به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، زن و مرد هرگاه خودشان را در زیر فشارهای زندگی و یا محیط کار حس نمایند و یا استرسهای زیادی آنها را تحت فشار قرار دهند، هرکدام راههای جداگانهای را برای احساس راحتی در برابر این مشکلات انتخاب مینمایند.
زنان غالباً ترجیح میدهند که مشکلات خودشان را برای دیگران بیان نمایند و دیگران با شنیدن حرفهای آنها حداقل راه چارهای هم نیابند، همدردی نشان میدهند که این خود راهی برای تسکین و آرامش زنان است.
اما مردان ابتدا در میان مشکلات خود تقسیم بندی لازم را انجام داده و آنگاه آنها را ردیف بندی میکنند، آنچه از همه مهمتر است تمام فکر و ذکرشان را معطوف آنها نموده و سعی مینمایند که آن را حل نمایند.
زمانی که زن و مرد دچار مشکل باشند اگر زن در بیان مشکلاتش خودش تصور نماید که شوهرش به حرفهای وی توجه و اهمیتی نداده و یا حرفهایش را نا تمام میگذارد ناخواسته تصور میکند که تنهاست و کسی به وی و مشکلات و احساساتش اهمیتی نمیدهد.
مرد نیز که در آن حالت سعی دارد آرامش داشته باشد تا به مشکل خودش بپردازد و راه رهایی از آن را بیابد، با حرف زدنهای ممتد زنش احساس ناراحتی کرده و تصور میکند زنش به احساسات او توجهی نداشته و سعی دارد با خود خواهی خواستههای خودش را بیان دارد که این عدم درک متقابل منجر به جدایی و یا بیمهری میان زن و مرد میشود، زیرا عدم درک تفاوتهای همدیگر منجر به بروز پارهای از مشکلات جدید خواهد شد که در نهایت آنها را از یکدیگر دور ساخته و رشتهٔ زندگی مشترک را گسسته ترخواهد کرد.
اگر مایل هستیم که برخوردی دوستانه و محکم عاطفی و عشقی متقابل داشته باشیم باید به تفاوتهای موجود میان خودمان ارزش قایل بشویم و به آنها احترام بگذاریم، هر اندازه به لجاجت روی آوریم به همان اندازه از همسرمان از لحاظ عاطفی دورتر خواهیم شد و بر عکس این قضیه، هر اندازه به تفاوتهای خویش واقف شده و به آنها ارزش قایل گردیم و بتوانیم با توجه به تفاوتها، همدیگر را درک کنیم آن زمان جذابیت فردی و زندگی مشترک برای هر دو طرف شیرین و افزونتر خواهد شد.
اگر زن و شوهر به تفاوتهای موجود درشخصیت یکدیگر اهمیتی قایل نگردند و به تکامل آنها از طریق تلاش دو جانبه نیندیشند، باعث خواهد شد روابط عشق و عاطفی بین آنها رو به کاهش رفته و در اندک زمانی علاقه نسبت به یکدیگر از دست میدهند، از دست دادن جذابیت در دو حالت رخ میدهد، یا اینکه منیت واقعی خودمان را سرکوب میکنیم یا همسرمان را به همانگونه که مایل هستیم تغییر بدهیم.
هر دو شیوه در بر هم خوردن رابطه و از دست رفتن جذابیت در زندگی مشترک تاثیرات منفی دارند،شاید به نظر برسد که برخی از زوجین با این بینش که میتوانند همسرشان را تغییر دهند و او را با عقاید و نگرش خود همراه کنند خوشبختی را بدست خواهند آورد، اما این روش مقطعی خواهد بود و دیر یا زود ناهماهنگی بروز خواهد نمود و دیگر اثری از دوستی، محبت و عشق میان آنها نخواهد بود.
لذا سرکوب کردن احساسات و احترام نگذاشتن به خواستههای همدیگر و عدم درک تفاوتها، جذابیت را میان زن و مرد نابود مینماید.
هر زمان احساسات، تفکر شخصی و خواستههای فردی سرکوب گردد، به همان میزان اعتماد به نفس، عشق به همدیگر و آرزو از میان خواهد رفت.
زمانی که برای جلب نظر فرد مقابل شخصیت فردی و منیت حقیقی خودتان را سرکوب مینمایید، در واقع این نوع رفتار با سرکوب کردن احساسات شخصی به خودتان اهمیت نداده و به شوهرتان اجازه میدهید نسبت به احساسات شما بی تفاوت باشد در شرایطی که شما به احساسات و علائق خودتان اهمیت نمیدهید از همسرتان انتظار نداشته باشید شما را دوست داشته باشد،. در چنین شرایطی عشق ورزیدن به همدیگر مشکل خواهد بود.
پس برای درک قدرت سحرآمیز عشق نیاز به آن نیست که خودتان را سرکوب کنید، در نتیجه سرکوب کردن خود و احساسات، نه تنها باعث نخواهد شد تا شما عشق و دوست داشتن را بدست آورید بلکه شرایط شما را دشوارترخواهدنمود.
اگر همسرمان را همان طور که هست بپذیریم، او نیز ما را همانگونه که هستیم قبول خواهد داشت، آن زمان محبت کردن به یکدیگر با احترام گذاشتن به تفاوتهای یکدیگر را بیشتر درک کنیم و زندگی خوبی داشته باشیم.