به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، مد این روزهای اعضای موثر در دایره سیاست خارجی آمریکا با چند سال پیش تفاوت زیادی کرده است. قبلترها تعداد قابل توجهی از سیاستمداران آمریکایی نئولیبرال چماق «تعامل ضعیف دولت با ایران» را مکرر بر سر رؤسایجمهور میکوبیدند و دولت نهم را حاصل سالها رفتار غلط آمریکا با مردم ایران برمیشمردند. ایام گذشت و دولت روحانی با شعف بسیار همین گروههای نئولیبرال بر سر کار آمد. به نحوی که تقریبا دیپلماتهای دولت یازدهم مطمئن بودند آمریکاییها در انتظار ظهور آنها در عرصه سیاست خارجی ثانیهشماری میکنند تا در مواجهه با «درایت و هوشمندی و فهم بینالمللیشان» همه سوءتفاهمات را در فرصتی بسیار کوتاه حل و فصل کرده و عکس یادگاری حل بحران بگیرند! توهمآفرینی درباره حمایت از «رابطه ایران و آمریکا» به اندازهای بیخ گوش دیپلماتهای ایرانی زیاد شد که برخی قول لغو 3 ماهه تحریمها و آشتی به شرط رفع همه کدورتها به ملت دادند. حتی یک نفر بلند شد و گفت «بحمدالله امروز به واسطه تغییر رفتار آمریکا، دیوار بیاعتمادی خراب شده و ایام آشتی و اتحاد استراتژیک به واسطه منافع مشترک فرارسیده است»!
روزی نبود که ندای «مژده بده یار پسندید مرا» از دهان اصلاحطلبان بیفتد و در مقابل دیپلماتهای آمریکایی اجازه دهند «جو سازش» ایران و آمریکا در فضای رسانهای فروکش کند و همه اینها در پیش بودن ماه عسل رویایی اقتصاد ایران و غرب را مقابل چشم دولتمردان ایرانی ترسیم کرده بود.
اما به ناگاه ورق برگشت! بهرغم تغییر رویه ناگهانی آمریکا در مسقط، هیچ سیاستمدار نئولیبرالی در حمایت از ظریف و مواضع ایران در عمل به مفاد توافقنامه یکجانبه ژنو، پادرمیانی نکرد!
امروز مدتهاست از آخرین نطق یک دیپلمات آمریکایی درباره اهمیت رد نکردن دست دوستی دولت ایران میگذرد. در عوض شاهد اتخاذ مواضعی متفاوت از جانب افرادی هستیم که ظریف در اولین نطق تلویزیونی خود پس از کسب رای اعتماد مجلس، حسابی برای مردم از اهمیت نظر آنها در سیاست خارجی آمریکا تعریف کرد! ری (رضا) تکیه، عضو شورای روابط خارجی آمریکا، اخیرا در لسآنجلستایمز گفته است: «انکار برنامه هستهای از سوی نمایندگان مترقیترین جناح سیاسی ایران، گواه بر این مدعاست که مواضع مبارزهطلبانه هستهای ایران، پایگاه مردمی متزلزلی دارد. دیدگاههای تاریک برخی چهرههای مشهور سیاسی داخلی ایران راجع به برنامه هستهای ثابت کرد تصور مفسران سیاسی غرب پیرامون حواشی این برنامه غلط بوده است».
نظر نگارنده این متن چنین است که ری تکیه، همسر سوزان مالونی؛ هرگز در دسته سیاستمداران ایرانشناس جایی نداشته است. زندگی سیاسی او، همچون سایر سیاستمداران نئولیبرال آمریکایی مملو از موضعگیریهای متضاد و متناقض درباره اعتماد کردن یا نکردن به پراگماتیستهای حامی هاشمی رفسنجانی و خود اوست! اما آنچه مهم است نحوه رفتار دولتمردان ایرانی و حامیان سیاسی آنها در پاسخ به گمانهپروریهای غلط اندر غلط در جامعه آمریکاست. رئیسجمهور روحانی در تقابل با رواج چنین ایدهای که هدف از طرح آن شکست مذاکرات و از سرگیری دور جدید تحریمها و ادامه فشار اقتصادی بر ایران با استمرار نقشه کاهش قیمت نفت است، موضوع «رفراندوم» را پیش کشید که اتفاقا به استقبال شدید رسانههای زنجیرهای همسو با دولت انجامید! یعنی علاوه بر اینکه کمکی به مذاکرهکنندگان در صف اول مبارزه دیپلماتیک با تحریمها نرساند بلکه گمانههای سیاسی نئولیبرالهای عهدشکن تقویت شد! تحلیل رفتار روحانی در شرایطی که دولت بشدت مشتاق انعقاد توافق نهایی با غرب است عجیب مینماید اما شاید کلید رمزگشایی از این رفتار را با مروری بر گذشته اصلاحطلبان در تقابل با پیشرفت هستهای کشورمان بیابیم: سال 1381، موسسه پژوهشی آینده، وابسته به عباس عبدی، بهروز گرانپایه و علیرضا علویتبار؛ از اصلاحطلبان بدسابقه آن دوران، با انتشار گسترده نتایج 3 نظرسنجی جعلی در رسانههای زنجیرهای آن دوران درخصوص نظر مردم ایران درباره برنامه هستهای کشور و رابطه با آمریکا؛ به جریانسازی مشابه دوران فعلی دست زدند. خط و ربط آمارسازان موسسه آینده توسط وزارت اطلاعات و قوهقضائیه به سرعت آشکار شد و این افراد به اتهام جاسوسی روانه زندان شدند اما گمانهسازی غلط آنها همچنان به عنوان پایه تحلیلهای سیاستمداران آمریکا مورد استناد واقع میشد. دولت نهم به محض شروع به کار، با دعوت از چند موسسه آمارگیری مشهور متعلق به راکفلرها، از آنها خواست نظرسنجی حضوری از مردم ایران به عمل آورند تا فرض صحت ادعاهای اصلاحطلبان آزموده شود. نتایج این نظرسنجی که هنوز هم نسخه فارسی و انگلیسی آن در اینترنت در دسترس است، ناقض همه ادعاهای اصلاحطلبان بود. علاوه بر آن افشای نظرات حقیقی ایرانیان موجب شد سیاستمداران آمریکایی پشتپرده این آمارسازی در عرصه سیاست خارجی آمریکا «بی اعتبار» شوند.
امروز نیز به نظر میرسد خطدهی به دولت آمریکا درباره بیانگیزگی مردم در حمایت از برنامه هستهای کشورمان از داخل کشور صورت میگیرد و هیچ بعید نیست آنها که به رئیسجمهور آمار خلاف با هدف مطرح کردن موضوع رفراندوم میدهند، مرتبط با همین لابیهای آمارساز داخلی باشند.
این در حالی است که آخرین نظرسنجیهای موسسات آمارگیری همچون زاگبی و گالوپ از حمایت بیش از 70درصدی ملت ایران از برنامه هستهای کشورمان حتی در صورت افزایش فشارهای اقتصادی حکایت دارد و این موضوعی نیست که دولت با خلط آرمانی چرخش سانتریفیوژها بتواند آن را نادیده بگیرد.
نکته مهمتر لزوم تلاش مضاعف برای فهماندن این موضوع به برخی از غضنفرهای داخلی است که به فرض محال، بایگانی پرونده هستهای ملت ایران نیز به جلب رضایت آمریکا منجر نخواهد شد. کما اینکه قلع و قمع سانتریفیوژها و ذخیره سوخت اتمی و توقف رشد و پیشرفت برنامه هستهای کشور توأم با آغاز پروژه کور خلع سلاح فضایی و سایبری نیز منجر به عقبنشینی آمریکا نشد. به هر حال این نشان میدهد، برخی حقیقتا از درایت کافی برای پیشبینی رفتار دشمن بیبهرهاند. آنچه اکنون آمریکاییها را مشتاق پیشروی در محدوده ممنوعه منافع و حقوق اساسی ملت ایران کرده، علاوه بر چراغ سبز گروه همیشه در صحنه خائنان داخلی، بیبرنامگی شدید دولت در حوزه اقتصاد و انفعال در حوزه سیاست خارجی است. جلب رضایت آمریکا با باجدهی و سر و دست شکستن برای صیانت از وجهه نابود پادشاهی عربستان در منطقه، به بهانه شراکت استراتژیک با هدف به رحم آمدن سعودی برای توقف پروژه آمریکایی- اسرائیلی کاهش قیمت نفت، تکیه بر باد است و عین خامی سیاسی محسوب میشود. با مطالعه این سطور، رمزگشایی از علت انتقاد مکرر اصلاحطلبان از دولت و یادآوری عدم توفیق آنها در ایجاد رونق اقتصادی و حل و فصل پرونده هستهای، چندان دشوار نمینماید! فراموش نکنیم تعامل با خیانتپیشگان داخلی، جفا به دولتی محسوب میشود که با مشکلات دست به گریبان است و در این بین بهواسطه تناول خوراکسازی حامیان دشمن، از مسمومیت گفتمانی نیز رنج میبرد.
منبع: وطن امروز