به گزارش خبرنگار اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ از آنجایی که همواره تخصص و بهرهوری عوامل تولید در اقتصاد ایران مورد توجه قرار گرفته است، میتوان گفت توجه به علم و دانش، از نقش بسزایی برای رسیدن به این مهم برخوردار است. فرایند خلق و ایجاد دانش، فراگیری و اشاعه آن در یک محیط مناسب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از مولفههای اساسی و پیش نیاز دستیابی به یک اقتصاد دانش بنیان است.
پایین بودن بهرهوری عوامل تولیدتاثیر گستردهای بر تمام مولفههای اقتصادی دارد. در حقیقت بهرهوری عوامل تولید در شرکتهای دانش بنیان، سبب کاهش هزینه تمام شده محصولات شده و علاوه بر افزایش استفاده مردم از کالاهای داخلی، مزیت رقابتی در قیمت جهت صادرات در بازارهای جهانی را فراهم میکند.
طبق تعریف سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، اقتصاد دانش بنیان اقتصادی است که بر اساس تولید و توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته و سرمایهگذاری در دانش و صنایع دانش پایه مورد توجه خاص قرار میگیرد. صنایع دانش بنیان نیز صنایعی است که در آنها سطح بالایی از سرمایهگذاری به ابداع و نوآوری اختصاص مییابد و فنآوریهای کسب شده با شدت بالایی مصرف میشوند و نیروی کار از تحصیلات عالی برخوردار است.
با نگاهی کوتاه به شاخصهای اقتصاد دانش بنیان، متوجه شکاف و فاصله زیاد میان ایران و بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا میشویم. حال سوال این است، چرا با وجود سرعت بالای رشد علمی کشورمان که حدود یازده برابر متوسطهای جهانی است و حتی در برخی حوزهها، رتبه اول منطقه را از آن خود کردهایم، هنوز نتوانستهایم اقتصاد کشور را از وابستگی به نفت و مشکلات شدید اقتصادی ناشی از آن نجات دهیم؟
اغلب کارشناسان بر این اعتقادند، پیشرفت علمی زمانی زمینه را برای توسعه اقتصادی یک کشور فراهم میکند که این دانش با صنعت پیوند خورده و تبدیل به صنایعی کارا شود. میتوان گفت، حلقه مفقوده در اقتصاد ایران همین موضوع است و در صورت تحقق، نه تنها مسیر توسعه و پیشرفت کشورمان هموار میشود، بلکه مدیریت تحریمها نیز کاری سهل و آسان خواهد شد.
در نگاه اول به نظر میرسد، هر کشوری دارای منابع طبیعی بالا و درآمدهای هنگفت حاصل از فروش نفت باشد، میتواند در رشد اقتصادی بر دیگران سبقت بگیرد. اما شرایط کنونی کشورهایی همانند ایران نشان میدهد، علت اصلی فقر و عقبماندگی بسیاری از کشورهای دارای منابع طبیعی، داشتن و اتکای شدید به همین منابع است. چیزی که از آن به «نفرین منابع» نیز تعبیر شده است. پدیدهای که علت اصلی آن، نبود هدفگذاری صحیح در استفاده از منابع در مدیریت اقتصاد کشور می باشد.
ناگفته پیداست، قطع وابستگی به فروش مواد خام به خصوص نفت، به عنوان یکی از مولفههای اقتصاد مقاومتی بیان میشود. با توجه به ویژگیهای ویژه و منحصر به فرد شرکتهای دانش بنیان و توان بالا، این شرکتها قادر خواهند بود مواد خام و اولیه را به محصولات نهایی با ارزش افزوده بالا تبدیل کنند. اما برای رسیدن به این هدف نیاز به اعتماد و تمرکز بر روی این شرکتهایی است که بتوانند تهدیدهای موجود در این حوزهها را با کمک گرفتن از دانش به شکوفایی رسانده و با تمرکز بر این استراتژی، علاوه بر خودکفایی کشورمان در بسیاری از کالاها حتی بتوانیم از ابزار نفت برای تهدید دشمنان استفاده نماییم.
مقام معظم رهبری نیز همواره با ابراز نگرانی از پدیده نفرین منابع در ایران بر این امر تاکید داشتند، وابستگی شدید دولت به درآمدهای نفتی پیامدهای بدی را برای جامعه به همراه داشته و کشور را نیازمند به این درآمدها کرده است و عملا بجای آنکه نفت برای ما به عنوان ابزاری برای تهدید باشد، با آن ما را تهدید میکنند. این خیلی دردناک است.
اما چه باید کرد؟ میتوان گفت، حمایت ما از تولید، کار و سرمایه ملی میتواند نقش عظیمی در خوداتکایی و عدم وابستگی به درآمدهای نفتی ایفا کرده و نتیجه دلخواه را به همراه داشته باشد. همچنین توجه و حمایت از تولیدات دانش بنیان باید در صدر مسائل قرار گیرد. مقام معظم رهبری، از شركتهای دانشبنیان به عنوان راهكاری برای جایگزینی درآمدهای نفت یاد کرده و تصریح میکنند: «باید روزى برسد که این ملت بتواند از دانش خود ثروت تولید کند. آن وقت خود آن ثروت، به پیشرفت دانش کمک خواهد کرد و دائماً همافزایى بهوجود مىآید.»
در حقیقت سرمایه انسانی خلاق، نوآور و دانش با توجه به تركیب جمعیتی و جمعیت بالای جوانان تحصیلكرده و نیروی انسانی به عنوان بزرگترین و با ارزشترین سرمایهی كشور به عنوان یکی از اساسیترین پیشنیازهای اقتصاد دانشبنیان، باید مورد توجه قرار گیرد و با تشویق و زمینهسازی لازم جهت فعالیت آنان در قالب شركتهای دانشبنیان، مسلما كشور علاوه بر رشد و توسعه اقتصادی، توان رویارویی با هرگونه تهدید و تحریم اقتصادی را خواهد داشت.