گروه فرهنگی "خبرگزاری دانشجو"، مهدی چراغ زاده؛ شب سوم محرم شب خرابه نشینی است، شب درد، داغ و مصیبت، شب سوم محرم روضه خوانان از قدیم روضه ی حضرت رقیه می خوانند، روضه ی شهر شام، شام تیره و تار، روضه ی شب سوم را معمولا از قتلگاه و لحظه ی غارت شروع می کنند، لحظه ای که دستور حمله و غارت خیام صادر شد، لحظه ای به اهل بیت پیغمبر بی حرمتی شد، چادر و معجر کشیده شد، و اسارت آغاز شد. پس اگر آنچه در ادامه می آید سخت و جانسوز بود ببخشید...
ماجرای اسارت حضرت زینب و خاندان رسول الله همان است که امام زمان صبح و شب برآن گریه می کند، آنقدر گریه می کند تا اشک هایش به خون تبدیل شوند، هرچند داغ کشته شدن عباس، علی اکبر، قاسم، علی اصغر، و حتی خود اباعبدالله بسیار سخت و جانفرساست اما در برابر مصائبی که بر ناموس پیغمبر رفت ،در برابر اینکه دختر علی و فاطمه به اسارت گرگ ها و حرامزادگان درآمدT آنقدر سنگین نیست، داغ اسارت و بی حرمتی به نوامیس آنقدر سنگین است که امام سجاد (علیه السلام) آروز می کرد ای کاش هرگز به دنیا نمی آمد...
اما چرا این داغ سنگین تر از فجایع کربلاست؟ روز عاشورا مردان و جنگاوران را با هر حالتی بود کشتند و بر بدن های بی جان آنها اسب دواندند، اما وقتی به خیمه ها هجوم بردند نه تنها خیمه ها را آتش زدند و اموال را غارت کردند، بلکه به زنان و کودکان نیز رحم نکردند، چادر و معجر از سر زنان کشیدند و روز یازدهم آنها را بر شتر های عریان سوار کردند و در کوچه بازار کوفه و شام برای تماشا بردند.
حتک حرمت به ناموس برای مسلمانان و غیرتمندان بسیار سخت تر از کشته شدن و قطعه قطعه شدن است، هزار و سیصد و اندی سال پیش لشکر یزید به ناموس اهل بیت بی حرمتی کرده اند و هنوز بعد از قرن ها امام زمان صبح و شام بر آن گریه می کند.
امروزه نیز کم نیستند یزید ها و ابن مرجانه ها که نه با تازیانه و کتک بلکه با ماهواره می خواهند معجر از سر زنان و نوامیس ما بکشند.
آن روز عباس و علی اکبر و قاسم و حسین نبودند که آن حرامزادگان با بی حرمتی به ناموسشان، آن ها را غیر انسانی ترین شکل در بازار شام می گرداندند، اما امروز ما زنده ایم و ادعای اسلام و حسینی بودن داریم ولی دشمن به خانه های ما حمله کرده و دارد معجر از سر زنان این کشور که نوامیس همه ما هستند می کشد و در فشن شوها به نمایش می گذارد.
این زیاد ها در هر زمانی با ابزار روز و مورد نیاز وارد عمل می شوند، روزی با کعب نی و تازیانه و کتک معجر از سر زنان می کشیدند و امروز با ماهواره و امثالهم، آن روز ها پیروی از یزید و برهنه بیرون آمدن ننگ محسوب می شد اما امروز یزید ها کار کرده اند که افتخار برخی این شده که ناموسشان برهنه تر بیرون بیاید،یزید امروز دارد غیرت مردان را از بین می برد تا دیگر بدون نیاز به اجبار و تازیانه زنان را در بازار های عرضه زن و مدل لباس بگرداند.
اما در این میان ما چه کرده ایم؟ آیا ما حداقل به حال این اوضاع، گریه ی صبح و شام نه، حداقل غصه می خوریم؟ امام حسین آن حرکت تاریخی را بخاطر امر به معروف و نهی از منکر آغاز کرد، و اگر ما حسینی هستیم پس امر به معروف و نهی از منکر کجای عملکرد ماست؟ شعارها رنگ و لعاب دار بی حیای کدخدای شیطان صفت و ابن زیاد ها و شمر های زیر دستش گوش فلک را کر کرده و می خواهد با این شعار ها حیا را از بین ببرد و افسوس که کوفی مسلکان جاهل و ساده لوح نیز باور کرده اند و بعضا با یزیدیان همنوا می شوند و به اسم دموکراسی و آزادی آب در آسیاب دشمن میریزند.
مراقب باشیم اگر امر به معروف و نهی ازمنکر از میان رفت، باید منتظر چیره شدن یزیدهای زمان بر جامعه مان باشیم و آنوقت دیگر پشیمانی سودی ندارد، آنوقت جلو چشمانمان به نوامیس کشورمان بی حرمتی و تجاوز خواهند کرد و کاری از دستمان بر نمی آید...