به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در دوازدهم بهمن ماه ۵۷، جهان شاهد یکی از شگفت انگیزترین قیامهای مردمی تاریخ بود. در آن روز، ملتی یکپارچه و مصمم، با شعاری واحد و با قلب و روحی سرشار از عشق و ایمان، مرزهای خطر را در نور دید و به استقبال مردی شتافت که پس از پانزده سال دوری و تبعید، به میان ملتش باز میگشت، تا بر پیکر شهیدانش نماز بگزارد و بنام خدا سفینهی نجات خلق را از میان لُجّهی خون به ساحل پیروزی رهنمون شود.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در یازدهم بهمن 1360 در دوران ریاست جمهوریشان پیامی به مناسبت ورود امام خمینی (ره) در دوازذهم بهمن ماه خطاب به عموم مردم ایران اسلامی صادر فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم
دوازدهم بهمن ماه از روزهای نادر و بینظیر در تاریخ ملت ماست. روز حرکت سرنوشتسازی که در آن همهی فریادهای ملتی بپاخاسته، یکی شد و دریایی از انسانها به حرکت درآمد و بصورت موجی یکپارچه بسوی مقصدی الهی و انسانی روان شد.
در دوازدهم بهمن ماه ۵۷، جهان شاهد یکی از شگفت انگیزترین قیامهای مردمی تاریخ بود. در آن روز، ملتی یکپارچه و مصمم، با شعاری واحد و با قلب و روحی سرشار از عشق و ایمان، مرزهای خطر را در نور دید و به استقبال مردی شتافت که پس از پانزده سال دوری و تبعید، به میان ملتش باز میگشت، تا بر پیکر شهیدانش نماز بگزارد و بنام خدا سفینهی نجات خلق را از میان لُجّهی خون به ساحل پیروزی رهنمون شود.
مستضعفان جهان، آنروز، همچون امروز، نگران سرنوشت ملتی بودند که گلولههای مجهزترین زرادخانههای جهان را به سپر سینهی دلیرترین جوانان خویش میآزمود و سربلند و با افتخار، با خون خویش وضو میساخت تا نمونهی بینظیر و با شکوهی از اخلاص و ایمان و ایثار را در تاریخ انقلابهای جهان به نمایش بگذارد. در آن روز این ملت، نگران هیچ چیز نبود، جز آنکه، آن نجاتدهنده چگونه به آغوش ملتش باز میگردد و با دژخیمان و ددمنشان چه میکند؟
در آن روزهای خون و شرف، در آن لحظههای اخلاص و ارادت، در آن ساعات گل و گلوله، چشمها و مشتها، نظارهگر آسمان و مفسّر خشم مقدس ملتی بپاخاسته بود که تنها رهبر خود را میخواست. آنان که خدا را نمیشناسند و وعدهی الهی را باور ندارند، نه آنروز دانستند که آن مرد چگونه آمد و نه امروز میدانند و نه در آینده خواهند دانست.
اما آنان که فریاد دشمن شکن او را در فیضیه شنیده بودند، آنان که گلولهی جلادان در پانزدهم خرداد ماه سینهی عزیزانشان را دریده بود، آنان که قامت رعنای جوانان وطن را در هفدهم شهریور ماه، غرقه به خون دیده بودند، میدانستند که او میآید و میفهمیدند که چرا میآید.
«باطل باید برود» و... رفت. حق، «باید بیاید» و... آمد. مصلحتجویانی که در دل، به آن «رفتن» خشنود نبودند، این «آمدن» را نیز «غلط» میدانستند. و این اولین تلاش برای به انحراف کشاندن انقلاب اسلامی مردم در آستانهی پیروزی بود.
اما امام میبایست بیاید تا سراسیمگی امپریالیسم جهانخوار و عوامل حقیر داخلیش کامل شود. تا دشمن خوار و بیمقدار گردد. تا ملت، مصممتر و استوارتر بماند و انقلاب به پیش رود.
و انقلاب چگونه به پیش میرفت، اگر در نخستین گام، پاسداری از خون شهیدان و ادای احترام به آنان فراموش میشد؟ پس امام امت شهید پرور، نخست به میعادگاه شهیدان رفت تا با آنان که عاشقانه جان بر سر پیمان نهاده بودند، تجدید عهد و پیمان کند و به همه درس وفاداری به عقیده و آرمان و به یاران جان در این راه باخته، راه بیاموزد. و امروز در سومین سالروز دوازدهم بهمن ماه در اینجاییم در بهشت زهرا در میان شهیدان. در میان زنانی که چادرشان کفنشان شد. و در میان جوانانی که خاک سرد، حجلهی عروسیشان. پس، یکبار دیگر، خون این شهیدان را گواه میگیریم و در برابر مزارشان پیمان میبندیم که تا حاکمیت الله و تا استقرار کامل حکومت اسلامی، مبارزه را ادامه خواهیم داد. که کار ما، نه با شکست دشمن که با پیروزی کامل اسلام، پایان میپذیرد .
«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»(۱)
والسلام علیکم و رحمة الله
سید علی خامنهای
رئیس جمهوری اسلامی ایران
۱۱ بهمن ۱۳۶۰
منبع : خط امام