به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، در نگاه اول به مذاکرات هسته ای آنچه بیشتر از همه آزار دهنده بود ایجاد دوقطبی خیر و شر از سوی برخی از رسانه ها و شخصیت های حامی مذاکره و توافق هسته ای به هر نحوی بود.
اینکه منافع ملی ایجاب می کرد برای رسیدن به اهداف مذاکره با آمریکا و 5 کشور دیگر برای رفع تحریم های ظالمانه به بهانه هسته ای صورت بگیرد، یک سوی ماجراست اما سوی دیگر ماجرا به داخل کشور و ترور شخصیت و شکل دادن به دودستگی بود که حتی مقام معظم رهبری نیز نسبت به آن هشدار داده بودند.
از اقناع افکار عمومی تا توهین به منتقدان
از همان اوایل شروع مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم، عده ای به نحوه انجام مذاکرات و تبدیل شدن آن به مذاکره دوجانبه ایران و آمریکا اعتراض و نقد داشتند. این اظهارات با توهین ها و تهمت های رئیس دولت همراه شد و روحانی به همراه تنی از مسئولین، منتقدان را بیسواد، بیعرضه و لایق جهنم دانستند. در همان زمان نیز عده ای که در جلسات و نشست هایی به صورت تخصصی به نقد مذاکرات و مفاد آن می پرداختند با برند "دلواپسان"، شناسانده شدند و این نامگذاری به همایشی با عنوان دلواپسیم ربط داده می شد.
سیر توهین ها ادامه داشت تا اینکه در ژنو، توافقی بر چارچوب اولیه توافق نهایی صورت گرفت. بر اساس این چارچوب ایران و کشورهای طرف مذاکره تا 7 ماه دیگر باید به نتیجه برسند و کلیات آن نیز آماده شده بود. اما در ایران آنچه مورد نقد جدی قرار گرفت، عبور از خطوط قرمزی بود که توسط نظام و رهبر معظم انقلاب ترسیم شده بودند. بر اساس این خطوط، علاوه بر پذیریش حق غنی سازی ایران، دو مرحله ای شدن توافق، ادامه مسیر تحقیق و توسعه صنعت هسته ای، حفظ غنی سازی برای رسیدن به 190 هزار سو از جمله شاخص هایی بودند که باید در توافق رعایت می شدند. با این وجود اما خطر دو مرحله ای شدن توافق هسته ای، بارها مورد تاکید قرار گرفت تا طرف مقابل نتواند در مرحله اول توافق بر کلیات در مرحله مذاکره بر جزئیات کار دبه درآوردن را انجام دهد. دبه درآوردنی که توسط صالحی نیز مورد تایید قرار گرفت.
مرور این سیر تاریخی به این سبب است که منتقدان که با نام دلواپسان شناخته می شدند، اگر نقدی نیز بر مذاکرات وارد می کردند بر اساس خطوط قرمز ترسیم شده و منافع ملی بود که بارها از سوی مقامات مورد تاکید قرار گرفته بود. خطر بدعهدی ایالات متحده آمریکا که تا پیش از این بارها از سوی این کشور در مذاکرات و تعاملات صورت گرفته در چند مرحله از شروع انقلاب تجربه شده بود، نیز وجود داشت. آمریکا با وجود آنکه سران کاخ سفید و برخی از مقامات آن اعلام کرده بودند تحریم جدیدی در زمان مذاکره شامل حال ایران نخواهد شد اما باز هم بر این سخن نماندند و چند تحریم را در حین مذاکرات اجرایی کردند. هر چند برخی از مدافعان مذاکره و حتی رابطه با آمریکا، کار توجیه این تحریم ها را در پیش گرفتند تا خللی در مسیر ادامه مذاکرات در داخل ایجاد نشود و افکار عمومی را با تحلیل های سعی در اقناع کردن داشتند.
هر چند باید عنوان کرد کار اقناع افکار عمومی را حسن روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری آغاز کرد. زمانیکه شعار داد: هم چرخ اقتصاد باید بچرخد هم سانتریفیوژها. با این شعار وی قصد داشت تا مردم را که زیر بار تحریم های اقتصادی متحمل فشار شده بودند، به سمت خود بکشاند و توانست موفق نیز باشد. وعده سروسامان دادن به اقتصاد در 100 روز نیز از همین امر ناشی می شد.
وعده هایی که تنها وعده بود
مذاکرات هسته ای و به سرانجام رساندن توافق هسته ای در دولت همچون پروژه ای بود که از سال 92 آغاز و تاریخ اتمام پروژه نیز 94 خورده بود. حال چرا سال 94 و آن هم تا پایان سال برمی گردد به دو انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در اسفند 94 که دولت می بایست حداقل مجلس شورای اسلامی را به مجلس هماهنگ با خود تبدیل کند.
از این رو لزوم رفع تحریم ها به ترجیع بند تمامی اظهارات دولتی ها تبدیل شده بود. بهانه ای که می توانست ناکارآمدی و عدم رسیدن به وعده های اقتصادی را به شکل زیبایی و قابل فهم برای عموم توجیه کند. اما حسن روحانی زمانی وعده داده بود که ایران در شرایط تحریم قرار داشت و اگر وی برنامه ای داشت برای این دوران بود وگرنه زمانی که کشور تحریم نباشد کار سرو سامان دادن به اقتصاد، چنان شاق نیست که ژنرال های اقتصادی را از دوران بازنشستگی فراخواند و نجات اقتصاد را از آنها طلب کند. به نظر می رسد شعبده بازی با اعداد و ارقام اقتصادی کاری بود که هر کس از عهده آن برنمی آمد. دولت یازدهم توانست به قیمت رکود در بازار سرمایه و قربانی کردن بخش های تولیدی، عدد تورم را به زیر بیست درصد بکشاند هر چند در زندگی روزمره، مردم با قیمت هایی روبه رو می شدند که با این عدد جور در نمی آمد.
اما ادامه برنامه های دولت در زمینه اقتصادی و حتی امور نامربوط دیگر همچون آب خوردن به تحریم ها و لزوم رفع آنها برای سرو سامان دادن به آنها گره خورد. موضوعی که واکنش حتی برخی از رسانه های و شخصیت های حامی دولت را نیز در پی داشت که چرا دولت در توجیه مذاکرات هسته ای و رفع تحریم ها که به مذاکرات منوط بود، دست به افراط زده است. با وجود این باز در این میان منتقدان که بیشتر از خیل اصولگرایان بودند، در سیبل مقابل روزنامه های اصلاح طلب قرار داشتند که آنها را متهم به بی تفاوت بودن به معیشت مردم می کردند و حتی عنوان کاسبان تحریم نیز به لیست توهین ها اضافه شد.
فاز جدید تخریب ها
با پایان مذاکرات هسته ای و جمع بندی مذاکرات در قالب توافق هسته ای، طرحی با نام برجام راهی پایتخت ها شد تا در آنجا نیز مورد تایید و تصویب قرار گیرد و پس از آن وارد مراحل اجرایی شود. 23 تیر 94، ایران و پنج کشور آمریکا، روسیه، چین، انگلیس، فرانسه و آلمان به توافق اولیه دست پیدا کردند. در آمریکا توافق می بایست از سد کنگره و سنا عبور می کرد که با فیلی باستر نمایندگان در سنا، این طرح وارد مرحله اجرایی شد و در ایران نیز این فرآیند در مجلس و از طریق کمیسیون ویژه بررسی برجام عملیتاتی شد.
از زمان شکل گیری کمیسیون برجام تا پایان ماموریت آن در زمینه تهیه گزارش، این کمیسیون مورد هجمه گسترده حامیان برجام قرار گرفت و منتقدان برخی از مفاد برجام، با انواع و اقسام تهمت ها و توهین ها نواخته شدند. هر چند پیش از آن نیز، دولت می بایست در قالب لایحه، برجام را تقدیم مجلس می کرد اما دولت تدبیر و امید از این وظیفه قانونی شانه خالی کرد و علی رغم تاکید برخی از مسئولان کشور، کابینه به آن وقعی ننهاد. با وجود قصور دولت و خرید زمان برای انداختن توپ به زمین مجلس، کمیسیون در جلساتی فشرده و همچنین با بازدید از تاسیسات هسته ای برای ارائه گزارشی مستند، سعی داشت تا کم و کاستی و کم کاری دولت را جبران کند.
در جلسات کمیسیون ویژه افرادی نظیر سعید جلیلی، علی اکبر صالحی، فریدون عباسی، جواد ظریف، عباس عراقچی و تعدادی از کارشناسان این حوزه، حضور پیدا کردند و روند مذاکرات و چارچوب آن را در 12 سال اخیر تشریح کردند. اما زمانی که جلیلی در جلسه کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس حضور پیدا کرد، موج گسترده ای از انتقادات علیه کمیسیون به راه افتاد که از یکسو حضور جلیلی را بر نمی تابیدند و از سوی دیگر توضیحات جلیلی را غیرواقعی و حتی دروغ می دانستند. همچنین عملکرد کمیسیون را یکسویه و ترکیبی از مخالفان برجام ارزیابی کردند. در حالیکه در کمیسیون برخی از آنها مانند مسعود پزشکیان اصلاح طلب و عده ای نیز مانند بروجردی موافق برجام بودند. علاوه بر این وظیفه برجام تنها ارائه گزارش به مجلس و نه رد یا تایید برجام بود.
در حالی کمیسیون به ریاست علیرضا زاکانی، کار بررسی برجام را انجام می داد. مسئولان دولتی از هیچ اجحافی علیه آن دریغ نکردند. در میانه کار بود که اخباری مبنی بر ضرر 100 و 150 میلیون دلاری در هر روز به خاطر عدم اجرایی شدن برجام از سوی اشخاصی چون نهاوندیان، رئیس دفتر روحانی، ترکان و نوبخت منتشر شد. انتشار این اعداد و ارقام به این معنا بود که کسانی که در مجلس مانع تصویب و اجرایی شدن برجام می شوند در حال ضربه زدن به منافع ملی و ضرر مالی کشور در نتیجه ادامه تحریم ها شده اند. حتی در روز بررسی کلیات برجام در مجلس برای رد یا تایید آن، عبدالله ناصری عضو سابق تیم مذاکره کننده و فعال اصلاح طلب از عدد 2500 میلیون دلاری رونمایی کرد که در نتیجه ادامه تحریم ها به ایران تحمیل شده است.
تمامی این اخبار و ارقام برای فشار بر اعضای کمیسیون ویژه مجلس و همچنین منتقدان هسته ای بود تا آنها را در مقابل منافع ملی و افکار عمومی قرار دهند. کسانی که تنها به وظیفه قانونی خود عمل می کردند و به خاطر لحاظ نشدن خطوط قرمز در برجام و برخی از نقایص آن نقدهای کارشناسی و جدی داشتند.
وقتی شاهد از غیب رسید
موضوع رفع تحریم ها و گشایش و رونق اقتصادی در تمامی اظهارت رئیس دولت و حامیان برجام در دفاع از آن وجود دارد. یعنی مردم زمانی باید منتظر رونق باشند که تحریم ها رفع شوند. اما رفع نیم بند تحریم ها بر اساس برجام نیز خود با کارشکنی ها و سنگ اندازی های آمریکا همراه است. در اخبار و گزارش هایی آمده است که وزارت خارجه آمریکا به کشورها و شرکت های غربی هشدار داده که تا زمانی که تحریم ها رفع نشده و برجام وارد فاز اجرایی در مرحله پایبندی ایران به تعهدات نشده، از سرمایه گذاری و تجارت با ایران صرف نظر کنند. نابع دیپلماتیک دولتی به رویترز گفتهاند: وزارت امور خارجه در یک پیام کابلی به سفارتخانههای آمریکا در سراسر جهان خواسته است تا تاکید کنند که هنوز تحریمهای ایران پابرجاست. دولت آمریکا میخواهد به کشورهای مختلف بگوید برای معامله با ایران پیش از موعد مقرر پیش دستی نکرده و اقدام نکنند.
وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد آمریکا نیز در گفتگویی با خبرنگار ارشد نیویورک تایمز در نشست دانشگاه هاروارد در 6 اکتبر، به موضوع رفع تحریم ها و نیاز حسن روحانی به آن در آستانه انتخابات تاکید کرده بود. سخنانی که از یکسو موید برخی از شبهات در برجام و از سوی دیگر مداخله مستقیم دولت آمریکا در امور داخلی ایران محسوب می شود و نشاندهنده آن است که مقامات آمریکایی تا به چه میزان از نیاز دولت یازدهم به مذاکره و رفع تحریم ها آگاهند.
شرمن در این زمینه تاکید کرده بود با وجود دخالت مجلس ایران در بررسی برجام، این طرح به نحوی تنظیم شده که هیچ یک از راهکارهای مجلس ایران برای حفظ عزت ایران نمی توانند در روند اجرایی برجام مانعی ایجاد کنند: در مجلس ایران، طرح یک فوریتی برای بررسی برجام مطرح شده است که به ایران این امکان را میدهد تا برجام را تازمانی اجرا کند که عزت ایران حفظ شود. این طرح، بخشهای دیگری هم دارد اما هیچ یک از این بخشها، مانع اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) که نیاز امروز ما و مورد تاکید کاخ سفید است نمیشود...حسن روحانی رئیس جمهور ایران بسیار دوست دارد روز اجرای برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) پیش از برگزاری انتخابات مجلس باشد تا مردم ایران شاهد برداشته شدن تحریمها باشند. او امیدوار است که این مسئله بر نتایج انتخابات مجلس تاثیربگذارد. البته تاثیرگذاری این مسئله زود نخواهد بود زیرا زمان میبرد که کسب و کار رونق بگیرد.
هر چند چنین اظهارات و سیاست های از سوی مقامات آمریکایی برای ایران تازگی ندارد اما واقعیت آن است که در دولت حسن روحانی، گوش شنوایی برای چنین صحبت های وجود ندارد و علی رغم هشدار منتقدان در این زمینه، مرغ دولت همچنان یک پا دارد. منقدان و مخالفان برجام با آگاهی از نقایص آن، راه هایی نفوذ آمریکا را رصد کرده اند و تاکید آنها بر مسدود کردن این راه ها در برجام است. نقاط ضعف برجام به حدی است که در رای گیری مربوط به کلیات آن در جلسه روز یکشنبه مجلس به آن رای بسیار ضعیف و شکننده ای داده شد. برجام تنها 139 رای موافق داشت. موضوعی که به منافع ملی ایران و آینده کشور وابسته است تا این حد قابل دفاع نبود که بتواند پشتوانه ای قوی در مجلس داشته باشد. 100 رای مخالف، رای بالایی در رابطه با یک قرارداد بین المللی مهم است.
بهترین تعبیر در زمینه عملکرد دولت در نهایی کردن توافق هسته ای و اجرایی کردن آن را می توان به ضرب المثل ایرانی از هول حلیم در دیگ افتادن، به کار برد. دولت تدبیر و امید تا این حد برای رسیدن به نقطه پایان مذاکرات عجله داشت که بر نقاط آشکاری چشم پوشید که می تواند منافع ملی را در آینده با خطر جدی روبه رو سازد. آنچه که در گزارش کمیسیون ویژه مجلس بارها بر آن تاکید شد و حتی پیشنهاد ادامه مذاکرات برای رفع نقایص برجام داده شد. پیشنهاداتی که نه تنها پذیرفته نشد بلکه با هجمه رسانه ها و حامیان برجام روبه رو شد و منتقدان و مخالفان را در مقابل منافع ملی قرار دادند. انتقاداتی مبنی بر بازرسی های خارج از معاهده ان پی تی، بازگشت سریع تحریم ها با وجود رفع محدود آن، عدم وجود برابری اقدامات متقابل ایران و کشورهای طرف مذاکره به ویژه آمریکا و زمانبندی های طولانی مدت در اجرای محدودیت های هسته ای از جمله آنها بودند که کماکان نیز پابرجا هستند.
اما آنچه خود را بیش از پیش نمایان کرده است، ایجاد دوقطبی و دو دستگی در زمینه تصویب و اجرایی کردن برجام بود. رسانه های اصلاح طلب و برخی از مقامات دولتی، در این زمینه جنبه انصاف را رعایت نکردند و مخالفان و منتقدان دولت را در مقابل منافع ملی و افکار عمومی قرار دادند. این در حالی بود که اجرای برخی از مفاد برجام نقص کننده اصلی منافع ملی است. خط رسانه ای مدافع برجام مخالفان آن را اقلیتی کوچک در مجلس می دانستند که هویت خود را در مخالفت با دولت و به ویژه در زمینه مذاکرات هسته ای تعریف کرده اند. آنها با تقلیل دادن نقد برجام در قالب تقابل اقلیت مخالف با دولت، فضای بررسی دقیق برجام را مسموم و موانعی را در این مسیر ایجاد کردند.
با وجود تمامی کارشکنی های دولت و رسانه های منتسب و حامی آن در مسیر بررسی برجام، رای ضعیف به کلیات طرح اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام، نشانگر وجود نقایص و نقاط ضعف متعدد در آن است که می توانست با راهکارهای اندیشیده شده در کمیسیون ویژه تا حدودی رفع شوند و از تخریب منافع ملی در آینده جلوگیری کند. هر چند برخی از مخالفان در مخالفت با طرح ارئه شده به صراحت سخن گفتند و ابایی از مشخص بودن نام خود در مخالفت با برجام نداشتند و بهتر بود نام 100 مخالف برجام مشخص شود.
اما با تصویب کلیات طرح اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام، رسانه های اصلاح طلب و حامی دولت دست از ادامه روند تخریبی خود نسبت به منتقدان و مخالفان برنخواهند داشت و آنها را تنها اقلیتی دلواپس خواهند دانست که طرح آنها برای ممانعت از اجرای برجام عقیم ماند و سعی خواهند کرد در چند ماه مانده به انتخابات دو دستگی و دوقطبی را که خود به آن دامن زده اند، پررنگ تر سازند. مجلسی به برجام رای دادند که اکثریت اصولگرا هستند اما روزنامه های اصلاح طلب بر تقابل میان مخالفان و موافقان برجام در قالب تندرو و میانه رو تاکید خواهند کرد تا به زعم خود اصولگرایان را پراکنده جلوه دهند.
منبع: فرهنگ نیوز