به گزارش گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، خانواده در نظام فکری اسلام به عنوان هسته مرکزی شکلگیری اجتماع و اولین و مقدسترین نهاد جامعه که در ادبیات قرانی ذیل مفهوم بیت مورد توجه و تاکید قرار گرفته، از جایگاه ویژه و استراتژیکی به منظور دستیابی به جامعه آرمانی مدنظر اسلام برخوردار است؛ چرا که اولین مکانی است که روابط و مناسبات اجتماعی در آن رقم میخورد. در این تفکر، نظام خانواده نظام ارزشمند و محبوبى است که در آن، هیچ بنایى محبوبتر از آن پایه ریزى نشده است، به گونهای که پیامبر اسلام (ص) مى فرمایند: «در اسلام هیچ نهادى محبوبتر و عزیزتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است.»
زن و شوهر به واسطه پیمان مقدس ازدواج که در قرآن از آن با عنوان میثاق غلیظ یاد میشود، با یکدیگر پیوند برقرار میکنند و بدین ترتیب ارکان اصلی خانواده را تشکیل میدهند. آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است، توجه به این نکته میباشد که خانوده ترکیب زن و مرد نیست بلکه خانواده تشکیل یک کل منسجمی را میدهد که ماحصل آن از مجموع فعالیتها و اقدامات هر یک از اجزای آن فراتر میباشد.
آرامش به عنوان یکی از مهمترین نتایج ازدواج در آیات قرآن محسوب میشود. بنابراین از جمله ویژگیهای همسران موفق، داشتن قدرت آرامش بخشی به خود و دیگر اعضای خانواده میباشد؛ لذا لازم است هر یک از زن و شوهر مهارتهای آرامش بخشی به یکدیگر را کسب کرده تا فضای خانواده تبدیل به مأمن امنی گردد که در آن گوهر انسانی رشد و پرورش یابد.
«آرامش» در لغت به معنی حالتی نفسانی همراه با آسودگی و ثبات و نیز به معنای آرامش و سکون میباشد و در اصطلاح اسم مصدر از آرمیدن است، و در برابر اضطراب و دلهره به کار میرود و به حالت نفسانی و صفت روانی و قلبی خاص (آسودگی خاطر، ثبات و طمأنینه گفته میشود.
آرامش در منظومه فکری اسلام تحت عنوان نداشتن اندوه و حزن در گذشته و آینده تعریف میگردد تا انسان نسبت به چیزی که در گذشته از دست داده است، تاسف نخورد و نسبت به اتفاقات آینده نگرانی نداشته باشد. باید به این نکته توجه کرد که آرامش حقیقی را باید از داشتن آرامشهای کاذب متمایز دانست؛ چرا که بسیاری در اثر عدم درک آرامش حقیقی به آرامشهای کاذب بسنده کرده و برای نیل به آن تلاش و داشتن آن را برای خود امتیاز بزرگی محسوب میکنند. غافل از اینکه این آرامش کاذب که در واقع ماحصل غفلت و بیخبری از غایات معنوی است، هرگز پایدار و کارگشا نمیباشد.
توجه به این نکته ضروری است که فردگرایی (Individualism) متاثر از اندیشه غربی به عنوان مهمترین عاملی که موجب میگردد، افراد فقط خود را ببینند و به تعبیری هر آنچه دلشان میخواهد انجام دهند، از جمله عوامل موثر در تلقی کاذب از مفهوم آرامش در خانواده میباشد. اگر چنین نگاهی در تک تک افراد وجود داشته باشد، دیگر خانواده مکانی برای آرامش و آسایش افراد به حساب نمیآید؛ چرا که هر یک از آنها صرفا تأمین منافع خویش را مدنظر قرار میدهد و تا جایی با سایرین همکاری میکند که به منافع و خواستههای شخصی وی خللی وارد نگردد. چنین رویکردی در صورتی که از جانب مادر خانواده اتخاذ گردد، به مراتب شرایط بحرانی تری را به وجود خواهد آورد.
نکته حائز اهمیت در این راستا این است که با توجه به اصول نظام فکری اسلامی، عدم انجام وظیفه آرامش بخشی زن و شوهر در قبال یکدیگر به هر دلیلی باعث نمیشود تکلیف از دیگری ساقط و موجب گردد که در اقدام تلافی جویانه از وظایف خود در این حوزه امتناع ورزد. بلکه نگرش همسران در خانواده باید به گونهای باشد که همسر خود را به عنوان یکی از اسباب الهی در جهت رشد حداکثری خویش بداند و اینگونه مصداق حدیث شریف «طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس» گردند و عدم تعهد همسر به انجام تکالیفش، او را از پرداختن به وظایف خود باز ندارد. با این تفکر نه تنها رشد فردی او تضمین میگردد، بلکه خانواده نیز به استحکام خود باقی میماند هرچند که این خانواده در حد مطلوب نیست، اما خداوند با نور اسمائی و جباری خویش با توجه به ایثار همسر، نقصها را جبران میکند و محصول این خانواده را در حد اعلای کمال هدایت میکند.
در این راستا نقش زنان با توجه به وجود عواطف بسیار قوی موثر در ایجاد فضای آرامش بخشی در خانواده به عنوان «مادر» نقشی حساس و بیبدیلی میباشد.
در منظومه فکری اسلام، مادر نه تنها کانون عطوفت و آرامش بخشی به خانواده و اعضای آن به شمار میآید، بلکه گستره آرامش بخشی او به طفل حتی پیش از انعقاد نطفه، دوران بارداری و پیش از تولد و بعد ازآن از جمله دوران شیردهی، مراقبتهای اولیه را نیز دربر میگیرد. شایان ذکر است که در ضمن این مراقبتها، پایههای شخصیتی کودک نیز شکل میگیرد و این امر گستره کمی و کیفی آرامش بخشی مادر را نمایان میسازد.
خداوند متعال نیز در آیه ۶ سوره آل عمران میفرماید «هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء»؛ یعنی آنچه که در بطن زن صورتگری میشود به دست خداوند است، یعنی خداوند از طریق این بطن خلق میکند. بطن زن ظرف ظهور کمالات خدا و واسطههایش در ناسوت است به همین علت در اسلام ضمن بزرگداشت مقام زن در حفظ این گنجینه توصیه به رعایت حدود الهی میشود. زیرا انجام واجبات و ترک محرمات هم در خود او تاثیر دارد و هم در شخصیت فرزندی که قصد پرورش او را دارد، تاثیر میگذارد، از سوی دیگر خیال باطل و اندیشه گناه در زن، اقدامی علیه خود و فرزندش میباشد اما همین خیال گناه برای مرد تنها خود او را میسوزاند.
بر این اساس، آنچه که در جهان بینی دینی با توجه به ظرفیتهای درونی زنان و مردان در راستای تضمین آرامش، ثبات و امنیت هرچه بیشتر خانواده مورد تاکید قرار گرفته، دعوت به تبعیت از نظام روابط و عملکردهایی است که در نهایت از طریق قرارگرفتن مادر در جایگاه یک شخصیت مورد احترام و دوست داشتنی از جانب پدر و در کنار آن قرار گرفتن پدر در جایگاه یک شخصیت فهیم، مقتدر و مورد اطاعت از جانب مادر تضمین کننده آرامش و ثبات خانواده میباشند. در این صورت فرزندان در فضایی مملو از امنیت روانی و آرامش رشد مییابند و آنچه در این میان از اهمیت ویژهای برخوردار میگردد، نقش ویژه مادر در شکل گیری بسترهای این رویکرد با توجه به ظرفیتهای ویژه او در رفتارهای ایثارگرایانه است. ظرفیت ویژهای که موجب میگردد حتی در صورت عدم رعایت مقام لازم الاحترام مادر از جانب پدر، بتواند با شناخت نقاط ضعف و قوت خود و سایر اعضا خانواده، بر محور تقوا و ایمان قلبی به رضایت پروردگار عالم به بروز چنین عملکردی از وی، نوعی ثبات و آرامش درونی را در فضای خانواده به جریان اندازد.
آنجا که مادر در مقام مدیر عاطفی خانواده با کنار نهادن خودخواهیها یا به عبارت دیگر توجه به منافع شخصی خود و جریان سازی فرهنگ دوست داشتن برای رضای خدا، ولایت پذیری از پدر را به عنوان مدیر حقوقی خانواده که شایستگی احترام و اطاعت متواضعانه از جانب مادر و فرزندان را دارد، به سایر اعضا خانواده به صورت عملی آموزش میدهد. در چنین بستر فکری، مفهوم آرامش از منظری متفاوت و ذیل مفهوم کلانتر اطمینان قلبی که ماحصل رفتار مطابق با خواست و رضایت پروردگار عالم حتی به بهای ایجاد محدودیت در دستیابی به رضایت فردی ضمن ایثار و چشم پوشی گسترده میباشد، معنی میگردد. در چنین خانوادهای مادر کانون آموزش عملی صبر، گذشت، ولایت مداری، پشتیبانی و خوش بینی به عنایت پروردگار عالم در جریان احوالات زندگی میباشد و فرزندان آنان نیز افرادی فهیم و قابل اطمینان و جریان ساز بسترهای ایجاد آرامش درونی در خود و جامعه میباشند.
در این راستا آنچه میبایستی مورد توجه قرار گیرد، این است که مادر برای ایفای چنین نقش استراتژیکی طبعا خود نیازمند آموزش و تربیت ویژهای از جانب خانواده و نظام آموزش رسمی است. بر این اساس جهت کلی تربیت بر اساس ایجاد و پرورش آگاهیها، گرایشات و رفتارهایی است که منجر به ایفای نقش مطلوب زنان و مردان با رویکرد انجام تکلیف الهی به نحو احسن میگردد و ظرفیت رفتارهای ایثارگرایانه را در ایشان افزایش میدهد. بر این اساس، میتوان انتظار داشت آرامش درونی خانواده و به تبع آن جامعه، در مواجه با مشکلات و حوادث زندگی، در پرتو نگاه ویژه تک تک افراد، به ویژه والدین و خصوصا مادران، با مخاطرات کمتری مواجه گردد.
با ملاحظه مجموع آیات و روایات چنین به دست میآید که در متون دینی از دو حیث به این موضوع پرداخته شده و راهکارهایی که برای آن پیشنهاد شده است، را نیز میتوان در قالب جهان بینی، نگرش و باور افراد و نیز صفات و رفتار تقسیم بندی کرد. در این راستا بخشی از روایات جهان بینی الهی، توکل بر خدا و واگذاری امور به خداوند و در نظر داشتن یاد خدا را عاملی برای کسب آرامش در زندگی و محیط خانواده نام میبرد. بخش دیگری از آیات و روایات نیز برخی صفات اخلاقی همانند مبارزه با هوای نفس، راستگویی، نیکی درونی شده و حسن ظن را عامل برقراری آرامش و برخی از رذایل اخلاقی از قبیل حرص و طمع را نیز عامل سلب آرامش و ایجاد اضطراب در کانون خانواده معرفی میکنند.
الف) باورها و نگرش:
در جهان بینی اسلامی نگرش مطلوب و مورد انتظار حاکی از آن است که خداوند متعال نظام آفرینش را بر اساس نظام احسن آفریده است. بدین معنی که هر موجودی را بنا بر غایت و غرض مشخصی آفریده است و هیچ موجودی عبث و بیهوده نیست. خداوند انسانها را اشرف مخلوقات آفرید و فرمود شما را برای عبودیت و بندگی خویش آفریدهام و برای اینکه انسانها را به مقام عبودیت برساند، زندگی آنها را توأمان با سختی و خوشی قرار داده است. همچنین چارچوبی از بایدها و نبایدها را به عنوان دین از طریق رسولان خویش بر انسانها فرستاده تا در این سختی و خوشیها به آنها متمسک شده تا از مسیر ولایت الهیه دور نگردند.
یکی از راهبردهای مهم برای قرار گرفتن در ذیل ولایت الهیه، مبارزه با نفس میباشد، بر این اساس انسانها می بایستی تمام سختیها و خوشیهای دنیا را اتفاقی ندانسته بلکه آنها را نشانه عشق معبود به مخلوق خویش و تدبیر، مصلحتی و امتحانی از سوی او در جهت رشد حداکثری خود به مراتب قرب و بندگی قلمداد کرده و تنها به مانند یک «عبد» تکلیف خویش را که در چارچوب قوانین اسلام و رضای الهی است، انجام دهند و نتیجه آن را به خداوند واگذار کنند. به عبارت دیگر، فرد باید در تمام امور زندگی توکل را سرلوحه خویش قرار دهد؛ توکّل به معنی وکیل گرفتن و واگذاری کارها به وکیل میباشد. در مجمع البحرین آمده است که «التوکّل علی الله: انقطاع العبد فی جمیع ما یأمله من المخلوقین؛ یعنی بنده برای رسیدن به آرزوهایش از همة مردم قطع امید کند و تنها به خداوند امید داشته باشد و حوائجش را تنها از او بخواهد» و این معنای توکل بر خدا است. قرآن یکی از عوامل آرامش را «توکّل» یعنی واگذاری همة امور به خدا معرفی میکند. به عنوان نمونه در سوره طلاق میخوانیم «و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا»؛ و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد، و هر کس بر خدا توکّل کند کفایت امرش را میکند، خدا فرمان خود را به انجام میرساند و خدا بر هر چیزی اندازهای قرار داده است.
ب) صفات و رفتارها:
متصف شدن مادر به بسیاری از رفتارهای اخلاقی و دوری از بسیاری از سوء خلقها موجب افزایش آرامش و کاهش التهابات درونی میشود که در زیر به چند نمونه از این رفتارها اشاره میکنیم.
قناعت: یکی از ویژگیهای بسیار مهم اخلاقی قناعت است؛ قناعت به معنای راضی بودن به آنچه خداوند متعال برای فرد مقدر کرده، میباشد. نداشتن این ویژگی بسیار مهم اخلاقی موجب پدید آمدن حسادت و مقایسه کردن خود با دیگران میشود؛ که این امر خود موجب افزایش اندوه و حسرت میگردد. در روایت آمده است «کسی که به دست دیگران در دنیا نگاه کند حزن و اندوهش بیشتر میشود». روش مذکور به عنوان یکی از روشهایی است که شیطان از آن برای گمراهی انسانها استفاده میکند. مقایسه خود با دیگران نوعی شک به عدالت خداوند و عدم اطمینان به اوست، درحالی که از جمله آداب بندگی ادب در برابر خداوند و نگاه نکردن به دنیای دیگران و راضی بودن در برابر نعمات خداوند از مصادیق این ادب است.
مدیریت سختیها و خوشیها: با توجه به آنکه دنیا محل امتحان و آزمایش است و انسانها لحظه به لحظه در طول زندگی خویش برای رسیدن به قرب الهی در حال آزمایش شدن هستند، لازم است اتفاقات زندگی خود را مدیریت کنند تا به تعادل شخصیتی رسیده و حداکثر استفاده خویش را از ظرفیتی که خداوند در اختیار آنها نهاده، برده و در سختیها بیتابی نکرده و در شادیها نیز دچار غرور و نخوت نشوند. در جهت نیل به این هدف، مادر به عنوان عنصر کلیدی تربیت خانواده میتواند در هنگام ناراحتی فرزندان خویش با سخنان و رفتار مناسب، نگاه آنها را به سمت نگاه طولی و توحیدی برده و از کثرتها به سمت وحدت سوق دهد و تمام اتفاقات اعم از سختی و خوشیها را صادر کننده از سوی مبدائی بداند که به دلیل عشق به مخلوقش و متمرکز ساختن توجه بنده به خود آنها را طراحی کرده است. از سوی دیگر مادر خود میتواند فضاهای تربیتی را طراحی نماید که در آن فرزندان به مدیریت خویشتن در برابر شادی و اندوه بپردازند تا از هرگونه غرور و افسردگی دور باشند.
حسن ظن: حسن ظن به معنای گمان و ظن نیک نسبت به مردم یکی از صفات مهم در سیره پیامبر اکرم (ص) و معصومین (علیهم السلام) بوده است؛ بسیاری از صفات رذیله اخلاقی از قبیل نابسامانیها، شایعه سازیها، قضاوتهای عجولانه و بیمورد، اخبار مشکوک، دروغ و... از گمان بد به دیگران سرچشمه میگیرد. زمانی که مادر با حسن ظن با افراد خانواده و خویشاوندان برخورد کند به گونهای که نسبت به خطای دیگران تغافل کند دلهای افراد خانواده از هرگونه کینه توزی و دشمنی مبری گشته و احساس آرامش و امنیت خاطر در فضای خانواده حاکم خواهد شد. همچنین حیا و نجابت فرزند با توجه به تغافلی که مادر در برابر عیب او انجام داده است افزایش پیدا میکند و همین امر موجب میشود به تدریج از خطای خود دوری کند.
نکته حائز اهمیت آنکه خانواده زمانی به تعادل خواهد رسید و به سطح استانداردهای متعالی اسلام دست پیدا خواهد کرد و آرامش در آن متحقق خواهد شد که زن و مرد هر یک در جایگاه خویش وظیفه آرامش بخشی را در قبال یکدیگر انجام دهند. مرد به عنوان همسر و پدر خانواده میبایستی سعی کند آرامش را برای همسر خویش به ارمغان بیاورد زیرا نقش زن به عنوان مادر از سویی در تربیت فرزندان تاثیر مستقیمی دارد و از سوی دیگر به عنوان همسر میتواند آرامش دهنده به او برای انجام فعالیتهای روزانه و مشغلههای کاری باشد.
از جمله مهارتهایی که یک مرد در ارائه آرامش به همسر خود میبایستی برخوردار باشد، ابراز محبت و صمیمیت به اوست و این عمل را نه تنها در افعال خویش بلکه میبایستی در لسان خود نیز جاری و ساری سازد. قدرشناسی از همسر به پاس زحمات او میتواند در قالب دادن هدیه به وی به مناسبتهای گوناگون و تشکر قولی و لسانی از او بسیار موثر واقع گردد. همچنین او باید این عمل را به فرزندان خویش نیز آموزش دهد تا خانواده نیز قدردان مادر بوده و سعی کنند به احساسات و عواطف ایشان احترام بگذارند. زن نیز باید تلاش کند عزت، احترام و غرور مرد را حفظ کرده و به هیچ عنوان اجازه ندهد غرور مرد در حضور فرزندان از بین رود زیرا اتکای اصلی خانواده به عزت و احترام مرد است. در چنین خانوادهای است که دختران خانواده به دلیل درک احترام پدر به مادر، به این نکته مهم پی خواهند برد که دارای کرامت نفس هستند بنابراین به تبرج و خود نمایی نمیپردازند؛ پسران خانواده نیز به تمام زنان جامعه احترام گذاشته و از هرزه گی در نگاه و رفتار دور خواهند شد.
منبع: هفته نامه سردار جنگل استان گیلان