گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو _زینب حیدری، درب اتوماتیک باز شده و پورشه مشکی که راننده جوانی فرمان هدایت آن را در دست گرفته آرام آرام از پارکینگ خارج میشود. پیچ کوچه را با دور درجا رد میکند و وارد خیابان اصلی میشود و به سمت مقصد میتازد. هزینه 150- 200 میلیون تومانی برای ارتقای مدل 2014 به 2015 خودرو برای ماشین حالا دمُدهاش منوط به قبولی در ترم تحصیلی آینده است، این وعدهای که پدر میلیاردرش داده.
بی ام و، پورشه، مازراتی، اسپورتیج و لکسوس و بسیاری برندهای دیگر رویای دست نیافتنی خیلی از جوانترها و وسیله خوشگذرانی میلیاردرهایی است که گاه و بیگاه با ویراژهای مایکل شوماخری خود خیابانهای شلوغ شهر را به پیست فرمول یک تبدیل کرده و خبرساز میشوند.
طبق آمار نمایندگی رسمی پورشه در ایران، این شرکت تاکنون به صورت رسمی بالغ بر ۷۰۰ پورشه به ایران وارد کرده است، و البته اینکه مابقی خودروهای پورشه از کانالهای دیگری وارد ایران شدهاند. با این حساب اگر میانگین قیمت خودروهای پورشهای را که در ایران وجود دارد ۴۰۰ میلیون تومان در نظر بگیریم، سالی حدوداً بیش از ۲۸۰ میلیارد تومان پورشه در ایران برای بالا و پایین کردن خیابانها وارد کشور میشوند.
هنوز توافقنامه لوزان و ژنو و برجام مطرح نبود، هنوز دیوار تحریمها ترک نخورده بود و به قول قدیمیها "توپ هم نمیتوانست آنها را تکان بدهد"، در همان روزها هم خودروهایی از همان کشورهای تحریمکننده وارد ایران میشد که از گوش ناظرین بازار دود بیرون میزد. اگرچه این خودروها احتمالاً و با واسطه به دست میلیاردرها میرسید اما نکته اینجاست که چرا همان واسطهها برای وارد کردن ملزومات حیاتی دیگری همچون دارو که نجات جان بسیاری در گرو مصرف آنها بود دست به کار نمیشدند؟
جالب این جا است که قیمت برخی انواع مازراتی حدود یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان یا یک مدل پورشه قیمتی حدود یک میلیارد و ۷۰۰ هزار تومان است، ارقام عجیب و غریبی که در این وانفسای تحریم و کمبود ذخایر ارزی مملکت؛ یک جورهایی شبیه خودکشی ملی است! بدتر اینکه بدانیم برخی از پروژههای حیاتی بر زمین مانده مملکت برای تکمیل نیازمند ارقامی حول و حوش قیمت همین خودروها است.
"دور دور کردن" اما فرهنگ جدیدی است که این روزها به جان ساکنین خیابانهای مرفه نشین شهرهای بزرگ به ویژه پایتخت افتاده است. جوانانی که حرص و ولع وصف ناپذیری برای این فرهنگ عجیب و غریب دارند و گاهی حاضر اند میلیونها تومان صرف یک شب راندن این خودروها کنند. حالا این حرص و ولع سبب شده در ماههای اخیر که بحث برجام و توافقات قوت گرفته، ایران را به بازار پرسودی برای آب کردن این تولیدات غربی تبدیل کند. هرچند این موضوع در سالهای گذشته هم زیر پوست شهرهای بزرگ وجود داشت اما این روزها بازار خودروها و کالاهای لوکس با گشایشاتی که در شرایط ارزی کشور ایجاد شده؛ جان تازه ای گرفته است. دلارهایی که قرار بود بعد از رفع تحریمها دردی از دردهای پرشمار این مردم درمان کرده و حال و اوضاع خراب صنعت و تولید ملی را بهبود بخشد، این روزها صرف واردات خودروهایی میشود که قطعاً نیاز مبرم و اساسی مردم نیست. مردمی که به نان شب خود محتاج اند و از درد کشیدن بیمارانشان در اثر نبود داروهای تحریمی در بازار رنج میکشند، باید شاهد جولان دادن خودروهایی در خیابان باشند مصداق بارزی از تبرج و اشرافیگری است. خودروهایی که اگر وارد نمی شدند شاید دلارهایش صرف واردات دارو و دیگر اقلام ضروری و مایحتاج ملت میشد.
در شرایطی که پای تولید کشور به خاطر 100 میلیون تومان میلنگد، یا تولید کننده داخلی بارها برای دریافت تسهیلات بانکی آن هم با سودهای کلان دوندگی میکنند آنگاه جوانانی در همین کشور برای هدیه قبولی در یک ترم دانشگاهی بیش از 10 برابر هزینهای که میتواند چندین کارخانه را سر و سامان بدهد خرج ویراژ دادن و جلوه گری در خیابانها میکنند.
رستورانهای فست فود کی. اف. سی، شرکتهای لوازم آرایشی و بهداشتی سفورا، بولگاری و دیور و بسیاری از این دست شرکتهای خصوصی اروپایی و آمریکایی در این وانفسا که حوضچههای آب سنگین اراک با سیمان پُر شده و تا ابد بلااستفاده خواهد شد، در شرایطی که تکیهگاه نفتی اقتصاد دیگر پاسخگوی نیازها نیست، خبر میرسد ۲ میلیارد تومان «لامبورگینی مورسیه لاگو» در لیست خرید یک خانواده مرفه قرار میگیرد یا یک خودروی «استون مارتین» حدود ۴ ونیم میلیارد تومانی میشود دستمایه پرستیژ. این روزها اگر بخواهیم هزینه پروژههای مهم ناتمام کشور بگوییم میتوانیم به جاری واحد شمارش دلار و تومان از واحد مثلاً ۱۰۰ پورشه یا ۱۰ مازراتی استفاده کنیم!
ترویج فرهنگ مصرفگرایی آن هم از نوع لوکسگرایی، فرهنگی وارداتی است که در کنار بسیاری از محصولات به کشور می آید. این فرهنگ که عمدتاً نیازهای کاذبی را برای مردم ایجاد میکند سبب میشود تا چشم و هم چشمی و خصایص رذیله ای همچون فخرفروشی و بی قیدی و بی تفاوتی نسبت به نیازمندان در جامعه ترویج پیدا کند و به جای نشستن سبک زندگی ایرانی- اسلامی در کانون خانوادهها، فرهنگ بی ریشه مصرفگرای غربی مهمان خانههایی شود که غنی از تمدن چند هزار ساله است.
خودروهای لوکس وارداتی به ایران به اندازه ای بازار خودروسازان خارجی را داغ کرده که بازاری بهتر از ایران برای خود نمییابند تا آنجا که برخی کمپانیهای بزرگ دنیا حتی در آمارهایی که به صورت رسمی اعلام میکنند، بازار ایران را بزرگترین بازار برای خودروهای خود دانسته و میگویند خودروهایشان آنقدر در ایران مشتری داشته، در هیچ کشور دیگری متقاضی نداشتهاند! آماری که گمرک مملکت هم آن را تائید میکند.
در کنار مشکلات اقتصادی که برای تحریمها شمرده میشد با انجام توافق و تصویب برجام باید آسیبهای فرهنگی ناشی از واردات کالاهای لوکس آن هم از نوع میلیاردی را از جمله بحرانهای پسابرجام برشمرد، چرا که راننده و دارنده چنین خودروهایی برای حفظ کلاس و پرستیژ باید لباس و کیف و کفش و ساعت و آرایشی در خور هم داشته باشند.
حالا این روزها که قرار بود با انجام توافقنامه و تصویب فتح الفتوح برجام، اقتصاد رشد کرده و از بحران رهایی یابد، بازار کشور جولانگاه کالاهای وارداتی و مصرفی غربی شده است. به نظر میرسد دولت فخیمه تصمیم خود را گرفته است: احتمالاً آنها میخواهند تمام اموال آزاد شده از توافق را صرف واردات مازراتی، ریمل، ساندویچ و دسته بیل کنند!
رفاه و شادی مردم موضوعی است که همه دولتها در راستای آن تلاش میکنند، اما به اعتقاد کارشناسان این ابداً قابل قبول نیست وقتی در جامعهای که دارای فرهنگ و تمدن عمیقی است، اختلاف طبقاتی به فاصله زمین تا آسمان باشد. اختلاف طبقاتی زیاد در جامعه معضلی است که عواقب آن فرهنگ و سبک زندگی جامعه را بهطور غلط و نامناسب تحت تأثیر قرار داده و ناخواسته سبب میشود که قشر محروم جامعه هم به سمت مصرفگرایی کاذب سوق پیدا کنند که درنتیجه آن تولید فدای مصرف میشود و چرخ صنعت و تولید کشور از کار میافتد.
همچنین کارشناسان معتقدند این اختلاف طبقاتی از بُعد اقتصادی نیز رفتهرفته اختلاف طبقاتی در ابعاد فرهنگی را به همراه خواهد داشت که ناگزیر جامعه را به دو دستهی اقلیت میلیاردرها و اکثریت مستضعف تقسیم خواهد کرد.
آستون مارتین پلاک ملی نداریم !
باز میگفتی فراری ! اس ال اس ! بنتلی ! :|
میشه بگین کدوم مدل پورشه یک میلیاردو 700 هست ؟؟؟ و همینطور مازراتی ؟ :|