به گزارش گروه فضای مجازی«خبرگزاری دانشجو»، بنا بر گزارش های منتشرده ش در طول ماه های اخیر و پس از عزل محمد المرسی و روی کارآمدن نظامیان، فشار فزاینده ای برای انزوای اخوانی ها صورت پذیرفته است. محکومیت گسترده سران این جنبش به اعدام و حبس های طویل المدت، ممنوعیت فعالیت آن در سطح کشور و تروریستی خواندنش در حالی صورت پذیرفته که عمدتا با سکوت جامعه بین المللی بویژه آمریکا و اتحادیه اروپا روبرو شده است.
تلاش برای بازداشت شیخ یوسف القرضاوی بعنوان یکی از رهبران معنوی اخوان المسلمین و سایر اعضای خارج نشین این جنبش با حمایت های بین المللی ای صورت پذیرفته که خط بطلانی بر فعالیت این جریان در سطح جهان اسلام کشیده اند. با وقوع بیداری اسلامی در سطح منطقه و سقوط پی در پی دیکتاتورها، تصور ابتدایی بر آن بود که جنبش اخوان المسلمین پیروز نهایی تحولات فوق خواهد بود.
قدرت گیری اخوانی ها در مصر و تونس، افزایش فعالیت آنها در لیبی، حمایت گسترده مالی، تسلیحاتی و دیپلماتیک قطر و ترکیه از آنها و موافقت تلویحی غرب با قدرت گیری آنها، فضا را برای بسط قدرت اخوانی ها در سطح خاورمیانه بیش از گذشته فراهم ساخته بود تا جایی که برخی انقلابیون سکولار در منطقه، اخوان المسلمین را به مصادره انقلاب متهم می نمودند.
در رابطه با چرایی این رخداد می بایست به تحولات دو دهه سپری شده رجوع کرد. فارغ از میزان محبوبیت جریان اخوان نزد بخش اعظمی از توده های منطقه، پژوهشگران غربی با مطالعه رویدادهای منطقه بدین باور دست یافته بودند که گروه های اسلامی نقش بسزایی در آینده جهان اسلام ایفا خواهند کرد، لذا مقامات آمریکایی را به سرمایه گذاری بر این گروه ها و تلاش برای ایجاد برخی تغییرات در افکار آنها تهییج می نمودند. اوج این اقدامات را می توان در عبور از سکولارها و حمایت از اسلامگرایان استحاله شده ( حزب عدالت و توسعه اردوغان) در ترکیه در ابتدای قرن بیست و یکم مشاهده کرد.
با وقوع بیداری اسلامی مقامات غربی به استقبال از انقلابیون پرداخته و دست از حمایت از دیکتاتورهای پیشین برداشتند. ناظران منطقه در رابطه با چرایی این امر بر این باور بودند که مقامات غربی جهت حفظ منافع خویش به توافق با اخوانی ها پرداخته اند. روی کار آمدن اخوانی ها اگرچه به مانند پیشین منافع غرب را تامین نمی نمود اما موجب ارائه مدلی متفاوت از اسلام سیاسی و ایجاد رقیبی برای مدل اسلامی ایران و اسلام سلفی سعودی منجر شد.
قدرت گیری روز افزون اخوان المسلمین اما در نهایت با منافع غربی ها دچار تعارض شد. یکه تازی اخوانی ها و انحصار مطلق قدرت، نگرانی متحدان آمریکا در سطح منطقه نظیر عربستان سعودی از قدرت گیری اخوان المسلمین و پیامدهای آن، اندیشه متعارض اخوان المسلمین با دیدگاه لیبرالی و حقوق بشری آمریکا و برخی ناکارآمدی های دولت مرسی فضا را برای عبور از وی مهیا ساخت. در چنین شرایطی و با توجه به نارضایتی بخشی از مصر از عملکرد اخوان المسلمین، ارتش با حمایت غیر مستقیم جریان های خارجی و شماری از گروه های داخلی توانست بر علیه اخوان المسلمین کودتا نماید.
تداوم رویکرد سخت گیرانه با اخوان المسلمین در سطح داخل، فشار بر قطر جهت قطع نمودن حمایت رسانه ای و مالی اش از اخوانی ها و تحویل یوسف القرضاوی، خدشه در روابط ترکیه بعنوان حامی اخوان با آمریکا، مصر و سعودی و... همگی دال بر ابطال کارکرد اخوان المسلمین در سیاست آتی، سراشیبی و انزوای این جنبش است که در سکوتی مطلق صورت می پذیرد.
منبع: فرهنگ نیوز