به گزارش خبرنگار دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، بسیج اساتید،بسیج دانشجویی،بسیج کارکنان و انجمن اسلامی مستقل دانشگاه تربیت مدرس خطاب به وزیر علوم وتحقیقات نامهای نوشتند که به شرح زیر است:
بسمه تعالی
تبدیل دانشگاه به باشگاه سیاسی؛ سمّ مهلک برای حرکت علمی کشور است (مقام معظم رهبری ۱۱/۴/۱۳۹۳)
برادر ارجمند جناب آقای دکتر محمد فرهادی
وزیر محترم علوم ، تحقیقات و فناوری
سلام علیکم
احتراما همانطور که جنابعالی در بدو پذیرش مسئولیت خطیر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تاکید موکد داشتید، ایجاد فضای آرام و با نشاط علمی در دانشگاهها و ترسیم فتنه۸۸ به عنوان «خط قرمز» از مهمترین مواردی است که دانشگاهیان باید بر آن اجماع داشته باشند. جنابعالی همچنین در روز اخذ رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی بر این نکته به درستی تاکید کردید که «تشکلها در چارچوب ضوابط شکل میگیرند و مدیریت شده فعالیت میکنند و نشریات نیز باید در مسیر انقلاب و علم باشند» و افزودید: «باور عمیق من این است که برای تحقق این برنامهها باید از مدیرانی بهرهگیری کرد که علاوه بر تدین و ایمان از تخصص و توانایی نیز برخوردار باشند و تحقق این برنامهها را فراتر از مسائل حزبی و جناحی بدانند» با این وجود مدتی است برخی جریانات سیاسی خارج از دانشگاه با مصادره به مطلوب ارزشهایی نظیر ضرورت ایجاد جامعه چندصدایی و به استناد آییننامه تشکلهای اسلامی و سیاسی دانشگاهیان مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و با تفسیر به رای ناصواب قوانین، اقدام به ساماندهی اقداماتی حاشیهساز در سطح دانشگاههای کشور میکنند که تداوم این روند خلاف قانون، اخلاق و آرامش در سطح دانشگاه و کشور است و پرسشهایی را به وجود آورده که باید به نحو مقتضی پاسخی قانعکننده برای آن ارائه شود.
در این میان و به طور مشخص برخی اقدامات در دانشگاه تربیت مدرس محل تردید است که در ذیل به آن اشاره میشود:
۱- با وجود آنکه در حوزه فعالیتهای دانشجویی هرگونه فعالیت باید در حیطه قوانین جاری کشور باشد و موسسان نیز باید التزام به قانون اساسی، اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه و قوانین موضوعه کشور را به صراحت اعلام نمایند، چرا در عمل مشاهده میشود مجوزهای صادره به تشکل و یا کانونهایی اعطا میشود که موسسان آن کمترین اعتقادی به اساسنامه خود نداشته و بر خلاف اساسنامه از فرصت ذیل آییننامههای فعالیت دانشجویی برای عقدهگشایی و یا پیشبرد اهداف جریانات سیاسی خارج از دانشگاه بهره میگیرند!؟ این در حالی است که نه فقط دروغگویی برخی افراد برای تصاحب یک تشکل اسلامی به مثابه منکر محسوب میشود، بلکه فعالیت آنان نیز در عمل ضامن تحقق هیچکدام از اهداف یک تشکل اسلامی یا کانون فرهنگی نیست!
۲- چرا باید در آیین گشایش یک تشکل دانشجویی در این دانشگاه با حضور افرادی صورت پذیرد که مواضع فتنه گرانه آنان در مقابل با اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه و قانون اساسی و ضوابط قانونی کشور و حضور فعال در فتنه ۸۸ بر کسی پوشیده نیست(معین و اطاعتی)!؟ و مظلومنمایی یا به تعبیر بهتر دروغگویی آنان همچنان ادامه دارد! بدتر از آن قرائت پیام(خاتمی)یکی از سران فتنه و نمایش نماهنگی از وی با توجه به ممنوع التصویر بودن این فرد چه معنایی جز تخطی از قوانین کشور و دعوت به هرج و مرج یا بدبینانهتر آشوب را تداعی میکند؟ به ویژه آنکه شعار این تشکل «ما دوباره ما میشویم»! اعلام شده است!
۳- در شرایطی که دینداری ایجابی و بسط مشی مؤمنانه بخشی از ماهیت و سرشت تشکلهای اسلامی است چگونه هیاتهای نظارت بر تشکلها در سطح برخی دانشگاهها، نسلهای جدید این تشکیلات را حتی در مواردی برضد سرشت و هویت اسلامی خود میشورانند و یا در بهترین شرایط برنامهریزی جریانات سیاسی خارج از دانشگاه را برای هیجانزده کردن و اغتشاش در فضای موجود کشور برمیتابند؟
۴- چرا فعالیت عناصر افراطی اصلاح طلب در دانشگاهها در قالب برنامههای این طیف از تشکلهای به اصطلاح اسلامی و با حضور افرادی که رفتارهای خلاف قانون و مواضع ساختارشکنانه آنان مسجل شده است، صورت میپذیرد!؟ و چرا در شرایطی که هیچ معرفت جدیدی در برنامه این تشکلها جز دعوت به هرج و مرج، تولید نمیشود باید مجوزهای لازم برای این قبیل برنامههای بیمحتوا که لکه ننگی برای فضای علمی دانشگاههای کشور محسوب میشوند، از سوی هیاتهای نظارت بر فعالیت تشکلهای اسلامی و سیاسی دانشگاهها صادر شود!؟
۵- چرا حضور مجدد علیرضا بهشتی، در گروه علوم سیاسی این دانشگاه به صورت شفاف برای اعضای هیئت علمی تبیین نمی شود؟ و اگر نام برده بیگناه است احکام برائت وی در معرض قضاوت افکار عمومی دانشگاهیان قرار نمی گیرد؟
۶- توجه به اهمیت اولویت ها در مسیر رشد و تعالی کشور از یک سو و جایگاه دانشگاه تربیت مدرس به عنوان دره التاج دانشگاه های کشور از سوی دیگر، می طلبد این دانشگاه تولید نظریات علمی برای تعمیق الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت را به عنوان راهبردی ترین نیاز کشور در دستور کار خود قرار داده و بیش از این در این راه سستی به خرج ندهد. مع الاسف تاسیس تشکل های فرمایشی برای فعالیت های احساسی و دلالت آن ها به سوی حرکت های ساختارشکنانه نافی این نیاز ضروری کشور است و اصرار بر این موضع می تواند زمینه های افول علمی و پژوهشی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور را در پی داشته باشد.
۷- در پایان مجموعه بسیج(اساتید- دانشجویان- کارکنان) و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تربیت مدرس انتظار دارد که مسئولان ذیربط در وزارت علوم و دانشگاهها نگاهی فراجناحی به فعالیت تشکلهای دانشجویی و گستره فعالیتهای آنها داشته باشند و با مد نظر قرار دادن رهنمودهای مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورت جلوگیری «مدیران دانشگاهها از تبدیل مراکز علمی به محل جولان و فعالیتهای جریانهای سیاسی که متأسفانه در دورهای شاهد این پدیده زیان بار بودیم»؛ و نیز در این دوره با حمایت جریان های خاص سیاسی حاضر در فتنه ۸۸ و مقابله کنندگان با قوانین و مقررات جاری کشور؛ خواهیم بود، در تصمیمگیریهای خود پیرامون تاسیس تشکلهای اسلامی و به کارگیری اعضای هیات علمی متعهد، با معیارهایی همچون پایبندی به ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی، اعتقاد نظری و عملی به ولایت مطلقه فقیه، حفظ و حراست از کیان انقلاب اسلامی و رعایت خطوط قرمز نظام نیز توجه ویژه داشته باشند.
والسلام علی من التبع الهدی