به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، هاشمی با گذشت چند ماه از پایان یافتن فتنه ۸۸ و اوج گرفتن ناامیدیها از زمینگیر کردن نظام، به چندین تاکتیک برای خروج از بن بست انزوا و طرد روی آورد که یکی از مهمترین این تاکتیکها «تعامل با اقشار» به شمار میآید اما نکته مهم در دیدارهای تازهای است که اعضای دفترش برای او با اقشار ترتیب میدهند.
در دیدارهای اخیر وی با عناصری از جریان فتنه منجمله یک آقازاده تیتر یک بیبیسی دیدار داشته و در آخرین حرکت نیز به گفتوگو با مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی پرداخته است؛ شخصیتی که بر عمل و شیوه او نقدهای فراوانی وارد است و عملا یکی از اشخاصی است که موجبات مسائل میان شیعه و سنی در زاهدان را فراهم آورده است. هاشمی در دیدار با وی کوشیده است جریان تازهای از اهل سنت را با قرائتی که مطلقا منطبق بر سیاستها و مواضع جمهوری اسلامی نیست زنده کرده و خود را حامی یک جریان خاص در میان تندروهای اهل سنت معرفی کند.
در دیدار هاشمی و عبدالحمید نکات بسیاری نهفته است که از جمله آنها میتوان به عزم وی برای روی کار آوردن یک جریان تندرو با قرائتهای متعارض با سیاستهای کلان جمهوری اسلامی در حوزه فرق و اقلیتهای مذهبی اشاره داشت.بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی استان سیستان و بلوچستان در بزنگاههای قبلی نیز تلاش میکردند همچنان فصل تمایز عبدالحمید و جریان پشت سر وی را با اهل سنت این منطقه عیان کرده و نشان دهند چرا وی در جریان انتخابات ریاست جمهوری به دفاع از عوامل فتنه پرداخت. در سایر موارد نیز عبدالحمید نمادی از مخالفت با جمهوری اسلامی بوده است منجمله در غائلههای تروریستی شرق کشور همواره به عنوان فردی با سیاستهای متعارض ظاهر شده است که این را میتوان در لابهلای موضعگیریهای مفصل وی درباره مسائل مهم کشور یافت. حال هاشمی از دادن دست دوستی به وی چه در سر میپروراند؟
موضوع ارتباط هاشمی با عبدالحمید مرتبط است با دیدار یونسی از زاهدان و حذف حضور وزیر اطلاعات از اعضای کابینه برای بازدید از این منطقه؛ نماد و نشانهای از اینکه دولت و جریان نزدیک به هاشمی در کابینه حضور تفکر وزارت اطلاعات و رویکرد امنیتی درباره سیستان و بلوچستان را به رسمیت نمیشناسند؛ رویکردی که اتفاقا بسیار منطبق بر واقعیتهای منطقه است.در ماجرای گروگانهای ایرانی در دست گروهک تروریستی شرق کشور نیز جریانی در دولت نقش وی را به رهبری یونسی برجستهسازی کرد، این در حالی است که وی عملا نماینده نزدیکترین نگاه در اهل سنت ایران به وهابیت بوده و دولت عربستان سعودی او را به عنوان فردی موثر در اهل تسنن به رسمیت شناخته و در برخی مناسبات رسمی و دینی با رهبری عربستان حضور داشته است.
این در حالی است که بازخوانی رویکردهای تاریخی هاشمی در برابر افرادی همچون مولوی عبدالحمید یک رویه کاملا عکس را نمایش میدهد. به هر حال برجستهسازی گروه خاصی از اهل سنت در ایران یعنی به رسمیت شناختن مواضع عربستان در قبال مسائل داخلی کشور پیرامون اهل سنت و مناطق مرزی کشور که همواره با اظهارنظرها و اقدامات مداخلهجویانهای همراه بوده است.
باید در نظر داشت این طیف یک گروه خاص از اهل سنت به شمار میآیند که نماینده تمام اهل سنت کشور نیستند بلکه گروهی نزدیک به اصلاحطلبان و در عین حال نزدیک به سیاستهای فرهنگی سعودی هستند.در حالی که مولوی عبدالحمید برای عدم اتخاذ مواضع روشن و بسیار صریح در برابر گروههای تروریستی همواره تحت سوال قرار دارد احتمالا حضور وی در جلسهای صمیمانه با هاشمی، فعالیتهای فرهنگی این طیف از اهل سنت در حاشیه شهر تهران را با توسعه مسجد جنجالآفرین احداث شده و تسری بخشیدن بیشتر به فعالیتهای آن افزایش خواهد داد ضمن اینکه دیدار یک مقام عالیرتبه در نظام جمهوری اسلامی با یک فرد جویای کسب مشروعیت حکومتی و قومی به صورت همزمان راه را برای وی هموار کرده و کمک شایان توجهی به فعالیتهای نامبرده تلقی میشود.
ظاهرا گذشت زمان و انبوهی از اشتباههای گذشته موجب شده هاشمی از این سوی بام افتاده و از نگرانی تمام شدن زمانهای باقیمانده وادار به انجام واکنشها و اتخاذ تصمیمهایی شود که بیشک نه منطبق بر امنیت ملی است و نه منطبق بر ضروریات دفاع از مکتب شیعه و حفظ اتحاد شیعه و سنی، چرا که حفظ اتحاد شیعه و سنی در کشور معادل نیست با حمایت از یک شخصیت نزدیک به دولت سعودی؛ این را البته آقای هاشمی بهتر از دیگران میداند.
منبع: وطن امروز