به گزارش خبرنگار آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»، بحث تحول علوم انسانی به ویژه در دهه اخیر از جمله مهمترین مباحثی بوده است که در فضای علمی کشور مورد بحث و مداقه قرار گرفته و به طبع نظرات متعددی در این راستا ارایه شده است. با این وصف اما تا کنون آنچنان که باید به نتیجه قابل قبولی در راستای تحول علوم انسانی نرسیده ایم. در این راستا با دکتر غلامرضا ذکیانی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و معاون فرهنگی و اجتماعی این دانشگاه به گفتگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:
«خبرگزاری دانشجو»- در طور چندسال اخیر به ویژه دهه ای که گذشت بحث تحول علوم انسانی از جمله مهمترین مسایل و در واقع بحث داغ محافل حوزوی و آکادمیک ما بوده است، به عنوان یک پژوهشگر و استاد دانشگاه چه طور می توان سیر و روندی را در مطالعات و پژوهش ها کلید زد که منجر به تحول حقیقی علوم انسانی شود؟
ذکیانی: به نظر من قدم اول در تحقق این امر آن است که نسبت به مساله تحول علوم انسانی نگاه دستوری نشود، قطعا در ضرورت این امر حرفی نیست اما روش را قبول ندارم. همچنان که الان کسانی که دست اندرکار این امر هستند قبول دارند که این فرآیند به نتیجه دلخواه حتی به صورت پنجاه درصد هم نرسیده است چراکه روش های کاربردی نیست.
«خبرگزاری دانشجو»- در این رابطه بیشتر توضیح دهید، اگر روش های کاربردی نیست شما چه پیشنهادی دارید و اساسا مشکل از کجا ناشی می شود؟
ذکیانی: من فکر می کنم هرچیزی راهکار خاص خود را دارد از جمله مبحث تحول علوم انسانی، این تحول چند شاخص دارد، عنوان اصلی بحث تحول علوم انسانی است، باید معلوم شود که منظور ما از علوم انسانی دقیقا چه دسته ای از علوم هستند.
در این رابطه به چند شاخص اصلی اشاره می کنم که اولا علوم انسانی با علوم تجربی فرق دارد و مهمترین فرقش آن است که زودبازده نیست و این طور نیست که با دو تا آزمایش به دو تئوری برسید یا بتوانید نظریه ای را قبول یا رد کنید.
دیدگاه ها و نظریاتی که در علوم انسانی مطرح شده و مورد بحث قرار می گیرند آرام آرام به نتیجه می رسیدند و اینگونه است که یک پارادایم در علوم انسانی تغییر یافته و این فرآیند شاید تا سیصد الی چهارصد سال طول بکشد و این طور نیست که فکر کنیم ظرف یک دهه به نتیجه می رسیم.
«خبرگزاری دانشجو»- با این اوصاف چه مکانیزم هایی در حوزه تحول علوم انسانی مطرح است؟
ذکیانی: اساس مکانیزم تحول علوم انسانی و کلا تحول در هر علمی جدیت و دوری از دستوری کردن امر است همان طور که قبلا نیز اشاره داشتم. به صورت تصنعی و دستوری نمی توان یک نظام معرفتی ایجاد کرد. همچنین از مهمترین شاخص های تحول آن است که دست اندرکاران این امر ارتباط خود را با محافل علمی اعم از حوزوی و آکادمیک درست تعریف کنند.
فارغ از این در نظر داشته باشیم که به هرحال افرادی که در حوزه علوم انسانی کار می کنند ناگزیرند که به دنبال شیوه های جدید که با آزمون و خطا همراه است باشند تا به روش های نوینی دست یابند. اما این امر تا زمانی که نیازهای اصلی جامعه ما تعریف نشود به جایی نمی رسد و این یک نگرش طبیعی است و در هر تحولی باید نیازهای واقعی را دید. برای دیدن نیازهای واقعی جامعه امروز روش های قبلی جواب نمی دهند.
باید دید که آیا علوم انسانی ما به نیازهای واقعی متصل است، آیا علوم انسانی بر اساس نیازها پایه ریزی شده است، آیا توانسته ایم بعد از انقلاب اقلا در دهه اخیر که این جهش علمی در ایران شروع شده ارتباط این مفاهیم را با نیازهای واقعی جامعه برقرار کنیم.
اگر این ارتباط را برقرار کنیم قاعده اش آن است که دانشگاه ها و حوزه های علوم انسانی به نیازهای واقعی جامعه متصل باشند
«خبرگزاری دانشجو»- آیا این اتصال وچود دارد؟
ذکیانی: به اذعان توامان کارشناسان علوم تجربی و علوم انسانی در حال حاضر در کشور ما این ارتباطی یا اصلا وجود ندارد یا در بخش های خاص و محدودی وجود دارد. در حوزه علوم انسانی ارتباطی که باید نیان مراکز و نهادهای زیربط وجود داشته باشد نمی بینیم و به طبع وقتی این ارتباط وجود ندارد انتظار این که آن نیازها منتقل شوند به نهادهای علمی و نهادها خود به خود سراغ روش های جدید بروند این اتفاق نمی افتد، لذا اگر بخواهیم تحول رخ دهد به نظر من باید خیلی ساده پیش فرض ها و مقدمات اصلی تحول یعنی ایجاد پیوند بین نهادهای علمی و دستگاه ها و نهادهای اجرایی که این نیازها را به صورت واقعی برخورد می کنند برقرار کنیم.
باید بدانیم که به صورت دستوری نمی شود تحول اساسی در علوم انسانی ایجاد کرد. به تعبیر دیگر باید جایگاه اصلی دانشگاه و کارکرد اصلی اش را کشف و آن را تقویت کنیم.
«خبرگزاری دانشجو»- کارکرد اصلی دانشگاه از نظر شما چیست؟
ذکیانی: دانشگاه ایجاد شده برای اینکه نیروهای ماهری را تربیت و بر اساس نیازهای کف جامعه بتواند دست به تولید علم بزند. قطعا برای این که این اتفاق بیفنتد باید بین دانشگاه و جامعه ارتباط ایجاد کنیم. اما تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است.
مقام معظم رهبری با استادان دانشگاه، در فراز های انتهایی صحبت شان که من نیز در آن جمع حضور داشتم، اظهار کردند :الان مهمترین وظیفه دانشگاه ها این است که ارتباط خودشان را با جامعه تعیین و کشف کنند. پس با توجه به تاکید ایشان متوجه می شویم که این نیاز در همه عرصه های علمی وجود دارد که رهبری به آن اشاره داشتند. اگر این ارتباط تعریف شود دیگر دانشگاه نمی اید برای خودش سرفصل و رشته تاسیس کند بدون آنکه ق رابت آ« را با نیازهای جامعه بررسی کند.
چندی قبل به مناسبتی جلسه ای با رییس سازمان بهزیسیتی داشتیم. رییس این سازمان اشاره به برخی نیازها و مشکلات و برخی مسایل فرهنگی در سطح جامعه داشت که که واقعا برای شخص من به عنوان یک دانشگاهی شگفت بود و اولین بار بود که با این مسایل برخورد داشتم و اما سوال آن است که چرا سیستمی نیست که این مشکلات را از مجرای علمی حل کند و به بیان بهتر ابتدا نیازسنجی شده و بعد از آن مراتب علمی از سوی دانشگاه بررسی شود.
«خبرگزاری دانشجو»- نقش گفتگو و برگزاری نشست های علمی در سیر تحول چیست؟
ذکیانی: گفتگو یک روش در روش رسیدن به تحول است و از نظر من شاید یکی از روش های منحصر به فرد تلقی شود. یعنی باید باب گفتگو را در همه این عرصه ها باز کنیم، شورای عالی انقلاب فرهنگی باید کمیته هایی را تعیین کند که بتوانند با بدنه علمی کشور ارتباط مستمر و تعریف شده داشته باشند تا دیدگاه ها مرتبا در رفت و آمد باشند. نباید از نقد دیدگاه ها ترسید، نقد لازمه پیشرفت و تحول است.