به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، بیایید با هم فکر کنیم یکی از منتقدان برجام، یا یکی از اصولگرایان یا یکی از رسانههای منتقد دولت درباره اینکه «زمانی به این فکر میکردیم که کشور باید عوامل بازدارنده هستهای داشته باشد» صحبت میکرد. در این هنگام از سوی دولت با چه واکنشی مواجه میشد؟ رسانههای دولتی چه واکنشی نشان میدادند؟بگذارید اولین پاسخ را به نقل از پدرخوانده دولت یازدهم بیاوریم که ماهها تلاش کرد نقدهای مستدل منتقدان توافق بد را تخطئه کند.
هاشمی رفسنجانی اسفندماه سال گذشته در همایش الگوی توسعه پایدار گفت: «در مهمترین پروژه دولت که تیم مذاکرهکننده است و مورد حمایت مقام معظم رهبری قرار دارد، خودشان هم تکرار میکنند که با برنامه رهبری کار را پیش میبرند اما این دلواپسان چه بر سرشان میآورند و با نتانیاهو همنوا شدهاند. نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا رفته و اوباما را تحریک میکند و اینجا هم دلواپسان میگویند که ما اسرار را میگوییم؛ نمیدانیم این چه سری است؛ آنها هم از شیطان هستند و از آن طرف دارند کار میکنند اما در حال حاضر نزدیک به نتیجه رسیدهایم.... هر چه میخواهند میگویند و برخی هم این دروغها را باور میکنند و اینها مزاحمت است».
قطع به یقین مطرح کردن عباراتی که در فراز اول این یادداشت آمد از سوی دولت با برخورد قهری و انتظامی مواجه میشد و هر آن که این سخن را گفته بود؛ کمتر از 24 ساعت به جرم اقدام علیه امنیت ملی کشور دادگاهی شده بود و روزنامه یا رسانه منتشر کننده آن امروز در دوران توقیف و تعلیق و جریمه به سر میبرد؛ آن هم با نوع نگاه انتظامی و امنیتی که در دولت حاضر وجود دارد. و از سوی رسانههای بزککننده آمریکا، دولتی و حامی آن نیز قطعا ناقل این سخن بهعنوان عاملی که میخواهد «چوب لای چرخ مذاکرات بگذارد» یا «مذاکرات و توافقات غرورآفرین را با شکست مواجه کند» یا از جمله افراطیهایی که با تندروهای اسرائیلی و آمریکایی جزو «اقلیت ناخرسند از توافق در جهان» هستند، معرفی میشد.
اما ناقل این سخن در چند روز گذشته از سوی دولت یا رسانههای آن، از سوی اصلاحطلبان و طرفداران آن و از سوی هیچ کدام از طوایف اطراف دولت مورد نقد قرار نگرفت، کما اینکه بسیاری دیگر از ویژهخواریها و امتیازات ویژه اطرافیان ناقل مثل هفتتیرکشی یا پدرسوختهبازی خواندن حکم زندان مهدی هاشمی مورد نقد قرار نگرفت، چرا که آقای هاشمی رفسنجانی این سخن را گفته بود! بله هاشمی چند روز قبل در مصاحبه با سایت امید هستهای مدعی شده بود: «در سفر پاکستان میخواستم با عبدالقدیرخان دیدار کنم اما به من نشان ندادند. او معتقد بود کشورهای اسلامی باید بمب اتم داشته باشند». «در سال ۶۱ ذهنیت ما این بود که باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم» و «درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هستهای را نداریم ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورتی پیدا کند یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است».
این جملات رئیس مجمع تشخیص مصلحت(!) تیتر یک همه رسانههای ضد انقلابی است که دنبال بهانه برای حمله به ایران میگردند. این صحبتها باعث شده روزنامه صهیونیستی هاآرتص بگوید: «رئیسجمهور پیشین ایران اعتراف کرد ایران همواره، به طور پنهانکارانهای به دنبال بمب اتم بوده است. اکبر هاشمی هدف از برنامه هستهای ایران را بازدارندگی در سایه جنگ طولانی مدت با عراق اعلام کرده است». رادیو سراسری رژیم صهیونیستی نیز در گزارشی با عنوان «گزارشات نشان میدهد یک رئیسجمهور سابق اعتراف کرده ایران به دنبال بمب هستهای است» نوشت: «رفسنجانی در مصاحبهای گفت برنامه هستهای ایران با قصد کسب قابلیت ساخت سلاح هستهای شروع به کار کرده است و گفته که «اوایل که شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهای استفاده کند، داشته باشیم».
آروتز شوا نیز در تحلیل دیگری گفت: با وجود آنکه رفسنجانی میگوید «اساس دکترین ما استفاده صلحآمیز هستهای بود» اما وی در مقابل تأکید کرده است «اگرچه هیچ وقت از ذهن ما بیرون نمیرفت که اگر روزی بنا باشد خطری ما را تهدید کند و ضرورتی باشد، امکان اینکه به طرف دیگر هم برویم را داشته باشیم.» وبگاه رادیو اسرائیل همچنین نوشت: رفسنجانی همینطور فاش کرد، چگونه ایران به دنبال کمک گرفتن از دانشمند بدنام و فریبکار هستهای پاکستان عبدالقدیر خان بوده است که فناوری هستهای را به ایران، کرهشمالی و لیبی فروخته است. رفسنجانی میگوید: «گویا خود آقای عبدالقدیر خان اعتقاد داشت که دنیای اسلام باید بمب هستهای داشته باشد و به این کار عقیده داشت و بمب هستهای پاکستان را هم او ساخت. هرچند طول کشیده بود تا بمب را بسازند. به هر حال حاضر شدند تا یک مقدار به ما کمک کنند».
آیا هاشمی رفسنجانی نباید بیشتر در ذکر خاطراتش دقت به خرج دهد که اینگونه ایران را مورد سوءظن رسانههای ضدانقلاب قرار ندهد؟
البته این نخستین بار نیست که سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی تیتر یک رسانههای ضدانقلاب میشود اما حقیقتا اگر این حرفهای ضد امنیت ملی از سوی شخص دیگری هم زده میشد، باز با بیتفاوتی و عدم برخورد مواجه میشد؟
اگرچه رسانههای بزککننده آمریکا همواره در قبال جناح مقابل، سیاست شانتاژ را در پیش میگیرند و در برابر اشتباهات فاحش خود سیاست بایکوت را در دستور کار قرار میدهند اما این را باید بدانند که مردم هم شعور دارند و هم آگاهی! و میفهمند چه کسی چه کاری میکند؟ و چه کسی تلاش میکند خطاهای شخصیتهای مدنظر را سانسور کند!
منبع: وطن امروز
مردان بزرگ مثل ایت الله هاشمی میتوانند سخنان و گفتارهای بزرگ داشت و در جای خود ار آن دفاع کنند.
نام ببرم؟
واحد شمارشش هم نفره!
بگم...بگم؟
تشکر میکنم از اظهار نظر دوستان،یادمان باشد وقتی در مورد افراد و مسئولیتهایشان اظهار نظر میکنیم ظرف مکان و زمان را از یاد نبریم.
چه گیری دادین به ایشون؟؟؟!!!
شماهاکه از این مرد شاکی هستین و فکر می کنین مشکل داره! چرا همش دنبالش هستین برا مصاحبه روزانه و بقول خودتون گاف گرفتن و سوژه کردن ایشون؟ ایشون هرچقدر هم که مشکل داشته باشن نباید چیزی گفته بشه که موجب ضمان و حق الناس بشه.
مگر اینکه از تخریب ایشون یا هر شخصیت حقیقی و حقوقی دیگه سود ببرین! والله أعلم
ایشون و روزنامه هاشون و هواداراشون و ... هر حرفی و نظری و تهمتی به هر کسی بزنن اشکال نداشت و نداره فقط به ایشون و خانواده ایشون اگر چیزی بگیم مشکل داره؟
به نظر بنده حق الناس حق الناسه فرقی نمی کنه اظهار نظر در مورد آقای هاشمی باشه یا در مورد آقای احمدی نژاد و یا هر شخص دیگر.
چون نظر تخریبی نه تنها باعث اصلاح طرف نمیشه بلکه بیشتر موجب موضع گیری حق بجانب آن شخص و خرسندی اونایی می شه که از این اختلاف نظرات - که حقیقتا هم سودی نداره- استفاده می کنن و راحت میان تحلیل می کنن که : آره بین مردم و مسئولان نظام شکاف شدیدی وجود داره و ...!
باز هم من عقیده شخصی خودم اینه که نباید براحتی با تخریب یک انسان - خارج از موقعیت و مقام و منصب و نسب - الکی حق الناس گردنمون بیافته !
دنیا دار مکافاته
ما را بخیر تو امید نیست شر مرسان.