به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، فضیلت فصد آن است که هر گاه همه اخلاط (سودا، صفرا، بلغم و دم) به یکبار زیادت گردد، به فصد از هر خلطی چیزی کمتر شود از بهر آنکه مرکب همه اخلاط بدن خون است.
فواید فصد
هر زمان همه خلط ها زیاد گردد بوسیله فصد از هر خلطی مقداری کم می شود زیرا مرکب همه خلطها خون است بدین جهت گفته اند (فصد استفراغ کلی است) هرگاه همه اخلاط در بدن زیاد گردد هیچ استفراغی بهتر از فصد نیست و بهترین فضیلت است. رگ را گشوده، رنگ خون و قوت بیرون جستن و قوام او را می نگرند تا حالات را می شناسند.
خون در بدن انسان شش فضیلت بزرگ دارد که هیچ خلطی دارای این منفعت نیست.
• غذای راستین، خون است که مدد پرورش تن و بازسازی بدن است که در صورت تحلیل خون بوجود می آید.
• بدن حرارت طبیعی خود را از خون می گیرد، این به جز حرارت غریزی است که از دل بر .می آید.
• اگرچه قوام دل و حرارت غریزی از خون نیست ولی ترکیب حرارت غریزی و قوت و نیروی حیوانی از خون است که هرگاه خون بیرون ریخته زیاد باشد نبض ضعیف می شود و .سقوط نیرو باعث غش کردن می گردد.
• دل معدن حرارت غریزی است و حرکت او پیوسته است و به سبب پیوستگی حرکت تحلیل وی زیاد است و به علت بسیاری تحلیل از سایر اندامها نیازمندتر است، به همین جهت رگی بزرگ از جگر (فوق کبدی) به آن پیوسته است و خون ترکیب نیروی حیوانی و دل، در شریانها روان می گردد و قوت حیوانی در صورت صحت آن به همه تن میرسد و هرگاه خون از همه .شریانها بیرون رود نیروی حیوانی تلف و حیوان هلاک می شود.
• خون نیرو را به اندامها می رساند و گرما می دهد و آنها را تری و لطافت می بخشد تا همه .حرکات به آسانی انجام شود.
• خون، پوست مردم را رنگین و تازه و با رونق نگاه می دارد گاهی پیشینیان به همین دلیل .خون گرفتن را به هیچ حال روا نمی داشتند که در این رای به خطا بودند.
منفعت خون به دو شرط است، اول آنکه مقدار آن کافی باشد و دوم کیفیت خون استکه از لحاظ .غلظت و رقیق بودن است وباید متناسب بدن باشد در غیر این دو صورت سبب بیماری ها است برخی گفته اند با کمتر شدن یا گرفتن غذا نیروی صرف شده برای تغذیه کم می گردد و خون به اعتدال می رسد ولی این تدبیر و اندیشه کافی نیست به خاطر اینکه مدت زیادی لازم است تا این تدبیر انجام گیرد: در حالی که خون از طرق دیگر مانند خون دماغ و حیض واجب است خارج .گردد
بیماریهائی چون عرق النسا (کمردرد یا سیاتالژی)، نقرس، درد مفاصل، سردرد، گلودرد خونی، درد چشم، التهاب احشاء، بواسیر و قطع زود هنگام قاعدگی را با زدن رگی که خون به آن میل .کرده است می توان درمان کرد.
برای فصد به سالهای عمر، مزاج، فصل، حال و هوای شهر، چاقی و لاغری، قوت فم معده باید توجه داشت در این حال طبیب باید بگوید کدام رگ را باید زد چه مقدار و تا چه زمانی خون .گرفت زیرا فصد هم در صحت و سلامت نافع است و هم در علاج بیماری قوی است.
ممکن است محل فصد درد کند و جراحت آن دیر بسته شود در بسیاری از مواقع سبب فصد طبع خشک است. در انواع قولنج ها به فصد حاجتی نیست (مگر در موارد التهاب و سرطان رود) در فصد به رنگ خون باید نگاه کرد اگر به سپیدی زد در همان لحظه باید رگ را بست و همیشه. باید کوشید که فصد سبب حرکت صفرا و غلیظی و خامی خلط نگردد.
کسی که رگ های او فراخ تر و آشکارتر و رنگ بدن او به سرخی یا سیاهی می . گراید و گوشت فراوان و ماهیچه قوی داشته باشد می تواند فصد کند، مخصوصاً در سال های جوانی و میان سالی و کسانیکه شیرینی و شراب بیشتر می خورند و جوش و کورک در بدن دارند می .توانند فصد کنند، اما کودک تا چهارده سالگی به خاطر گرمی و تری اندام ها نمی تواند فصد کند
حال عمومی و هیات چهارده سالگی راباید نگریست اگر صفراوی و لاغر وبسیار مرطوب باشد فصد نباید کرد و پیران (بالاتر از هفتادسال) را نیز نباید فصد کرد ولی عده ای از پیشینیان پس .از هفتادسالگی را هم فصد نموده اند که نیرو پیدا کرده اند و این عمل هر ساله انجام شده است.
کسانی که معده و جگر ضعیف دارندو طعام را به دشواری هضم می کنند و دارای طبع ظریف و قوت کم و خطر بیمارهای سر دارند فصد در آن مضر است و در آنانکه رگ های مرطوب و .نرم دارند باید احتیاط کامل نمود.
در برخی از بیماریها که اجازه نمی دهد مانند خناق (گلودرد موجب خفگی) و خون دماغ شدید و برخی از انواع جنون و در تب های سوزنده و دردهای سخت که غلبه خون وجود دارد واجب است.در خون بیرون کردن تا آنجا که غش پدید آید در ا بایدبه قوت اطمینان داشت، اگر نیرو .ضعیف باشد غش منجر به مرگ می شود.
.باید اعتماد به حال، دل و نیروی بیمار داشت که حال هر یک را می توان از نبض درک نمود در زمان فصد طبیب نبض را می گیرد و هرگاه اثر ضعف در آن دید رگ را می بندد و رنگ .آن به روشنی رسید و قدرت (جهیدن) کاهش یافت گرفتن خون را قطع می کنند.
اگر دلیل فصد فاسد شدن خون باشد به رنگ و قوام آن نگاه نمی شود بلکه به نبض توجه می گردد و هرگاه نبض ضعیف شود باید در آن زمان رگ بسته شود گرچه به مقدار نیاز خون .بیرون نیامده باشد.
هنگامی که سبب فصد فراوانی خون باشد تا با قوت بیرون آمدن خون نباید آن را بست مگر آنکه در نبض ضعف پدید آید. جالینوس می گوید: اگر سبب آماس باشد و رگ مربوطه به آن عضو :باشد بهتر است خون فصدتاروشنی ادامه یابد زیرا باقی ماندن خون غیرطبیعی است. بقراط گوید در بیماری خون رگ با سلیق را تا روشن شدن خون سوخته تخلیه می کنند و به دو علت آن را .می بندند یکی به واسطه ضعف و دیگری به علت آماس که خون دیر به رنگ اصلی برمیگردد.
جالینوس در پایان گوید: مقدار گرفتن و خارج کردن خون را در هیچ بیماری نمی توان (دقیقاً) .معین کرد و آن با مشاهده طبیب در حال فصد صورت میگیرد.
فصد را در سه مورد بهیچ وجه نمی توان انجام داد:
1-آنکه بهنگام فصد بیمار در حال تب باشد و اخلاط در حرکت باشد که شوریده و با فصد .حرکت آن بیشتر و در نتیجه ضررهای آن زیادتر می شود.
2- آکمی رطوبت، سبب قوت صفرا می شود که با فصد آن مقدار رطوبت از بین رفته صفرا قوی تر می شود.
.مقدار خون که مایه قوت است با فصد کاملاً خارج شود و نیرو تحلیل رود.
تب یا از غیر عفونت است و یا ازعفونت که آن نیز بر دو نوع است یا سبب زردی و فرورفتگی صورت می گردد که فصد نباید کرد یا سبب قوام و رنگی سرخ است و نبض هم بزرگ و .صورت بیمار عادی است که در این صورت فصد جایز میباشد
اما سبب بازداشتن لرزش به دو دلیل است یکی به خاطر سرما که خلطی خام و بلغمی می باشد و خون در بدن نیاز است که با سرما مقابله کند و دوم به خاطر صفرا است که خون در بدن .سرد کمتر تولید می شود و در نتیجه به خون داخل خودش نیازمند است
دلیل فصد نکردن در شهرهای سرد به خاطر این است که خون باید در بدن باقی باشد تا اندام ها .گرم نگهداشته شود.
دلیل گرما برای آن است که حمام اخلاط را می گذارد و منافذ و مجاری را باز می کند و به خاطر بازشدن آن ها عرق، بسیار می شود وبدن تحلیل می رود و فصد خطا است ولی اگر فصل .زمستان باشد قبل از فصد داخل گرما رفته و قبل از آنکه عرق کنند فصد نیکو است
علت منع فصد در پیری به خاطر آن است که در پیری خون کمتر تولید می . شود و رطوبت .جدید بیشتر تولید می گردد و به همین خاطر فصد زیان دارد.
در مردم لاغر به خاطر اینکه حرارتشان بیشتر گرم و صفراوی است با غلبه صفرا خون را با احتیاط باید خارج کرد. در مردم خیلی چاق به خاطر اینکه مزاجشان به سردی گرایش دارد و رطوبت زیاد است وهمچنین سفیدی پوست و در کسانی که حساسیت و ضعف زیاد معده دارند .فصد در این حالت ها سبب غش می گردد
علامت حساسیت معده ناراحتی در هنگام خوردن تندی ها است و علامت ضعف دهانه معده .اشتهای کم و درد می باشد. علامت صفرا در معده تلخی دهان است.
هدف از فصد
• مقداری خون از تمام بدن یا از عضوی میکاهد بعلت آنکه خون تنها یا با ماده ای به سمت عضوی تمایل پیدا کرده که با فصد به جانب مخالف هدایت می شود. زمانی که خون مرکب همه خلط ها بیرون آمد طبیب می . تواند بعد از بستن یکساعت صبر کند تا بدن کوشش لازم خود را در باقی خلط به جای آورد و آن ها را از موضع خود جدا کند و در موضع فصد جمع کند تا خلط زودتر و بیشتر دفع شود و خون پاکیزهتر گردد و با روشن تر گشتن آن بدن پاک . تر می .گردد
جالینوس گوید هرگاه مقصود از فصد بازگردانیدن خلطی از جانبی به سوئی دیگر باشد هرچند .خون را به دفعات بیشتر بیرون می کنند هدف کامل . تری حاصل می شود
• . آنکه نیرو در مکان خود باقی می ماند و ضعف تولید نمی کند
در مقدار خارج کردن خون، جالینوس می گوید: اگر در دفعه اول بیشتر و بار دوم کمتر خون بگیرند سبب غش نمی گرددو فاصله ی آن دو در افراد قوی یک ساعت و گرنه مقدار ضعف .مدت را بیشتر می نمایند و میان آن ها شربت نوشیده شود
اگر منظور از فصد بازگرداندن ماده باشد کمترین مدت و زمان فاصله یک روز باید باشد در صورتی که فصد در همان روز باشد رگ زدن مایل انجام میگیرد اگر یک ساعت یا زودتر باید عرضی بزنند و اگر در روز بعد نیاز به فصد باشد از طول انجام می گیرد.چون سر رگ زودتر بسته می شود با روغن زیتون و کمی نمک آغشته نمود و بهتر این است که سر تیغ را آغشته به .روغن نمایند تا رگ دیرتر بسته شود و درد کمتر باشد
نباید در میان دو فصد خوابید زیرا خواب سبب بازگشت ماده به داخل میگردد و منفعت فصد دوم باطل می گردد. هر گاه خون به فاصله متعدد گرفته میشود و رگ قوی است سر رگ را باید .گشاد باز کرد
« اگر سر رگ ملتهب است باید بهتر بزنند. رگ باسلیق ( Basilic ) اگر باد کند آن را دفعه دوم نمی توان باز کرد و باید آن را با گلاب و اندکی سرکه تر کرد و بست و رگ دیگری را از جانب دیگر باید زد.»
هرگاه بخواهند خون را از جانبی که به آن میل پیدا کرده به جانب مخالف هدایت کنند به دو :طریق ممکن است
• آن را به سمتی هدایت کنند که برابر آن سمت باشد یا عضوی برابر آن عضو باشد، مثلاً: اگر خون به جانب پس سر میل کند رگ پیشانی را بزنند و اگر به جلو سر میل کند پشت سر و گردن را حجامت کنند و اگر به دست راست میل کند دست چپ را فصد کنند و به عضوی هدایت کنند که فراسوی آن در بالا پایین تر باشد. مانند خونریزی از بینی که حجامت سر کنند و در .تفریط حیض (متروراژی و منوراژی) پایین پستان ها را حجامت کنند
در راستای عضو نیز چنان است مثلاً: اگر خون از بینی راست بیاید حجامت را در جانب راست می کنند و اگر چشم راست درد کند یا گلو درد (آنژین یا دیفتری) در سمت راست باشد بادکش در پهلوی راست گذارند و اگر رگ بزنند از دست راست انجام دهند. به خاطر بیماریهای جگر باسلیق راست را فصد کنند (شکل 1) و به خاطر بیماری طحال اسیلم چپ را زنند (شکل2) و هرگاه خون به تمام جهت میل کرد و مستقر شد باید رگی را بزنند که نزدیک به آن عضو باشد و منسوب به آن باشد و خون بیشتری از آن بیاید و ماده هم اگر به سمتی میل کرد باید از همان .سمت و عضو برابر درد را تسکین داد و سپس مشغول بازگرداندن ماده شد
منابع: ویکی پدیا
سایت طب اسلامی