به گزارش خبرنگار سیاسی "خبرگزاری دانشجو"؛ سالن جابربن حیّان دانشگاه صنعتی شریف، ساعت 15: 15 دقيقه، آغاز مراسم بزرگداشت روز دانشجو با عنوان " 16 آذر؛ رويش پاييزي".
پس از تلاوت كلام الله مجيد و پخش سرود ملّي و اعلام برنامه ها توسط مجري، دبير سياسي انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه صنعتي شريف پشت تريبون قرار گرفت تا از اهداف برگزاري مراسم بگويد.
امير نوروزي با بيان اينكه "ما به دنبال اسلام ناب محمّدي هستيم"، به ركن مستقل بودن تشكل مطبوعش اشاره كرد و گفت: ركن مستقل بودن يعني اينكه وام دار هيچ جريان و حزبي نيستيم. و اينكه بعضاً گفته مي شود انجمن مستقل با فلان شخص وابسته و علاقه مند است صحت ندارد.
وي در خصوص علّت عدم حضور قاليباف گفت: علي رغم هماهنگي هايي كه شده بود، با توجّه به اينكه ايشان در ايّام اربعين، شهرداري كربلا را عهده دار شده اند، نتوانستند در اين برنامه حضور يابند. البته اين وعده را دادند كه در نوبتي ديگر به دانشگاه صنعتي شريف بيايند.
"رفتن يا نرفتن" عنواني بود كه بنابه گفته نوروزي، قاليباف قرار بود تحت اين عنوان و با موضوع "استفاده از نخبگان و ظرفيت هاي داخلي" با دانشجويان سخن بگويد.
نکته جالب درخصوص نوروزی این که وی حضور فعّالی در این مراسم داشت و تا پایان برنامه مدام در حال رفت و آمد بود.
ساعت 13:30 دقيقه بود كه سخنران برنامه با حدود بيست دقيقه تأخير وارد سالن شد. شهاب مرادي به محض ورود، در نخستين صندلي خالي كه مشاهده كرد قرار گرفت و درخواست مسئولين برگزاري مراسم براي حضور در رديف نخست را نپذيرفت. مجري بلافاصله از وي دعوت كرد تا براي سخنراني در جايگاه حضور يابد.
تا شهاب مرادي پشت تريبون قرار بگيرد تعدادي از دانشجويان كه در رديف آخر سالن حضور داشتند سرود "يار دبستاني من" را سر دادند كه شهاب مرادي چند لحظه از تريبون مجري استفاده كرد و خطاب به دانشجوياني كه شعار را زمزمه نمی کردند گفت: "براي اينكه كِنِف نشوند همه بخوانيد". اين گفته مرادي خنده حاضران را در پي داشت.
مرادي قبل از شروع سخنراني، دوربيني كه روبروي وي قرار داشت را مورد اشاره قرار داد و گفت: اين دوربين از طرف كجاست؟ چكار كنيم تا كار شما زود تمام شود تا برويد، چون من جمعيت انتهاي سالن را نمي بينم.
مرادي كه با عنوان "زندگي دانشجويي؛ زندگي يك يا چندبعدي" قرار بود سخنراني كند، صحبت هایش را اینگونه شروع كرد كه مفهوم زندگي يكي از مظلوم ترين مفاهيمي است كه در شلوغي هاي روزمره گم شده است.
وي گلايه اي هم از جريانات سياسي كرد و با بيان اينكه دانشگاه حزب نيست، گفت: دانشجو بايد سياسي باشد امّا پياده نظام حزب و اشخاص سياسي نيست.
تعدادي از دانشجويان در حين سخنرانی مطالبی را رد و بدل مي كردند كه مرادي در واكنش به آنان گفت: لوس بازي برخي از شما فقط شأن دانشگاه را پايين می آورد وگرنه بنده كه از اين چيزها ترسي ندارم، اگر ترس داشتم كه آخوند نمي شدم.
مرادي مقايسه اي هم بين زورخانه و دانشگاه انجام داد و گفت: زورخانه آداب خاصي دارد و در آنجا احترام بزرگتر به خوبي حفظ مي شود و هيچ كاري خارج از چارچوب اخلاق و مردانگي انجام نمي شود، امّا اينكه در دانشگاه افتخارمان اين باشد كه كسي بيايد و او را هو كنيم و از دانشگاه بيرونش كنيم هنر نيست.
وي همچنين از دانشجويان خواست تا به جاي پرداختن به بسياري از حرف هاي روشنفكرانه، روي "ادب" و "انعطاف پذيري" كار كنند.
خدا، والدین، كار، ازدواج، علم، سرگرمي و تفريح از جمله مواردي بود كه شهاب مرادي از دانشجويان خواست تا رابطه خود با آن ها را بازتعريف كنند.
وي گفت: هيچ وقت نمي گويم در فضاي مجازي حضور نداشته باشيد، حضور داشته باشيد امّا با نظم. با اسم و هويت خودتان فعّاليت كنيد نه با عناوين مجهولي چون عاشق خسته و...
سخنراني كه تمام شد، "جمشيد جم" خالق اثر خاطره ساز يار دبستاني من حضور يافت و اين قطعه را بازخواني كرد كه با همخواني و استقبال دانشجويان روبرو شد.
در ادامه، از خانواده شهيدان وزوايي و واقفي؛ دو شهيد دانشگاه صنعتي شريف تقدير شد. خواهر كوچك شهيد سيّدمجيد واقفي خاطراتي از برادر شهيدش بيان كرد و پس از وي ، برادر شهيد محسن وزوايي به پشت تريبون رفت تا لحظاتي را از برادرش بگويد. وي اشاره اي هم به هوش و نبوغ مديريتي و شخصيت كاريزماتيك شهيد وزوايي داشت.
حالا نوبت رضا احسان پور است که با اشعار طنزش دقایقی حضار را به وجد آورد. وی بدون هیچ مقدمه ای این شعر را خواند:
به نام خداوند نان آفرین / و دندان و نان توامان آفرین
خداوند اقشار شاسی بلند / و بیچارهها را ژیان آفرین
از این خاک سهمی به ما داده است / خداوند آبونمان آفرین
خداوند لبخند و شوخی و طنز / خداوند شیرین بیان آفرین
خداوند موسیقی سنتی / سراج، افتخاری، بنان آفرین
حسین علیزاده و ذوالفنون / و کامبیز روشنروان آفرین
و خواننده آن ور آب را / به اصرار نسل جوان آفرین
برای بز و گوسفندان شبان / برای شتر ساربان آفرین
برای بشر سازمان ملل / رئیسی چو کوفی عنان آفرین
خداوند ژول ورن، کافکا، چخوف / فهیمه رحیمی رمان آفرین
نبوده به غیر از نویسندهها / برای کسی داستان آفرین
و شاعر هم البته شاعر شده / به لطف خدای دخان آفرین
نه البته سعدی نبود اهل دود / لذا با چه شد بوستان آفرین
خداوند همسر ده مهربان / برای سمند، ارغوان آفرین
چرا کاکتوسش رسیده به من / خداوند سرو چمان آفرین
چه زخمی از این بدتر آیا بود / که زخمت زند پانسمان آفرین
فلان طرح ناقص شده افتتاح / به نام خدای روبان آفرین
خدایی که در سایهاش میشوند / همه دین فروشان دکان آفرین
علیرغم تحریم دشمن ولی / خدا میشود راندمان آفرین
سرکوچهای گوجهها را گران / سر کوچهای رایگان آفرین
و تحت فشار تورم مرا / بسی قابل زایمان آفرین
برای سفرهای استانی / فلان شهر هم ارمغان آفرین
برای مدیران این مملکت / مدیریتی بیکران آفرین
و عمری زیاد و دراز و طویل / بلاانقضا، جاودان آفرین
چه سرویسها شد دهانم در این زندگی / خدای بزرگ دهان آفرین
اگر زهر شرط است ما خوردهایم / به جان تو ای استکان آفرین
ولی باز با این تفاسیر شکر / تشکر خداوند جان آفرین
هزار آفرین صدهزار آفرین / همینطور هی همچنان آفرین
دومین شعر احسان پور، شعر معروف "کلید روحانی" بود که از استقبال بسیاری از حضار می شد فهمید که برای نخستین بار است که آن را می شنوند.
درد و درمان، کلید روحانی
سخت و آسان، کلید روحانی
خضر دوران، جناب روحانی
آب حیوان، کلید روحانی
مرد و زن هر دو عاشقش هستند
حور و غلمان، کلید روحانی
دست رعیت کلید روحانی
دست سلطان کلید روحانی
نرسد ناگهان-زبانم لال-
دست شیطان کلید روحانی
در تمامی عرصهها بیشک
مرد میدان، کلید روحانی
به نبرد ایستاده لشگر قفل
با دو گردان کلید روحانی
از عبایش طلوع کرد شبی
ماه تابان، کلید روحانی
توی دستش گرفت و بالا برد
گفت: هان! هان! کلید روحانی!
بچه از روبروی تلویزیون
گفت: مامان! کلید روحانی!
عارفان حق زنان به هم گفتند:
شاه عرفان کلید روحانی
به عزیزان کسی شنیدم گفت:
ای عزیزان! کلید روحانی!
روز بعدش نوشته بود کسی
پشت نیسان، کلید روحانی
توی سمنان، کلید روحانی
در خراسان، کلید روحانی
هم به گرگان رسیده شهرت او
هم به زنجان، کلید روحانی
میخورد هم به قفل استانها
هم به تهران، کلید روحانی
گشتهام دورِ سرزمینم را
کل ایران، کلید روحانی
ماندهام تا کنون چرا اصلاً
مانده پنهان کلید روحانی؟
به گمانم که بوده تا الان
زیر گلدان، کلید روحانی
ای سخنران سخن که میرانی
بوق و فرمان کلید روحانی
بوق و فرمان که هیچ باید گفت:
میل گاردان کلید روحانی!
میخ آری، ولی نخواهد رفت
توی سیمان کلید روحانی
یک نفر کرد توی سیمان، شد
درب و داغان کلید روحانی
نان ما آجر است گرچه شده است
آجرش نان، کلید روحانی!
ساقیا میدهی به ما پس کی
جامی از آن کلید روحانی؟
یا به باغم مریز دانهی قفل
یا بباران کلید روحانی
هر سه تایش هزار تومان است
مفت و ارزان، کلید روحانی
کمتر از لنگه کفش کهنه که نیست
در بیابان کلید روحانی
مصرعی محض واج آرایی
کشک کاشان کلید روحانی!
طبع ما ته کشیده و رفته است
رو به پایان کلید روحانی
نیتم شعر بود و آخر شد
کش تنبان کلید روحانی!
لاجرم قفل ما و دست شما
آه یاران! کلید روحانی...
احسان پور در ادامه از طنز جدید سیاسی خود با عنوان "وعده صد روزه" رونمایی کرد. این اثر نیز با استقبال دانشجویان روبرو شد.
مرد و زن پير و جوان! صد روزه درمان مي شود
مشكل ايرانيان صدروزه درمان مي شود
هم فلان موضوع و بهمان چيز و هم امثالهم
كلهم، بهمان، فلان، صد روزه درمان مي شود
مشكل اهل زمين تنها نه، اهل آسمان
يا كه حتي كهكشان صد روزه درمان مي شود
هر كسي از هر كجا، در هر زمان، هرچيز را
تا كند خاطرنشان، صد روزه درمان مي شود
چشم، حتماً روي چشمم مشكل آقاي چيز
موجبات امتنان، صد روزه درمان مي شود
مشكلات جزئي و ناچيز، چيزي نيستند
"درد" در سطح كلان صد روزه درمان مي شود
تلخي تحريم ها و زهر استكبار و غرب
با كمي "شيرين بيان" صد روزه درمان مي شود
آبروي رفته باز آيد به ايران غم مخور
اعتبارت در جهان، صد روزه درمان مي شود
جاي تخمش بعد از اين، هر روز او را مي خوريم
نرخ سينه، نرخ ران، صد روزه درمان مي شود
رشوه خواري، باندبازي، پاچه خواري، پارتي
در اداره، سازمان، صد روزه درمان مي شود
راندمان فعلاً "يك" است و مي رسد بعداً به صد
نرخ سود و راندمان صد روزه درمان مي شود
هرچه عمري دست و پنجه نرم كردي كافي است
مشكلاتت ناگهان صد روزه درمان مي شود
در توانايي بنده شك نكن، چون مشكلت
با كليدي پرتوان صد روزه درمان مي شود
مشكلت را مي سپارم زود پيگيري كند
در ستاد من بمان، صدر روزه درمان مي شود
وی با لحنی طنزگونه گفت: چون دانشجویان علاوه بر درس خواندن، در دانشگاه ازدواج هم می کنند دوشعر عاشقانه می خوانم. این دو شعر بیشتر از اشعار قبلی مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت.
عوامل برنامه مدام به احسان پور نزدیک می شدند و کمبود وقت را به وی یادآور می شدند که هربار با شوخی های وی مواجه می شدند.
وی قبل از خداحافظی و ترک برنامه گفت: اگر آرامشی داریم و می توانیم بگوییم و بخندیم، مدیون خون همین شهدا هستیم.
قبل از آغاز مناظره، کلیپی پخش شد که در آن نظر دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در خصوص تحمّل مخالف پرسیده شده بود. نکته جالب اینکه بسیاری از دانشجویان در پاسخ به این سؤال که آیا شما تحمّل حرف مخالف را دارید؟ می گفتند نه نداریم. برخی از آن ها حتّی می گفتند برخورد هم می کنیم!
این کلیپ همچنین اشاره ای داشت به حضور سال گذشته حسین شریعتمداری؛ مدیرمسئول روزنامه کیهان در مراسم روز دانشجوی این دانشگاه که با جنجال عدّه ای از دانشجویان همراه شده بود.
سعید شریعتی عضو شورای مرکزی جبهه منحله مشارکت و دانشجوی سابق دانشگاه صنعتی شریف در ابتدای مناظره خوشحالی خودش را از اینکه پس از پنج سال رکود سیاسی توانسته در جمع دانشجویان حضور داشته باشد را ابراز کرد.
وی قسمتی از کلیپ پخش شده که به حسین شریعتمداری مربوط می شد را مورد اشاره قرار داد و گفت: متأسفانه امسال دانشگاه امیرکبیر به وی مجوز سخنرانی نداده... سخنان وی که به اینجا رسید تعدادی از حضار با تشویق هایشان از این مسئله حمایت کردند.
شریعتی در ادامه، کنایه ای به روزنامه کیهان و مدیرمسئول آن انداخت و گفت: با اذعان به اینکه حسین شریعتمداری صاحب آزادترین روزنامه جهان است و آزادانه به زمین و زمان گیر می دهد و هیچ کس هم با او کاری ندارد، امّا نمی توانم از این موضوع اظهار تأسف نکنم که دانشگاه امیرکبیر با مجوز ندادن به ایشان، انگ مخالفت با آزادی بیان را به خود بچسبد.
وی اضافه کرد: اقای معتمدی رئیس دانشگاه امیرکبیر باید پاسخ قانع کننده ای برای مجوز ندادن به این سخنرانی داشته باشد.
طرف دیگر مناظره که مهدی بلوکات دبیر سابق اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل بود، سخنانش را با کنایه به رئیس جمهور شروع کرد و گفت: علاوه بر روز دانشجو، باید روز دولت را هم به اقای روحانی تبریک گفت؛ زیرا سخنرانی ایشان در مراسم روز دانشجو چیزی جز این را نشان نمی داد.
بلوکات در قسمتی از اظهاراتش، شریعتی را عضو مستعفی حزب مشارکت نامید که شریعتی در نوبت سخنان وی گفت: بنده هم اکنون نیز عضو جبهه مشارکت هستم به به آن افتخار می کنم. این اظهارات با تشویق جمعی از دانشجویان روبرو شد.
بلوکات نیز در جواب گفت شما خودتان گفته بودید که از حزب استعفا داده ام، که شریعتی در جواب گفت: بنده با توجّه به مسائل دادگاه سال 88 و اینکه اخلاق تشکیلاتی را رعایت کرده باشم، از حزب استعفا دادم امّا پذیرفته نشد. اکنون نیز در کنار دوستان هستیم و به مبانی و اساسنامه و مرامنامه حزب پایبند هستم.
وقتی بلوکات اهداف برخی جریانات سیاسی مبنی بر احاطه بر دانشگاه ها و سوء استفاده از دانشجویان را مورد اشاره قرار داد، شریعتی این حرف ها را توهین به دانشگاه و دانشجویان نامید که بلوکات گفت: توهین به دانشجویان را دوست آقای شریعتی یعنی اقای حجاریان به دانشجویان کردند که گفتند جنبش دانشجویی حرف مفت است. (تشویق عدّه ای از حضار)
شریعتی در بخشی از اظهاراتش به مخالفان اصلاح طلبان اشاره کرد و گفت اخیراً هم داعش را به ما نسبت می دهند و البته معلوم است که ما به ازای داعش در داخل کشور چه افراد و گروه هایی هستند. در این خصوص می توان مفصل توضیح داد که چه کسانی رفتارشان شبیه داعش است. (تشویق ممتد جمعی از دانشجویان)
این جمله شهید بهشتی که حزب معبد من است مورد اشاره سعید شریعتی قرار گرفت که بلوکات با اشاره به حزب مشارکت گفت: حزبی که انتخابات را زیر سؤال می برد و مردم را دعوت به حضور در خیابان می کند، نمی تواند معبد باشد که قسمتی از حضار وی را تشویق کردند.
شریعتی به ردصلاحیت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس اشاره کرد و گفت: نظارت استصوابی یعنی اینکه ما تعیین می کنیم که شما آزاد هستید به چه کسانی رأی بدهید.
وی گفت: جبهه مشارکت هیچ گاه انتخابات را تحریم نکرده، امّا وقتی ردصلاحیت شدیم کاندیدی در صحنه نداشتیم و مشکل ما کمبود کاندیدا بود. بنده در انتخابات مجلس هفتم کاندیدا شدم که رد صلاحیت شدم. وقتی علّت را پرسیدم گفتند تو مرتد هستی. آخر به قیافه من می خورد که مرتد باشم؟
در این هنگام یکی از دانشجویان به شوخی به دوست خود گفت اتفاقاً به قیافه ات می خورد!
شریعتی در پاسخ به این سؤال که آیا به فتنه اعتقاد دارید یا خیر؟ گفت: این یک بچّه ای بود که پس افتاد، حالا اسمش را هرچه می خواهید بگذارید. این اتفاقات ناشی از یک تحقیر ملّی بود، در این خصوص حرف های زیادی داریم که اکنون به دلیل برخی مصالح از گفتن آن ها صرفنظر می کنم و آن ها را گذاشته ایم برای روزی که بشود همه حقایق را گفت نه بخشی از حقایق را.
وی گفت: کسانی که مدام از لفظ فتنه استفاده می کنند، میخواهند منافع خودشان را از این طریق تأمین کنند و این نامگذاری ها برای هویت سازی برخی جریانات سیاسی است.
شریعتی با اشاره به مسائل پیش آمده در خصوص وزرای پیشنهادی علوم گفت: هر نخبه ای که به مجلس معرفی می شود را فتنه گر می نامند. خدا ان شاء الله به آقای مطهری خیر بدهد؛ به قول ایشان با این حساب همه فتنه گر هستند. اگر این جریان تا این اندازه عقبه فکری و سیاسی دارد، پس آن را به رسمیت بشناسید.
بلوکات نیز در ادامه گفت: تکلیف دوستان با فتنه مشخص نیست و می خواهند از آن فرار کنند. یک بار به طور شفاف بگویید که آیا فتنه و ادعای دروغین تقلب را قبول دارید یا خیر.
وی ادامه داد: لفظ فتنه منتسب به رهبری است، ایشان که هدفشان کاسبی نیست.
وی سپس برای تلطیف فضا دوبیتی را از این قرار سرود:
دعای حضرت حقّ هم ره و یارِ علی است
علی برادر، آری علی جلودار است
به دستگیریِ این سیّد خراسانی
بتاز در دل دشمن، هر آنچه می دانی
بلوکات گفت: شاعر این شعر هم اکنون در سالن حضور دارد و برای سلامتی وی صلوات بفرستید.
در این هنگام شریعتی لبخندی زد و سخنان بلوکات را قطع کرد و گفت: این شعر را بنده سروده ام و آن را 21 سال پیش آن را در همین سالن خواندم و افتخار هم می کنم.
شريعتي در ادامه گفت: بنده رهبري آقاي خامنه اي در ساليان اخير را بدون كم ترين خطايي، رهبری داهيانه ای مي دانم و اين امر بر كسي پوشيده نيست و اهل تملق و چاپلوسي نيز نيستم كه بخواهم اين حرف ها را بزنم. ارتباط قلبي نيز با ايشان داشته و دارم. البته اين باعث نمي شود كه ما حرف هايمان را نزنيم و حقايق را نگویم.
وی با بيان اينكه رهبري همواره تأكيد كرده اند كه مخالفت با ايشان به معناي مخالفت با نظام نيست گفت: ايشان بيش از هر مسئول ديگري بر ايجاد فضاي نقد تأكيد كرده اند.
شريعتي با بيان اينكه رفع حصر مطالبه ماست، گفت: اين عزيزاني كه در حصر هستند سالها براي انقلاب زحمات زيادي كشيده اند و اصلا نمي شود جمهوري اسلامي را بدون اينها تعريف كرد. سخنان وی در خصوص رفع حصر، تشویق تعدادی از حضار را در پی داشت. یکی از آنان به نگارنده گفت: تشویق حاضران در خصوص رفع حصر را نیز بنویس!
شریعتی در ادامه گفت: همانگونه كه رفع حصر مطالبه ماست، در كنار آن و مهمّ تر از آن، رفع انحصار از رهبري است كه يك مطالبه ملّي است. چرا برخي ها رهبري را منتسب به خود مي دانند و سخنان ايشان را هر طور كه دوست دارند در تريبون هايشان اعلام مي كنند.
شریعتی با تجلیل از علی مطهری، از او به عنوان پرچمدار رفع حصر یاد کرد.
هر چه به انتهای برنامه نزدیک تر می شویم، از تعداد حضار کاسته می شود.
بلوکات در پایان گلایه را متوجه مجری مناظره کرد که چرا عدالت را در محاسبه وقت لحاظ نکرده. وی همچنین گفت: قبل از شروع برنامه با آقای شریعتی نشسته بودیم که ایشان به من گفت: من وقت خودم را به تو می دهم تا صحبت کنی، امّا ظاهرا برعکس شد. این آخرین حرفی بود که خنده دانشجویان را در پی داشت.
مناظره این دو فعّال سابق دانشجویی در حالی پایان یافت که به اذان مغرب نزدیک می شدیم.
16 آذر آرام دانشگاه صنعتی شریف پایان یافت و دانشجویان سالن را ترک کردند.
ممنون
شهیدواقفی توسط خود اعضاکشته شد؟؟
گفتم شاید فکر کنین مسئولین بسیار رده بالا خواستن گذشته این فرد مجهول الهویه رو هم انکار کنن:-))
تو سرو استواری و ما سر خمیده ایم
رنگ بنفش چون به تن خود ندیده ایم
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
ما دزد میشویم که باشی پلیس پس
ما را حراج کن که نباشی خسیس پس
مدرک نداشتیم چون از انگلیس پس
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
اصلا نیامدی تو به چشمان کور ما
عیب از غرور توست وَ یا از غرور ما
از فتنه جو جداست مسیر عبور ما
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
اصلا چه زود مرغک پر بسته می شوی
نرمی ولی به سفتی یک هسته می شوی
از انتقاد کردن ما خسته می شوی؟
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
زیر گلوت تیزی شمشیر ما که نیست
راه نجات را تو بگو گیر ما که نیست؟
تمدید شد مذاکره تقصیر ما که نیست
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
حال جناح باد به هم خورده ظاهرا
آ