و بخار که بدن را آرامآرام گرم و سیستم تنفسی را مهیای فعالیتهای بعدی میکند. سونای هربال نیز یک حمام گیاهی است که شبیه سونای خشک است، اما نه به خشکی آن بلکه تا 20 درصد رطوبت دارد و حس آزاردهنده آن را میگیرد. گیاهی بودن این سونا نیز به این علت است که روغنهای معطر گیاهی از اکالیپتوس و نعناع گرفته تا لیمو و پرتغال بدون وقفه در آن منتشر میشود.
سونای هیلاریوم نیز یک سونای معتدل است یعنی به اندازه سونای هربال گرم نیست در حالی که رطوبتش از آن بیشتر است. در سونای هیلاریوم از تاثیرات نور رنگی بر سیستم عصبی نیز استفاده میشود تا افراد به آرامش بیشتری برسند که به اعتقاد ما این معجزه داشتن ثروت برای آدمهایی است که براحتی کسب درآمد میکنند و برایشان آسان است برای عضویت سه ماهه در این مجموعههای اشرافی نزدیک دو میلیون تومان، برای عضویت شش ماهه حدود چهار میلیون تومان و برای عضویت یکساله 11 میلیون تومان بپردازند.
بفرمایید ماساژ
خسته و کوفته از فعالیتهای روزانه، کلافه از درگیریهای عصبی با ماهیچههای سفت شده و اندامهای پر درد؛ اینها جان میدهد برای ماساژ. بعضی آدمها با این همه خستگی میخزند میان رختخواب و به امید بهترشدن تا صبح، شب را میگذرانند، بعضی هم خودشان دست به کار میشوند و زیر دوش آب گرم شروع میکنند به ماساژ دادن نقطه پر درد بدن، اما آنهایی که زندگی اشرافی دارند و پول برایشان چرک کف دست است، میروند زیر دست ماساژورهای حرفهای که فشار انگشتانشان معجزه میکند. ماساژ کره گیاهی، ماساژ شیر و عسل، ماساژ سنتی تایلند، ماساژ سوئدی و روسی، ماساژ کمپرس گیاهی تای، ماساژ روغن و حوله داغ، ماساژ شمع، ماساژ سنگ داغ، دیپ تیشو، هربال و مادر هود؛ ماساژورهایی با این چند روش از 30 دقیقه تا یک ساعت، اعضای بدن مشتریان را ماساژ میدهند و از 60 تا حدود 200 هزار تومان دریافت میکنند.
ماساژ دست و پا و لیفت دور چشم همراه با خدمات مراقبت از اندامها نیز در استخرهای لوکس و گران پایتخت ارائه میشود؛ خدماتی مثل مراقبت از پا با دو روش پرمیوم (ترمیم و اصلاح پوست کف پا بدون استفاده از پارافین) و پرفکت (ترمیم، اصلاح و لطیفسازی پوست کف پا با استفاده از پارافین) که از 120 تا 140 هزار تومان قیمت دارد.
کسانی که به این استخرها میروند مجبور نیستند مثل مشتریان عادی استخرهای معمولی برای استفاده از جکوزی صف بکشند و بیفاصله به هم بچسبند، بلکه در این استخرها برای همه به اندازه کافی جا هست. جکوزیهای این مجموعهها به جتهای هیدرو ماساژ مجهز است که همه عضلات بدن را هدف میگیرد و آب پرفشار را به آنها میکوبد و به این روش ماهیچههای خسته را ماساژ میدهد. برای این مشتریان خاص، آبشار آب سرد و آبشار رنگ نیز طراحیشده تا آمدنشان به استخر هممعنی باشد با داشتن یک روز خوب و پرخاطره که آدمهای زیادی از تجربهکردن آن محرومند.
شهرهایی که در حسرت استخر ماندهاند
اگر برای ساکنان کلانشهرها، وجود استخر در نزدیکی محل زندگیشان یک پدیده عادی و طبیعی است، برخی شهرهای ایران از همین امکانات به ظاهر ساده هم محروم هستند.
چندی قبل، فرماندار شهرستان بشرویه عنوان کرد که نبود استخر سرپوشیده در این شهرستان از جمله مشکلات پیشروی این منطقه است.
پیشتر هم نایب رئیس شورای شهر هندیجان خبر داده بود که این شهر با جمعیت 38 هزار نفر، فاقد استخر است.
همچنین شهرستانهای طارم، ممسنی، ارسنجان، میاندرود، مرند، گتوند، فاروج و بسیاری از شهرهای کوچک هم از دیگر مناطق کشور است که در اغلب این شهرها یا اصلا استخری وجود ندارد یا استخرهای در حال تاسیس آنها به دلیل کمبود اعتبار، خاک میخورد.
نبود استخر در برخی شهرهای کشور موجب شده که مردم برای شنا و آب تنی به رودخانهها و چشمهها بروند.
جدای از این که شنا در برخی رودخانهها، خطرات زیستمحیطی متعددی را در پی دارد، شنا در رودخانهها خطر غرقشدن شناگر را افزایش میدهد.
مثلا در همین شهر هندیجان که به آن اشاره شد، شنای مردم در رودخانه زهره در این منطقه تاکنون به مرگ شهروندان هم منجر شده است؛ در حالی که اگر استخر سرپوشیده و مجهزی در شهرهای کوچک کشور وجود داشته باشد، شهروندان علاقهمند به شنا میتوانند از این استخرها به جای رفتن به رودخانهها استفاده کنند.
تکمیلنشدن استخرهای نیمهکاره در برخی شهرها هم یکی دیگر از مشکلات این حوزه است. یعنی در شرایطی که میتوان با اعتبار کافی، این طرحهای دولتی بر زمین مانده را احیا کرد ولی هم اکنون برخی استخرها در شهرهای مختلف کشور، نیمهکاره رها شدهاند.
اگر از مشکلات تاسیس استخرهای دولتی در شهرهای فاقد استخر بگذریم، فرآیند جذب سرمایهگذار خصوصی برای تاسیس استخر در اینگونه شهرها هم جای بحث دارد.
به بیان دیگر، در شرایطی که میتوان با تشویق سرمایهگذار خصوصی و اعطای تسهیلات به آنها، به تاسیس استخر در شهرهای کم جمعیت کشور، کمک کرد ولی حمایت چندانی از سرمایهگذار خصوصی هم به عمل نمیآید.
مجموع این مشکلات در شهرهای فاقد استخر موجب شده است که ورزش شنا به عنوان یک ورزش قهرمانی و مدالآور، جایگاه چندانی در این مناطق نداشته باشد و عملا این ورزش در کشور ما از ظرفیت و استعدادهای ساکنان شهرستانهای کم جمعیت، بینصیب باقی بماند.
منبع: جام جم