به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، محمد ایرانی در یادداشتی برای وطن امروز نوشت: یک- بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در نطق خود در کنگره آمریکا 2 هدف اصلی را پیگیری میکرد؛ «تقویت بخت خود برای پیروزی در انتخاباتی که بزودی برگزار میشود» و «لابی با کنگره آمریکا به منظور بهرهگیری از قدرت خود به منظور اخلال در توافق هستهای با جمهوری اسلامی ایران». اما به نظر میرسد وی در تلاش خود برای دستیابی به هر یک از این دو هدف ناکام شده است، چراکه وی شناخت درستی از تحولات بینالملل ندارد بویژه عدم اطلاع وی از نحوه کارکرد سیاست در آمریکا بیش از پیش در سخنرانی وی نمود یافت.
صرفنظر از واکنشهای داخلی (فضای سیاسی ایران) و خارجی به سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا که در داخل با این واکنش از سوی برخی همراه شد که بین نتانیاهو و اوباما در قبال چگونگی برخورد با موضوع هستهای ایران شکاف به وجود آمده و این شکاف ناشی از سیاست خارجی دولت یازدهم بوده است(!) اما حمله نتانیاهو به دولت اوباما در اوضاعی صورت گرفت که کنگره آمریکا 2 لایحه مرتبط با ایران را به دلیل فشارهای حزبی مسکوت نگاه داشته است تا وضعیت مذاکرات بین ایران و 1+5 (بخوانید 0+1 یعنی آمریکا) که دور پایانی خود را سپری میکند، روشن شود.
رژیم صهیونیستی در داخل کنگره آمریکا از دوستان بسیاری برخوردار است و اکثر قریب به اتفاق جمهوریخواهان و بسیاری از دموکراتها دیدگاههای نزدیکی با سیاستهای نخستوزیر رژیم صهیونیستی در قبال ایران دارند اما اینکه همین دموکراتهای طرفدار رژیم صهیونیستی حاضر به پذیرش این امر نیستند که نخستوزیر اسرائیل پشت تریبون، حمله گسترده و روشنی به رئیسجمهوری دموکرات کرده است و نمایندگان بلند شوند و با کف زدنهای طولانی نسبت به انتقاداتی که از اوباما داشت، خوشحالی خود را نشان دهند (برخلاف جمهوریخواهان)، نشان میدهد محبوبیت رژیم صهیونیستی در کنگره به حدی نیست که دموکراتها، نتانیاهو را به رئیسجمهوری خود ترجیح دهند. هنگامی که از سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا سخن به میان آمد، سنا در حال چانهزنیهای داخلی به منظور اعمال دور جدیدی از تحریمها علیه ایران بود و بهرغم هشدارهای جدی اوباما مبنی بر اینکه این اقدام کنگره مذاکرات با ایران را از خط خارج خواهد کرد، شماری از سناتورهای دموکرات به رهبری «باب منندز» به تلاشهای خود ادامه دادند. اما به مجرد آنکه نتانیاهو دعوت سناتور «جان بینر» رئیسجمهوریخواه مجلس نمایندگان را برای سخنرانی در کنگره پذیرفت - و به این امر آشکارا اعتراف کرد که هدف وی متقاعد کردن اکثریت نمایندگان به رای دادن به لایحه تحریمها علیه ایران و در عین حال اخلال در مسیر مذکرات است- وی عملا با دست خود باعث شکست خوردن تلاشهایش شد. دموکراتهایی که کمر همت به تصویب لایحه تحریمها علیه ایران بسته بودند، صلاح را در این دیدند که به دولت زمان بیشتری در به نتیجه رساندن مذاکرات با ایران بدهند؛ از این رو در نامهای مشترک به کاخ سفید قول دادند قبل از 24 مارس/ 4 فروردین- ضربالاجل مذاکرهکنندگان 1+5 و ایران برای دستیابی به چارچوب اولیه- لایحه تحریمها را به رای نگذارند. لایحهای دیگر نیز از سوی «باب کروکر» سناتور جمهوریخواه ارائه شد که به کنگره اجازه میدهد هرگونه توافق صورت گرفته با ایران را تایید یا آن را رد کند. بهعنوان مثال به کنگره اجازه میدهد هر توافقی با ایران را به بهانههای سیاسی رد کند. اوباما تهدید کرد این اقدام کنگره را وتو خواهد کرد اما مانند لایحه تحریمها که در صورت تایید از سوی اکثریت، حق وتوی رئیسجمهور در قبال آن کارآیی نخواهد داشت، این لایحه پیشنهادی نیز در قبال وتوی رئیسجمهور در صورت تایید از سوی اکثریت از مصونیت برخوردار خواهد بود.
دو - اما اکنون به دلیل موضعگیریهای نتانیاهو در سخنرانیاش در کنگره و اقدام سناتور جمهوریخواه «میچ مک کانل» رهبر اکثریت سنا در عقبنشینی از طرحش برای به رأی گذاشتن هر چه سریعتر طرح پیشنهادی کروکر، به نظر میرسد لوایح پیشنهادی علیه ایران حتی از حمایت تعدادی از جمهوریخواهان نیز برخوردار نباشد.
مک کانل اعلام کرده کمیته روابط خارجی را دور زده و طرح کروکر را مستقیما در صحن کنگره برای رأیگیری ارائه خواهد داد که این امر هر آنچه را که نتانیاهو در کنگره رشته بود پنبه خواهد کرد.
این تصمیم باعث خشم دموکراتهایی شد که از این طرح حمایت کرده یا حتی در نگارش آن کمک کرده بودند. اکنون باب منندز میگوید در صورتی که این طرح بدون مطرح شدن در کمیته روابط خارجی سنا (که وی یکی از اعضای ارشد آن محسوب میشود) به پیش رود، وی آمادگی آن را دارد که علیه آن رای دهد. تیم کین، سناتور اهل ویرجینیا اینگونه استدلال میکند که تلاشهای رهبر جمهوریخواهان در سنا برای مطرح کردن لایحه در صحن کنگره بدون در نظر گرفتن مصالح کمیته روابط خارجی در تضاد با منافع مهم کمیته است. وی تاکید میکند این اقدام «تلاشها برای ایجاد ائتلافی گسترده در میان همکاران به منظور حمایت از طرح را بیاثر میسازد».
سه - با این اوصاف باید گفت در پی حملات شدید نتانیاهو در کنگره آمریکا علیه رئیسجمهور دموکرات، دموکراتها که از سیاستهای وی علیه ایران حمایت میکردند، اکنون به دنبال بهانهای برای شانه خالی کردن از حمایتها از لوایح علیه ایران- دستکم تا زمانی که مذاکرات به فرجامی برسد- هستند و اقدام مک کانل بهترین بهانهای بود که به دست آنها افتاد.
از این رو نخستوزیر رژیم صهیونیستی باعث شد تلاشهای وی و شماری از سناتورهای ضدایرانی برای پیشبرد لایحه تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران دستکم تا مدتی به ثمر ننشیند و باید گفت نتانیاهو در شوی تلویزیونیای که به راه انداخت، شکست مفتضحانهای خورد و دشمنان جمهوری اسلامی ایران با دست خود، خود را رسوا کردند.
سخنرانی نتانیاهو در عین حال که در خارج از سرزمینهای اشغالی برای آن دستاوردی به همراه نداشت، در داخل فلسطین اشغالی نیز با انتقادات تندی روبهرو شد به گونهای که «مئیر داگان» رئیس پیشین سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) در مصاحبهای با کانال 2 تلویزیون این رژیم در حملاتی شدیداللحن ادعاهای نتانیاهو در قبال ایران را رد کرد تا حدی که این ادعای نتانیاهو را مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی ایران کمتر از یک سال دیگر به سلاح هستهای دست خواهد یافت، «مزخرف» خواند. وی در عین حال این ادعا را رد کرد که ایران تهدیدی موشکی برای آمریکا محسوب شده و آن را به سخره گرفت و جالب آنکه سخنرانی نتانیاهو در برابر نمایندگان کنگره آمریکا را «سخنرانی سیاسیای که باعث لطمات دیپلماتیک و دفاعی به اسرائیل میشود» نامید.
رئیس پیشین موساد تاکید دارد سیاستهای نتانیاهو «به پایان یافتن رؤیاهای صهیونیستها» منجر خواهد شد.
انتقادات از سخنرانی نتانیاهو تا به حال چند قربانی نیز داشته است به گونهای که «آویگدور لیبرمن» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اواخر هفته گذشته دستور تعلیق «ایگال کاسپی» سفیر این رژیم در سوئیس و 2 دیپلمات دیگر را به دلیل اشتراک گذاشتن چند مطلب انتقادی علیه سخنرانی نتانیاهو در کنگره و شخص وزیر خارجه در توئیتر خود صادر کرد.
چهار- بهرغم همه تلاشهایی که نتانیاهو برای کسب وجههای در میان رأیدهندگان اسرائیلی صورت داد، سخنرانی وی در کنگره آمریکا تاثیری بر رایدهندگان نداشته و بیش از 90 درصد کسانی که در نظرسنجی صورت گرفته در پی سخنرانی وی حاضر شدند، اعلام کردند سخنرانی وی تغییری در رأی آنها ایجاد نکرده است.
براساس این نظرسنجی نتانیاهو [و حزب لیکود] در کسب حمایتها برای پیشیگرفتن از حزب «اتحاد صهیونیست» به رهبری «اسحاق هرزوگ» ناکام مانده است. به نظر میرسد قمار سیاسی خطرناک نتانیاهو برای کسب حمایتها برای یک دور دیگر حضور در رأس حکومتی که نقض حقوق بشر و تروریسم دولتی آن اکنون به رویهای شناخته شده بدل شده، راه به جایی نبرده است.
پنج - اگرچه به نظر میرسد در ظاهر اختلافاتی بین اوباما و نتانیاهو در قبال سیاستها درباره ایران وجود دارد اما باید خاطرنشان کرد این اختلافات- اگر وجود داشته باشد- تنها در تاکتیکهاست نه در راهبردها چرا که بررسی سوابق روابط میان دولتهای آمریکا با دولتهای تشکیل شده در سرزمینهای اشغالی نشان داده حمایت از رژیم صهیونیستی به راهبردی غیرقابل انکار و لایتغیر در سیاستهای داخلی و خارجی واشنگتن تبدیل شده است و هر دولتی که در کاخ سفید به قدرت رسیده است سیاستهای خارجی خود را بویژه در قبال جمهوری اسلامی ایران با سران رژیم صهیونیستی هماهنگ کرده است و البته چارهای هم جز این ندارد.
به عبارت دیگر تمام تلاشهای کاخ سفید برای به نتیجه رساندن مذاکرات با جمهوری اسلامی با این هدف صورت میگیرد که برنامه هستهای ایران در آینده به تهدیدی برای موجودیت رژیم صهیونیستی تبدیل نشود حال آنکه ایران به منظور پیشبرد اهداف راهبردی خود اساسا نیازی به سلاح هستهای ندارد که با آن به دنبال به خطر انداختن موجودیت رژیم صهیونیستی باشد.
مطابق فرمایش حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، موجودیت رژیم صهیونیستی هم اکنون نیز در خطر است و با مذاکره و بیمذاکره هم روند نابودی آن تداوم دارد اما افرادی در داخل که به این خوشخیالی اساساً متوهمانه و بسیار سادهلوحانه رسیدهاند که سیاستهایی که در این 2 سال، از سوی دولت اتخاذ شده است، به ایجاد اختلاف و تنش میان سران کاخ سفید و تلآویو منجر شده، باید بپذیرند منافع ملی آمریکا با منافع رژیم صهیونیستی چنان در هم تنیده است که وجود اختلافاتی در تاکتیکها باعث نخواهد شد آنها منافع راهبردی خود را نادیده بگیرند.
به اختلافات ظاهری بین سران رژیم صهیونیستی و آمریکا نباید دلخوش بود، چرا که هر دوی آنها یک هدف را دنبال میکنند و آن جلوگیری از پیشرفت هستهای ایران است؛ یکی در پوشش مذاکرات دیپلماتیک و ژستهای قرن بیست و یکمی، دیگری با تهدید به حمله نظامی و شیوههای قرون وسطایی. سالهاست دیگر از هژمونی آمریکایی در دنیا خبری نیست و «آقای کدخدای دنیا» اکنون برای حفظ نوستالژیهای خود دست و پا میزند اما عقربه ساعت فروپاشی صهیونیسم مدتی است سریعتر از گذشته میچرخد... بزودی صهیونیسم به فاشیسم، نازیسم، کمونیسم و... خواهد پیوست؛ انشاءالله.