به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» ظرف دو سال گذشته میزان و شیوه پخش آگهی های تلوزیونی در صدا و سیما به طرز کاملا محسوس و آزار دهنده ای دچار تغییر و تحول شده است. این مسئله تا حد زیادی بر رضایتمندی مخاطبین و آمارهای اقبال عمومی به رسانه ملی تاثیر گذاشته است؛ همچنین با بررسی قوانین مربوط به پخش آگهی های بازرگانی و حقوق مخاطبین به ویژه کودکان، تخلفاتی نیز صورت گرفته که قابل توجه و بررسی است.
لازم به ذکر است ظرف بیست سال گذشته علی رقم بازنگری در اصل 175 قانون اساسی هنوز مجلس شورای اسلامی، قانون و اساسنامه اداره سازمان صدا و سیما را تدوین نکرده است؛ فلذا برای پیگیری حقوق تضییع شده و بررسی تخلفات صورت گرفته چاره ای نیست جز آنکه بر اساس اساسنامه اولیه این سازمان مسائل را مورد بررسی قرار دهیم.
ماده نهم فصل دوم از اساسنامه این سازمان در تبیین هدف اصلی این مجموعه بیان می کند: هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضائلاخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان میباشد. این هدفها در چهارچوب برنامههای ارشادی، آموزشی، خبری وتفریحی تأمین میگردد.
با استناد به همین بند از قانون و با در نظر داشتن میزان پول دریافتی سازمان صدا و سیما از مجراهای گوناگون این سوال مطرح می شود که آیا طی دو سال اخیر اهداف اصلی این سازمان دچار تغییر و تحول شده است؟ یا اینکه طبق عادت دیرینه این سازمان که رقابت با شبکه های ماهواره ای را با کپی برداری ضعیف و دست چندم از برنامه های آن ها اشتباه گرفته است، در این زمینه نیز به رویکرد کپی برداری از منطق پخش طولانی مدت آگهی های بازرگانی در این شبکه ها روی آورده است؟! رسالت و هدف عالی این سازمان ایجاد بنگاه فرهنگی و ارشادی است یا ایجاد بنگاه درآمدزایی؟!
علاوه بر طولانی تر شدن زمان پخش آگهی های بازرگانی، معضل بزرگ دیگر، تبلیغات برای کالاهای گوناگون در خلال برنامه های مجری محور سیما است. تبلیغ کالا توسط مجریان برنامه های کودک، خانواده، اجتماعی و... حتی این روند در برنامه های پر مخاطب لحظات تحویل سال نو نیز ادامه داشته و مجریان مطرح این سازمان مجبور به اجرای ریپورتاژ آگهی برای کالا یا خدمات گوناگون شده اند.
تبلیغات در برنامه کودک
بر اساس اصل 7 مجموعه ضوابط تولید آگهی های رادیویی و تلویزیونی، آگهیها باید از نظر اجرا و سبک به نحوی ساخته شوند که بینندگان و شنوندگان به سادگی آنها را از برنامه های تلویزیونی و رادیویی تمیز دهند.
همچنین بر اساس اصل 69 همان ضوابط، هنگام پخش برنامه های ویژه کودکان پخش آگهی های مربوط به مواد غذایی، کبریت، محصولاتی با خواص دارویی و حاوی ویتامین، غذاهای کمکی کودکان، وسایل و اسباب لاغری و شیوه های درمانی آگهی فیلمها با صحنه های وحشتناک و خطرناک و خطرآفرین ممنوع می باشد.
اصل 48 نیز بیان می کند: سازندگان آگهی چنانچه قصد استفاده از صدا و تصویر چهره های شاخص برنامه های صدا و سیما در آگهی را داشته باشند باید قبلا مجوز لازم را از اداره کل بازرگانی صدا و سیما اخذ نمایند.
تبصره 1- استفاده از افرادی که بصورت منظم به گویندگی خبر و یا اعلام برنامه اشتغال دارند مطلقاً جایز نیست.
تبصره 2- آگهی هایی که با کسب مجوز لازم در آنها از تصویر و یا صدای چهره های برنامه های صدا و سیما استفاده شده باشد در زمان های نزدیک به برنامه آن چهرهها پخش نخواهد شد.
با در نظر داشتن اصول مطرح شده در قانون تبلیغات و آگهی های بازرگانی و مقایسه آن با عملکرد سازمان صدا و سیما در تبلیغ کالاهایی مانند انواع ماکارونی، پودر کیک، صبحانه آماده و... در استودیوی پخش برنامه کودک و توسط مجریان مورد اعتماد و علاقه کودکان این سوال مطرح می شود که بر اساس کدام بخش از این قوانین، تبلیغات در برنامه های پر مخاطبی مانند «عمو پورنگ» و «فتیله جمعه تعطیله» مورد تایید قرار گرفته بود؟
اردیبهشت سال 93 عزت الله ضرغامی با این توضیح که پخش این تبلیغات از سرناچاری و مشکلات اعتباری بوده، مجوز تبلیغات در برنامه های کودک را لغو کرد؛ اما این سازمان برای این تخلف آشکار مجبور به پاسخ گویی به مراجع قانونی نشد و حتی عذرخواهی هم نکرد. از طرف دیگر نیز هیچ مسئول دولتی درخصوص علت کمبود بودجه ی این سازمان که مدیران را آن را به زیر پا گذاشتن قانون واداشته است توضیحی ارائه نکرد.
تبلیغات در برنامه های خانوادهدر راستای تبلیغات سنگین و همه جانبه در برنامه های ویژه خانواده چنان وضع وخیم است که تبدیل به یک پای ثابت برنامه های طنز شده اند. در مواردی نیز نیازی به ساخت آیتم و ویژه برنامه طنز نیست، بلکه خود برنامه ها چنان دستورالعمل عجیبی برای تبلیغات دارند که ناخودآگاه موجبات خنده مخاطبین خود را فراهم می کنند.
به طور مثال سری برنامه های آشپزی سامان گلریز یکی از جمله برنامه هایی است که به نظر می آید نه با هدف آموزش آشپزی بلکه با هدف تبلیغ برای یک شرکت فرانسوی تولید کننده ی مواد غذایی، ساخته شده و سامان گلریز بیشتر از آنکه به عنوان یک آشپز نمونه شناخته شود، به عنوان برند تبلیغاتی این شرکت شناخته می شود. این مدعا را نیز در تبلیغات سایت رسمی این شرکت می توان به عینه مشاهده کرد.
تغییر رویه برنامه «به خانه برمی گردیم» نیز که با هدف ترویج سبک زندگی ایرانی_اسلامی ساخته شده و قرار بود زن ایرانی را با هنرهای خانه داری آشنا کند، به حدی آزار دهنده است که حتی صدای منتقدین سینمایی را بلند کرده است. این برنامه که سال هاست از شبکه تهران در حال پخش است و محبوبیت بسیاری نیز در بین بانوان دارد، تبدیل به دریچه ای برای فروش آنتن به شرکت های تجاری شده است!
«محسن سلیمانی فاخر» از منتقدان و نویسندگان سینمایی در یادداشتی برنامه «به خانه بر می گردیم» که در نوبت عصرگاهی به صورت روزانه از شبکه تهران پخش می شود را مورد انتقاد قرار داده است. «برنامه به خانه برمی گردیم یک برنامه ترکیبی است که قرار بود با رسوخ به خانواده ها مامن امنی برای آموزش هنرهای خانگی و سبک زندگی باشد اما امروز با جلب نظر مخاطبان خانگی و زنان خانه دار به بسته ای برای تبلیغات کاذب اقلام، خدمات و کالا های تجاری شده است.»
به خانه برمی گردیم با اقبال زمان پخش و شبکه مناسب و همه گیر و پایتخت نشین و جلب نظر مخاطب هدف خود دیگر از سیاست های اصلی خود دور شده است. می توان گفت که این برنامه با دریافت مبالغ هنگفت از صاحبان کالا مانند شبکه های ماهواره ای به تجارت فرش، زعفران،کلینیک دندانپزشکی،آبمیوه، اسباب بازی، پارچه و دیگر کالاها روی آورده و به برنامه ای تبلیغاتی تبدیل شده است.
به خانه بر می گردیم دیگر به برنامه ای تبدیل شده است که سنگینی تبلیغات عصا قورت داده اش به کفه آموزشی اش می چربد و آیا این نوع شیوه تبلیغ به مصرف گرایی و تجمل ختم نمی شود؟ به راستی تبلیغ فرش گرانبهای یک نشان تجاری (برند) ایرانی و مانور دادن و بزرگ کردن صاحب این فرش چه سودی برای زن خانوار دارد؟»
این برنامه حتی پا را از آنتن دهی به مدیران شرکت های تجاری فراتر گذاشته و در مواردی به تبلیغات برای پزشکانی که به عنوان کارشناس سلامتی در برنامه حاضر شده اند، روی آورده است!
به خانه برمی گردیم علی رغم آنکه یکی از برنامه های موفق و محبوب سازمان طی سال های گذشته تلقی می شد، در این دوره تبدیل به یک ویژه برنامه تبلیغاتی زرد شده است که از مواد خوراکی تا کالاهای لاغری و محصولات آرایشی از تبلیغ هیچ چیز دریغ نمی کند. حالا سوال اینجاست برنامه ای که بیشتر وقت آن به تبلیغات می گذرد چه نیازی به ادامه حیات و داشتن اسپانسر مالی دارد؟ با یک نگاه دقیق تر به تبعات مصرف گرایی و تجمل گرایی ناشی از تاثیرات این برنامه، شاید سود و منفعتی که از تعطیلی این برنامه عاید مخاطبان می شود به مراتب بیشتر از ادامه حیات آن به این قیمت باشد.