گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ از روزی که آمار و ارقام و پیشبینیها در مورد جمعیت هشدار دادند تا به امروز، اظهارنظرهای بسیاری در این زمینه دیده و شنیدهایم. مسئولان دستگاهها، اگرچه کند و دیر به تکاپو افتادهاند و مصوبه و برنامههای خود را در این زمینه ارائه دادهاند اما بعد از گذشت سه سال، هنوز برنامهٔ مدونی برای این قضیه در کشور مشاهده نمیشود.
اینکه چرا با گذشت این مدت و تاکید کارشناسان مسائل جمعیت مبنی بر خطرات کاهش جمعیت همچنان سیاستگذاران و دولتمردان این هشدارها را جدی نمیگیرند، مسئلهای جدی است که باید بررسی شود.
محمدمهدی شیرمحمدی، یکی از آن کارشناسانی است که معتقد است دلیل این همه تعلل و اهمال این است که دستگاههای اجرایی اهمیت موضوع جمعیت و خطرات آن را درک نکردهاند و حتی میشود گفت فریب کارشناسی خوردهاند.
این فعال رسانهای، بحث جمعیت را حتی ریشهایتر میداند و برایش سابقه تاریخی قائل است. او معتقد است هرگاه نهضت اسلامی، بیداری و روشنگرایانهٔ عمیق اجتماعی، فرهنگی، سیاسی وجود دارد، در ادامه کنترل جمعیت نیز مطرح شده است؛ بعد از مشروطه، نهضت ملی، نهضت حضرت امام (ره) در سالهای ۴۱ و ۴۲ و بعد از دستاوردهای انقلاب اسلامی در سالهای پس از جنگ مسئله کنترل جمعیت مطرح شد.
استکبار جهانی و استعمار پیر به کمک عوامل خود در داخل ایران این امر را در قالب توطئه در برنامه جمعیتی ایران اجرایی کردند چرا که جامعه ایرانی، شیعی، بیدار و پیشتاز را برای خود غیر قابل کنترل میدانند و باید میزان نفوذ را کاهش دهند.
از طریق فریب با اعمال سیاستها و نسل کشی هدف خود را عملیاتی کردند؛ هر دو اتفاق با هم اجرایی شد، هر جا توانستند نسل کشی کردند و اگر امکان نسل کشی وجود نداشت با فریب اعمال کنترل جمعیت کردند؛ در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی، نهضت عدالت خانه با پیروزی مشروطیت نتیجه گرفت، در سالهای ۱۲۹۴ و ۱۲۹۵ و ۱۲۹۶و ۱۲۹۸ طی دو مرحله نسل کشیهای وسیعی در ایران اتفاق افتاد.
شیرمحمدی دانش آموخته دکترای انديشه سياسی اسلام است و سه دوره عضو هيات مديره «انجمن روزنامهنگاران مسلمان» و عهدهدار مسئوليت "كميته پژوهش و تحقيقات"، "كميته سياسي" و "نائب رئيسي" انجمن بوده است. مشروح گفتگوی «خبرگزاری دانشجو» با محمدمهدی شیرمحمدی را در ادامه می خوانید:
«خبرگزاری دانشجو»: چرا بعد از ۳-۲ سال و با وجود تاکید رهبری بر لزوم تجدیدنظر در سیاستهای "کنترل جمعیت" و تاکید بر مقوله افزایش جمعیت، دستگاههای اجرایی کشور همچنان برنامه منسجمی در این خصوص نداشتهاند؟
شیرمحمدی: دستگاههای اجرایی اهمیت موضوع جمعیت را درک نکردند؛ ابتدا باید پذیرفت که موضوع تا چه میزان اهمیت دارد و بعد اراده اقدام به وجود آید؛ حدود ۹ سال پیش، به عبارت دیگر در سال ۸۴، من یادداشتی نوشتم و نسبت به این موضوع ابراز نگرانی کردم؛ با تغییر دولت و اعضای دولت امیدوار بودم در فضای جدید بتوان زنگ خطر را به صدا در آورد.
دولت قبل به لحاظ تبلیغاتی وارد مقوله جمعیت شد ولیکن به لحاظ اجرایی کار خاصی صورت نگرفت و نسبت به اهمیت مسئله جمعیت اقدام خاصی انجام نشد؛ جنبه تبلیغاتی که در دولت گذشته صورت گرفت، محل توجه بود؛ فضای غالب تبلیغاتی قبلی شکسته شد و این یک دستاورد بود ولیکن این امیدواری وجود داشت دولت قبل وارد مرحله اجرا نیز شود که اتفاق نیفتد.
«خبرگزاری دانشجو»: دولت قبل نتوانست یا نخواست وارد مرحله اجرایی شود؟
شیرمحمدی: من گمان نمیکنم دولت قبل تنها به دنبال تبلیغات بوده است ولیکن تنها به تبلیغات اکتفا شد؛ مقولات دیگری نیز در دولت قبل همانند مسئله جمعیت وجود داشت، در دولت قبل مواردی شروع شد و انگیزه لازم نیز وجود داشت ولیکن اجرایی نشد؛ نمیتوان اذعان داشت دولت قبل با مقوله جمعیت تنها شعاری برخورد کرده است، ولیکن تنها به شعار و تبلیغات اکتفا شد.
اینکه فضای تبلیغات در دولت قبل شکسته شد باید اتفاق خوبی دانست ولیکن این امیدواری وجود داشت که در حیطه اجرا هماهنگی بیشتری بین دولت و مجلس وجود داشته باشد و اتفاقات خوبی در زمینه قانونگذاری نیز انجام میشد.
«خبرگزاری دانشجو»: به یاد دارم در زمان طرح این مسئله از سوی احمدینژاد در یکی از سفرهای استانی، همه حرف وی را مبنی بر اینکه چه کسی گفته است دو بچه کافی است، خبط بزرگی تلقی کردند و کسی با احمدینژاد در این زمینه همراهی نکرد؛ این گفته با هجمه رسانهای بسیاری مواجه شد و از سوی دوست و دشمن محکوم شد.
شیرمحمدی: علت را ریشهایتر از این حرفها میدانم؛ شاید هر کس هر دلخوری از رئیس جمهور گذشته داشت درصدد بود به همه امور سرایت دهد حتی اگر اقدام خوبی در دولت گذشته انجام میشد؛ وضعیت را اندکی پیچیدهتر از این میدانم، هجمه تنها هجمه سیاسی نبود؛ این به خبط و خطا در بینش تمدنی نیز باز میگشت.
ایده کنترل جمعیت از سمت مالتوس مطرح شد؛ زمانی که این بحث بعد از انقلاب به عنوان بحثی قانونی و اجرایی توسط دولت و مجلس پیگیری میشد، معدود اشخاصی که با آزاد اندیشی به نقد مسئله کنترل جمعیت میپرداختند، با نوعی استبداد رسانه ایی مواجه میشدند؛ در حدود سال ۶۸ نیز کسی که منتقد مسئله کنترل جمعیت بود به شدت از سوی رسانهها محکوم میشد.
چهره شاخص این امر مرحوم علامه حسینی طهرانی است؛ کتاب رساله نکاحیه درباره مسئله کنترل جمعیت منتشر شد؛ اصل این کتاب قبل از انقلاب نوشته شده بود که متعلق به سلسله سخنرانیها بود که در این بحث مطرح میشد؛ سلسله سخنرانیهای ایشان درباره مسئله کنترل جمعیت در مسجد به صورت جزوه تهیه شد و بعد از انقلاب به صورت کتاب منتشر شد؛ انتشار کتاب در آستانه طرح موضوع کنترل جمعیت بود.
کسی با علامه طهرانی مشکل سیاسی نداشت ولیکن ایشان نیز به شدت محکوم شد؛ در زمان حضرت امام (ره) مسئله کنترل جمعیت به طور عمومی مطرح نشد؛ این امر به دید تمدنی باز میگردد؛ اساسا یکی از جلوههای تمدن غربی که به نام تمدن مدرن شناخته شده است، منفعت گرایی است؛ هر مسئله ایی که نفع انسان را بیشتر تامین کند، مطلوبتر است؛ منظور نفع مادی است.
با دید منفعت طلبانه به مسئله جمعیت نگاه شد و نتیجه گرفته شد اگر جمعیت افزایش یابد از سفره باقی افراد کم خواهد شد، پس اگر جمعیت کاهش یابد سهمیه بیشتری به افراد حاضر خواهد رسید؛ ایمان به غیب و رزاقیت خداوند در تمدن غربی وجود ندارد؛ ایمان به رزاقیت خداوند حداکثر در حوزه اساطیر ذهنی آنها وجود دارد؛ آنها به حضرت مسیح (ع) و پیامبران به عنوان فردی اسطوره ایی نگاه میکنند در نتیجه به سعادت بشریت از منظر معنویت نیز اسطوره ایی نگاه میشود.
از منظر منفعت گرایی به جمعیت نگاه شد و به این نتیجه رسیده شد اگر جمعیت افزایش یابد تعداد افرادی که از سفره طبیعت بهرهمند میشوند افزایش مییابد بنابراین نفع شخصی کاهش مییابد؛ این دیدگاه در جوامع مختلف بشری از جمله در جامعه اسلامی رخنه کرده است؛ زمانی که تفکر توسعه اقتصادی، توجه به توسعه و تمدن با الگوی غربی در دستگاه دولتی و اجرایی جدی میشود، در ایران نیز این دیدگاه رخنه میکند.
همان طور که در صنعت، سازندگی، توسعه و... الگوی کشور غرب شد، در مسئله جمعیت نیز غرب الگو قرار داده شد؛ این اتفاق در زمان رحلت حضرت امام (ره) بود و دستگاه جدید دولتی تصمیمات توسعه ایی خود را جلوههای مختلف اجرایی میسازد و در مسئله جمعیت نیز این چنین بود.
نکته عجیب در قبال ایران این است که هرگاه نهضت اسلامی، بیداری و روشنگرایانهٔ عمیق اجتماعی، فرهنگی، سیاسی وجود دارد، در ادامه کنترل جمعیت نیز مطرح شده است؛ بعد از مشروطه، نهضت ملی، نهضت حضرت امام (ره) در سالهای ۴۱ و ۴۲ و بعد از دستاوردهای انقلاب اسلامی در سالهای پس از جنگ مسئله کنترل جمعیت مطرح شد.
استکبار جهانی، استعمار پیر به کمک عوامل خود در داخل ایران این امر را در قالب توطئه در برنامه جمعیتی ایران اجرایی کردند چرا که جامعه ایرانی، شیعی، بیدار و پیشتاز را برای خود غیر قابل کنترل میدانند و باید میزان نفوذ را کاهش دهند.
از طریق فریب با اعمال سیاستها و نسل کشی هدف خود را عملیاتی کردند؛ هر دو اتفاق با هم اجرایی شد، هر جا توانستند نسل کشی کردند و اگر امکان نسل کشی وجود نداشت با فریب اعمال کنترل جمعیت کردند؛ در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی، نهضت عدالت خانه با پیروزی مشروطیت نتیجه گرفت، در سالهای ۱۲۹۴ و ۱۲۹۵ و ۱۲۹۶و ۱۲۹۸ طی دو مرحله نسل کشیهای وسیعی د ایران اتفاق افتاد.
«خبرگزاری دانشجو»: نسل کشیها چه بود؟
شیرمحمدی: در سالهای ۱۲۹۴ و ۱۲۹۵ در مرزهای شمال غرب ایران در شهرهایی هم چون خوی، ماسوله، ارومیه و سلماس جمعیت کثیری توسط فرقهٔ تندروی افراطی که از شمال بین النهرین، شرق ترکیه وارد مرزهای ایران شده بودند، کشته شدند تا با توطئه چند بعدی، با نسل کشی وسیع و پاک سازی جمعیت شیعه یک پایگاه استعماری در شمال غرب ایران تاسیس شود.
جریانی در این منطقه نفوذ کرد و حدود ۵۰۰ هزار نفر از جمعیت شهرهای ذکر شده کشته شدند؛ با تدبیری از سوی مستشاران آمریکایی، انگلیسی، روس و فرانسوی که تحت عنوان معلم، مستشار و... فعال شدند، فرصت پیدا شد تا جمعیت افراطی آسوری را بسیج کنند و وعده تاسیس دولت مسیحی آسوری داده شد.
در سال ۱۲۹۶ و ۱۲۹۸ قحطی در کل کشور بود؛ در مرحله اول در ارومیه و شهرهای اطراف به صورت کشتار مستقیم صورت گرفت و تعداد زیادی شهرها و روستاهای کوچک با خاک یکسان شد.
«خبرگزاری دانشجو»: چرا این موارد در جایی ذکر نمیشود؟
شیرمحمدی: کم کاری و کم توجهی رسانه دلیل عنوان نشدن این موارد است؛ مقام معظم رهبری مورخ ۲۰ خرداد ماه سال ۷۱ در سفر خود به ارومیه میفرمایند آن جریان به دنبال تاسیس پایگاه استعماری با تابلوی مذهبی، شبیه آن چیزی که در فلسطین رخ داد، بودند؛ در آن سال مقام معظم رهبری فراخوانی را به جوانان و محققین میدهند تا در خصوص این امر تحقیق شود؛ حدود ۲۰ سال از اشاره مقام معظم رهبری به این امر میگذرد.
حادثه مشابه نسل کشی در سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۸ اتفاق میافتد؛ در این سالها کشتار مستقیم کمتر است و با قحطی مصنوعی انجام شد؛ منابعی مختلفی از جمله کتاب دکتر مجد در این زمینه وجود دارد؛ بعد از حمله مغول بزرگترین فاجعه علیه جمعیت ایران در این دو سال اتفاق افتاده است؛ تخمین دکتر مجد بر این است که نیمی از جمعیت ایران در این قحطی مصنوعی از بین رفتند.
در قزوین، همدان، گیلان، قم، اصفهان و مشهد شدت این قحطی بیشتر بوده است؛ در این زمان یکی از کارهای عادی و روزانه مردم جمع آوری جنازه در کنار جاده بود؛ توصیفات وحشتناکی از این دوران از زبان پیران و به نقل از پدرانشان وجود دارد در حالی که انتقال غله از کشورهای اطراف همانند هند تا خراسان طی یک الی دو هفته ممکن بود.
به طور طبیعی تجار کشورهای اطراف مایل بودند غله وارد ایران کنند و سود ببرند ولیکن سیاستهای استعمار برای کنترل جمعیت ایران این اجازه را نمیداد؛ در صدد جبران ضربه ایی که در مشروطیت به استعمار وارد شد، بودند؛ به گونه ایی بود که قوه ایی برای مبارزه با دولتهای استعماری باقی نماند.
در سال ۱۳۳۷ دقیقا ۷ سال بعد از نهضت ملی، اولین بار طرح کنترل جمعیت وارد دولت شد و به بحث گذاشته شد تا اجرایی شود؛ در سال ۱۳۴۸ چند سال بعد از نهضت حضرت امام (ره) و در سال ۱۳۶۷ بعد از پیروزی انقلاب و پیروزی در دفاع مقدس، در محفل محدودی در دولت بحث کنترل جمعیت مطرح میشود تا بعد از رحلت امام (ره) اجرایی شود.
«خبرگزاری دانشجو»: مسبب اصلی این امر چه کسی بود؟
شیرمحمدی: نمیتوان به یک نفر اشاره کرد؛ مهم فریب کارشناسی است؛ مقامات مسئول ما به لحاظ کارشناسی فریب خوردند؛ در ۲۰ خرداد ماه سال ۷۱ ملاقات نمایندگان مجلس دوره چهارم با مقام معظم رهبری، عنوان میشود که باید کارشناسی را شناخت و هر کارشناسی مورد اعتماد نیست،ای بسا کارشناسانی که مسئولین بالا را گمراه کردند، در این چند سال این موارد دیده شده است.
در ادامه مقام معظم رهبری عنوان میکنند راهی را در مقابل نماینده مجلس یا مسئول میگذارند که در آن واقعیتی را واژگونه و غلط به وی معرفی میشود، طوری نیست که بتوان به هر کارشناسی اعتماد کرد؛ در ۶ شهریور ماه سال ۸۵ مقام معظم رهبری در دیدار با هیات دولت اذعان میکنند بارها در دولتهای قبل و در جلسات خصوصی و غیر خصوصی با برخی دوستان، گفتم که گاهی کارشناسیهای مغرضانه پوست خربزه زیر پای مسئولین است.
حدود دو سال پیش مقام معظم رهبری در سفر به خراسان شمالی با اشاره به مقوله جمعیت با دیدگاه خاصی به این امر توجه کردند؛ ایشان اذعان داشتند از اواسط دهه ۷۰ بحث کنترل جمعیت باید متوقف میشد، خود بنده حقیر نیز در این اشتباه سهیم هستم.
شرایط برای برخورد قاطع مقام معظم رهبری وجود نداشت؛ در ۱۸ تیر ماه سال ۶۸ زمانی که بحث کنترل جمعیت مطرح میشود، مقام معظم رهبری اظهار داشتند اگر دو برابر امروز نیز جمعیت داشته باشیم میتوان با کمترین نیاز به کشورهای دیگر خود را به بهترین وجه اداره کنیم، این ظرفیت خوب هم در خاک با برکت ما، هم در استعدادهای انسانی ممتاز کشور، هم در دستورات و روش قانون اساسی و هم در مسئولان وجود دارد.
با توجه به این جملات میتوانم ادعا کنم مقام معظم رهبری موافق این امر نبودند و کنترل جمعیت به ایشان تحمیل شده است؛ زمانی رهبری نظام با فشار مسئولین ناگزیر میشود کار کارشناسی که فریب است و به تعبیر مقام معظم رهبری فریب است، بپذیرد؛ تکرار این فریب کارشناسی در دولت یازدهم و دولتهای بعدی پذیرفته نیست.
واقعیتی که با آن مواجه هستیم این است که هر کسی در این مقوله و مقولات دیگر با آزاداندیشی و رویکرد منتقدانه قصد ورود داشت، با استبداد رسانه ایی مواجه شده است؛ همانند تبلیغات سنگینی که علیه علامه طهرانی صورت گرفت تا حرف ایشان شنیده نشود.
در مقوله جمعیت نیازمند روح منتقدانه و آزاد اندیشانه هستیم؛ مخالف حرف زدن مخالفین افزایش جمعیت نیستم، نگاه کارشناسانه در بحث آزاد اندیشانه اعلام شود و اگر به نتیجه ایی رسیدیم که هشدار به چه گونه است به حوزه عملیات، اجرا و قانون به نتیجه برسد؛ افرادی وجود دارند که منتقد قانون اساسی هستند و منعی وجود ندارد، قرار نیست نقد او وارد سیستم اجرایی شود.
در بحث افزایش جمعیت نیز منعی وجود ندارد عدهای منتقد این بحث باشند اما زمانی که به این نتیجه رسیدیم که فضای کارشناسی کشور دریافته است باید کنترل جمعیت از دستور کار خارج شود در حوزه عملیاتی اجرایی شود؛ طبق قانون اساسی رهبر نظام به نتایجی رسیده است که به طور مثال سیاستهای کلی را در مقوله خاصی تغییر دهد، باقی دستگاههای اجرایی نیز باید همراهی کنند.
«خبرگزاری دانشجو»: بحث اولویت بندی مسئله جمعیت نیز وجود دارد، اینکه از کدام حوزه باید کار را آغاز کرد؛ برخی معتقدند ابتدا باید باوری که در ذهن مردم مبنی بر «فرزند کمتر، زندگی بهتر» شکل گرفته است، تغییر داده شود؛ برخی نیز میگویند زیر ساختهای فیزیکی که در این مدت از سوی حاکمیت ایجاد شده است باید تغییر یابد؛ نظر شما در این باره چیست؟
شیرمحمدی: از لحاظ زمانی نمیتوان اولویت بندی کرد؛ هر دو باید همزمان انجام شود؛ به لحاظ ارزشمندی باید به مقوله باور مردم توجه شود؛ اگر به مقوله باور توجه شد، مولفههایی هم چون قناعت، صرفه جویی، امید به رزاقیت خداوند، ایمان به روزی رسان بودن خداوند و... بسیاری از مسائل را حل میسازد.
دولت نیز وظیفه دارد در مسئله جمعیت و مسائل دیگر در خدمت جامعه باشد؛ گاهی مواقع قصد میشود در ساختارهای اقتصادی، اجرای قانونی اصلاح شود ولیکن برنامه ایی ایجاد میشود که موضوع از دستور کار خارج میشود؛ اولویت به باورهای جامعه است اگر چه به لحاظ اجرایی هر دو را باید پیش برد.
«خبرگزاری دانشجو»: باورهای مردم به اعتقادات دینی مردم گره خورده است؛ در این مورد باید چه کرد با توجه به اینکه باورهای دینی مردم هر سال تحلیل میرود؟
شیر محمدی: این ادعای شما درست نیست.
«خبرگزاری دانشجو»: با شیوع ماهواره محال است خانوادهها به سمت چند فرزندی بروند؛ با وجود ماهواره بستر فرهنگی ایجاد شده است و مردم ذهنیت و باورهای خود را از ماهواره میگیرند، بنابراین قائل به این نیستند که فرزند بیشتر داشته باشند.
شیر محمدی: این امر به فعالیت رسانه ایی ما باز میگردد؛ اینکه باورهای مذهبی مردم تحلیل رفته است، جمع بندی درستی نیست چرا که در برخی مقولات به نتیجه ایی میرسید که مقولات دیگر را مد نظر ندارید؛ برخی پدیدههای فرهنگی-اجتماعی و هنجارها در جامعه ساخته شد و به طرز وسیعی مورد توجه عموم مردم قرار گرفت.
دو دهه جشنهای امدادگری و نیکوکاری در جامعه عمومیت پیدا کرد، برگزاری احیای شبهای قدر، اعتکاف و... در جامعه گسترش یافت؛ چه استقبالی از این مراسمها شده است؟ در برخی مقولات هم چون جمعیت، ازدواج و... با مشکل مواجه شده است.
«خبرگزاری دانشجو»: کسی میتواند ادعا کند بنیان خانواده در این مدت مستحکمتر شده است؟
شیر محمدی: مقام معظم رهبری در خراسان شمالی به بحث سبک زندگی نیز اشاره داشتند؛ الگوی جذاب از سبک زندگی ایرانی-اسلامی در رسانهها و دستگاههای تبلیغاتی به جامعه ارائه داده نشده است؛ برآیند ذائقه سازی در جامعه را به ماهوارههایی سپردیم که آنها را قبول نداریم؛ در خصوص ذائقه سازی در جامعه کم کاری شده است.
مدیریت فرآیند ذائقه سازی در جامعه به صورت وسیعی به رسانههای داخل منتقل شود؛ اگر این اتفاق رخ ندهد تا هر میزان سیاست برای تشکیل خانواده و جمعیت جدی گفته شود، فایده ایی ندارد؛ زمانی که ذائقه جوان با الگوی غربی شکل گرفته شده است نمیتوان با پول، امکانات، قانون و... به سمت تشکیل خانواده و افزایش جمعیت سوق داده شوند.
«خبرگزاری دانشجو»: تهاجم فرهنگی در خانوادهها رسوخ پیدا کرده است؛ باید بر قشری کار شود که خوراک فکری خود را از جای دیگری میگیرد؛ رسانه ملی تولیدات خوبی در زمینه جمعیت داشته باشد، مخاطب نخواهد داشت؛ علاوه بر مردم برخی از مسئولین نیز به اهمیت موضوع پی نبردند، برای این امر چه میتوان کرد؟
شیر محمدی: هم باید مدیریت جهادی در مسئولین اتفاق افتد و هم به فرهنگ عمومی تبدیل شود؛ نباید مردم معطل مسئولین بمانند تا اقدامی انجام دهند و از سوی دیگر مسئولین نیز نباید منتظر باشند مردم اقدامی انجام دهند، بلکه هر دو باید با هم پیش رود.
در شرایطی که رهبری نظام و رسانهها در مقوله افزایش جمعیت هشدار میدهند، منتقد هنوز فضای نقد دارد؛ دستگاههای تبلیغاتی و فعالان رسانه ایی نباید از هیاهو بترسند، جواب منطقی، محکم و هنرمندانه داده شود؛ اگر رسانه ما به مقوله جمعیت و سبک زندگی هنرمندانه وارد شود، جامعه جذب میشود.
«خبرگزاری دانشجو»: این امر نیز حالت جناحی یافته است در حالی که ۲۰ سال فضای فرهنگی جامعه در اختیار افرادی بوده است با یکدیگر اختلاف داشتند؛ فرهنگ کنترل جمعیت نهادینه شده است.
شیر محمدی: این امر مربوط به دو تمدنی است که وجود دارد؛ تمدنی که مبتنی بر توحید است و تمدنی که مباحث خداباوری و توحید را اسطوره میپندارد؛ تاثیر حرف حق ماندگارتر است؛ از هیاهوی دستگاههای تبلیغاتی و رسانهها نهراسید.
«خبرگزاری دانشجو»: فرهنگ غربی به راحتی وارد جامعه شده است و عدم داشتن برنامه از سوی مسئولین ما سبب شده است پرداختن به مقوله افزایش جمعیت از سوی رسانهها و تاکید از سوی مقام معظم رهبری نیز تاثیرگذار نخواهد بود؛ از چه منظری باید به مسئله جمعیت پرداخت تا ما بتوانیم پیگیری خبری کنیم؟
شیر محمدی: الگوی خانواده موفق را در دسترس نداریم که به جامعه نشان داده شود؛ خانواده ایی که متعهد به مناسبات اسلامی است و موفق است؛ به اندازه ایی که آمار از طلاق ارائه داده میشود آمار و گزارشی از زندگیهای موفق ارائه نمیشود.
همواره در حال هشدار دادن هستیم؛ این امر یکی از خطاهای تبلیغاتی ما است؛ همواره در حال به صدا در آوردن زنگ خطر بودیم؛ باید الگوهای مناسب نیز نشان داده شود؛ هیچگاه خانوادههایی که با ۵ یا ۱۴ سکه موفق و خوشبخت بودند، نشان داده نشد؛ فقط به توصیههای منبری اکتفا شد؛ با قناعت زندگی خوب داشتن نشان داده نمیشود؛ باید زندگیهایی که از سبک زندگی اسلامی الگوبرداری شده است و موفق بودند نشان داده شود.
کسانی در این دوران وجود دارند که جلوه ایی از زندگی حضرت زهرا (س) را وارد زندگی خود کردند و موفق بودند؛ فیلممها و سریالهای کره ایی نشان داده میشود ولی چنین زندگیهای موفقی که بر اساس الگوهای اسلامی است نشان داده نمیشود.
در فضای تبلیغاتی فرمایش پیامبر اسلام (ص) مبنی بر انجام کارهای داخل خانه توسط حضرت زهرا (س) و انجام کارهای بیرون از منزل توسط حضرت علی (ع)، وارونه نمایش داده میشود؛ فضای تبلیغات نباید این گونه نشان دهد که مرد به عنوان خانم خانه دار کار میکند و زن در بیرون از خانه کار میکند؛ استیل زندگی غربی را به عنوان زندگی موفق عرضه میکنیم و توقع داریم جامعه به آن سو نرود.
بر طبق گفته مقام معظم رهبری اندیشه ایی که در قالب هنر عرضه نشود، میمیرد؛ اگر اندیشه در قالب هنر عرضه شود جامعه آن را میپذیرد؛ فضای کودکی ما در دوران جنگ بود و بازیهای کودکان نیز ساخت اسلحه با چوب بود، اکنون با بازیهای رایانه ایی شرک به فرزندان ما آموزش داده میشود، در نتیجه به فرزند توحیدی القا نمیشود در حالی که به ما در کودکی دفاع مقدس القا میشد.