به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، روند ترجمه در كشور بسيار نازل و دست پايين است و بسياري از كتبي كه در كشور ترجمه ميشوند كتاب هايي هستند كه توسط دانشجويان سطوح پايين علمي دانشگاههاي غربي تأليف شدهاند اما چون سطح كيفي ترجمه در كشور تنزل يافته، به وفور اين مدل كتابها چاپ و نشر و به دست دانشجوي ايراني داده ميشوند.
ابراهيم فياض جامعهشناس و عضو هيئت علمي دانشگاه تهران در گفتوگو با جوان درباره دلايل ترجمه نامطلوب اغلب كتب حوزه علوم انساني اظهار كرد: متأسفانه حتي اين مسئله در دانشگاههاي سطح بالاي كشور نيز رخنه كرده است و در دانشگاهي نظير دانشگاه تهران اين كتب، ترجمه ميشود و اجازه نشر پيدا ميكند كه نخستين مسئله كه در بحث ترجمه بايد به آن پرداخت همين مسئله است.
عضو هيئت علمي دانشگاه تهران تصريح كرد: نبايد در كشور تمدنسازي نظير ايران، به راحتي كتابهاي پيش پا افتاده به دليل برخورداري از متن ساده و محتواي پايين ترجمه و نشر داده شود كه اين مسئله بايد حل شود.
وي ادامه داد: نكته ديگر تكراري بودن ترجمههاست. ترجمههاي موجود در كشور به شدت روند تكراري را در پيش گرفتهاند، ترجمههايي كه فاقد هر گونه خلاقيت و نوآوري بوده و در يك موضوع خاص چندين جلد كتاب مشابه ترجمه شده است. فياض با اشاره به اينكه متأسفانه در اين ترجمهها بيش از انگيزه علمي و ادبي، ذائقه بازار لحاظ ميشود و مانند نشريات زرد ما شاهد ترجمههاي زرد هستيم، بيان كرد: اين دو مسئله ميتواند آسيبهاي جبرانناپذيري بر روند تكاملي و تمدني كشور در آينده وارد كند يعني تعدد ترجمه و ترجمه كتاب فاقد محتوا، خامي تفكر و انديشه را در بين دانشگاهيان سبب ميشود. وي تأكيد كرد: اين دو افت ترجمهگرايي امكان بروز و ظهور هرگونه تفكر و چابكي در عرصه انديشه را از ايراني سلب ميكند و نسل دانشجو را به خامخواري عادت داده و حوصله و انگيزه انديشيدن را اين گونه از آدمي سلب ميكند، چراكه راحتالحلقوم هستند. اين جامعهشناس ابراز كرد: البته اين سخن به معني مخالفت با هرگونه ترجمه و نفي تفكرات غربي نيست. بحث اين است كه چرا كتبي اصلي و داراي ايده و فكر برتر ترجمه نميشود و همه دنبال كتابهايي با متن ساده هستند؟! براي ما كه دنبال تمدنسازي اسلامي در دنيا هستيم اين روند يك سم مهلك است. وي با بيان اينكه در حوزه علوم انساني اين خطر دوچندان ميشود و بايد به اين مسئله دقت كنيم كه چارچوب فكري يك جامعه از حوزه علوم انساني منشعب ميشود، عنوان كرد: در واقع علوم انساني نظام سياستگذاري كلان يك كشور را تنظيم ميكند. فياض معتقد است: اثري كه متون ترجمهاي ضعيف غربي و تقليدي ميگذارد، اين است كه جامعه دچار غربزدگي ميشود و رفتار و سياستگذاري هم غربي ميشود و اين نتيجهاي جز اينكه به كشوري مقلد و وابسته تبديل ميشويم، ندارد.
وي با بيان اينكه در چنين كشوري نبايد انتظار پيشرفت و اثرگذاري را تصور داشت، متذكر شد: ترجمههاي دانشگاهي در حوزه علوم انساني نياز به تدوين راهبردي جدي و اساسي دارد؛ در غير اين صورت برايند دانشگاههاي كشور و به ويژه در لايه نخبگان به دليل اين تربيت ناصحيح، شاهد تضادهاي جدي مبنايي خواهيم بود.
عضو هيئت علمي دانشگاه تهران دليل مواجهه با موجهاي غربزدگي در جامعه را نيز اين مسئله دانست و اشاره كرد: به همين دليل است كه تكاپو براي رسيدن به دانش بومي با وجود داشتن سرمايههاي عظيم فكري كمتر صورت ميگيرد. وي با بيان اينكه بايد به سمت ترجمههاي فاخر حركت كنيم و خوراك ذهني سالم و ارزشمندي را در اختيار دانشجويان قرار دهيم، هشدار داد: در غير اين صورت بايد با تأليف كتاب خداحافظي كنيم و در چند سال آينده بايد با كتاب درسي هم خداحافظي كنيم و كتابهاي درسي كه در آن سرفصلها و دانشها و فنون جديد تدوين شده است وجود نخواهد داشت بلكه كتابهاي درسي بر مبناي ترجمههاي سخيف، آبكي و غربي تدوين ميشوند.
فياض گفت: با مقايسه وضعيت نشر كتب دانشگاهي شاهد عقبگرد خواهيم بود و وضعيت ما نسبت به پيش از انقلاب افول پيدا كرده است؛ پيش از انقلاب ميزان كتب تأليفي در دانشگاهها بيشتر از اكنون بود و اين در شأن كشور ما نيست. وي با بيان اينكه دليل اصلي اين مسئله را بايد در سياستگذاري اشتباه وزارت علوم جستوجو كرد، افزود: چراكه وزارت علوم در ارزشگذاري خود، بيدليل به ترجمه و كتب ترجمهاي بيارزش بها ميدهد و اين مسئله از دوران دولتهاي سازندگي و اصلاحات آغاز شد و تاكنون نيز ادامه دارد.
اين جامعهشناس خاطرنشان كرد: در نظام ارزشگذاري وزارت علوم و در ارتقا و ارزشيابي اساتيد مقالات I S Iنيز امتيازشان بالاتر از كتب تأليفي است و اين سيستم هر گونه انگيزه و نوآوري را نابود كرده و اگر اين سيستم تصحيح شود توليد دانش بومي سرعت بيشتري پيدا ميكند و جريان توليد علم به تكاپو ميافتد.
وي تنها راهكار مواجهه با شيوه ناصحيح ترجمه كتب غربي را اتكا به اصول اقتصاد مقاومتي دانست و يادآور شد: دانش غربي، دانش وابسته و غيرمقاومتي است و اگر توانستيم دانش بومياي كه برخاسته از فكر و انديشه جوان ايراني و مبتني بر ارزشها و نيازهاي ايران باشد توليد كنيم، ميتوانيم از اين مرحله تفكر ترجمهاي و تقليدي رهايي پيدا كنيم.
فياض با بيان اينكه بايد به سمت دانش مقاومتي برويم و اين نيازمند دانش و دانشگاه مقاومتي است، گفت: متأسفانه به صورت نرم شاهد يك تهاجم فرهنگي از سوي اين كتب ترجمهاي هستيم كه خودمان هم آن را احساس نميكنيم. وي معتقد است: برخي از مترجمان اين كتب به خصوص در حوزه علوم انساني با سفارتهاي كشورهاي غربي ارتباطهاي مستقيم دارند و سفارش ترجمه ميگيرند و در عوض سفارت نيز به آنان در دانشگاههاي اروپايي از جمله انگليس و فرانسه اقامت و بورس تحصيلي ميدهد و اين مترجمان غرب به عنوان مكمل پازل استعمار ملت ايران كه خواست غرب است، نقشآفريني ميكنند. عضو هيئت علمي دانشگاه تهران اظهار داشت: در كتب ترجمهاي، هيچ اثر فاخر كه در نقد تئوريهاي غرب باشد ديده نميشود؛ بلكه مدام شاهد ترجمه كتبي هستيم كه در حال بهشتسازي از غرب هستند در حالي كه ساختار معرفتي كشور برخاسته از حوزه علوم انساني بوده و اتكا و وابستگي به اين نوع ترجمهها فرهنگ وابسته توليد ميكند. وي تأكيد كرد: روشنفكران غربزده با اين ترجمههاي سبك، دنبال بيسواد نگه داشتن جامعه هستند تا بتوانند جايگاه خود را تثبيت كنند و كشورهاي غربي نيز از اين مترجمها و حتي مترجمهاي كتب مبتذل به شكل ويژه حمايت ميكنند.
فياض افزود: غربيها محور اصلي پيشرفت خود را با تكيه بر ترجمه كتب اسلامي مثل بوعلي شكل دادند اما در اين كتب نماندند و از بوعلي به خيام و ارسطو رسيدند تا سرانجام توانستند پايههاي توسعه خود را فراهم كنند.