به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، جیانی اینفانتینو، دبیرکل یوفا و نامزد انتخابات فیفا در حالی چهارشنبه گذشته برای رایزنی با مسئولان فدراسیون فوتبال وارد کشورمان شد که این سفر 24 ساعته به اندازه یک سال برای ارکان فوتبال ایران حاشیه ایجاد کرد؛ البته این حواشی به هیچ وجه در اندازهای نبود که بخواهد این فوتبال مریض را تحتالشعاع قرار داد اما به اندازهای در این سالها در ایجاد حاشیه استاد شدهایم که با یک سفر 24 ساعته یک مقام مسئول میتوانیم خوراک حاشیهای چند هفتهای را برای رسانهها ایجاد کرده و با دستان خودمان این فوتبال مریض را به سمت مرگ و نابودی بکشانیم.
اینفانتینو به ایران آمد چون به خوبی میدانست، کشورمان یکی از بزرگترین قطبهای فوتبالی در آسیا به شمار میرود و به خوبی میدانست که لابی با کفاشیان به معنای لابی با نیمی از کشورهای آسیایی است؛ از سوریه و لبنان و عراق و افغاستان گرفته تا کشورهای آسیای میانه و البته برخی از کشورهای آسیای دور مانند تایلند و شاید ژاپن و کرهجنوبی و به خوبی میدانست که حساب فوتبال آسیا با سایر قارهها جداست و به خاطر روابط پشت پردهای که در این قاره میگذرد باید خیلی ویژه حواسش به این قاره و مناسباتش باشد.
در هر صورت حضور دبیرکل یوفا که بدون شک پس از تعلیق بلاتر و پلاتینی، بدون شک او یکی از 3 چهره برتر فوتبالی در جهان به شمار میرود، میتوانست فرصت ویژهای را برای فوتبال ایران و مسئولان این فدراسیون فراهم کند تا در راستای منافع ملی با فردی که از وی به عنوان شانس اول ریاست فیفا نام برده میشود به لابی و رایزنی بپردازند.
البته چه بسا این اتفاق هم افتاده باشد اما حاشیههای پساجلسهای که برگزار شد به اندازهای آزار دهنده بود که این مثال در اذهان نقش میبست که مارادونا (خارجیها) را بیخیال شوید و داخلیها را بچبسید تا مبادا گزندی از آنها برسد بر تن فوتبالی که هر روز حالش نزار تر از دیروز میشود.
اینکه حضور کیروش به عنوان یک چهره بینالمللی و سرمربی مطرح در دنیا در این جلسه میتوانست بار فنی جلسه را افزایش دهد، بر هیچکس پوشیده نیست، اما به هر دلیلی سرمربی تیم ملی (کاری به دعوت یا عدم دعوت او نداریم) به این جلسه نرفت تا حاشیههای اصلی تازه پس از جلسه اینفانتینو با مسئولان فدراسیون فوتبال آغاز شود.
در همان شب جلسه، ابتدا مصاحبهای از پیروانی منتشر شد که دلخوری و ناراحتی ارکان تیم ملی در عدم حضور در جلسه را نشان میداد؛ پس از آن کیروش بدون هماهنگی با فدراسیون فوتبال در رفتاری که بیشتر به لجبازی شباهت داشت با دوست قدیمی و 25 سالهاش دیدار کرد و اتفاقاً خبر این دیدار هم رسانهای شد تا گوشی به دست آن کسانی که باید، بیاید که کیروش هم میتواند بدون هماهنگی با اینفانتینو دیدار کند.
همه این اتفاقات به ظاهر در شبی آرام به پایان رسید و به نظر میرسید که حاشیههای حضور دبیرکل یوفا به ایران خیلی زود به پایان رسیده است، اما این تفکر یک اشتباه محض بود چون عدهای منتظر بودند تا دوباره از آب گلآلود ماهی بگیرند.
بر همین اساس زمانی که خبرنگار با علی کفاشیان تماس حاصل کرد تا در خصوص اتفاقاتی که افتاده با وی به گفت و گو بنشیند، ابتدا این سؤال مطرح شد که حضور اینفانتینو در ایران حاشیههایی را به همراه داشته و مصاحبه مدیر تیم ملی نشاندهنده دلخوری او کیروش از این اتفاقات است که کفاشیان به صراحت گفت کیروش به این جلسه دعوت شده بود و آمدن اینفانتینو به ایران، ارتباطی به پیروانی ندارد.
کفاشیان این صحبت را مطرح کرد و صراحتاً اعلام کرد که به سرمربی تیم ملی گفتیم میتوانی به جلسه بیایی اما خودش نخواست تا به جلسه با اینفانتینو بیاید. در حالی کفاشیان این مباحث را مطرح کرده بود و اینگونه به سؤال خبرنگار ورزشی فارس واکنش نشان داد که امروز افشین پیروانی به گونهای در واکنش به این مصاحبه صحبت کرده و جبهه گرفته بود که انگار رئیس فدراسیون فوتبال دروغ میگوید و اصولا هیچ دعوتی در کار نبوده است، آن هم زمانی که بیشترین تناقض در گفت و گوی خود پیروانی وجود دارد و جایی که یک بار میگوید خود کیروش که میگوید کسی از او دعوت نکرده است و اگر قرار به دعوت بود من مطمئنا در جریان قرار میگرفتم و جای دیگر میگوید در لیست 50 نفرهای که وجود داشت، کیروش باید جزو نفرات اول قرار میگرفت چرا که بعد از 5 سال کار، از نزدیک مشکلات را حس کرده بود. بنابراین از اظهارات پیروانی مشخص نیست که اصولا او و کیروش به این مراسم دعوت بودند یا خبر.
در نهایت اینکه فقط جای یک جمله اینجا خالی میماند و آن هم اینکه وقتی میشد از فرصت بزرگ حضور شخصی مانند اینفانتینو در ایران به بهترین شکل استفاده کرد، چرا باید اتفاقاتی بیافتد که این فرصت از دست رفته و دوباره مثل ایام گذشته از داخل به جان هم بیافتیم؟
و البته حضور کیروش در جایی که اینفانتینو به دنبال لابی با علی کفاشیان بوده چقدر می تواند مهم باشد؟ این یک دیدار استراتژیک و کاملا مدیریتی بوده است و آیا می شود در چنین مساله ای سرمربی تیم ملی و خواسته اش این قدر مهم باشد که فوتبال را با حاشیه ای تازه روبرو کند؟
افشین پیروانی می گوید کی روش به خوبی از مشکلات ایران آگاهی پیدا کرده بود و می توانست در دیدار با دبیرکل یوفا این مسائل را بگوید اما آقای مدیر تیم ملی آیا این جلسه و این سفر برای این بوده که نامزد انتخاباتی فیفا از مشکلات ایران آگاه شود؟
سرانجام روزی کیروش از فوتبال ایران می رود یا با روی خوش یا با ناراحتی و دلی پر درد آیا بهتر نیست فوتبالی ها و داخلی ها به گونه ای با هم رفتار کنند که فردا روزی بتوانند به چشمان هم نگاه کنند و وقتی خاطره روزهای حضور کیروش را مرور می کنند از روی هم خجالت نکشند. آیا دفاع از کی روش و مواضع سرمربی مرد پرتغالی با ارزش تر از حفظ روابط همکاران ایرانی است؟ این سوالی است که پاسخ آن مثل راز می ماند.