به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، به فاصله چند روز پس از انتشار بیانیه لوزان، بخشی از سریال بسیار پرطرفدار 24، به ناگاه چنان در سایت های مختلف اینترنتی و وایبر انتشار پیدا کرد که در برخی از سایت ها، رکورد پربازدیدترین کلیپ را به خود اختصاص داد! در این کلیپ، از توافق هسته ای میان دو رئیس جمهور به نام های حسن و تیلور (Tailor) صحبت می شود و رئیس جمهور حسن توافق می کند تا برنامه هسته ای خود را به طور کامل به حالت تعلیق درآورده و تعداد سانتریفیوژهای در حال گردش خود را به 6000 دستگاه کاهش دهد. شباهت نام رئیس جمهور حسن، به نام رئیس جمهور فعلی ایران، موضوع توافق هسته ای با آمریکا و قبول کاهش تعداد سانتریفیوژها به 6000 دستگاه، باعث شده تا بازار شایعه ای که آمریکا در سال 2010 از طریق این سریال آینده مذاکرات هسته ای با ایران را پیش بینی کرده بود، داغ شود! حتی برخی از سایت ها پا را فراتر از این گذاشته و تیتر زده اند که آمریکا در تعیین رئیس جمهوری ایران دست داشته و از سال 2001 (زمان آغاز سریال!) موضوع ریاست جمهوری حسن روحانی و توافق هسته ای را پیش بینی کرده بوده و برای آن برنامه داشته است!! حال ببینیم که اصل موضوع چیست؟ آیا واقعاً آمریکا در سال 2001 یا 2010 آینده مذاکرات را پیش بینی کرده بوده یا موضوع چیز دیگری است؟ در واقع، رئیس جمهور کشوری که در این شایعات به عنوان رئیس جمهور ایران جا زده میشود (حسن)، اصلاً رئیس جمهور ایران نیست و نام وی هم حسن نیست! این شخص "عمر حسن" نام دارد و رئیس جمهور کشوری خیالی به نام کامیستان (Kamistan) است.
در این سریال، کامیستان کشوری مسلمان معرفی می شود که سردمداران آن به دنبال ساخت بمب هسته ای بوده (ادعای پوچی که آمریکا همواره از آن برای متهم کردن مسلمانان به خشونت استفاده می کنند) و به همین دلیل از طرف آمریکا با تحریم های سنگینی مواجه می شوند. سرانجام فشار تحریم ها و بروز مشکلات داخلی، کامیستان را به زانو درآورده و زمینه را برای مذاکره با آمریکا فراهم می آورد. رئیس جمهور کامیستان با رئیس جمهور آمریکا که خانمی به نام تیلور معرفی می شود، توافق می کند تا تعداد سانتریفیوژهای در حال کار کشورش را کاهش دهد و اجازه بازرسی های سرزده آژانس را نیز صادر کند! می بینید که شباهت رویدادهای موجود در این سریال و رویدادهای هسته ای کشورمان بسیار زیاد است، اما این مسئله نکته عجیبی نیست. زیرا برنامه ها و اهداف سیاسی آمریکا از سال ها پیش تبیین شده هستند و همه روئسای جمهور (چه دموکرات و چه جمهوری خواه) تنها به عنوان کارگزار، ملزم به اجرای آن ها هستند. پس چندان عجیب نیست که آمریکا از سال ها پیش در فکر تحمیل اهداف خود مانند کاهش تعداد سانترفیوژهای ایران به 6000 تا بوده باشند. در مورد استفاده از نام حسن هم باید گفت، آقای روحانی در سال های 82 تا 84 ریاست گروه مذاکره کننده در پرونده هستهای را عهده دار بود و با توجه به سابقه سیاسی ایشان، بعید به نظر نمی رسید که برای دور بعد ریاست جمهوری کاندید شود.
همچنین با توجه به سابقه وی در تیم مذاکره کننده هسته ای و موضع مشخص ایشان، کارگردان سریال سعی کرده تا چشم اندازی آینده نگرانه را از این موضوع داشته باشد. اما سؤالی که در اینجا مطرح می شود و باید به آن توجهی ویژه داشت، این است که بیان این نکات آن هم در چنین شرایط حساسی به چه منظوری صورت گرفته است؟ آیا غیر از این است که چنین تبلیغاتی می تواند تنها با هدف فشار و تغییر روند تصمیم گیری داخلی و ایجاد حس ناامیدی در مردم ایران صورت گیرد؟ آن هم در شرایطی که هم دولت و هم ملت بیش از هر زمان دیگر نیاز به تمرکز و اجتناب از هر گونه جنجال رسانه ای درباره موضوع هسته ای دارند تا دولتمردان ما بتوانند در شرایطی متعادل، بهترین تصمیم را برای آینده کشور اتخاذ کنند. حواسمان باشد که با اشتراک گذاری یک فایل به ظاهر ساده در کدام جبهه سلاح به دست می گیریم و رفتار به ظاهر ساده ما می تواند چه تبعاتی در آینده مردم یک کشور داشته باشد.
منبع: سراج ۲۴