به گزارش خبرنگار بین الملل «خبرگزاری دانشجو» ؛ روزنامه واشنگتن پست امروز (دوشنبه) در پایگاه اینترنتی خود و در تحلیلی نوشت: قراردادهایی که شامل محدودیتهایی در مورد تسلیحات، بمب هسته ای یا چیزهایی از این دست اند، پیچیده و فنی اند. فقط تعداد محدودی از خبرگان کنترل تسلیحات بطور کامل مفهوم تک تک جزئیات چنین قراردادهایی را درک می کنند. اما در یک کشور دموکراسی این موضوعات باید مورد بحث قرار گیرند.
افرادی که در چنین مباحثاتی شرکت دارند، گاهی وانمود می کنند اطلاعات شان بیش از آن چیزی است که واقعا می دانند و یک سری اعداد و ارقام مربوط به سانتریفیوژها، غنی سازی و مانند آنرا - که به آسانی در روزنامه ها پیدا می شود- پشت سر هم ردیف می کنند. برخی دیگر تا حدی با صداقت بیشتر اذعان می کنند که نقطه نظراتشان برگرفته از ذهنیت شان قبل از انتشار یک برگه اطلاعات (فک شیت) است، گرچه این افراد نیز از داده های موجود برای تقویت نقطه نظراتشان استفاده می کنند.
همین مسئله در مورد چارچوب توافقنامه ای که روز پنجشنبه اعلام شد، صدق می کند. هدف از چارچوب اعلام شده بازداشتن ایران از تولید تسلیحات هسته ای یا، حداقل، به تعویق انداختن چشم انداز یک ایران هسته ای برای حدود یک دهه است.
این حقیقت که این توافق هنوز یک «چارچوب» است و تا دستیابی به قرارداد نهایی چند ماه باقی است، به هر کسی مجال اظهار نظر می دهد.
آمریکا در مقایسه با ایران تمایل بیشتری به افشای جزئیات داشته است و این امر حاکی از آن است که هنوز بخش های مبهمی وجود دارد. من نیز نقد خاص خودم را از چارچوب اعلام شده دارم و از این قرارداد، یا پیش قرارداد، استقبال می کنم چون با ایده تلاش برای اعمال فشار بر ایران جهت به تعویق انداختن دستیابی آن به سلاح (هسته ای) موافقم. این بهتر از گزینه های دیگر از جمله جنگ یا تلاش با متحدان برای ادامه تحریم ها است چون بعید است آنها از چنین تلاشی حمایت کنند، بویژه اگر آمریکا در این مذاکرات کارشکنی کند.
به نظر من همچنین امکان - نه احتمال بلکه امکان- آن وجود دارد که حصول توافق به ایجاد فضایی باز در ایران بیانجامد و موضع کسانی را که در داخل خواستار آزادی بیشترند، تقویت نماید. مبادا چنین چیزی را ابلهانه بدانید. در نظر داشته باشید رونالد ریگان و «مارگارت تاچر» هر دو معتقد بودند شرط بندی بر روی «میخائیل گورباچوف» می توانست به تحول در اتحادیه شوروی بیانجامد. بسیاری از طرفداران سنتی شان معتقد بودند آنها به نحو خطرناکی در اشتباه و احتمالا ساده لوح بودند. اما حق با آن دو بود.
بعلاوه فکر نمی کنم که ما باید به عربستان سعودی یا دیگر دولتهای سنی رای وتو در مورد سیاست خارجی مان بدهیم و فکر می کنم اگر بتوانیم ایران را بدین شیوه مهار کنیم ، در دراز مدت، اسرائیل امن تر خواهد بود، و با خطر بزرگتری مواجه نخواهد بود.
«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل با این نظر کاملا مخالف است اما تردید دارم اگر آمریکا به قرارداد مورد نظرش برسد، بسیار از طرفداران آمریکایی اسرائیل نسبت به آن اعتراضی داشته باشند.
اما نکته اطمینان بخشی دیگری نیز در مورد چارچوب اولیه وجود دارد و آن اینکه، این . بله، جان کری وزیر خارجه (آمریکا) و دولت اوباما انتظارات را بخوبی مدیریت کردند اما برای منتقدان روشنفکر عموما یک اتفاق غیرمترقبه خوشایند بود. درست است که تفاسیر متفاوتی از حقایق موجود بسته به گرایش ذهنی خواننده صورت می گیرد. اوباما می گوید بازرسی های پیش بینی شده «شدید و سرزده» خواهد بود.
منتقدانش می گویند بازرسی ها کاملا سرزده نخواهد بود. طرفداران توافق خاطر نشان می کنند که تعداد سانتریفیوژهای عملیاتی ایران برای غنی سازی اورانیوم از نوزده هزار دستگاه به پنج هزار دستگاه کاهش می یابد. منتقدان می گویند ایران هنوز پنج هزار سانتریفیوژ عملیاتی خواهد داشت و نابودی بقیه سانتریفیوژها مطرح نیست. آنها همچنین نگرانند که تحریم های اعمال شده در مورد ایران به سرعت و نه بطور مرحله ای لغو خواهد شد.
با این وجود، حتی برخی ها که چارچوب اعلام شده اصلا برای آنها مجاب کننده نیست، اذعان دارندکه برخی اقدامات مفید در آن در نظر گرفته شده است.
از جمله، محدود شدن غنی سازی اورانیوم، تبدیل تاسیسات هسته ای زیرزمینی در فوردو به یک «مرکز تحقیقاتی» و جلوگیری از تولید پلوتونیوم قابل کاربرد در سلاح در راکتور اراک. بدین ترتیب حتی کسانیکه نسبت به توافق بدگمانند، معتقدند اینها عناصر مثبتی است و تقریبا بطور قطع گامهایی رو به جلو برداشته شده است.
قاعدتا در این اندیشه اید که در موضوع به این مهمی، کسانیکه در مباحثات مربوط شرکت دارند حتما اذعان دارند که ابهامات و نااطمینانی هایی وجود دارد و هر طرف قبول دارد که این چارچوب نوعی شرط بندی بر روی امید یا تردید است.
سناتور جمهوری خواه مارک کِرک معمولا فردی منطقی است. اما وی در مصاحبه ای با اشاره به مذاکره کننده ارشد وزارت خارجه گفت: «امتیازاتی که «نویل چمبرلین» از هیتلر گرفت بیش از امتیازاتی بود که «وندی شرمن» از ایران گرفت.» این روش نوید دهنده ای برای شروع کار نیست.