به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، رفتار متناقض اصلاحطلبان حکایت از تلاش بیحدوحصر آنها برای بقای موجودیت خود در فضای سیاسی و اجتماعی کشور دارد. آنها فضای اعتدال دولت حسن روحانی را فضای مناسبی برای ادامهی حداقل تنفس خود پس از خطاهای استراتژیکشان در فتنهی سال 88 میدانند و ضمن تلاش برای حفظ بقا، نیمنگاهی نیز به آینده دارند.
در یک نگاه
·بهکارگیری کمتر از حد انتظار اصلاحطلبان در کابینه، سبب شد که آنها تلاش مضاعفی را برای تغییر رفتار دولت حسن روحانی آغاز کنند.
·شخصیتهای اصلاحطلب به دفعات و رسانههای اصلاحطلب در شمارههای متعدد خود، به تئوریزه کردن رابطهی اصلاحات و اعتدال حسن روحانی پرداختند.
·رسانههای مطرح اصلاحطلبان، مانند هفتهنامهی «صدا»، در شمارهی روز 17 خردادماه خود، با تیتر «رئیسجمهور، هر روز اصلاحطلبتر از دیروز»، به بررسی و القای گرایش روزافزون حسن روحانی به اصلاحطلبان میپردازد.
·تقلای زیاد اصلاحطلبان برای یکی نشان دادن دولت روحانی با جریان اصلاحطلبی، مخاطرات زیادی را نیز در پی داشت.
گروه سیاسی برهان/ علی جمشیدی؛ ماجرا از آنجایی شروع شد که قریب به اتفاق نظرسنجیهای انتخاباتی از رأی حدود 7 درصدی محمدرضا عارف در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم خبر میدادند. در این شرایط و با شورو مشورت اصلاحطلبان، معاون اول دولت هشتم با فشار سیاسی از میدان انتخابات کناره گرفت و فرصت برای تجمیع رأی روی حسن روحانی و پیوستن اجباری اصلاحطلبان به ستادهای وی فراهم شد. در اینباره رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی، در دیدار اعضای شورای هماهنگی جوانان احزاب اصلاحطلب در آخرین روز فروردینماه امسال میگوید: «شخص رئیسجمهور (حسن روحانی) نامزد اول، دوم و حتی سوم اصلاحطلبان نبود، اما ما به جایی رسیدیم که به آقای روحانی قانع شدیم و نباید القا کنیم که رئیسجمهور اصلاحطلب است.»
وی همچنین در مصاحبه با روزنامهی «قانون» شمارهی 406 روز دوم اردیبهشت سال جاری، دربارهی حذف عارف از انتخابات ریاستجمهوری میگوید: «گزینهی اول حذف روحانی بود و چون روحانی کنارهگیری نکرد، از عارف درخواست شد که کنار برود.»
پس از پیروزی روحانی در انتخابات، اصلاحطلبان که خوشحال از این پیروزی، گمان این را داشتند که روحانی با حمایت و رأی آنها پیروز شده و اکنون زمان آن است که شاکلهی اصلی دولت را تشکیل دهند، برنامهریزی خود را برای بازگشت به میدان حکومت در سایهی اعتدال روحانی آغاز کردند. علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی جبههی منحلهی مشارکت، در نشست آیندهی اصلاحطلبی که توسط سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار در ساختمان حزب کار در آخرین روز دیماه سال گذشته برگزار شد، بیان میکند: «این طبیعی است که حزبی که برای پیروزی فردی در انتخابات کمک میکند، انتظار دارد که در ادارهی کشور نیز همکاری داشته باشد.»
اما آنها غافل از این بودند که اعضای کارگزاران سازندگی قبلاً همهی سمتهای اصلی دولت را بین خود تقسیم کرده و تنها مناصبی برای اصلاحطلبان باقی مانده بود که در کارگزاران یا گزینه و توانی برای به دست گرفتن آن نبود و یا علاقه و مصلحتی برای تصدی آن وجود نداشت.
در این شرایط، محمدرضا عارف که روزی گمان میکرد با کنارهگیری از عرصهی انتخابات و در صورت پیروزی روحانی، حداقل معاون اولی را نصیب خود خواهد کرد، با شرایطی مواجه شد که در آن حتی از وی نظرخواهی مناسبی برای چیدمان دولت هم نشد و این خود باعث دلخوری بیش از پیش وی شد؛ تا جایی که وی در اظهارنظری بهصراحت گفت: «شاید انتظاری که داشتم این بود که با توجه به تجربهی سی سال مدیریتیام، آقای روحانی در برخی امور بیشتر از من مشورت میگرفتند.» و نهایتاً این امر اولین «نه» روحانی به اصلاحطلب را رقم زد.(1)
پس از پیروزی روحانی در انتخابات، اصلاحطلبان که خوشحال از این پیروزی، گمان این را داشتند که روحانی با حمایت و رأی آنها پیروز شده و اکنون زمان آن است که شاکلهی اصلی دولت را تشکیل دهند، برنامهریزی خود را برای بازگشت به میدان حکومت در سایهی اعتدال روحانی آغاز کردند.
این وضعیت و بهکارگیری کمتر از حد انتظار اصلاحطلبان در کابینه، سبب شد که آنها تلاش مضاعفی را برای تغییر رفتار دولت حسن روحانی آغاز کرده و تلاش کنند ضمن اجبار وی بر ادامهی «اتحاد استراتژیک» با اصلاحطلبان، هرچند در خفا، در میدان رسانههای خود، با حرکت در مسیر «هم آره، هم نه»، هم دولت را مدیون اصلاحطلبان معرفی کنند و بهنوعی آن را مصادره کنند و هم خود را از خطاها و اشتباهات و البته سقوط احتمالی حسن روحانی به دور نگه دارند. بر همین اساس، چنین وضعیتی باعث بروز مواضعی پارادوکسیکال در بین اصلاحطلبان شد که مرور اجمالی آن میتواند ابعاد دقیقتری از رفتار آنان را مشخص نماید:
الف) تبیین رابطهی اصلاحطلبی و اعتدال
شخصیتهای اصلاحطلب بهدفعات و رسانههای اصلاحطلب در شمارههای متعدد خود، به تئوریزه کردن رابطهی اصلاحات و اعتدال حسن روحانی پرداختند. احمد پورنجاتی در 23 تیرماه سال گذشته، در مصاحبه با «ایسنا» گفت:من بهعنوان کسی که به رویکردهای اصلاحطلبانه و انقلاب اسلامی اعتقاد دارم، بیان میکنم که اعتدالگرایی بیان دیگری از مشی اصلاحطلبی است.
محمدحسین خلیلی اردکانی، خواهرزادهی خاتمی و نمایندهی مجلس ششم نیز در همین رابطه میگوید: «اعتدال همان اصلاحات است. گزینهی سومی وجود ندارد. اصلاحطلبی همان اعتدالگرایی است.» الیاس حضرتی، نمایندهی ادوار مجلس هم در بخشی از گفتوگوی خود با «خانهی ملت»، به مناسبت نوروز 93 گفت: «اصلاحطلبها دولت روحانی را جزئی از خود میدانند.»
سعید لیلاز در شمارهی 11 ماهنامهی «اندیشهی پویا» اعتدال را ادامهی اصلاحطلبی میداند و میگوید که «رابطهی آن با اصلاحطلبی مانند رابطهی سوسیالدموکراسی و سوسیالیسم است.» محمدرضا راهچمنی معتقد است: «اعتدال گفتمانی است که اصلاحطلبی را در بر میگیرد.»
همچنین رسانههای مطرح اصلاحطلبان مانند هفتهنامهی «صدا» در شمارهی روز 17 خردادماه خود، با تیتر «رئیسجمهور، هر روز اصلاحطلبتر از دیروز»، به بررسی و القای گرایش روزافزون حسن روحانی به اصلاحطلبان میپردازد و یا ماهنامهی «گذار» که شمارهی تیرماه خود را با تیتر روی جلد «برخاستن اصلاحات از دندهی اعتدال» منتشر میکند و ضمن گفتوگو با احمد حکیمیپور و موسوی لاری به بررسی نزدیکی دولت روحانی با اصلاحطلبان میپردازد.
ب) تلاش برای مصادره به امید تحقق سهمخواهیها
در ادامهی همین جوسازیهای رسانهای، برخی از اصلاحطلبان از این هم فراتر رفتند؛ چنانکه احمد پورنجاتی نمایندهی مجلس ششم، ضمن بیان این مطلب میگوید: «ویژگی بنیادین اعتدال چسبندگیاش به گفتمان اصلاحطلبی است.»(2)
از سویی دیگر، حسین مرعشی، عضو شورای مرکزی کارگزاران، در گفتوگوی 14 تیرماه خود با «نسیم»، ضمن تلاش برای مصادرهی رأی روحانی در انتخابات، با بیان اینکه اگر در انتخابات اصلاحطلبان همراه روحانی نبودند، پیروزیاش ممکن نبود، گفت: «اگر مجدداً انتخاباتی بخواهد برگزار شود، روحانی و اصلاحطلبان باید با هم حرکت کنند.»
اما مواضع تندتری هم در همین راستا وجود داشت. فیاض زاهد از اعضای حزب همبستگی، در مصاحبه با «آریا» میگوید: «85درصد آرای آقای روحانی را اصلاحطلبان تشکیل میدادند. ایشان بدون حمایت و پشتیبانی جریان اصلاحطلب بههیچوجه موفق نمیشود برنامههای خودش را به پیش ببرد.»
همچنین صادق زیباکلام نیز در گفتوگویی بیان میکند: «پیروزی آقای روحانی در انتخابات 92 مدیون و مرهون حمایت بدنهی اجتماعی اصلاحطلبان از ایشان بود. بنابراین بنده امیدوارم اطرافیان ایشان مثل آقایان نوبخت، مرتضی بانک و نعمتزاده دچار این توهم نشوند که آنها پیروزی آقای روحانی را رقم زدهاند. متأسفانه بعضاً شنیده میشود که آقای روحانی و اطرافیان ایشان میگویند: نزدیک به یک یا دو سال روی گفتمان اعتدال در دفتر مرکز مطالعات استراتژیک مجمع برنامهریزی صورت گرفته، لذا این گفتمان بوده که موجب پیروزی آقای روحانی شده است. بنده امیدوارم آقای روحانی و اطرافیان ایشان خیلی این تحلیلها را جدی نگیرند.» همچنین زیباکلام در گفتوگویی دیگر اشاره میکند که اگر بدنهی اجتماعی اصلاحطلبان به سمت آقای روحانی نرفته بود، آقای روحانی فینفسه یکی دو میلیون رأی بیشتر نداشت.»(3)
ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگو با روزنامهی «قانون» اظهار میکند: «در حقیقت، اصلاحطلبان کشتی روحانی را به ساحل رساندند.»(4)
و آخرالامر تئوریسین جریان اصلاحطلب کشور نیز حجت را با حسن روحانی و دولت وی به آخر رساند. سعید حجاریان در گفتوگویی تهدیدآمیز با ویژهنامهی روزنامهی «اعتماد» مدعی شد: «اصلاحطلبان حامی و ستون فقرات برنامههای روحانی هستند. اگر بشکنند روحانی هم شکسته است. اگر اصلاحطلبان نباشند، روحانی هم وجود نخواهد داشت و در صورت عدم حضور اصلاحطلبان، جریان راست روحانی را به ورطهی شکست میافکند.»(5)
ب) تلاش بر منتقد نشان دادن خود برای فرار از گریبانگیری شکست احتمالی سیاستهای روحانی
تقلای زیاد اصلاحطلبان برای یکی نشان دادن دولت روحانی با جریان اصلاحطلبی، اما مخاطرات زیادی را نیز در پی داشت. مخاطراتی که از چشم برخی از اعضای این جریان پوشیده نماند و آنها بهسرعت متوجه شدند که با ادامهی راهی که در آن قدم گذاشتهاند، در صورت عدم موفقیت احتمالی دولت روحانی، عواقب ناخوشایندی مقابل اصلاحطلبان قرار داشته و ممکن است با تنزل احتمالی دولت یازدهم، اصلاحطلبان مجدداً به دوران انزوای خود بازگردند. لذا همین وضعیت برخی از آنها را وادار کرد که لب به نقد حسن روحانی بگشایند و حتی در برخی موارد، علم ضدیت با وی را نیز بلند کنند. شاید که کاستیهای احتمالی دولت به پای آنها نوشته نشود.
در همین راستا و به آشکارترین حالت ممکن، خبرنگار روزنامهی اعتماد در گفتوگو با کرباسچی، دبیرکل کارگزاران، بیان میکند: «روحانی یک اصلاحطلب کامل نیست و نباید شکست او به معنای شکست اصلاحات باشد، این هشدار از بدنهی اصلاحطلبی شنیده میشود که وقتی ما در قدرت سهمی نداریم، چرا باید در شکستهای احتمالی روحانی سهیم شویم و هزینهی این شکست را در انتخابات مجلس بعد بپردازیم.»(6)
محمدرضاتاجیک، مشاور خاتمی در دولت اصلاحات، در گفتوگویی تند با روزنامهی «آرمان»، شمارهی روز 17 تیر میگوید: «دولت کنونی را با وجود تمایزاتش با دولت قبلی، دولتی پوپولیستیمیدانم که بیش و پیش از آنکه دلآشوبهی ذهن مردم را داشته باشد، دلمشغولجسم آنان است. حتی اگربتوان از گفتمانی در راه، به نام گفتمان اعتدال سخن گفت، تردیدی نبایدداشت که این گفتمان اکنون در مرحلهی جنینی خود است.»
در همین حال، وی به روزنامهی «شرق» شمارهی روز سوم اردیبهشت نیز میگوید: «حمایت ما از دولت کاهش پیدا کرده و اعتدال در حال تبدیل به اختلاط است.»
محمد خاتمی در جمع برخی از اعضای مجمع روحانیون در 22 فروردین امسال گفته بود: «من به روحانی هم گفتهام که اگر او نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی کماهمیت باشد و نتواند پاسخ مطالبات مردم را بدهد، دولتش بیشتر از چهار سال دوام نخواهد آورد. تنها کسی که در این مدت در دولت خوب عمل کرد، توفیقی در وزارت علوم بوده است که کاملاً تفکرات اصلاحطلب داشت، اما روحانی از او حمایت نکرد و او کنار رفت. باید امثال توفیقی در دولت زیاد باشند.»
ابراهیم اصغرزاده ضمن سخنانی در نشست بررسی نقش احزاب در تبیین گفتمان اعتدال 23 خردادماه گذشته اظهار داشت: «روحانی نمایندهی جریان چپ و اصلاحطلب نبود.» همچنین وی میگوید: «علیرغم اینکه شما فرصت طلایی را در اختیار دارید، دو نیروی قدرتمند جریان میانهرو جناح چپ و جناح راست هر دو با قدرت دارند از شما حمایت میکنند، ولی با وجود همهی اینها چرا دولت باید اینطور فشل باشد؟» ابراهیم اصغرزاده چندماه پیش تصریح کرد اصلاحطلبان به دولت بهعنوان رحم اجارهای نگاه میکنند.(7)
محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق حزب مشارکت، در مصاحبه با «فصل اعتدال» و در پاسخ به این پرسش که آیا اعتدال را یک گفتمان میدانید؟ بیان کرد: «اعتدال اصلاً نمیتواند یک گفتمان باشد. اعتدال یک روش یا حداکثر استراتژی، خطمشی و راه است. البته به نظرم باز هم در این مسیر ابهام زیادی وجود دارد. برای من سؤال است و از همان ابتدا هم این سؤال را مطرح کردم. آیا میانهروی یعنی یک خرده ظلم، یک خرده عدل، یک خرده آزادی، یک خرده سرکوب، یا خیر؟... اگر ما فقط به این جذابیت اکتفا کنیم و ابعاد و حدود آن را روشن نکنیم، فکر میکنم ممکن است برای خودمان هم دردسرساز باشد.»(8)
در 16 آذر سال 92 و در پی دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران از سید محمد خاتمی برای حضور در این دانشگاه، وقتی کار به استانداری تهران و وزارت کشور کشید و آنها نیز مجوزی برای حضور خاتمی در دانشگاه تهران صادر نکردند، حجم جدیدی از انتقادها نسبت به دولت و وزارت کشور از سوی اصلاحطلبان آغاز شد و وزارت کشور به هر بهانهای مورد نقد قرار میگرفت.
محسن رهامی، از اعضای شورای مشورتی اصلاحطلبان، در مصاحبه با «ایلنا» میگوید: بیتوجهیهای دولت در مسئلهی ادامهی توزیع یارانه یا سبد کالا یا نصب وزرا و مسائل کلان سیاست خارجی و داخلی، با توجه به اینکه هزینهی اقدامات سیاسی را باید همهی حامیان دولت داده و پاسخگو باشند، اگر مردم انتقادی داشته باشند، در انتخابات بعدی این نقدها میتواند مؤثر باشد و باعث رویگردانی مردم از حامیان دولت شود. این سؤال مطرح است که مثلاً در مسائل مزبور، از جمله توزیع سبد کالا و به صف کردن مردم که برخی آن را تحقیر مردم قلمداد کردهاند، چه اندازه نظر کارشناسان اصلاحطلب یا حتی آقای عارف مورد توجه واقع شده است؟
تقی آزاد ارمکی در مصاحبه با ماهنامهی «گذار» خردادماه میگوید: «اعتدال از فقدان جریان فکری رنج میبرد؛ یک جریان فکری و آدمهایی که در رابطه با مسائل مختلف فکر و صحبت کنند و به معنای گفتمان اعتدال شکل بگیرد.»
روزنامهی «اعتماد» با انتقاد از عملکرد دولت در خصوص فعالیت احزاب، مینویسد: «عملکرد کمرنگ دولت دربارهی عدم توجه به احزاب و مشارکتهای مردمی، از نکاتی بود که بهعنوان انتقاد مطرح میشد و ظاهراً حفظ میراثی بود که از دولت قبلی به دولت تدبیر و امید ارث رسیده بود... وزارت کشور از همان ابتدا تلاش کرد تا دربارهی احزاب موضع کمرنگی داشته باشد. توپ پیگیری وضعیت احزاب اصلاحطلب را در زمین قوهی قضاییه انداخت و خود را بیطرف نشان داد.»
در این میان اما نگاه اصلاحطلبان به تنها وزیر کشور که از جرگهی اصولگرایان بود، بیش از دیگر وزیران مخدوش بود. رحمانی فضلی که بسیاری از استانداران را با بیاعتنایی به پیشنهادهای اصلاحطلبان انتخاب کرده بود، در معرض انتقادهای جدی واقع شده بود و نهایتاً پس از وقایع 16 آذر، حجم انتقادات از وی بیش از هر زمان دیگری شد.
در 16 آذر سال 92 و در پی دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران از سید محمد خاتمی برای حضور در این دانشگاه، وقتی کار به استانداری تهران و وزارت کشور کشید و آنها نیز مجوزی برای حضور خاتمی در دانشگاه تهران صادر نکردند، حجم جدیدی از انتقادها نسبت به دولت و وزارت کشور از سوی اصلاحطلبان آغاز شد و وزارت کشور به هر بهانهای مورد نقد قرار میگرفت.
احمد شیرزاد، از افراطیون مجلس ششم، در مصاحبه با «آریا» گفت: رحمانیفضلی رانندهی مناسبی برای لکوموتیو وزارت کشور نیست و باید تغییر کند.
حسین مرعشی در مصاحبه با روزنامهی «اعتماد» با ادعای اینکه برخی وزرا در برابر نمایندگان مجلس صلابت ندارند، میگوید: «بهطور کلی دولت در مقابل مجلس امتیاز بیجا میدهد و حتماً در سال دوم من به آقای روحانی توصیه میکنم که برخی از وزرا و استانداران را که نتوانستهاند در کلاس و شأن دولت ظاهر شوند، تغییر دهد و این ترمیم در کابینه و استانداریها باید در جهت افزایش یکدستی و صلابت دولت انجام شود.»
نهایتاً اینکه این نوع رفتار متناقض اصلاحطلبان حکایت از تلاش بیحدوحصر آنها برای بقای موجودیت خود در فضای سیاسی و اجتماعی کشور دارد. آنها فضای اعتدال دولت حسن روحانی را فضای مناسبی برای ادامهی حداقل تنفس خود پس از خطاهای استراتژیکشان در فتنهی سال 88 میدانند و ضمن تلاش برای حفظ بقا، نیمنگاهی نیز به آینده دارند.
چنانکه جمیع مواضع اصلاحطلبان از سویی بیانگر این نکته است که آنها بهنوعی میخواهند خود را حامی دولت نشان دهند تا در صورت تداوم ریاست حسن روحانی، بتوانند از فضای ایجادشده بهترین بهره را ببرند و با قدم گذاشتن بر شانههای حسن روحانی، مدارج قدرت را بپیمایند و از سوی دیگر، نمیتوان این نکته را نیز انکار کرد که این شوق بازگشت به قدرت، اصلاحطلبان را به نقطهای رسانده که شاید از شکست حسن روحانی در عمل به وعدههایش هم ناخشنود نباشند و بتوانند با استفاده از این فرصت احتمالی، خود را ناجی و حامی کشور معرفی کنند و با عبور از حسن روحانی، یک اصلاحطلب را بر مسند ریاستجمهوری بنشانند.
منابع:
1. روزنامهی آرمان، 30 بهمن.
2. خبرگزاری فارس، 30 فروردین 93.
3. کیهان، 1 تیر 93.
4. 13 اسفند 92.
5. 3 خرداد 93.
6. 21 فروردین 93.
7. 17 اسفند 92.
8. 11 خرداد 93.
منبع: برهان