به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در ایام مطرح شدن پرونده ی فساد اقتصادی شهردار وقت تهران در دهه ی ۷۰ (غلامحسین کرباسچی)، سردار نقدی مسئول حفاظت اطلاعات وقت ناجا جلسه ای سه ساعته با جمعی از نمایندگان مجلس برگزار می کند که در ادامه مشروح گزارش این نشست را می خوانید:
ویژه پرونده شهرداری تهران
پرونده شهرداری تهران، اختلاس ها، قانون شکنی ها، شکنجه متهمان و باقی قضایا از زبان سردار نقدی
اشاره
طرح پرونده شهرداری تهران واکنش های متفاوتی را در مجلس به دنبال داشت گروهی که عمدتاً در سالهای قبل در جریان تحقیق و تفحص مجلس و تخلفات عمده شهرداری بودند، خواستار رسیدگی جدی، و عده ای که غالباً از وجود مدیریت فعلی شهرداری تهران منتفع شده بودند، مخالف سرسخت طرح آن بودند تا آنکه شهردار تهران شخصاً وارد عمل شد و با مصاحبه جنجالی خود در حضور خبرنگاران داخلی و خارجی موضوع را سیاسی کرد و در حالی که دولت آقای رفسنجانی بر سر کار بود و دولت آقای خاتمی تشکیل نشده بود، موضوع را به تضعیف دولت خاتمی نسبت داد و مساله را سیاسی کرد.
سپس نمایندگانی که مدیون پول های شهردار تهران بودند، جرات بیشتر یافته و با تلاش فراوان، نهایتاً به مقصود خود رسیدند و مساله را سیاسی کردند به طوری که برخورد قضایی با پرونده تقریباً تبدیل به برخورد سیاسی بین دو جناح شد.
البته افرادی هم بودند که خارج از موضع جناحی ایستادند افرادی ازاین طرف که منافعی از کرباسچی به آنها رسیده بود بر خلاف جناحشان از شهردرای حمایت می کردند و افرادی از آن جناح که اصولگرا و به دنبال عدالت بودند، هر چند علیه کرباسچی موضعی نگرفتند اما لااقل سکوت کردند.
بهر حال قضیه سیاسی شد و در همین اثناء وقتی دادگاه ها یکی پس از دیگری برقرار و اعترافات تکان دهنده متهمین منتشر شد جناح متمایل به آقای کرباسچی دنبال مساله و مستمسکی بود تا با علم کردن آن فضا را به نفع خود تغییر دهد و این مساله چیزی نبود جز شایعه شکنجه شهرداران مجرم لذا چهار نفر از محکومین که به جرائم خود در دادگاه اعتراف کرده بودند به جمع پنجاه نفر از نمایندگان دعوت شدند و بعد هم گزارش گریستن نمایندگان منتشر شد و سپس تهدید هایی مبنی بر انتشار گزارش نمایندگان رئیس جمهور و ...
به دنبال این قضایا، کمیسیون شوراهای مجلس از سردار سرتیپ نقدی مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی یکی از مسئولان رسیدگی به پرونده شهرداران، دعوت کرد تا طی جلسه ای در کمیسیون به تشریح سیر پرونده بپردازد و به سئوالات و ابهامات موجود پاسخ دهد.
این جلسه در اواخر سال ۷۶ در کمیسیون شوارها با حضور سرتیپ نقدی و رئیس و اعضای کمیسیون و جمعی دیگر از نمایندگان عضو سایر کمیسیون ها، تشکیل شد و طی ۵/۳ ساعت جلسه، ابتدا سیر پرونده توسط سردار نقدی تشریح شد و سپس به سئوالات نمایندگان پاسخ داده شد.
اکنون آنچه پیش رو دارید گزارشی مشروح از جلسه مزبور است که جهت اطلاع خوانندگان گرامی، منتشر می کنیم:
سخنان کوتاه رئیس کمیسیون شوراها
در ابتدای جلسه آقای موحدی ساوجی رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی، از سردار نقدی به خاطر پذیرش دعوت کمیسیون تشکر کرد و از وی خواست تا ابتدا به تشریح مسیر پرونده بپردازد و سپس به سئوالات نمایندگان حاضر پاسخ دهد.
متن سخنان سردار نقدی
بسم الله الرحمن الرحیم
رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطاناً نصیراً فبشر عبادالذین یستمعمون القول و یتبعون احسنه
خداوند انشاءالله ما را در این جلسه با خیر وارد و با خیر و صدق خارج گرداند و همه موفق و با دست پر از این جلسه بیورن برویم و موفقیت هم در اتباع قول احسن و حق است.
اگر بتوانیم سعه صدری را در خودمان بوجود بیاوریم که آنچه را که حق هست، علیرغم همه تعصب های فردی و دوستی و رابطه ای و گروهی و سیاسی به آن گردن بنهیم و تسیلم حق باشیم همه موفق هستیم و من امیدوارم بدور ا زهمه تعصب ها و با یک آزادی و آزاد منشی و آزاد اندیشی و حق طلبی، گزارشی را خدمت همه عزیزان و سروران عرض کنم و با همین رویحه این گزارش استماع بشود و راجع به آن قضاوت و تصمیم گیری بشود.
مطلب اول، تشکر می کنم از شما بزرگواران که وقت ارزشمندتان را اختصاص دادید تا بعد از ۸ و ۹ ماه سکوت مطلق ما، در این هیاهوها و شلوغی ها و حرف ها و تهمتها، حرفی هم برای مسئولان از جانب ما زده بشود و قضایی برای دنبال کردن صحیح پرونده و نتیجه گیری درست از پرونده ایجاد بشود و انشاءالله برای گروه هایی کهم در کار رسیدگی به این پرونده و نتیجه گیری صحیح از پرونده افتاده گره گشایی شود و ما بتوانیم از ثمرات این جلسه، راهی را باز کنیم برای تاییده صدها و شاید هزاران میلیارد اموال بیت المال که در جیب افرادی خاص رفته است در شرایطی که مردم ما دچار مشکلات حاد اقتصادی هستند و مسئولان مرتباً بخاطر مشکلات بایستی آنان را توجیه کنند و توضیح دهند ما احتیاج زیادی به حمایت چنین جمع هایی در چیشبرد چنین پرونده هایی داریم.
آغاز رسیدگی
خدمت شما عرض بکنم که فرمانده محترم نیروی انتظامی در بهار امسال (سال ۷۶) تماسی با ما داشتند و فرمودند که آقای رازینی برای جلسه ای در مورد یک پرونده مهم به دفتر ما می آیند و شما هم بیاید و این مساله هم خیلی طبیعی بود که در پرونده های مهم نیروی انتظامی که حساسیت خاصی دارد فرماندهی از حفاظت اطلاعات دعوت می کند و در حالی که کمبودهایی دارد در انجام ماموریت، به نیرو کمک می دهد حالا این اهمیتش چند بعد دارد یکی اینکه کار گسترده و حساس است و یا اینکه احتمال تبانی می رود و نیرو ترجیح می دهد که مامورینی را که در مظان تبانی هستند بکار نگیرد و تا به حال در طول تاریخ ماموریت های ناجا، مکرر برای ماموریت های حساس و ماموریت های پر خطر که احتمال تبانی در آن بوده از حفاناجا کمک خواسته اند.
در همین راستا فرمانده نیرو از ما دعوت کردند و احضار شدیم آنجا حاج آقای رازینی ریاست محترم دادگستری تهران مطلبی را فاش کردند و فرمودند که ما پرونده ای داریم و تا بحال چندین نوبت پرونده باز شده و پیگیری هایی انجام شده منتهی هر بار با اعمال نفوذها و تطمیع ها و مطالب این چنینی، افرادی را که روی این پرونده کار می کردند از میدان بدر کردند ونهایتاً متوقف شدند بهرحال جستجو کردیم که به کدامیک از ضابطین یا دستگاه های اطلاعاتی بسپاریم مشاهده کردیم که نیروی انتظامی با فرماندهی که دارد و تشکیلات اطلاعاتی که دارد می تواند مطمئن تر، این کار را جلو ببرد که خوب بنده در همان جلسه عرض کردم که اگر در عزم خودشان مصمم هستند لااقل رئیس حراست شهرداری که قبلاً به اتهاماتی دستگیر گردیده و بعد محکوم هم گردیده و در تجدید نظر هم این حکم تایید شد، (حکم های انفصال از خدمات دولتی و یک و نیم سال حبس) ایشان هنوز چند ماه نگذشته آزاد است و آمده سر کار و چند روز پیش با امضای خودش مکاتبه کرده! اگر واقعاً مصمیمد چرا این موضوع به همین روشنی را پیگیری نمی کنید و دنبال دستگاه اطلاعاتی مطمئنی برای پیگیری پرونده می گردید؟ که آقای رازینی فرمودند من اطلاع ندارم و من سند مربوطه را همانجا آوردم نشان دادم.
نهایتاً منجر شد به اینکه فرماندهی ناجا با توجه به ماموریت های زیادی که داشتند این مساله را قبول کردند و محول نمودند به اینکه جلسه ای با حضور اطلاعات نیروی انتظامی و حفاناجا برقرار شود و با کمک اینها مساله پیگیری شود خوب مدتی گذشت و چند روز بعد ریاست محترم دادگستری تهران جلسه ای را تشکیل دادند که این جلسه با حضور آقای رازینی و آقای قدیانی رئیس مجتمع ویژه قضایی در دفتر ما تشکیل شد ایشان و آقای قدیانی پرونده هایی که از شهردار تهران داشتند و تا آن روز راکد مانده بود را اجمالاً توضیح دادند و خواستار وارد عمل شدن ما و اطلاعات ناجا و کلیت نیروی انتظامی شدند آنجا بنده عرض کردم که بهرحال مساله رسیدگی به این پرونده می تواند دو وجه داشته باشد، یکی اینکه با انگیزه سیاسی صورت بگیرد که اگر با انگیزه سیاسی وارد شوید، بعد هم با نتیجه گرفتن سیاسی پایان می پذیرد، مثلاً می خواهید فلان کس کجا باشد، و یا نباشد یا مثلاً بگیرید و بعد ولش کنید بعد از اینکه به نتیجه و کام رسیدید، پرونده را رها می کنید در این صورت ما نیستیم و با چنین انگیزه ای ما حاضر به دخالت نیستیم اما اگر بدنبال تحقق عدالت و تاییدیه حقوق بیت المال هستید ما هم هستیم و کمک می کنیم منتهی مثل همه پرونده های این چنینی، اطلاعات ناجا وارد شود و اگر کمبودهایی داشتند ما هم به عنوان حفاظت اطلاعات به کمکشان می آییم در همان موقع تاکید کردیم اگر بیائیم تا آخر هستیم و می ایستیم و اینکه با زنگ و تلفن و فشار و این حرف ها بخواهند پرونده متوقف بشود و یا یک تحولات سیاسی بخواهد روی یک پرونده ای که بحث مالی هستی تاثیر بگذارد و روندش را تغییر بدهد ما نیستیم اگرسیاسی است از الان بگویید و ما را وارد چنین ماجرایی نکنید اما اگر بحث عدالت است و حقوق مردم، ما اگر آمدیم، می مانیم و تا آخر هم هستیم و هر چه هم پیش بیاید با همه وجود از آنها استقبال می کنیم و واهمه ای نداریم که ایشان فرمودند نه به هیچ وجه بحث سیاسی نیست پرونده روشن است، وزارت مسکن و شهرسازی شکایت هایی را از یکی دو سال پیش شروع کرده پیگیری کرده و به نتیجه نرسیده، هر چقدر با مقامات مختلف و عالی نظام مکاتبه کرده بی نتیجه مانده و شکایات به جایی رسیده که الان خود قوه قضائیه زیر سئوال است که مثلاً چرا این چنین حق مسلم و روشنی پیگیری و برخورد نمی شود.
این جلسه گذشت، آقای قدیانی و آقای رازینی هم تشریف بردند و بعد هم ارتباطشان وصل شد با اطلاعات ناجا و شروع کردند به بعضی از دستگیری ها و چون اطلاعات ناجا بازداشتگاه مطمئنی نداشتند برای نگهداری عوامل در این سطح مسئولیت (که بهرحال عوامل آنجا بتوانند مطمئن باشند نسبت به حفظ اطلاعات و اسرار پرونده با توجه به سابقه اعمال نفوذهایی که متاسفانه در سطوح بالا می شد و از هر طریق ممکن اطلاعات می گرفتند)از ما درخواست کردند که بازداشتگاهمان را برای شروع کار دراختیار آنها قراردهیم و ما این کار را کردیم مطالبی که آقای رازینی در جلسه فرمودند برای ما خیلی حساس بود ایشان فرمودند که حتی توی دستگاه قضایی اینها در پرونده های قبلی خیلی شدید نفوذ کردند و تطمیع کردند و تعدادی از قضات و حقوق دان ها را استخدام کرده بودند در شهرداری و به اینها در ازای ۲ ساعت کار در هفته بیشتر از کل حقوشان (با این همه دعوا و کش و قوس در دادگاه ها) پول می دادند که بعضاً آن ۲ ساعت را هم زنگ می زدند و نمی رفتند و می گفتند اگر پرونده ای هست بفرستید اینجا رسیدگی کنیم ما فکر می کردیم اینها چقدر به مسائل حقوقی اهمیت می دهند چقدر به مسائل قضایی اهمیت می دهند و چه ارزشی برای قضات قائل می شوند بعد که پرونده قبلی شهرداری در سال ۷۵ شروع شد (در مرحله قبلی) دیدیم که نه این طور هم نیست هدف دیگری دنبال می شود دیدیم که تمام قضاتی که آنجا حقوق گرفتند شروع کردند به فشار آوردن، تنگ کردن عرصه بر قاضی های پرونده، زنگ ها، تلفن ها حجت آوردن برای اثبات بی گناهی این متهمین و فشارها که بالاخره پرونده را متوقف کردند فلذا ما به هر کسی هم نمی توانیم اعتماد کنیم این موضوع یعنی ضرورت انتخاب دقیق افراد برای کار نه تنها برای ناجا بلکه بین خود برادران قضایی هم برای انتخاب قضات خودشان مطرح بود و تاکید داشتند همانطور که آنها قضات را با دقت و نفوذناپذیر انتخاب کرده اند ناجا هم افراد سالمتر را بکار اختصاص دهد تا در بین کار توصیه پذیری نشود.
پیش شرط ما برای ورود به پرونده
برادران اطلاعات نیرو شروع کردند به دستگیریها ما هم خیلی دوست داشتیم که توی این ماجرا از ابتدای امر وارد شویم و اینکه از اول وارد نشدیم نه اینکه طرفدار شهردار باشیم بلکه حقیقتاً ما گزارش های دردناکی از قبل شنیده بودیم و علیرغم آن صحبتی که کرده بودیم خدمت آقای رازینی که اگر این قضیه سیاسی نیست و قرار است تا آخر برود ما وارد شویم، باز هم من قلبم اطمینان کافی نداشت که واقعاً موضوع جدی است و این بار با برخورد خواهد شد لذا خواستیم ببینیم که چه می شود و بجز دادن بازداشتگاه به اطلاعات ناجا در سایر کمک ها تامل کردیم.
یکی دو هفته ای گذشت دستگیری ها شروع شد و بعد کم کم ابعاد موضوع معلوم شد پس از مدتی برای برادران اطلاعات ناجا موضوعات حادی در شرق کشور پیش آمد و فرمانی از جانب حضرت آقا (مقام معظم رهبری) صادر شد برای ناجا که بهرحال آنجا را دریابید گروگانگیری های مفصلی که طالبان و اشرار داشتند و آنها گرفتار آن قضیه شدند خوب اطلاعات ناجا هم یک سازماندهی نوپا داشت و مسئول جدیدی در آنجا نصب شده بود و فرماندهی نیرو خیلی صریح گفتند که این پرونده بسیار گسترده تر از این هست که اطلاعات ناجا به تنهایی بتواند ادامه دهد و از ما (حفاناجا) با اصرار خواستند که بیاید و دخیل شوید، البته ما هم این دو هفته که گذشت و مسائل سیاسی آنروزها هم رد شد ولی متهمان کماکان در بازداشت ماندند، برایمان محک خوبی بود که بالاخره مساله جدی است چون نوع افرادی که دستگیر می شدند و ایستادن دادگستری روی مطلب و نفوذ ناپذیری در این مرتبه در حفظ متهمین و ادامه بازجویی ها نشان داد که مثل اینکه موضوع جدی است و ما انگیزه پیدا کردیم که بهرحال باور کنیم نسبت به این پرونده و جدی بودن این پرونده و نهایتاً کمک به اطلاعات ناجا را قبول کردیم و وارد پرونده شدیم و در این مجموعه پرونده تلاشی که برادران در حفاناجا کردند و کار فشرده ای که انجام دادند و خلوص نیتی که این بچه های بی توقع و گمنام و سربازان گمنام داشتند، خدا هم کمک کرد و از این به بعد بخش عمده پرونده در حفاناجا پیشرفت کرد البته وزارت اطلاعات هم دستگیریهایی داشت با همین قضات و مسئولان قضایی پرونده و هم اطلاعات ناجا دستگیری هایش را تحت نظر همین قضات ادامه داد و تا الان هم ماموریت هایش ادامه دارد، منتهی خواست خدا این بود که بخش عمده پرونده توسط برادران حفاظت اطلاعات باز شود و کشف شود و مطالبش روشن شود و این عنایت خدا به ما بود.
احکام صادره
نتیجه ای که تا بحال این پرونده داشته است از لحاظ میزان عملیات نود و شش مورد دستگیری متهم و بازداشت و هزار و هفتصد و ده مورد احضارو دعوت برای مصاحبه است و نزدیک به ده هزار یا یازده هزار ساعت بازجویی و مصاحبه با متهمین شده و نتیجه آن احکامی است تا به حال صادر شده و نتیجه ای که به قطعیت حکم رسیده است هر چند بخش کوچکی از پرونده است به این شرح است:
اولین پرونده مربوط به آقای نساجیان رئیس حراست کل شهرداری تهران: اختلاس، تصرف غیر قانونی، تصرف عدوانی، اختفاء عوامل جرم و جعل عنوان بوده است که با رد مبلغ ۷۱ میلیون ریال، جزای نقدی ۱۳۵ میلیون ریال،انفصال دائم از خدمات دولتی، ۵/۳ سال حبس، ۲۰ ضربه شلاق و رد اشیایی که از شهرداری به منزل برده است و برای صدرالدین حمیدی همکار ایشان، ۶ ماه حبس تعزیری جزای نقدی به میزان دوازده میلیون و ششصد هزا ریال،این اولین پرونده ای بوده که در مرداد ۷۶ تقریباً کمتر از یک ماه از آغاز دستگیری ها حکم خورده است البته نساجیان حکم قبلی هم دارد در محاکمه سال ۷۵ که قطعیت پیدا کرده و این حکم بعدی است.
بعد از آن پرونده ای که در ۱۲/۷/۷۶ حکمش صادر شده است مربوط به شهردار منطقه یک تهران آقای محمدعلی قاسمی است که معاونت در اختلاس، عدم مطلع ساختن مقامات ذیصلاح از وجود اختلاس، تضییع وجوه دولتی، نگهداری نوارهای مستهجن ویدئویی، ارتباط نامشروع با چند خانم و استعمال تریاک واخذ رشوه، به همراه آن خانم هایی که اسمشان در پرونده آمده است که آنها هم هر کدام منازلشان تفتیش شد که تجهیزات ماهواره ای، نوارهایی مبتذل و مشروبات الکلی و آلات موسیقی نگهداری می کردند که آقای قاسمی ۵/۷ سال حبس، انفصال دائم از خدمات دولتی، ۴۰۱ میلیون ریال جزای نقدی، ۱۷۰ ضربه شلاق تعزیری، ۵ سال تبعید به خلخال، جبران خسارت وارده از طریق همکاری در اجرای حکم به منظور بازگرداندن ۲۴ میلیارد و ۴۷۵ میلیون و ۳۷۵ هزار و ۵۱۰ ریال به حساب دولت و خانم ها تحمل حبس و ۸۰ ضربه شلاق تعزیری و جزای نقدی بوده است.
سئوال یکی از نمایندگان: آن خانم ها هم از کارمندان شهرداری بوده اند؟
سردار نقدی: بله بعضی هایشان کارمند شهرداری و بعضی دیگرشان هم سال های طولانی در آمریکا بوده اند که برگشتند و جزء مراجعین به شهرداری بودند.
حکم بعدی که در این رابطه صادر شده است در شعبه ۳۳ مربوط به آقای مرتضی شاپوریان شهردار منطقه ۵ و غلامرضا شفیعی پیمانکار مجتمع تجاری بوستان است که اتهامات آنان تبانی، تحصیل مال نامشروع، اختلاس، روابط نامشروع، نگهداری فیلم های مبتذل و تجهیزات ماهواره ای، اخذ وجوه غیر قانونی و اخذ رشوه است که آقای شاپوریان فقط به خاطر این پرونده (پرونده ایشان مفتوح است و خیلی ابعاد گسترده تر از این دارد) ۳ سال حبس، انفصال دائم از خدمات دولتی، رد مبلغ ۱ میلیارد و ۲۵۳ میلیون و ۴۰ هزار ریال به شهرداری و مبلغ ۶۲۹ میلیون ریال جزای نقدی و ۶۲۹ میلیون ریال دیگر بابت رد مبلغ و مبلغ ۳۵۰ میلیون ریال اخذ شده غیر قانونی از ارباب رجوع.
آقای شفیعی که یک سرمایه دار است ، یک سال حبس، رد مال تحصیل شده در حدود ۱۲ میلیارد ریال، بازگرداندن حقوق مسلم شهرداری در پروژه بوستان که به ناحق تصاحب کرده به مبلغ یکصد و سی و نه میلیارد و سیصد و هفتاد و دو میلیون و هشتصد و هفتاد هزار ریال ۰۰۰/۸۷۰/۳۷۲/۱۳۹ ، ۱۷۳ ضربه شلاق، ۸۰ میلیون ریال جزای نقدی، ۳۵ میلیون ریال ضبط رشوه ای که داده که به مسئولان شهرداری و ضبط تجهیزات ماهواره ای، مسئول دیگر، شهرداری منطقه ۵ آقای صادق رضایی ۶ ماه حبس، جزای نقدی ۳۶ میلیون ریال ، ۳ سال انفصال موقت از خدمات دولتی.
حکم بعدی مربوط به آریالای ابوالفضل شکوری شهردار منطقه ۱۰ می باشد که در مورخه ۲۸/۷/۷۶ در شعبه ۲۶ صادر شده: اتهامات ایشان اختلاس، خیانت در امانت، تضییع وجوه دولتی و اطلاع از ا ختلاس دیگران در شهرداری و عدم گزارش به مراجع ذیصلاح که محکومیت وی ۳ سال حبس تعزیری، انفصال دائم از خدمات دولتی، ۱۸ میلیون واندی ریال جزای نقدی، دو سال تبعید به تربت جام، رد مبلغ ۳ میلیون ریال بدل از شلاق و حبس می باشد.
آقای داود تاجران شهردار منطقه ۲۰ در ۵/۶/۷۶ در شهریور ماه به همراه سایر متهمین پرونده منطقه ۲۰ به اتهامات اختلاس، اخذ رشوه، سوء استفاده از موقعیت شغلی، اعطاء امتیازات و تخفیف های میلیاردی به سرمایه داران معلوم الحال بر خلاف قوانین و ضوابط به ۵ سال حبس، ۵ بار انفصال دائم از خدمات دولتی، رد عین زمین مورد اختلاس که برای خودش برداشته رد مبلغ دویست میلیون ریال به شهرداری که برای خودش برداشته، رد مبلغ دویست میلیون ریال به شهرداری که برای خودش برداشته، جزای نقدی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۶ هزار و ۳۲۴ هزار ریال همچنین محکومیت سرمایه داری که با تاجران مرتبط بوده و با تبانی ایشان در عوارض تخفیف داده شده و نپرداخته بود بنام آقای بنویدی به پرداخت مبلغ سی و چهار میلیارد و نهصد و سی و شش میلیون و ششصد و پنجاه هزار ریال ۰۰۰/۶۵۰/۹۳۶/۳۴ و ضبط مال الرشاء که ایشان پرداخته است.
پرونده دیگری که اخیراً حکم آن صادر شد مربوط است به دبیرکمیسیون ماده ۵ آقای عظیمی نیا و ۵ نفر از کارمندان دبیرخانه کمیسیون ماده ۵ بعلاوه چهار سرمایه دار برج ساز که بخاطر اختلاس، ارتشاء، تحصیل مال فاقد مشروعیت قانونی، روابط نامشروع و اعمال منافی عفت که ایشان محکوم به پرداخت ۳۵ میلیارد ریال بعلاوه ۲۵ سال حبس و ۱۴۰ ضربه شلاق است که جمع محکومیت کل محکومین پرونده آقای عظیمی نیا ۱۰۴ میلیارد و ۸۸۰ میلیون و ۵۲ هزار ریال (یعنی بیش از ۱۰ میلیارد تومان) و ۵۸ سال حبس و ۶۴۸ ضربه شلاق و انفصال دائم از خدمات دولتی برای آقای عظیمی نیا و انفصال های موقت برای کارمندان است.
جمع احکام صادره ای که تا بحال از دادگاه ها داشته ایم ۳۲ میلیارد تومان نقد و ملکی واریز به خزانه دولت و یا حساب شهرداری تهر ان است ۱۹۸ میلیارد ریال از این مبلغ عودت اموال است، ۳ میلیارد تومانش جزای نقدی است و جمعاً ۸۰ سال حبس و تبعید و ۱۰۸۰ ضربه شلاق برای این متهمین که تاکنون محکوم شده اند صادر شده و نتیجه فعلی قضایی این رسیدگی ها است.
چیزی که ما گزارش کردیم محضر ریاست محترم جمهور و نمایندگان ایشان که برای بازدید از بازداشتگاه ما غیر مترقبه آمدند این بود که اگر فضای پرونده سیاسی نشود و جریان سازی نشود و فضا، فضای قضایی و اطلاعاتی باشد، ما به شما وعده و قول می دهیم که تا پایان سال ۷۶، یکصد میلیارد تومان حاصل بشود چه برای شهرداری و چه برای خزانه دولت و اگر اجازه داده شود دستگاه قضایی مسیر خودش را طی بکند و پرونده در بستر سیاسی قرار نگیرد قول می دهیم که ۶ ماه سال ۷۷ علاوه بر این ۳۲ میلیارد تومان، ۱۰۰ میلیارد تومان دیگر از ثروت های مردم را به بیت المال برگردانیم، و امیدواریم که به هر حال با عنایتی که این کمیسیون کردند و برادرانی که زحمت کشیدند در اینجا حضور پیدا کردند راهی باز شود که پرونده در مسیر قضایی سیاسی که به هیچ وجه مدنظر دست اندرکاران این پرونده نبوده است بیرون بیاید و طبعاً این خواست متخلفان پرونده بوده که مساله به این شکل سیاسی و جناح بندی بشود و حال اینکه هر انسان حق طلبی، هر انسانی که ذره ای علاقه به حقوق مستضعفان در قلبش هست با دیدن هر کدام از این پرونده ها، قلبش به دردر می آید کما اینکه خود این متهمین قلبشان بدرد آمد خوب شاید سئوال بشود که چطور این متهمان اعتراف کردند و حرف های آتشین علیه خودشان و علیه شهردای زدند؟ اما بعضی از این ها را بردیم جنوب شهر، خانواده شهدا را دیدند حانبازان را در وضعی که زندگی می کنند دیدند خودشان تکان خوردند و تا ۴۸ ساعت بعد از این دیدارها بعضی از اینها گریه می کردند ما درجه داری را به هر حال با ۲-۳ هزار تومان رشو هی می گیریم در حفاظت اطلاعات تحویل دادگاه می دهیم دادگاه هم ۸ تا ۱۰ ماه حبس قطعی میدهد و فوراً هم می دهد و هیچ مشکلی هم در روند دادگاه پیش نمی آید و هیچ کس هم پیگیر مساله اش نیست و چه بسا خانواده اش دچار مشکلات حادی می شوند که من عذر دارم از اینکه اینجا عرض کنم.
سرفصلهای تخلفات شهرداری تهران
من اجازه می خواهم که پاره ای از تخلفاتی که صورت گرفته بگویم، البته بیان خلاف های که در شهرداری تهران صورت گرفته است به هیچ وجه در حوصله این جلسه و چنین زمانی نیست کارشناسان پرونده ها فرصت می خواهند تا اگر هیاتی را از این کمیسیون مشخص کند طی چند روز با نوار، فیلم، اسناد و مدارک بسیار معتبر یک به یک خلاف ها را برشمارند چون وقتی ما وارد پرونده شدیم دیدم که در مسیری حرکت می کنیم که یک شاخه هایی باز می شود وارد هر شاخه از تخلفات می شویم می ینیم باز هم وارد چند شعبه و شاخه از تخلفات می شویم و خلاصه اینکه در شهرداری تهران تخلف و عمل غیر قانونی و جرم اساساً نهادینه شده، یعنی جز سیستم و نهاد آنجا و این طور نبوده که یک موضوع اتفاقی باشد که یک نفر تخلف بکند، بیایند بگیرند و ببرند و او را محاکمه کنند و قضیه را فیصله بدهند و بقیه نظام و سیستم درست باشد خیر کل این سیستم روی مدار تخلف و غیر قانونی حرکت می کرده، روی مدار تضییع حقوق مردم و سوء استفاده حرکت می کرده مدارش این بوده و باید بگویم غیر از این شاید یک استثناء بوده!؟!
چون در همه دستگاه ها تخلف هست و دستگاه های نظارتی هم کارشان این است که متخلف را می گیرند تحویل قانون می دهند و این در خود نیروی انتظامی هم هست، بالاخره انسان است و تخلف می کند و برخورد می شود ولی در شهرداری تخلف نهاد شده بود یعنی در سلسله مراتب، مکرر و مرتب دستورات خلاف صادر می شد و بهطور سازماندهی شده رشوه می گرفتند و اختلاس می کردند و خلاصه سازماندهی شده پولهای زیادی را روانه جیب سرمایه داران کرده و بخش کوچکتری را هم خودشان می گرفتند.
نابودی باغها
من حالا نمونه هایی را می گویم مثلاً در باب باغها، چندین میلیون متر باغات تهران که شش تنفسی تهران هستند و برای محیط زیست لازم است و همه شعار حفظ آن را می دهند، اینها بر خلاف قانون و باهدایت و راهنمایی های مسئدولان شهردرای ها خشکانده شده و به جای آنها برج ساخته شده و تفاوت قیمتی که باغ با یک زمین مسکونی دارد یک تفاوت فاحش است باغ از جنوب شهر تا شمال شهر بین ۵ تا ۱۰، ۱۵، نهایتاً ۶۰ هزار تومان در هر متر مربع می ارزد، البته اگر باغ کوچک باشد گرانتر و اگر بزرگ باشد بقول خودشان می گویند این باغ لش است و ارزان است، چنین باغ هایی با یک ورقه کاغذ اجازه ساخت اجازه افراز، و تبدیل شدن به قطعات می گیرد که تمام مستندات غیر قانونی بودن آن الان قطعات می گیرد که تمام مستندات غیر قانونی بودن آن الان قطعات می گیرد که تمام مستندات غیر قانونی بودن آن الان با من هست، محیط زیست که از بین رفته هیچ، حداقل با من هست، محیط زیست که از بین رفته هیچ، حداقل ۳۰۰، ۴۰ میلیارد تومان ثروت باد آورده را برای مالکین آن همراه داشته که اغلب از گردن کلفت ها و ثروتمندان و متمکنین و زمین بازها بوده اند در ازاء این امتیاز چند صد میلیاردی چه گرفته شد؟مثلاً بعنوان مالیات در ازاء یک چنین ثروت بادآورده برای آنها ۱۰ میلیارد تومان گرفته شده است یعنی ده میلیارد تومان برای شهرداری، ۳۰۰ میلیارد تومان برای سرمایه دار، و دود و هوای آلوده هم برای مردم اما موضوع دیگر اینکه در حریم شهر زمین ارزان است ۷۰۰ تومان تا ۱۵۰۰ تومان است باغات و حریم شهر که در آن ساخت و ساز مطلقاً ممنوع است این قدر قیمت دارد اگر یک برگ کاغذ بعنوان مجوز ساخت بیاید روی آن، متری چند می ارزد؟ ۲۰-۳۰ هزار تومان و بعد با یک دیوارکشی، متری ۶۰ تا ۱۰۰ هزار تومان، خوب اصل چنین کاری ممنوع است و اگر بخواهد در یک شرایط خاصی اقدام شود باید ۸۰ درصد قیمت روز زمین پروانه دار به شهرداری پرداخت شود.
منتهی شهرداری بجای این که اموال را رسماً وصول کند آمده یک شرکت درست کرده بنام شرکت ساماندهی صنایع مزاحم و دراین شرکت به جای اینکه شهرداری وصول کننده مالیات باشد، آن شرکت شده است وصول کننده و به جای ۱۵۰ میلیارد تومان مالیات این مجموعه، ۱۰ میلیارد تومان مالیات گرفته، آنهم در حقیقت برای یک شرکت خصوصی نه برای برای شهرداری، که در حساب این شرکت خصوصی واریز شده است و در ازای آن متراژ بسیار زیادی از زمین ها واگذار شده به گروه های مختلف اقتصادی برای اینکه بیایند مراکز اقتصادی در این حریم بسازند و در حقیقت یک ثروت ۱۴۰ میلیاردی نامشروع برای آنها بوجود آورده است.
فروش تراکم
موضوع دیگر بحث تراکم هاست که به هر حال غیر قانونی است منتهی به جهت اینکه به تصویب ریاست محترم جمهور وقت رسیده است ما این را قانونی حساب می کنیم به هر حال رئیس هیات دولت اجازه داد که چنین کاری شود حتماً دلایلی برای خودشان داشته اند که ما متعرض آن نمی شویم هرچند خلاف قانون بوده است این مطلب یک جریان بزرگی از ثروت های بادآورده ایجاد کرده که حداقل و دست کم هزار میلیارد تومان می شود البته باید بگویم که خود مصوبه رئیس هیات دولت هم به درستی رعایت نشد و اگر اجرا می شد، ابعاد قضیه این قدر گسترده نمی شد به هر حال این بحث تراکم ها،تجاری ها، اداری ها یک بحث عظیمی است و یکی از میدان های بزرگ ثروت های بادآورده است و فقط ۳۰۰-۴۰۰ میلیارد تومان از این طریق برای شهرداری تحصیل شده که عمده بودجه این سالهای آنها بوده است و نیمی از این مبلغ هم که طبق همین مقررات خود ساخته باید تحصیل می شد، نشده است.
پروژه های مشارکتی
یکی دیگر از سرفصل های تخلفات، پروژه های مشارکتی است شهرداری یک سرمایه گذاری بدون حساب و کتاب و مجهول برای خودش در اسناد و مدارک آورده و طرف مقابل هم یک سرمایه مجهول، بدون اینکه محاسبه کنند زمینی که شهردرای می دهد و پروانه ای که می دهد چقدر می ارزد، متقابلاً پیمانکاری که می خواهد چقدر باید هزینه کند، سود نهایی چقدر خواهد بود سود معقول برای پیمانکار چقدر است و نهایتاً اعلام کنند که کدام پیمانکار حاضر است با چنین سود معقولی وارد معامله شود خیر هیچ این بحث ها در کار نبوده است فلان پیمانکار نور چشمی را آورده اند باید او را در ۱۰درصد یا ۲۰ درصد سود سهیم می کردند تا بسازد و سود معقول ببرد، در ۵۰ درصد سود شریکش کرده اند و در قرار داد نوشته اند ۵۰ درصد سود از ما و ۵۰ درصد سود از ما و ۵۰ درصد سود از آن یا ۴۰ سود مال تو و ۶۰ درصد مال ما، هیچ اساسی ندارد، که این درصد ها از کجا آمده است، نمونه آن هم پروژه بوستان است که توضیح می دهم.
یک زمین در منطقه پونک بوده مربوط به کار فضای سبز، سندش مال خانواده شهدای نیروی هوایی بخشی از زمین هم متعلق به ستاد اجرای فرمان حضرت امام حالا توجه کنید، کاربری فضای سبز، مالکیت مال دیگران، آن هم خانواده شهدا و ستاد اجرایی فرمان امام (ره) شهرداری هم تابلو زده که اینجا محل پروژه است شهرداری یک سرمایه دار معلوم الحال را به صورت رابطه ای و در قبال رشوه ها و امتیازاتی که خودشان گرفته اند دعوت کرده است و به او گفته سرمایه و زمین و همه مجوزهایی که لازم دارد از شهرداری آقای شفیعی! شما هم بسازد بعد با هم نصف و نصف می کنیم ارزش این زمین با این امکانات ساخت و ساز برای تجاری سازی طبق نظر کارشناسان ۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان بر آورد شده، این سرمایه ای است که شهرداری روز اول گذاشته و فراد مقابل (شفیعی) می بایست چه می کرده، می بایست می آمده روی این زمین ساخت و ساز کند با پول خودش بعنوان پیمانکار و به اعتبار آن چیزی که در ادعا می گویند قرار بر این بوده که جلب سرماهی بودش و ثروت ثروتمندان را بکشند داخل تولید و ساخت و ساز، ظاهر قضیه این بوده مثلاً این آقا وارد می شود و سرمایه می آورد زمین از شهرداری و سرمایه از او اما آیا یک ریال از سرمایه اش را می آورد؟ خیر. می آید آنجا روی زمین و یک ماکت می سازد حالا ۵۰۰ هزار تومان یا یک میلیون تومان پول ماکت است یک کانتینر آنجا می گذارد و داخل آن یک ماکت از طرح فرضی و چاپ یک اطلاعیه، هزینه ای که می کند همین بوده و از مردم می خواهد که بیایند از واحدهایی که روی ماکت است بخرند و یک حسابی باز می کند و با پولی که باید به حساب مشترک شهرداری و ایشان باشد ایشان شروع می کند برداشت کردن و شروع به ساختن می کند، اسناد نشان می دهد که حتی یک ریال به جز این هزینه های ماکت و اطلاعیه، ایشان سرمایه ای را به میدان نیاورده و با پول خریداران مردمی شروع به ساخت می کند نکته قابل توجه این است که شما در شهرداری اگر می خواهید سرمایه مردم را جلب کنید و با پول پیش فروش مردم بسازید و نه با پول سرمایه داران خب این اطلاعیه را خودتان بدهید،
چرا بیجهت شریک برای این سرمایه ارزشمند خودتان می تراشید و البته اگر ایشان پول خودش را هم می آورد، شهرداری معبون بود، نتیجه این ساخت و ساز بر اساس گزارش کارشناسی می شود یک مجتمع ۳۳ میلیارد تومانی، یعنی طبق گزارش قیمت های کارشناسی نه قیمت بازار کهم گرانتر است این مجموعه ۳۳ میلیارد تومان ارزش دارد (یعنی به عبارت دیگر سرمایه گذاری شهرداری ۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان و سرمایه مردم پیش خرید کننده و خریداران غرفه ها ۳ میلیارد تومان، سرمایه شفیعی صفر تومان، سود حاصله برای آقای شفیعی ۵/۱۳ میلیارد تومان سود حاصله برای شهرداری هم ۵/۱۳ میلیارد تومان حالا موارد دیگر از قبیل اینکه اینها چقدر رشوه داده اند سند جعلی درست کرده اند پایان کار جعلی به دستور شخص آقای کرباسچی درست کرده اند همه این موارد بجای خودش، چه کسانی رشوه گرفته اند؟ فردی به نام آقای احمدرضا خادمی بازرس ویژه شهرداری آمده تعدادی از این واحدها را به ارزش خیلی زیر قیمت خریده بعد دوباره ۳ ماه بعد به قیمت بسیار بالاتری بدون اینکه هیچ ساخت و سازی شده باشذد فروختده و بعد این پول را ریخته به حساب خودش، بعد این پول را از حساب خودش برداشته و ریخته به حساب کرباسچی، همه اینها به جای خود اصل موضوع را شما ببینید، توی مشارکت چه ظلم و اجحافی به مردم شده که یک سرمایه دار بدون یک ریال سرمایه گذاری می تواند در عرض ۲ سال مالک ۵/۱۳ میلیارد تومان شود و از این پروژه ها، ۱۸ مورد در منطقه ۵ شهرداری تهران است.
ترک مناقصه
مورد دیگر از تخلفات عمده بحث ترک مناقصه در پیمان نامه هاست که تقریباً یک روال جاری در شهرداری بود و بنا بر کارشناسی هایی که ما در این پرونده صورت داده ایم و بررسی های کارشناسی که توسط کارشناسان رسمی داده ایم و بررسی های کارشناسی که ت وسط کارشناسان رسمی وزارت دادگستری بعمل آمده در هر پروژه ۲۰تا ۳۰ و حتی ۴۰ درصد اضافه بر قیمت آزاد روز در این پیمان ها، قراردادها به ضرر شهرداری و به نفع پیمانکار بسته شده حالا یک موقع است برای سرعت کار، ترک مناقصه، می کنیم، صرفه و صلاح کشور را هم در نظر می گیریم، در نتیجه هم اگر کاشناسی بررسی کند می گوید تخلف شده یعنی چرا مناقصه را ترک کردی؟ تخلف کردی؟ ولی او هم چرتکه می اندازد می گوید من با هزینه ای زیر قیمت روز اینجا را تمام کمردهام یا با قیمت عادلانه یا نهایتاً ۵ و ۶ درصد اختلاف دارد و گرانتر شده است این می شود تخلف، منتهی موقعی که ترک مناقصه می شود و این پیمان با قیمت روز مقایسه می شود ۳۰ تا ۴۰ درصد بیشتر از قیمت متعارف روز به پیمانکار پرداخت شده، اینجا را نمی شود گفت تخلف، این جرم است. این پول است که از کیسه ملت به کیسه یک بساز و بفروش وارد شده از این موردها زیاد است خریدهای جنس و اقلامی که خریداری شده همه به این شکل بوده است یک تعداد زیادی شرکت درست شده با مقررات بخش خصوصی و واسطه شده برای خرید همه خویش و قوم های مسئولان تراز اول شهرداری و افرادی بعضاً فاسد، شده اند روسای این شرکت و بعد همه خریدها به واسطه این شرکت ها انجام می شود، همه بالای قیمت روز، و بعضی ها خیلی فاحش و اعترافات تکان دهنده ای در نحوه خرید اینها وجود دارد و اسناد تکان دهنده تر.
کارت های ترافیک
شاخه دیگر از تخلفات بحث ترافیک و کارت های ترافیک است اصلاً فلسفه وجودی طرح کنترل ترافیک در محدوده مرکزی شهر این است که ماشین ها کمتر تردد کنند و هوا آلوده نشود به همین دلیل تعداد کارت ها محدود است و برای نمایندگان مجلس، هیات دولت و مقامات نظامی و انتظامی و امنیتی یکسری کارتهای ویژه پیش بینی کرده اند بعلاوه یکسری هم برای خودروهایی که در محدوده ها کار دارند حسب ضابطه با یک قیمت مشخص و تعداد معین برای دستگاه ها، اما وقتی بررسی کنید می بینید که هر تعداد کارت که خواسته اند خلاف ضابطه چاپ کرده اند بعد چندین برابر قیمت رسمی، بازار سیاه راه انداخته اند و آزاد بوده اند که هر چقدر که می خواهند بفروشند و بدهند حالا اگر انگیزه درآمد برای شهرداری بود شاید می شد طوری این خلاف را توجیه کرد خیر این طور نبوده علاوه بر فروش های بازار سیاه که عملاً طرح ترافیک را بی اثر کرده و در محدوده هم ترافیک ایجاد کرده است، تعداد خیلی زیادی در حدود ۳۰۰-۴۰۰ میلیون تومان کارت و ورقه ترافیک را از دوست و آشنا و رفیق گرفته تا طرف های تجاری شخصی و غیره داده اند البته اینکه می گویم ۴۰۰-۳۰۰ میلیون تومان بر اساس محاسبه قیمت دولتی کارت هاست، حال آنکه کارتی که قیمت دولتی اش پانزده هزار تومان است، در بازار آزاد ۱۷۰ هزار تومان هم خرید و فروش می شود یعنی رقم صحیح ارزش کارت هایی که به نفع خود اختلاس کرده اند در بازار آزاد بیش از ۴-۳ میلیارد تومان است و همه آمار و اسامی آنها هم که داده اند از جمله شخص آقای کرباسچی هست منتهی فرصت هایی می خواهد و امکان ندارد یک نفر بتواند در این جلسه همه اسامی را بخواند پیشنهاد می کنم یک گروه کارشناسی را کمیسیون مشخص کند، برادران بیایند توضیح بدهند با آمار و ارقام و اسناد و این گروه کارشناسی از طرف کمیسیون به مجلس گزارش بدهد.
تخفیفها
مورد دیگر از تخلفات، بحث تخفیف ها در فروش ساخت و سازها و امکاناتی است که شهرداری داشته یا در عوارض و مالیات ها تخفیف های عجیبی به افرادی که هیچ کدام مستحق تخفیف نیستند داده شد حالا یک مسئولی زحمت می کشد یک میلیون تومان ساختمانش تخفیف داده اند و یا احیاناً در موارد محدود و نادر خانواده شهید و جانباز اینها بماند یا کسی زنگ زده نامه نوشته از یک جایی که این آقا مستضعف است نمونه هایی از اینها هست منتهی اگر کل این رقم ها را بگذاری به اندازه ۱۰ درصد سود بادآورده غیر قانونی شفیعی و یا یکی از سرمایه دارانی که در عوارض تخفیف گرفته اند نیست مثلاً آقایی بنام حداد زاده، ایشان خانواده اش طاغوتی و عموی ایشان به خاطر ارتباط با صهیونیسم در اول انقلاب تمام اموالش مصادره می شود ایشان هم در معرض دستگیری قرار می گیرد فرار می کند و می رود خارج از کشور و بعد از سالها بر می گردد از خودش پرسیده شد که چقدر اول انقلاب ثروت داشتی، ادعای خودش است البته همین را هم نمی تواند ثابت کند می گوید ۴۰ میلیون تومان الان چقدر ثروت دارد ۱۰۰ میلیارد تومان حالا ببینید که رفته اند مشروبات الکلی، آلات لهو و لعب، آنتن ماهواره ای، مجلات مستهجن، زن وی اصلاً خارجی است، یک آدم این جوری و با این وضع و حال یک چنین ثروتی چگونه بهم زده؟ یک قلم تخفیف که به ایشان در ساخت و ساز تجاری داده شده ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان بوده است پروژه بهار در خیابان بهار و پروژه دماوند یکی از اینهاست ۸۵ هزار متر مربع تجاری در دماوند و در بهار ۶۰ هزار متر مربع زیر بنا کهم اگر بگوییم از این مجموعه ۱۵۰ هزار متری یک سوم اینها هم تجاری هستند و خیلی دست پایین هم بگیریم بعضی از واحدهای آنها متر ۲-۳ میلیون فروش می رود حالا یک چهارم و یک پنجم قیمت حساب می کنیم بگو ییم ۵۰۰ هزار تومان ۲۵ میلیارد تومان فقط ارزش این دو مجتمع است.
کارخانه آرین فولاد، شرکت توزین، حساب های متعدد خارجی، نمایندگی تویوتا در ایران،خانه چند هزار متری در شمال تهران و امثال این چیزها چنین فردی کرباسچی و عظیمی نیا را به دفترش می برد که عکس و تصاویر هم هست بعد هم با آقای عظیمی نیا و ... نهایتاً یک رشوه داده ۷۰ میلیون تومانی به این دو تا دستبند طلا، به آن، دو تا ساعت، تسبیح طلا به دیگری، که نتیجتاً ۵/۳ میلیارد تومان تخفیف در عوارض گرفته و از این تخفیف ها به این نوع آدم ها زیاد است و این ادعای ما نیست بلکه این محاسباتی است که خود این افراد کرده اند حالا تصور می شود که اینها در زندان اذیت و آزار شده اند نخیر این محاسبات را آنها در سلول های زندان که ماشین حساب بوده میز و صندلی داشته اند حتی بعضی شان تابلو داشته و پرونده ها زیر دست خود این آقایان بوده گروه گروه دسته د سته پرونده ها را می آوردند در سلول یا در اتاق های بازجویی زیر دست اینها میوه و شربت با ماشین حساب ضرب و تقسیم می کردند خودشان اینها را حساب کرده اند این مال او را حسبا کرده و دیگری مال اوئ را برای اینکه مطمئن شویم سه چهار جا دادیم همه اینها را حسبا کردند امضا کرده اند نهایتاً هم هر کس مال خودش را حساب کرده که رقم ها درست باشد و انکار نکند حالا ۱۰۰ میلیون بالا و پایین همه تایید کرده اند و امضا نموده اند و اسنادش موجود است هر کارشناسی هم که بیاید ضرب و تقسیم ها را می کند به این ارقام می رسد و پذیرش این ار قام راه گریز و فرار ندارد.
و یا کمک های زیادی که به آدم های فاسد و ناجوری کرده اند تا روزی که احتیاج دارند در حمایت و تبلیغ، کمک شان کنند مثلاً مجتمعی ساخته اند بنام ارغوان که ۶۰۰ میلیون تومان به یکسری آدم های اخراجی صدا و سیما و به اصطلاح هنرمند و ... تخفیف داده اند برای آدم های ضد نظام، فاسد الاخلاق، محکومین قضایی عوامل طاغوت و وابستگان رژیم سابق و شلاق خورده های نظام اسلامی، چنین تخفیف هایی را داده اند که همه اسنادش هست دستوراتش هم هست، کتبی هم هست نه اینکه احتیاج به بازجویی داشته باشد و بگویند چنین اعترافاتی زیر شکنجه شده و سندیت ندارد بلکه کتباً دستور داده شده که به این آ قا در این مجموعه تخفیف بدهید، این قدر زیر قیمت تماتم شده یا قیمت تمام شده یا این جوری بدهید همه عدد و رقم موجود است ریاضیات است، احساسات نیست.
تغییر کاربری ها
مورد دیگر از تخلفات موضوع تغییر کاربری ها است که اصلاً به مسخره گرفته شده و نظام شهرسازی و برنامه ریزی شهری تهران یک آلت دست و مسخره بیش نبوده است یعنی ما واقعاً یک شهری می خواهیم که با یک قواره و طراحی مشخص شکل بگیرد، طرح جامع داشته باشد که مشخص باشد کجای آن مسکونی است کجا تجاری، کجا فضای سبز است اغلب شهرها این طرح دارند ولی در تهران واقعاً طرح جامع، آلت دست مطامع و نیات آقایان بوده است کاربری زمین ها بنا به سلیقه بوده است زمینی را که کاربری فضای سبز داشته مثل همین مجتمع بوستان را بنا به سلیقه خودشان تغییر داده اند کرده اند تجاری به نفع آقای شفیعی بعد انگشت می گذاشتند روی زمین دیگری که مال مردم است اینجا فضای سبز، یک تابلو می زدند فضای سبز، بنده خدا می آید شهرداری که چرازمینم شد فضای سبز؟ می گویند آقا طرح است حالا هیچ جا مکتوب نبوده همین شفاهی می گفتند طرح است با افت و خیز و التماس یک پولی از اینها می گرفتند برای تغییر کاربری، دوباره همین تابلو را می گذاشتند اخذ وجوه غیر قانونی بجای خود و سو ء استفاده های شخصی هم مزید بر علت حالا چقدر پیمانکارها برای آنها ساخته اند همه در پرونده ها هست چه چیزهایی به آنها داده شد در پرونده هست رشوه هایی که به اینها داده اند هست هر دو طرف اعتراف دارند حتی موضوع مورد ارتشاء در خانه اینها کشف شده طلایی که داده اند و راشی می گوید دادم رشوه گیر هم می گوید گرفتم، همان جنس گرفته شده توسط معاون آقای شهردار هم در خانه اش کشف می شود و صورت جلسه می شود این کجایش می تواند ساختگی باشد که آقایان در جراید مرتباً انکار می کنند و می گویند چیزی نبوده و موضوع سیاسی است.
برداشت های شخصی
برداشت های شخصی از خود بیت المال مستقیم تا دلتان بخواهد انجام گرفته و اصلاً چیزی که در تشکیلات شهرداری مطرح نبوده است، بیت المال بوده شما حساب کنید ۱۰ نفر معاونین شهرداری صبحانه می خوردند ۱۸۰۰۰تومان فاکتورهایش هست هزینه های دفتری اینها سرسام آور است شما ببینید چطور می شود آدم این طوری صبحانه و ناهار بخورد یا میگو را از آن طرف شهر از هتل شهر بیاورند پارک شهر، چون آقا علاقه دارد هر روز میگو بخورد و یا برداشت های دیگر که یک قلم در جلسه تصمیم گرفته اند و یا برداشت های دیگر که یک قلم در جلسه تصمیم گرفته اند که مثلاً امروز به هر کدام از اعضا یک پژو ۴۰۵ (جی ال ایکس) بدهند، سال دیگر کریسیدا، سال دیگر یک چیز دیگر، عیدی با کیسه های مخمل مثل فیلم هایی که دیده ایم فیلم امام علی نشان می داد که معاویه درون کیسه های مخملی سکه طلا گذاشته توی سینی پرت می کند اینها فقط پرت نمی کرده اند کیسه ها را تعارف می کردند و آقایان معاونین و شهردارها کیسه ها را بر می داشتند می آمدند می نشستند با سینی کیسه های مخملی پر از طلا و می دادند به افراد و هر کدام از اینها گفته اند چقدر سکه گرفته اند(۷۰،۸۰،۱۰۰،۹۰)
موحدی ساوجی:
ضمن تشکر از گزارش ها و توضیحاتی که جنابعالی ارائه فرمودید، سقف جلسه ما دو ساعت بوده و البته دیر شروع شده و از آنجایی که بعضی از همکاران سئوالاتی هم ممکن است داشته باشند، اگر صلاح می دانید یک مقداری فشرده شود البته اگر در پایان چنانچه واقعاً برادران و خواهران لازم باشد و مایل باشند باز جلسه دیگری داشته باشند ما حرفی نداریم.
سردار نقدی:
من خیلی فشرده می کنم یک مورد در خیابان مژده (۲۹) دستگاه آپارتمان ساخته شده که این آپارتمان ها بین مدیران شهرداری و بعضی از غیر مدیران که رفقای شهردار تهران بوده اند به یک سوم قیمت واگذار شده است یعنی نزدیک به ۶۰ میلیون تومان ارزش داشته، نزدیک به ۲۰ میلیون تومان به اینها فروخته اند، یعنی قریب به یک میلیارد تومان برای (۲۵) نفر. هر کدام از این آقایان خود صاحب یک دو سه یا چهار منزل در تهران و اصفهان بوده اند و هیچ کدام بدون منزل نبوده اند که حالا مثلاً بگوییم یک مدیر زحمت کشیده ارفاق کنیم از بی سر پناه بودن نجاتش دهیم، یکی از معاونین شهرداری خانه ای را در خیابان ولی عصر از شهردار گرفته با متراژ ۲۸۰ متر که حداقل ۸۰ میلیون می ارزد ایشان خودش می گوید آقای کرباسچی به من گفت این منزل ۸۰ میلیونی به قیمت ۲۰ میلیون مال شما، بنده رفتم در اتاقش گفتم من که ندارم ۲۰ میلیون بدهم، شهردار ۱۷ میلیون تومان چک کشید گفت بیا این راهم بریز، گفتم سه میلیون را چکار کنم آن را هم ندارم شهردار گفت آن سه میلیون را هم قسطی بده یعنی خانه ۸۰ میلیونی به ۳ میلیون قسط به چه کسی؟ به کسی که ۴ دستگاه خانه مسکونی با سند منگوله دار در شهرک غرب دارد یا همین معاون می گوید رفتم اتاق شهردار گفتم پسرم کلاس کنکور دارد، شهرد ار گفت هزینه کلاس ها را من می دهم، چک کشید و ۸۰۰ هزار تومان پول کلاس پسرم را داد بعد که قبول شد رفتم پیش شهردار گفتم آ قای کرباسچی پسرم قبول شد، ایشان سریع چک کشیکد ۴ میلیون تومان از بودجه شهرداری و گفت یک پیکان می خری می گذاری زیر پایش و این هدیه من است.
احمدرضا خادمی کیست؟
حالا دقت کنید ما در شهری زندگی می کنیم که بعضی مردم به خاطر جهیزیه دخترشان کلیه شان را می فروشند این اتفاقاتی است که افتاده است آن وقت آقایی به نام احمدرضا خادمی که ایشان یک دیپلمه است در سال ۶۷ دیپلم می گیرد سال ۷۰ وارد شهرداری می شود به صورت قراردادی، آدم نابغه ای هم نبوده که بگوییم نابغه ای کشف شده معدل دیپلم او ۱۰ بوده ایشان اول تلفنچی می شود بعد یک قرابت سببی با آقای شهردار تهران پیدا می کند بلافاصله یک دفعه از تلفنچی آن هم یک آدم کم سواد بی اطلاع می شود رئیس بازرسی ویژه شهرداری تهران حالا عنایت دارید بازرس باید تخصصش بالاتر از کارکنان باشد اگر بازرس امور مالی است خودش مالی تر باشد بالاخره باید توباند زیر دستان را بپیچاند و از خلاف زیر دستان اطلاعات بدست آورد و گزارش کند آن وقت یک فرد بی سواد که تنها سابقه اش تلفنچی بودن در شهردرای است می شود رئیس بازرسی ویژه شهرداری تهران اما عملاً کارش چه بود؟ کارش واسطه گری برای معاملات غیر قانونی ربوی و رشاء و اختلاس آقای کرباسچی که معاملاتی را انجام دهد و پولی را بگیرد بردارد بیاید بریزد به حساب کرباسچی.
جالب اینجا است که خادمی از یک خانواده فقیر بوده است و شاید پدرش پس از بازنشستگی یک خانه نقلی کوچک دارد حالا بعد از ۲- ۳ سال کار در این سمت، خودش دو خانه و چند ماشسین دارد و دو میلیارد تومان پول در حساب شخصی ایشان وارد و خارج شده است که اغلب آن دخالت در معاملات بوده امثال پروژه بوستان هر جایی که رفته در معاملات مساله داری که به دستور کرباسچی انجام می شده سودی گرفته و آورده که بخشی زیادی از این پول به حساب شخصی آقای شهردار تهران واریز شده و اینها چیزی نیستکه اعتراف کند یا نکند یان حساب است و بانک و کارت بانکی و ورود و خروج پول، خادمی تا پایش در پرونده شهرداری باز می شود یک دفعه درخواست انتقال از شهرداری به وزارت نفت را می آورند که ایشان را منتقل کنید و جالب اینجاست که حکم انتقال وی به وزارت نفت به تاریخ دو روز بعد از خروجش از کشور است پدرش را آوردیم مصاحبه کردیم که موضوع چیست، می گوید پسرم احمدرضا خادمی در دفتر شر کت نفت در لندن در قمست خرید قطعات تاسیات نفتی مشغول است و ماهی ۱۵۰۰ پوند حقوق می گیرد شرکت نفت در این مورد چه جواب می دهد اول شفاهاً پاسخ می دهد کها یشان رفته لندن و شاغل است بعد که پیگیری قضایی می کنند وزارت نفت می گوید نه چون ایشان اصلاً نیامده مراجعه کند ماموریت ایشان کان لم یکن است به هر حال معلوم نیست قضیه چه می باشد حالا خوب است یک نماینده از وزیر نفت سئوال کند بپرسد که این آقا کجاست و کجا رفته؟ اینکه ۲ میلیارد تومان در حساب اوست و پول های زیادی را به حساب شهرداری تهران بالا کشیده است و اساساً مگر آدم قحطی است این همه کارشناس و متخصص بیکارند مسافرکشی می کنند، یک دیپلمه کم سواد استخدام سال ۷۰ با تجربه تلفنچی به شرکت نفت مامور شود آنهم درخواست معاون وزیر برای چه و بعد برود در حساسترین مشاغل پیچیده فنی یعنی خرید خارجی نظیر این آقا.
قلکهای شهرداری!
در شهرداری افراد دیگری هم بودند که اینها در عبارت های فی مابین خودشان آنها را می گفتند قلک یعنی مدیر خودش را آلوده به این چک ها نمی کرده و یک فردی اینچنینی که سر و پایی نداشته و بی هویت باشد به او یک اعتبار شخصی داده میش د و بعد پول هنگفتی در حساب او واریز می شده که از این قلک ها در این پرونده هستند که در حد میلیارد در حسابشان پول آمده و شفاهی مدیرش به او دستور می داد به این آقا چقدر بده به این چ قدر و ... همه دستورات همه شفاهی بوده است.
اگر کسی پیگیر تخلفات شود ظاهر اسناد نشان می دهد که این آقای قلک مدیرپول های بیت المال را صد میلیون صد میلیون در حساب شخصی اش ریخته و بعد برداشته به این و آن و یا حتی به مدیرش داده است ظاهراً این را نشان می دهد ولی وقتی تحقیق می کنی می بینی که این فرد جز یک آلت دست که به جای مدیرش و یا کسانی که مدیر او شفاهاً دستور می دهد بریزد، نبوده است خادمی بعد از قرابت با آقای شهردار این کارها را کرده و الان هم در لندن است و تنها ایشان فراری این پرونده نیست چندین متدهم فراری از پیمانکاران و عناصر شهرداری در لندن و دوبی هستند.
آغاز سیاسی شدن پرونده
متاسفانه علیرغم اینکه ما از اول بسیار مراقبت می کردیم که این پرونده مسیر قضایی خودش را طی کند با مصاحبه ای که آقای شهردار کردند و متاسفانه خبرنگارهای بیگانه را آوردند برای اولین بار بدعت گذاشته شد و این ماجرا با سیاسی کردن و تبلیغاتی روانی کردن و به این طرف و آن طرف کشاندن شروع شد و ما سکوت کردیم و تا به حال هم ادامه داشته است.
بعد ماجراهای دیگری مطرح شد که ما برای پاسخ به این ماجراهامرتب گزارش هایی دادیم به مقامات، به ریاست محترم جمهوری، مجلس، قوه قضائیه، اول گفتند به متهمین ملاقات نمی دهند متدهمین در تنگنا هستند ما گزارش دادیم از ملاقات های متهمین من این نامه را نوشته ام به آقای رازینی و رونوشت به روسای قوا، دفتر مقام معظم رهبری و وزارت اطلاعات و شورای امنیت ملی که در این نامه ها فهرست ملاقات هایی که متهمین با خانواده شان داشته اند را نوشته ایم به طور دقیق و تاریخ نامه هم ۲۵/۸ می باشد یعنی تا زمانی که تنها سه چهار ماه از پرونده گذشته هر کدام ۶ بار چهار بار، سه بار درخانه های خودشان بیتوته کردند و صبح آنها را آوردیم شهرستان رفتند بیتوته کردند آوردیمشا روز تولد حضرت زهرا (س) ما از آن قواره چادری که به پرسنل خودمان در حفاناجا دادیم یکی یکی گل گذاشتیم فرستادیم خانه هایشان یا خودشان برده اند ولادت حضرت امام علی (ع) آقای رازینی تشریف آوردند زندان به هر یک از متهمین یک جلد قرآن و یک بسته پسته به آنها داده اند.
بعضی از متهمین را که می بردند پیش خانواده اش خانواده می آمد دور اینها می چرخید می گفتند خیلی می زنند؟ ناخن کشیدن شلاق زدن آویزان کردن و ... و بعضی روش های شکنجه را که اصلاً نشنیده بودیم و اخیراً برای ما کشف شد که کسی دیگر که خانم او پزشک است زمانی که رفت خانه خودش برای ملاقات خانگی، همسرش گفت که این قدر گفته اند تو را شکنجه کرده اند متهم می گوید گفتم این حرف ها نیست ولی آخر خانم من آرام نشد بلند شدم لباسم را زدم بالا گفتم ببین خبری نیست ولی او گفت حتماً شکنجه گرهای ماهری هستند که این همه می زنند و هیچ اثری از چیزی نیست!
بهر حال نوبت های مکرر اینها در منزل بیتوته کردند همه هست با تاریخ ملاقات، تلفن های مکرری که کرده اند، مثلاً بعضی از آنها گفته اند ما خجالت می کشیم نمی خواهیم برویم ملاقات با خانواده هایمان، منتهی ۱۰ بار زده اند تلفن موبایل آوردیم گفتیم آقا زنگ بزن به خانواده صحبت کن شب عید است.
حالا با این تعاریف اصلاً بنده عرضم این است که اولاً از قوه قضائیه خواسته شود تمام اعترافات را از پرونده بردارید و فقط مدارک کتبی که در پرونده وجود دارد و از شهرداری ها بدست آمده روی همان آنها قضاوت کنید ببینید چه در می آید، اگر بحث این است که با شکنجه اعتراف گرفته شده است و اعتراف ها سند یت ندارد اوراق بانک و پرونده های ملکی و باغ ها و تغییر کاربری ها و پروانه های غیر قانونی و تصویر چک ها و همه اینها که سندیت دارد اینها که با شکنجه درست نمی شود شما بیایید همه اعترافات را از پرونده بردارید، فرض کنید همه غیر قابل استفاده است سندهای بانکی و ملکی و اداری را چه می کنید و بعد واقعاً جای تعجب است که کسی با زور و تحمیل در دادگاه علنی هم اعتراف کند.
شکنجه متهمان!
بحث شکنجه و آزار در دوران بازداشت اصلاً برای ما تازگی ندار د و ما هر متهمی را که می گیریم اغلب آنان که از زندان بیرون می روند چون آدم های وجیهی هستند و بالاخره برای خودشان جایگاهی دارند، فرمانده است، سرهنگ و ... است در خانواده همه افراد می آیند می پرسند چه بوده؟می گوید هیچی نبوده چرا محکوم شدی؟ می خواهد از خودش دفاع کند می گوید مرا زدند و گفتند بنویس من هم نوشتم. این حرفها را ما از قدیم الایام داشته ایم تازگی ندارد که کسی بیاید ادعا کند که من شکنجه شدم الان بروید در زندانی که بازداشتی های حفاظتی ارتش و سپاه و ... هستند همه اینها می گویند من بی گناهم بپرسید پس چرا حکم خوردی؟ می گوید در زندان اذیت کردند ما هم یک چیزهایی نوشتیم، منتهی ببینید چنین افرادی می آیند در دادگاه حرفشان را انکار می کنند و دادگاه به سختی می تواند مجدداً اعتراف رسمی بگیرد.
دردادگاه که دیگر شکنجه نیست کسانی که آمده اند یکی پس از دیگری در دادگاه سخنرانی های غراء کرده اند که نوارهای اینها موجود هست بلبل زبانی کرده اند در افشای تخلفات خودشان و اعتراف به رشوه و اختلاس و فساد خودشان و بعد اینقدر در صحبت های خود از موضوع پرونده خارج و به بیان تخلفات سنگین در شهرداری پرداخته اند که قاضی بیچاره ده بار می گوید آقا وارد بحث خودت بشو، نمی خواهد راجع به این چیزها صحبت کنید، باز هم کشیدند به بحث فساد و .. . در شهرداری آیا شخصی می تواند بر اثر شکنجه چنین انگیزه ای پیدا کند که در دادگاه اینجوری سخنرانی کند؟ اگر کسی را کتک بزنند حاضر است آن طور با شدت در جلوی دوربین خبرنگاران علیه خودش و سازمانش افشاگری کند؟ این مطلبی است که جای تامل دارد و چرا این حرفها باور می شود ما نمی دانیم!
حالا این آریالای نساجیان که از همه زودتر از زندان آمد بیرون و بیشتر از همه باید محکوم بشود چون او مسئول کنترل شهرداری بوده که این همه فساد در آن ایجاد شده و ا و کوتاهی کرده و خیلی از این پرونده ها را از خود حراست بچه ها آوردند که درون آنها نوارهای ارتباطات نامشروع مکرر اینها واقعاً تکان دهنده است اینکه در یک سازمانی مدیرانش در دفتر کارشان فساد کنند و منشی ها وسیله ای برای عیش و عشرت بشوند تکان دهنده است یا مراجعه کننده را برای دادن یک خدماتی تحت فشار قرار دهند و از او کامجویی کنند اینها یک چیزهایی است که بدن هر آدمی را می لرزاند نوارهایش در خود حراست بوده بدون اقدام گذاشته اند آنجا و صرفاً به طرف یک تذکر داده اند که دیگر نکن و یا بعضاً حتی چیزی هم نگفته اند. اینها نتایج پول حرام است پول حرام همین جاها دفع می شود برای فساد و تریاک خرج کار خیر که نمی شود.
حالا برای من بسیار تعجب انگیز است که افراد موجه و با تعهد در این مجلس چنین افرادی را به محیط مقدس مجلس راه دادند و در جمع خودشان شرکت دادند، اینها حرفشان مسموع واقع شده و جمعی خودشان را مشغول کردند و در روزنامه ها اطلاع دادند که شاید احساسات و عواطف ملت به طرفداری از چنین مجرمانی علیه دستگاه قضایی و انتظامی برانگیخته شود و گفتند که گریسته اند واقعاً چه کسی باید برای مردمی که میلیاردها ثروتشان رفته تاسف بخورد و گریه کند و چه کسی باید برای نوامیسی کهم حیثیتشان در دفتر مدیران این دستگاه بر باد رفته گریه کند امروز هم ما با یک توقع و دید آمدیم در این جمع و انتظار داریم که برادران عزیز کمک کنند که این پرونده ما را در مسیر قضایی و درست خودش قرار داده و پیگیری کنیم این مصاحبه ها و اطلاعیه ها و مضوع گیری ها که در مطبوعات می شود واقعاً یک چیز مفید برای پرونده تا به حال نبوده است هر چ قدر که پرونده بتواند تا به حال نبوده است هر چقدر که پرونده بتواند در بستر خودش با سکوت برود جلو و حقایق پرونده روشن شود، حقوق ملت تادیه شود و این دستگاه فاسد اصلاح بشود بهتر است هر قدر این پرونده سیاسی شود راه وصول به ده ها و شاید صدها میلیارد تومان حقوق مردم که ضایع شده بسته تر می شو د استدعای ما این بوده و هست کهم نگذارید این پرونده به درگیری سیاسی بین دوئ گروه کشیده شود و راه عدالت بسته شود.
این عرایض بنده بود و انتظار این است که انشاء الله طوری عمل شود که ما پاسخی برای افراد خودمان در نیروی انت ظامی و حفا ناجا داشته باشیم من حالا بحث جاسوسی این پرونده را نمی شکافم بگذارید در مجرای طبیعی خودش آن شبکه جاسوسی که شناخته شده و سوء استفاده های کلان ارزی در همین پرونده هم دارند در جای خودش مطرح شود. واقعاً این بچه ها الان به یک بن بست های ذهنی می رسند که آیا واقعاً نمی شود در یک حکومت اسلامی حقوق ملت را تایده کردک و این پرونده را جلو برد و به نتیجه رساند؟ چرا باید اینجور باشد؟ ما واقعاً باید جواب داشته باشیم اگر این بچه های اطلاعاتی پرونده و قضات محترم شایعاتی را از جایی شنیده بودند احتمال می دادند که آن شایعات احیاناً دروغا بوده و قبول نمی کردند منتهی چیزی که خودشان دیده اند سند و فیلم هایش را دیده اذند مکتوباتش وجود دارد اینها چیزهایی است که به هر حال باید جوابگوی اینها باشیم من امیدوارم که این جلسه یک فتح بابی باشد برای این پرونده تا ما بتوانیم وظایفی را که در قبال ملت داریم برای تحقق عدالت اجتماعی و اجرای حدود و احکام الهی، به انجام برسانیم از حوصله همه عزیزان که تحمل کردند خیلی متشکرم.(صلوات)
آقای موحدی ساوجی:
وقت گرفته اند خانم هاشمی، غنی زاده و بقیه آقایان که وقت می خواهند یادداشت کنند خواهش می کنم که عنایت کنید.
اظهارات نماینده تهران
فائزه هاشمی:
خدمت شما عرض کنم که چنین فرصتی ایجاد شد که به هر حال مسائل مختلف و نقطه نظرات مختلف در تمامی ابعادش مطرح بشود و فرصت خوبی برای سئوال و جوابها و رفع ابهامات باشد من ابتدا این توضیح را بدهم حساسیتی که حالا من یا سایر دوستانم در مورد پرونده شهرداری داریم بحث اصلاً این نیست که شهردرای تخلف کرده یا نه و رسیدگی به تخلفات شهرداری بشود یا نشود این یک چیز طبیعی هست و در جامعه ما در مورد همه ارگان ها وجود دارد و در مورد شهرداری هم باید وجود داشته باشد که اگر اگر شهرداری تخلف کرده، طبق روشی که برای همه ارگان ها مورد رسیدگی قرار می گیرد با توجه به قوانین و ضوابط خود ما در این مورد هم مورد توجه قرار بگیرد صحبتی که حالا من خودم به شخصه دارم و بر این قضیه اصرار دارم این است که مسیری که پرونده شهرداری مورد بررسی قرار گرفته آن مسیر دارای اشکال است و خودش خلاف قانون است و اگر قرار است تخلفات مورد رسیدگی قرار بگیرد در درجه اول باید تخلفات خود قوه قضائیه و حفاظت اطلاعات و سایر جاها مورد بررسی قرار بگیرد و چون آن هم یکم ارگانی است مانند شهرداری و موضوع رسیدگی به تخلفات صحبت می کنیم در مورد تخلفات صحبت نیست مسلماً اگر آن مورد رسیدگی قرار بگیرد و اثبات بشود ما هم مثل بقیه آن را می پذیریم و فکر نمی کنم اصلاً حساسیتی روی این قضیه وجود داشته باشد.
جناب سردار نقدی در شروع صحبت هایشان فرمودند که آقای رازینی گفته اند که ما افراد مطمئن نداریم و بازداشتگاه مطمئن نداریم و خواهش کردند که سردار نقدی وارد این قضیه بشوند که بتوانند با اطمینان و خارج از فشارها و مسائلی که در جامعه وجود دارد این پرونده را مورد بررسی قرار بدهند به نظر من همین حرف یعنی زیر سئوال بردن قوه قضائیه، اگر قوه قضائیه ما بعد از ۱۹ سال افراد مطمئن ندارد و جایگاه مطمئن ندارد پس ما باید به تمامی قضاوت هایی که در طول این ۱۹ سال شده شک بکنیم و اینکه آیا این قضاوت ها درست بوده؟ افرادی که در جایگاه های مختلف بازداشت می شدند در ست با اینها برخورد می شده ا ست؟ و این خودش به نظر من زیر سئوال بردن قوه قضائیه است و اشاره شد که قضاتی را شهرداری استخدام کرد ه و به آنها رشوه داده جهت تطمیع کردن آنها پول زیادی به آنها داده و موقعی که به آن نتیجه ای که می خواستند برسند، چون این قضات آلوده شدند به نتیجه نرسیدند خوب اینها باید مشخص بشود نامن برده بشود پولی که به اینها داده شده تاریخی که پرداخت شده، میزان پولی که به اینها داده شده حوزه هایی که توی این کار دخیل بوده اند و اینکه ما یک چیزهای کلی را مطرح کنیم بدون هیچ سندی، چون اینها همه جزء اتهامات شهرداری است اینها باید ثابت بشود فکر می کردم که الان جناب سردار اسنادی را می آوردند مدارکی را می آورندو ما به اینجا نشان می دهند که این به این سند و به این اعتبار و با این کار کاشناسی ثابت شده که این تخلف وجود داشته ولی من غیر از صحبت های کلی که مطرح کرده اند هیچ سندی را خودم مشاهده نکرده ام و فکر می کنم شما هم به همین ترتیب.
در مورد اتهاماتی که در مورد آقای قاسمی شهرداری منطقه ۱ گفتند من این را بگویم که آقای قاسمی اصلاً قبل از اینکه مورد دستگیری قرار بگیرد مشکل اخلاقی پیدا کرده البته نه به آن شدتی که ایشان فرمودند که پنج خانم با ایشان رابطه داشته اند چون اینها یک شیاطین و خبائثی هستند که اصلاًٌ خیلی جای حرف دارد ایشان یک مورد اخهلاقی داشتند و گفته بودند به ایشان که استعفا داده شود یعنی حتی آن روزی که دستگیره شده استعفایش در جیبش بوده بنابراین موردی بوده که خود شهرداری می دانسته و قصد برخورد هم با آن داشته مسائلی هم که اینجا مطرح شد اختلاس و روابط نامشروع عمدتاً در کار اکثر اینها بود. آقای یزدی در مصاحبه خودشان که در یکی دو هفته قبل از آن خطبه نماز جمعه ایشان بود رسماً اعلام کردند که متهمین شهرداری اختلاس ندارند مسائل شخصی نبوده و مساله جابجایی در پول های شهرداری بوده این چیزی بوده که رئیس قوه قضائیه اعلام کرد بنابراین من فکر می کنم این قسمت هم ناقض با حرف های جناب سردار نقدی وجود دارد. فرمودند که قضیه را دارند سیاسی می کنند و همین سیاسی کردن قضیه باعث می شود که ما نتوانیم به پرونده برسیم من این توضیح را می خواهم مطرح کنم، ما انتظار داشتیم تخلفات شهرداری هم در مسیر خودش قرا بگیرد و از طریق دادگاه تخلفات اداری و سایر اماکنی که مربوط به این کار می شوند و دادگستری مورد بررسی قرار بگیرد من یک مثال کوچک برای شما می زنم اولین باری که آقای کرباسچی را به دادگاه احضار کرده بودند و از ایشان سئوال شد قاضی دادگاه از ایشان می پرسد توی این قضیه بوستان و فضای سبز منطقه شهرداری (۵) چرا شما به مناقصضه نگذاشتید؟ و آقای کرباسچی می گویند که حتماً منظور شما مزایده است چون ما باید پول بیشتر بگیریم پول که کمتر نباید بگیریم، ایشان می گویند که فرقی نمی کند مناقصه یا مزایده چرا به مزایده نگذاشتید آقای کرباسچی می گویند که اصلاً این مشارکت بوده که مشارکت در قانون مزایده دارد نه مناقصه دست شهرداری و هر ارگانی دیگر باز است که همانگونه که خودش تشخیص می دهد عمل کند ما قانونی نداریم برای مشارکت که مناقصه یا مزایده داشته باشد من می خواهم این نتیجه را از این سئوال بگیرم که حتی قاضی یک دادگاه فرق بین مزایده و مناقصه منظورم لغوی آن نیست اینکه در قانون در کجا باید مورد استفاده قرار بگیرد را نداند و اینکه اصلاً مشارکت چگونه باید انجام شود چطور می خواهد به پرونده رسیدگی کند؟ خوب به همین دلیل است که ما می گ وییم باید در مسیر خودش بیفتد دادگاه تخلفات ادرای تمام قوانین اداری را می داند و می تواند بر اساس آن تصمیم گیری کند و رای بدهد بنابر این قضای که فرق بین مزایده و مناقصه را نمی داند مسلماً رایی می دهد رای درستی نخواهد بود اگر قضیه این قدر حساس بوده که نیاز بوده آقایان هم وارد این قضیه بشوند خوب می توانستند اقلاً مسیر کار را همان دادگاه تخلفات ادرای بگذارند و از طریق حراست، اطلاعات، حفاظت ناجا و سایر ارگان ها وارد بشوند و از پشت این قضیه را جمع و جور کنند و حمایت بکنند بنابراین سپردن کار به حفاظت اطلاعات و دادگستری تهران خودش نشان دهنده این است که قضیه سیاسی است. پس بنا بر این کسی که قضیه را سیاسی کرده
فقط از نظر کار، این طرف کار بوده. وقتی ما همچنین مواردی را مشاهده می کنیم و در طول کار این مسائل پیش می آید، پس طبیعی است که برای ما تداعی بشود که این قضیه، سیاسی دارد برخورد می شود.
اتهامات خیلی زیادی را سردار نقدی مطرح کردند، باغات پروژه های مشارکتی، تراکم ها، .... فضای سبز و سایر اتفاقاتی که توی شهرداری افتاده، خوب اینها اتهامات شهرداری است. خوب اینها نیاز به سند دارد که ثابت بشود. یکی از روش های کار، کارشناسی است، قانون می گوید که کارشناسی هم از ارگان های مربوطه باید در آن حضور داشته باشند، نمی شود یک کارشناس از طرف حفاظت اطلاعات وجود داشته باشد و یک کارشناس از طرف دادگستری و کارشاسی هم از طرف شهرداری. سه تائی با هم بنشینند و موارد و قیمت ها را در بیاوردند. قوانین را بررسی کنند آن موقع نظر بدهند که بر روی این نظر هیچ کس نمی تواند حرف بزند و می بینیم که کارشناس، آقای تنکابنی نامی است که ایشان ساواکی هم هست و خودش ماهیتش مشخص است، وارد کار می شود و به تهایی می خواهد مسائل ر ا کارشناسی کند. خوب این سوال ایجاد می کند . این باعث می شود که فکر کنیم قضیه سیاسی هست. بنابراین ما در مورد روش کار صحبت داریم که اگر این روش کارها مشخص شود دیگر این مسائل ایجاد نمی شود. در مورد پیش فروش در پروژه های مشارکت فرمودند که آقای شفیعی آمده بدون اینکه یک ریال سرمایه گذاری بکند به این سود کلان هم رسیده و از مردم پول گرفته. کجا در قانون نوشته شده که نمی توانیم پیش فروش بکنیم. آیا این خلاف قانون است؟ در همین پروژه مشارکتی شفیعی، شهرداری ۸ میلیاد تومان پول گرفته، ۵ میلیارد تومان قرار است جزء آن املاکی باشدکه بنام شهرداری هست و ما شنیدیم که این رقم ۵/۱۳ میلیارد می گویند که آقای شفیعی نصیبش شده، دروغ است. بنابراین همین است که ما نیاز به سند داریم.
در مورد آقای حدادزاده هم که گفتند اینها سند می خواهد این ها حرف های کلی است که سندش معلوم نباشد نمی شود به آن پرداخت. گفتند جناب سردار بیایند و گزارش بدهند و قرار شد در یک جلسه غیر علنی مجلس، این خیلی خوب است و من فکر می کنم که ما خودمان دنبال این قضیه بودیم که آقای کرباسچی و آقای رازینی بیایند در یک جلسه غیر علنی و این گزارش ها را بدهند که نمایندگان در جریان قرار بگیرند و از زبان خود افراد بشنوند. کرباسچی قبول کردند ولی آقای رازینی قبول نکردند، گفتند من به مجلس نمی آیم، چه دلیلی دارد به مجلس بیایم، رئیس من کسی دیگری است.
پس ما دنبال این قضیه بودیم و ما طالب این هستیم هر چه گفتگو بیشتر باشد بهتر است تا حقایق روشن شود. یک مورد را جناب سردار گفتند که برای من خنده دار بود که مدیران شهرداری با منش هایشان ارتباط اخلاقی داشتند و مفاسد اجتماعی داشته اند و فیلم آن موجود است کدام آم بی عقلی وقتی با منشی اش ارتباط برقرار می کند فیلم می گیرد. اصلاً همچنین چیزی باور کردنی نیست. خوب ما این فیلم ها را ببینیم، ما بعنوان نمایندگان مجلس فکر کنم حق داریم این فیلم ها را ببینیم و اظهار نظر کنیم. یک مورد بود در مورد نامه آقای شوشتری و آقای مروی. آقای شوشتری به عنوان وزیر دادگستری و آقای مروی هم بعنوان نماینده قوه قضائیه. خوب این ها گزارش رسمی دادند به آقای خامی شکنجه را تایید کرده اند. تمکین نداشتن و خلاف های قانونی همه را تایید کرده اند. آقای یزدی و جناب سردار گفتند که نه همچنین جیزهای نیست. بیاند کار کارشناسی بشود و رسیدگی بشود.
*سردار نقدی: این قاضی ای که می گویند فرق بین مزایده و مناقصه را نمی داند، ۱۸ سال است که مسئول رسیدگی به جرائم دولتی است و این قاضی برای امثال آقای کرباسچی و خانم هاشمی نه تنها موارد مزایده و مناقصه، بلکه تمام موارد حقوقی آن را نیز برایشان تدریس می کند.
یک مورد هم در نامه سردار نقدی بوده که شکنجه را رد کرده اند و گفتند که انفرادی هم همه جا رایج است و چیز مهمی نیست که این نامه ای هست که رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح پیرو بیانات مقام معظم رهبری نوشته و رونوشت برای خود ایشان هم رفته که به مسئولین پرونده ها بخشنامه ای شود که حق نداشته باشند بیش از حد لازم و ضرورت زندانی را در انفرادی نگه دارند و به آنان تفهیم شود که زندان انفرادی جزء بدترین شکنجه های روحی و جسمی است و این حرفی هست که مقام معظم رهبری فرمودند و جناب سردار من جمله خودشان را میخوانم زندان انفرادی در تمام جوامع جهان و زندان های ایران وجود دارد وچیز مهمی نیست.
نکته ای که فرمودند اینکه ما اینقدر کار کارشناسی داریم که اصلاً نیاز به اعترافات این ها نیت بیائید اعترافات این ها را برداریم و ببینیم اسناد چه می گویند. حالا من یک سوال می کنم اگر حالا اینقدر همه چیز کامل بوده آیا نیاز بوده که نزدیک ۶ ماه در زندان انفرادی نگاه داشته شوند و خوب از اول دادگاه تشکیل می شد و این ها محاکمه می شدند.
یکی از نمایندگان: به نظر می آید در ارتباط با این پرونده ما نمایندگان اسناد و مدارک را لازم نداریم و ما مرجع قضایی رسیدگی کننده نبودیم. سردار نقدی هم در صحبت خودشان فرمودند که خود مجلس یک هیاتی را تعیین کند و ما همه اسناد و مدارک را به آن ها ارائه خواهیم داد. بنا بر این هیچ مسئله ای در اینجا نیست.
اظهارات نماینده ارومیه
علیرضا غنی زاده: چند تا سوال از سردار البته در رابطه با متهمین – خاطره ای دارم در رابطه با عملیات مرصاد. منافقین که دستگیر شده بودند با توجه به نفوذی که در بیت منتظری داشتند جو سازی هایی کردند که بچه های اطلاعات اینکار را کردند(شکنجه کردند) و بچه های اطلاعات را زیر سوال بردند و جوابیه که امام(ره) دادند و قضیه فیصله پیدا کرده و روحیه ای که بچه های اطلاعاتب پیدا کردند در سرکوبی ضد انقلاب و آن نامه مظلومانه حضرت امام، روحیه ای بود برای سربازان حضرت امام. همین نکته ای که مقام معظم رهبری در خصوص زندان انفرادی فرمودند که خانم هاشمی هم قرائت کردند تا حدی که مورد لزوم است. این حد لزوم تا چه موقعی لازمه یک کشور است؟ همه کشورهای خارجی سلول انفرادی هم دارند، استفاده هم می کنند. بی عقلی است که متهمی که مطالبی را دارد بیندازیم نزد سه چهار نفر.
من به عنوان یک نماینده به قرآن قسم یاد می کنم اگر این مسائلی که جناب نقدی فرمودند در جامعه ما وجود داشته باشد و رسیدگی نشود، بنده استعفاء می دهم و در مطبوعات اسعفای خودم را از نمایندگی اعلام خواهم کرد و همه جا خواهم گفت که چرا یک نماینده در یک مملکت اسلامی استعفاء داد. در این در آمدها که می توانیم ۱۰۰ میلیارد تومان در آمد داشته باشیم، چرا دست دولت را نگیریم. اگر جناحی برخورد می کنند اشتباه می کنند، هر جناحی باشد. واقعاً رسماً این جا ثروت های باد آورده است. این ها را کراشناسانی از این کمیسیون بروند و برادران این مدارک را ببینند و قضاوت کنند. من شنیده ام بعضی از وزراء و مسئولین دست دارند، اصلاً افشاء شود. چرا بچه دهاتی بدبخت بخاطر ۴۰ لیتر گازوئیل در خیمن می افتد و می میرد، خلاف هم می کند، هیچکس نمی آید به کارش برسد، به خانواده اش رسیدگی نمی کند، این همه تخلفات صورت گرفته در این مملکت که اسمش مملکت امام علی ع است. بحث مزایده و مناقصه هم که خانم هاشمی گفت یک بحث لفظی است. در رابطه با مسئولینی که در هر رده ای در پرونده دست دارند مشخص بشود اصلاً یک ذره مملکت ما راز نظر امنیتی آسیب نمی بیند بلکه تقویت می شود برای اینکه مردم مطمئن می شوند. در فلان کشور که اصلاً عقیده ندارند با فردی که شوه گرفته برخورد می شود. این ها را مشخص بفرمایند و فقط نگویند شهرداری فلان منطقه و معاون و منشی و آن و .... ما برداشت داریم که مسئولین بالا دست دارند و ما دنبال مسائل اعتقادی هستیم و اعتقاد خودمان را به هیچ خط و خطوطی نمی فروشیم و وظیفه مجلس سنگین است.
آقای دکتر نورا: اول متاثر می شویم.جناب تیمسار نقدی واقعاً ببینیم هر گروهی که تخلف کرده اعم از شهرداری و قوه قضائیه این را به دید دیگری بررسی کنیم. نیائیم در مسئله ای که دارد پایه های نظام را خدشه دار می کند جبهه بگیریم . شما را به هر چیزی که واقعاً به آن اعتقاد دارید به ایمانتان، به خدایتان، به وجدانتان، چون من از یک منطقه می آیم(سیستان و بلوچستان) که خدا شاهد است یک میلیون تومان پول هم برای ما درد دوا می کند. خدا را گواه می گیرم که مردم ما در فقر زندگی می کنند. وقتی ۳۲ میلیاد تومان برگردانیم خدا می داند ۳۲ میلیاد تومان مشکلات سیستان و بلوچستان را برطرف می کند ایشان میگوید من ۶ ماه مهلت می خواهم ۱۰۰ میلیاد تومان برمی گردانم. خوب دنبال چی هستیم؟ مگر مولا علی ع نمی گوید، اگر پول مردم کابین زن کسی باشد من آ را پس می گیرم، و اما در مورد رسیدگی که اشکال داریم بیائیم رسیدگی را حل کنیم. واقعاً ما از شما(نقدی) می خواهیم که توضیح بدهید. چون آقای مجید انصاری در کمیسیون یک چیزهایی به من گفت که من شروع کردم به گریه کردن. من آدمی نیستم که بخواهم خودم را به این جناح یا آن جناح بفروشم ولی وجداناً وقتی این ها را شنیدم این ها تکان دهنده هست چه از این گروه چه از آن گروه، آقای خادمی یک مشکلاتی دارد پرونده اش گویا است، حسابش هم گویاست که این پول در حسابش در گردش بوده، یک آدم معمولی هم بوده، خوب مثل روز روشن است از شما انتظار داریم که توضیح بدهید. آقای مجید انصاری دو تا مطلب را به من گفتند. یکی اینکه کسی آمده آنجا زدند دندانش شکسته شده بعد آوردن بیرون گفتند ۳۰۰ هزار تومان برای مداوای دندانش گرفتند و چراحی کرده اند. من شنیدم یک آقایی می گوید مرا در تک سلولی نگه داشتند، مدت ها مرا نگذاشتند بخوابم. اگر شما اینکار را کردید ما به شما اعتراض داریم. اگر نکردید، بیایید دفاع کنید از حق این کشور و از آن طرف، این حرف هم نباید موجب شود که آقایان قسر در بروند. خانم هاشمی! اگر شما بیایید جبهه بگیرید در مقابل حفاظت اطلاعات و قوه قضائیه و بعد این آقایان قسر در بروند، این هم خیانت است.
نمی دانم از کمیسیون آموزش و پرورش کسی هست یا نه که اخیراً بازدیدی از سیستان و بلوچستان داشته اند. این ها رفتند توی یک مدرسه، خدا گواه است که نتوانستند توی دستشویی آن بروند، تا زانو آب بود، فاضلاب آن بالا آمده بود، بعد بیائیم ببینیم که حداد زاده که مثالً یک میلیاردر است این را بگذارید که قسر در برود. ضمناً این ها می گویند مدرک داریم، مستند داریم. دروغ که نیست. ۳۲ میلیارد هم که دروغ نیست دلیلی ندارد که دروغ بگوئیم. می خواهیم چی را ثابت بکنیم؟ می خواهیم که بگوئیم چه کسی بد است؟ بحث دیگری هم هست که یکی از شهردارها بچه خوبی بوده، سپاهی بوده، مظلوم بوده، آقای مهیمنی. این را به ما توضیح بدهید که آیا واقعاً این خلاف داشته، قشار سیاسی بوده..... شاید کسی هم بخواهد کار سیاسی بکند که کسی را بیاندازد در زندان.
اظهارات نماینده شیراز
دکتر نجابت: ضمن تشکر از برادر عزیز. در طول تاریخ کسانی مظلوم واقع می شوند که نمی توانند حرفشان را بزنند. علی ع یک نامه ای داردند به استاندار اهواز به پیکی می دهند و می گویند بده به استاندار اهواز که مدیری را برکنار کن. بعد حضرت می فرمایند توی نماز جمعه بیاور شلاقش بزن. خیلی عجیب است ۱۴۰۰ سال پیش می فرمایند توی زندان که این آقا را می بری، بقیه را که هواخوری می آوری، وی را نیاور برای هواخوری، چون ممکن است بیاید بیرون اطلاعات ردو بدل کند.
من از کسانی بودم که دفاع سرسختی از آقای هاشمی رفسنجانی می کردم و می کنم و به من می گفتند تو وکیل الدوله هستی و دور پنجم بدلیل دفاعت در دانشگاه ها در مناطق مختلف از آقای هاشمی رای نمی آوری. چون اعتقاد قلبی من این بود که آقای هاشمی یک رکن رکین انقلاب است که ریالی هم از آقای هاشمی نگرفتم. یعنی معتقد بودم که کار نمایندگی به این چیزها نیست. ولی از اولین کسانی بودم که در زمان آقای هاشمی تحقیق و تفحص شهرداری را امضاء کردم اگر حرفی هم می زنم برای این است که مثل همه روشن بشوم، همینطوری هم نیست خون شهداء ما را ول کند. اول اینکه مقام معظم رهبری مرقوم فرمودند بیش از حد لازم حتماً یک حدی هست در انفرادی که برادرمان می فرمایند.
دوم اینکه من یک گزارش مفصلی رسیده به دستم راجع به آقای ابریشم کار، یعنی همان یکی را که دیدم به حال زار خودم نشستم گریه کردم. آقای کرباسچی مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران داخلی و خارجی کرده و اعلام کردند که مسئولیت همه خلاف ها را به عهده می گیرم. سابقه ایشان را هم در اصفهان داریم. آدم مدیری هستند ولی مدیری هستند که خودشان می برند و می دوزند. ایشان گفتند من مسئول هستم ولی فکر نمی کردند که پرونده باز بشود. اولین کسی هم که با رویتر مصاحبه کرد ایشان بود. وقتی پرونده باز شد در مصاحبه با رویتر گفت که مسئله سیاسی است و اسم رئیس جمهور را برد. حالا من سوالم این است این اعداد و ارقام که هست چرا این ها می خواهند بگویند که خبری نیست. من فکر می کنم صفی نیا که از وزارت اطلاعات ساواکی بودن او در آمده و از سال ۷۴ اعلام کردند به شهرداری که برکنارش کنید، برکنار نکرده اند. وزارت اطلاعات یا اینجا می خواسته سرنخ هایی در بیاورد که تا ۷۶ کتباً نوشته ولی عوض نکرده اند دوم اینکه این کارشناسی که فرمودید حالا هم فوت کرده بعضی ها می گویند مرگش مشکوک بوده، سوم اینکه این افرادی که اسم بردند من خواهش دارم نمایندگان مجلس در این جریان، پول گرفته اند یا نه؟ چپ، راست ، میانه، حزب الله، استانداری و مدیران کل بودند یا نه؟ وزراء بودند یا نه؟ اقلاً این را روشن کنیم.
اظهارات نماینده قوچان
ذاکری: جناب آقای نقدی اگر چهار شبانه روز بی خوابی دادن درست باشد بسیاری از آن اعترافات پوچ و ناصحیح است. این حرف ها را باید صحت و سقم آن را بفهمیم. چقدر دروغ گفتند، چقدر درست گفتند. صفی نیا ۱۳۱ روز در یک سلول انفرادی کوچک بوده که نور نداشته، هواخوری نبوده. مگر آدم چقدر می تواند مقاومت بکند. این چقدرش درست است؟ به اندازه کافی قوه قضائیه، نیروی انتظامی قدرت دارند که رسیدگی به تخلفات شهرداری بکنند باید هم بکنند بعد این طرف قضیه چه کسانی بدنبال تخلفات قوه قضاییه و نیروی انتظامی هستند؟ این شکنجه ها درست هست یا درست نیت؟ سولات این طرف ها را باید جواب داد. درست است که ساعت ۲ نیمه شب زنگ می زنند منزل صفی نیا که صحبت کند ولی تلفن را به صفی نیا نمی دهند؟ اینها راست هست یا دروغ است؟ اگر این ها راست هست اینطور اقرارها اصلاً ارزش دارد؟ آن جا هایی که مدارکی هستند که محکمه پسند است، آن ها ملک عمل است و یک مطلب این که آن چیزی که قرار است در روز قیامت اتفاق بیفتد، باید در دنیا انجام بدهیم؟
اظهارات نماینده جهرم
محمدمهدی شجاعی: من هم تشکر می کنم. من یک کلمه از شهر تهران می گویم وضع شهر تهران تا قبل خیلی عوض شده، چرا آقای هاشمی که رئیس جمهور بود این کارها را نکردید؟ شما که می دانستید این جرم ها در شهرداری تهران هست، توی این شش ماه و یک سال که انجام نشده زمان آقای هاشمی این کارها انجام شده، چرا مطرح نکردید؟ همان زمان هایی که جرم پیدا می کردید، پشت سر آن این پرونده ها را مطرح می کردید، بقیه تنبیه می شدند و کشور به این روز سیاه نمی افتاد. این مسئله را روشن بفرمائید. این را دارند سیاسی می کنند که فرار کنند از زیر بار مجازات. یکی از آقایانی که بازداشت بود از او سوال کردم ۷۰ روز در سلول بود، گفتم که تو شکنجه شدی؟ گفت نه و مشکل من این بود که من گناهی نداشتم و آنجا گیر بودم. گفت خیلی هم تند می شدم با آن ها، چون هیچ کار نکرده بودم. بعد هم دادگاه مرا تبرئه نمود و رفتم. یکی از آقایان دیگر صحبت دارد که شکنجه شده. عرض کردم که روشن باشد که شکنجه بوده یا نبوده، اگر بوده خلاف هست و کسانی که این کار را کرده اند باید مجازات بشوند. اگر نبوده این ها به این مسله دامن می زنند تا لوث کنند این جرم هایی که انجام داده اند. من پنجاه سال دیگر هم احتمال نمی دادم که در کشور این مسائل بوجود بیاید و این طور کثافتکاری ها بشود. خلاف در خیلی جاهاست، منتها خلاف به این گستردگی در مرکز قدرت اسلام؟ این یک مسئله هست که همه باید بایستیم، آن آقایانی که می گویند شکنجه شدیم باید کسانی که شکنجه داده اند مجازات شوند و اگر دروغ است باید دادگاه آن ها را مجدداً بخواهند که همین طوری حرف مفت زدید. شما فرمودید همه اسنادش هست اگر این مدارک موجود است خوب روشن شویم، خواهش دارم که گروه تعیین شود و پیگیری شود که آیا این مسئله واقع شده یا نه و اگر هم نشده کسانی که این حرف ها را زده اند مجازات شوند. این گروهی که این خلاف ها کرده اند اگر ثابت شده و بشود که این همه خلاف کردند باز هم بیایند فحش به نظام بدهند و اتهام بزنند؟
اظهارات نماینده بناب و ملکان
خدادادی: علت دعوت از سردار نقدی این بوده که تشریف بیاورید و خارج از مسائل جناحی و سیاسی مسئله بررسی شود. بعضی ها را مسائل جناحی کور کرده و نمی فهمند که تیشه به ریشه خود می زنند. به خدمت بعضی عزیزان رسیده بودم و گفتم که این دو جناح حاکم در کشور دو چیز را مدعی هست. نیروی انتظامی را متصل می کنند به جماح راست و از طرف دیگر یک عده هم که منتسب به چپ هستند می گویند شکنجه شده اند و... نفر سوم مردم هستند که می گویند که شما راستی ها و چپی ها انقلاب را با شما می شناختیم، هر دوتایتان دروغ می گویید، هم شکنجه گر هستید هم اختلاس گر و آدم های اختلاس گر و شکنجه گر لایق حکومت نیستند. بعضی آگاهانه و بعضی نا آگاهانه می گویند ولی ماها آدم هایی هستیم که اگر موئی از سر این انقلاب کم شود، پوست از سر ما می کنند. دو پیشنهاد هم دارم. بنده معتقدم آقای نقدی در جلسه غیر علنی بیایند این مطالب را بگویند و ضبط هم بشود و با نظارت کمیسیون یک هیات کراشناسی انتخاب شود و گزارشی تهیه کنند و به مجلس ارائه کنند و به رسانه ها هم بگویید. ما باید دستگاه های دولت را قبول کنیم، اگر هم قبول نمی کنیم حرف نزنیم. ما حکومت خودمان رابایستی قبول کنیم، باید کار کارشناسی وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و نیروی انتظامی را قبول کنیم. حالا اگر شکی هست گروه کارشناسی بیاید خارج از مسائل جناحی بررسی کند.
چیزی که در تشکیلات شهرداری مطرح نبوده است بیت المال بوده. مثلاً ده نفر معاونین شهرداری صبحانه می خوردند هجده هزار تومان. میگو را از آن طرف شهر می آوردند پارک شهر، چون آقا علاقه داشته هر روز میگون بخورد و یا آنکه در یک جلسه تصمیم گرفته اند که مثلاً امروز به هر کدام از اعضاء یک پژو ۴۰۵ بدهند و...
پاسخ سردار نقدی به سوال های نمایندگان
سردار نقدی: سوالات زیادی مطرح شد که در حد وسع جلسه به آن ها پاسخ می گویم. طبیعی است که مرجع قضایی باید ضابط خودش را تعیین کند نه اینکه ضابط تعیین کند که من این پرونده را رسیدگی می کنم یا نمی کنم. این پرونده از طریق دادگستری به نیروی انتظامی محول شد یا نشد و چرا در زمان دولت بعدی رسیدگی شد، باید از مرجع قضایی بپرسید و نه از ما. البته من حدس می زنم که دیدند که این پرونده ای هست که خیلی حمایت ها از آن خواهد شد، هر وقت هم وارد شده اند قشارهایی آن را متوقف کرده، خواستند از فراق بین دو دولت استفاده کنند و در زمانی که نه این دولت هست و نه آن دولت، رسیدگی شود که اگر قرار است حمایت های محکمی از آن بشود بتوانند با حامیان متخلفان دست و پنچه نرم کنند.
البته این فقط یک تحلیل شخصی است و اطلاعی ندارم.در شروع جلسه هم گفتم که زنگی زدند فرمانده نیرو ما را به دفترش خواست. آقای رازینی آمدند و اینطوری شروع شد و ایشان هم پرونده را ارجاع دادند به نیروی انتظامی و اطلاعات هم شروع کرد، تا مدت ۱۵ روز هم آن ها ادامه دادند و به جاهایی رسیدند که مسائل خراسان و اجلاس کنفرانس اسلامی در تهران بر دوش آن ها بود، اجازه ادامه پرونده به این گستردگی را به اینها نمی داد. همانطوری که بسیاری از پرونده های بزرگ در نیروی انتظامی به کمک حفاظت اطلاعات حل می شود.، در اینجا هم کمک خواستند، لذا هیچگونه ابهام قانونی در رابطه با مراحل کار وجود ندارد. ما هم جزئی از نیروی انتظامی هستیم و حق داریم که کمکشان کنیم کا اینکه تا حالا کمک کردیم. پس اینکه گفته می شود. ورود حفاظت خلاف بوده محلی از اعراب ندارد.
در مورد سند که این خانم(فائزه هاشمی) گفتند ما هیچ سندی در جلسه ندیدیم که به ما ارائه شود، به برادران عزیز گفتیم که سند وجود دارد ولی خیلی زیادتر از اینست که بخواهم در جلسه ارائه دهم و برادرانی را کمیسیون داخله تعیین کنند و برای تحقیق و تفحصص بیایند، همه اسناد را به ایشان نشان دهیم و اصلاً مبا قضیه و شروع پرونده اینجا بوده یعنی هیات کمیسیون داخله و بایگانی شما پر است از سند و بوید ببینید ترفندی که شهرداری در هنگام تحقیق و تفحص مجلس در قبل به کار بسته است، گفته بودند اسناد را با کامیون بفرستید که سرشان شلوغ شود و نتوانند بررسی کنند و ما هم اگر خدای نا کرده بخواهیم اینطور برخورد کنیم باید برای شما با وانت بار پرونده ها را بیاوریم.
خواهران ما مطالبی را فرمودند که ناشی می شود از کم اطلاعای ایشان از مسائل حقوقی و قضایی. گفتند دادگاه تخلفات اداری، جرم را باید رسیدگی کند. حال آنکه این در شان آن نیست که رسیدگی کند، اولاً: ما چیزی به عنوان دادگاه اداری نداریم بلکه هیات های رسیدگی به تخلفات است. ثانیاً : شان این هیات ها رسیدگی به تخلف است و نه به جرم، وقتی موضوع از حد تخلف از مقررات اداری خارج شد و جنبه جرم گرفت، آنجا دادگاه گیفری باید رسیدگی کند هیات های تخلفات اداری فقط در حد برخورد با تخلف اداری مثل غیبت و ... است و هیچ اختیاری در خصوص جرائم ندارد. البته کسی که جرم کرده را می تواند حکم کمند که از سازمان برود بیرون ولی نه اینکه حقوق تضییع شده را بگیرد، پس بدهد و زندان کند. آنجا تخلف را بیاد رسیدگی کند. این قاضی که می گویند فرق مزایده و مناقصه را نمی داند و پرونده را رسیدگی کرده، ۱۸ سال است که مسئول جرائم دولتی است و نه تنها مزایده و منقصه را بلکه کلاس خواهد گذاشت برای آقای کرباسپس و امثال خانم هاشمی و منقصه و مزایده و عمق تمام مواد حقوقی آن نیز برایشان تدریس می کند. اینطور که نمی شود قاضی با تجربه را که ده ها دادگاه برای مدیران متخلف داشته، با یک کلمه زیر سوال برد. یک متهمی که از دادگاه بیرون می آید هر حرفی که زد که نمی شود به آن اعتنا کرد. ممکن است خیلی حرف ها بزند باید از آن قاضی هم پرسید، آیا چنین حرفی رد و بدل شده یا خیر؟ برای ساخت و ساز یک مجموعه حتی اگر می خواهند به مشارکت بگذارند باز هم باید به مناقصه بگذارند یعنی بیایند و بگویند ما می خواهیم این ساختمان را بسازیم چه کسی می آید درصد کمتری بستاند.
اینطور که می گویند در مشارکت، قانون نداریم و هر طور خودمان خواستیم عمل می کنیم، اینطور نیست. همینطوری می گفته اند پنجاه پنجاه. خود شما فرمودید شهرداری توی این قضیه ۵/۸ میلیارد گرفته و ۵ میلیارد هم قرار است بگیرد و بعد گفتید که دروغ است به آقای شفیعی ۵/۱۳ میلیارد می رسد، در صورتی که همین ۵/۸ میلیارد و ۵ میلیارد می شود ۵/۱۳ میلیارد که عبارت است از ۵۰% حق شهرداری که ۵۰% هم به آقای شفیعی رسیده است، یعنی معادل همین رقم، و حرف شما دلیلی بر صحت گزارش ماست. بعلاوه گفتید اینکه پول نیاورده آقای شفیعی و با پول مردم ساخته است، جرم نیست اگر کل آن ها را با پول چیب خودش هم می ساخت ۳ میلیارد هزینه می برد. چطور با سه میلیراد هزینه در دو سال ۱۳ میلیارد سود خالص برده. چنین سودی از یک معامله ترک مناقصه شده هم جرم نیست؟
فرمودند که آقای یزدی مصاحبه کرده اند که اختلاس نیست، مصاحبه یا یک سخنرانی حچت قاونی نیست، در مصاحبه و سخنرانی ممکن است بخاطر جلوگیری از تشنج سیاسی و یا حتی جلوگیری از سکپاشی های خارجی، حرفی زده شود. ملاک سخنرانی نیست، حکم قاضی است. قاضی حکم داده در مورد اختلاس و حیف و میل بیت المال به مبلغ ۳۲ میلیارد و قطعی شده. اینکه فرمودند فیلم ارتباطهای نا مشروع را داریم من نگفتم فیلم از صحنه فساد داریم، متاسفانه خانم فائزه هاشمی یک جمله از اول صحبت را ناققص می کنند و یک جمله ناقص هم از آخر بحث بهم می چسبانند، موضوع جدیدی در ست می شود. من بعد آن موضوع جدید را ایشان نقد می کنند. اگر درست گوش کنند اینطور نمی شود. فیلم که گفتم فیلم دادگاه است. وقتی که متهم بلدند می شود و از تمام توانایی سخنوری خودش استفاده می کند برای محکومیت خودش و شهرداری و تخلفات و این ها با لطایف و ظرایف تخلفات و مفاسد خودشان و شهرداری را برای مردم و خبرنگاران زیاد حاضر در دادگاه می شکافند آیا می شود این افراد با شکنجه به این نقطه برسند؟ این جیزی است که خیلی روشن است.
اگر کسی را شکنجه کنند وقتی آمد در دادگاه جرم را انکار می کند، می گوید توسط بازجو شکنجه شده ام آن وقت قاضی مجبور است دوباره بازجویی کند و ثبت کند بعنوان صورتجلسه دادگاه که ثابت شود بدون شکنجه هم این آقا مجرم است. حال آن که در نزدیک بیست و پنج جلسه دادگاه علنی و غیر علنی حتی یک نفر حرفی را که در بازجویی زده است نقض نکرد و ادعا نکرد که این ها زیر شکنجه بوده است حالا چطور بعد از اتام دادگاه ها این حرف ها درست می شود؟ این هم مسئله ای است بحث شکنجه گه آقا چند نفر سیلی زده شده اند و چند مدت در انفراری نگه دشته شده اند، این حرف هایی که آقایان می زنند، یا نمی دانند رقم ۲۰۰ تا یعنی چه و یا نمی دانند شلاق یعنی چه. ۲۰۰ شلاق اگر کسی پایش بخورد مثل شهید رجایی که ۴ سال بعد رفت در سازمان ملل پایش را نشان داد، رد دارد، اثر می گذارد.
آقایی که دو روز بعد از آزادی از زندان ادعا می کند دویست ضربه شلاق خورده و کف پایش از کف دست من و شما نرم تر و ظریف تر است آیا این ادعا قابل اعتناست؟ در مورد ادعای دندان شکسته شده این آقا اولاً یک نفر ساواکی بوده که علیه دانشجویان و استادان مذهبی قبل از انقلاب به ساواک گزارش می داده و در ازای آن حقوق می گرفته و حتی در دوران دانشگاه مسئول جمع آوری اخبار از دانشجویان مذهبی بوده و علیه آن ها گزارش داده و گزارش های او هم هست و وزارت اطلاعات هم رسماً به شهردار تهران نوشته که او را پاکسازی کنید و شهردار تهران که این آقا رفیقش بوده از اصفهان با خود آورده بود. حاضر نمی شود پاکسازی کند. این موضوع دندان هم ادعای خیلی عجیبی است. اگر یک آدم اطلاعتی بزند دندان کسی را هم بشکند یواشکی می برد پیش یک دندانپزشک که فامیل خودش(اطلاعاتی) باشد و یا به درمانگاه و بیمارستان اطلاعاتی می برد و بعد هم پولی نمی گیرد که اثر باقی بگذارد، خودش پول را می دهد و از همه مخفی می کند. جریان به این صورت بوده که این آقا یک روکش دندان داشته و روکش دندان او در موقع صحبت کردن می افتاده. یکباره از داخل سلول زندانبان را صدا می زند و می گوید روکش دندان من افتاده و شکسته است. خدا می داند خودش می شکند که این ماجرا را درست کند یا نه بطور طبیعی شکسته بود. خلاصه می گوید من یک پزشکی دارم که آشناست و کار دندان را او می کند، بعد می برند پیش پزشک آشنای خود متهم که دوباره روکش کند. بعد می گویند پول را باید خودش بدهد و زنگ می زند از خانواده اش پول می گیرد و می پردازند و علت پول گرفتن هم این است که طبق مقررات بازداشتگاه اگر متهم دچار عوارض بیمار معمولی شد ما در بیمارستان انتظامی معالجه می کنیم ولی اگر چیزهایی مثل عینک و روکش دندان بخواهد حق هزینه نداریم.
*سردار نقدی: این آقایی که دو روز پس از آزادی از زندان ادعا می کند که دویست ضرقه شلاق خورده، یا رقم ۲۰۰ را نمی داند و یا نمی داند شلاق یعنی چه؟ آیا ادعای این آقایی که کف پایش از کف دست من و شما نرم تر و ظریف تر است، قابل قبول است؟
ثانیاً حرف یک آدمی که ساواکی بوده است و علاوه بر فساد مالی، فساد اخلاقی با شکایت یک خانواده ای که در حال پاشیدن شدن بوده، یک خانم شوهردار در اتاق کارش خودش مورد تعرض قرار می گیرد که خانواده اش از ایشان شکایت دارد. یک همچنین آدمی حرفش حجیت دارد و معتبر است، برای او گریه می شود اما بچه هایی که توی جبهه های جنگ بودند، در کردستان، حتی در بوسنی و هرزه گوین در صف اول بودند و از همه جا یک زخمی بر تن دارند این ها حرفشان حجت نیست؟ این سوال را یک نفر جواب دهد که وقتی بحث ضرب و شتم عنوان می شود چرا این ها نمی روند به قاضی شکایت کنند و به مجلس شکایت می کنند؟ آیا غیر از اینست که می خواهند جنجال سیاسی بپا کنند. حمایتی که از این متهمین شده تا به حال سابقه ندارد از هیچ متهمی در جمهوری اسلامی بشود. یکی از نمونه هایی که هیچ سابقه ای ندارد، اینکه شخص وزیر دادگستری و رییس محکمه انتظامی قضات بعنوان نمایندگان شخص رییس جمهور بطور غیر مترقبه بازداشتگاه را بازدید کردند و با متهمین صحبت کردند و هیچکس هم نبود که مانع حرف زدن متهمین شود. نه اعتراض کردند و نه جمله ای از شکنجه و حتی ضرب و شتم شخصی. فقط گفتند که هواخوری کم است. آقای وزیر آمده در بازداشتگاه ها و این ها را دیده و بعد هم اعترافاتی را در دادگاه ها کرده اند با سخنوری با شعرخوانی، شعرخواندن در ابراز ندامت و مدمت خود. چطوری می شود آیا با شکنجه متهم متنفر می شود یا به شعر خوانی در تمجید از قاضی و بازجو بر می آید و خود را محکوم می کند؟
*دکتر نورا: وقتی آقای نقدی ۳۲ میلیارد تومان از اموال مردم را به بیت الامال برگردانده و می گوید اگر ۶ ماه دیگر فرصت بدهید ۱۰۰ میلیارد تومان دیگر بر می گردانم، خوب دنبال چی هستیم؟ مگر مولا علی ع نمی فرمود اگر پول مردم به کابین زنی رفته باشد من آن را پس می گیرم.
این مسئله بازدید غیر مترقبه از بازداشتگاه آن ها را قانع نکرد بعد از اعترافی که یکی از متهمین داشت دفعتاً وزیر محترم دادگستری به همراه شخص رییس کل پزشکی قانونی وارد دادگستری شدند و بدون اطلاعا قلی بایکی از متهمین که این اعترافات را کرده بود در یک اتاق در بسته ملاقات کردند و به او گفتند اگر یک سیلی به شما زده اند بگویید که من همین الآن از پیش شما می خواهم به رییس جمهور گزارش بدهم و متهم می گوید نه هیچ شکنجه ای در کار نبوده، آنچه در دادگاه گفته ام اعتقاد خودم بوده است تا اینکه متهم را علیرغم میلش معاینه می کنند و هیچ چیزی نمی یابند که حاکی از شکنجه و ضرب و شتم باشد. همین متهم به چشم خودش می بیند که اینطور از ناحیه مقامات در حمایت است و پشتیبانی می شود در حدی که وزیر دادگستری و رییس کل پزشکی قانونی غیر مترقه به دیدار او می آیند و او را علیرغم میلش به اکراه معاینه می کنند باز هم در دادگاه بعدی افشاگری می کند و به همه چیز اعتراف می کند آیا این روحیات در متهم می تواند از شکنجه تحصیل شود؟
آیا این مثل همان آمپولی نیست که کمونیست ها وقتی کیانوری و طری به حرف آمدند می گفتند اطلاعات جمهوری اسلامی آمپولی ویژه ای دارد که می زند و افراد اعترافات الکی می کنند؟ نتیجه همه این بررسی ها اینست که دویست ضربه شلاق و دندان شکستن و امثال این ها دروغ است چون بالاخره آثارش باید بماند. باقی می ماند ادعایی که تنها سه نفر از ۹۶ متهم پرونده کرده اند و آن اینکه سیلی زده اند یا فح داده اند به آن ها. خوب در بررسی این ادعا حالا حرف چه کسی می تواند حجت قرار بگیرد؟ حرف کسی که آن همه مفاسد را خودش اعتراف کرده یا حرف کسی که آن سابقه ایمانی و جهادی و تقوا را دارد و چرا این ها در دادگاه مطرح نمی شود و در مجلس شورای اسلامی می آیند حرف می زنند؟
گیریم که اداعای ایشان را بپذیریم و چک زده شده و فحش داده شده است. ضرب المثلی هست که دو نفر در محراب معبدی کار زشتی می کردند یکنفر می گذشت جلو آمد و گفت ای تف، در معبد و این کارها. آن دو نفر، دستش را گرفتند و بردند پیش قاضی گفتند این آقا تف انداخته داخل محراب، گفتند پس شلاقش بزنید. آن فرد گفت بابا تف انداختن من به خاطر کار زشت این فرد بوده نه تف به محراب. حالال آقایان آن فاسد ها را رها کرده اندمی گویند چرا شما تف کرده اید به محراب. این خنده دار نیست عده ای بیایند ه ها میلیاد تومان ثروت مردم را که غرات شده کشف کنند و ده ها میلیارد دیگر را در دست رسیدگی داشته باشند آن وقت آقایان بیایند گیر بدهند که مثلاً چرا از ۹۶ مورد دستگیری ۳ تایش در شب بوده است، خلاف قانون است و یا چرا چنین متهمین فاسد الاخلاق و غارتگر بیت المال چند روزی در انفرادی مانده اند و یا چرا بازجو به سر آن ها داد کشیده است و بعد این چنین ادعاهایی را در حد شکنجه که مفهوم خودشان استفاده کنند برای بزرگنمایی این قضیه. در اینکارها چه منظوری بجز ترساندن متصدیان پرونده از عاقبت خودشان و دست برداشتن از پیگیری جدی می تواند دنبال شود؟ و حالا ما برای اینکه موضوع را پایان بدهیم گفتیم یکی از بازجوها بیاید همه این ها را بپذیرد(شکنجه هایی که مدعی هستند انجام شده) نهایتش دو سال زندان و انفصال از خدمات دولتی است و السلام، حالا اقایان و خانم هایی که می گویند باید آن طرف قضیه هم رسیدگی شود یک نفر را بیاورند حاضر شود این چند صد میلیارد را به مردم بدهد.
*در شهرداری افراد دیگری بودند که فی ما بین خودشان به آن ها قلک می گفتند. یعنی مدیر خودش را آلوده به این چک ها نمی کرد و به فردی که سر و پایی نداشت و بی هویت بود، اعتبار شخصی داده می شد و بعد پول هنگفتی در حساب او واریز می شد و با دستور آقای مدیر خرج می شد.
یازده هزار ساعت بازجویی وتحقیق
از نزدیک به صد نفر متهم ۱۱۰۰۰ ساعت بازجویی شده، ممکن است یکبار هم سر متهم دادی زدند یا بحث انفرادی مطرح می شود، توی این کشور حداقل چند هزار سلول انفرادی وجود دارد. در تمام شهرستانهای کشور وجود دارد. اگر کشوری هست که نداشته باشد بگوئید کجاست؟ اگر قانونی وجود دارد که نباید متهم بگذارند در سلول انفرادی، این را قانون کنید و تصویب کنید و ابلاغ کنید. اگر فرمانی هست که به ما ابلاغ نشده، ابلاغ کنید. اینکه استناد می کنند به فرمان مقام معظم رهبری، معظم له فرموده اند بیش از اندازه نباشد نه اینکه اصلاً انفرادی نباشد. بعد هم قاضی دارد، قاضی تشخیص می دهد که احتمال تبانی و امحاء سند وجود دارد، این باید در بازداشت بماند. هفته اول که اطلاعات ناجا عده ای را دستگیر کرد رفتند پلمپ اتاق ها را شکستند و بسیاری از سند ها را بردند. خب این بهترین دلیل بر بیم امحاء آثار جرم است.
بحث دیگری که مطرح شده بحث کراشناسان است. خانم فکر می کنند که وقتی ما می گوییم کارشناسی شده، کارشناسان انتظامی بررسی کرده اند. این هم دلیل دیگری بر بی اطلاعای شما از مسائل قانونی و حقوقی است. کارشناسان رسمی در دادگستری افراد معتبری هستند که طبق ضوابط خاصی انتخاب و تایید می شوند، قاضی وقتی در پرونده ای نیاز به کارشناس دارد از فهرست کارشناسان رسمی که خبره ترین افراد در فن خود هستند، چند تا را انتخاب می کند و این ها حرفضان حجت دارد. اگر اعتراض به کراشناسی هم توسط متهم بشود در حکم اولیه و یا در دادگاه تجدید نظر کار ر ا به گروه دیگری متشکل از کارشناسان رسمی دیگر جهت کرشناسی می سپارند. کارشناسان رسمی حقوقی رفته اند بررسی کرده اند و نه کارشناسان انتظامی.
بحث اینکه برادرمان گتند روشن کنید که چه کسی از مسئلان و نمایندگان از شهرداری پول گرفته یا از تخلفات آن ها سود برده، ما از روز اول آن چیری که راجع به افرادی بوده که می توانسته جنبه سیاسی پیدا کند حقاً همه را گرفتیم گذاشتیم کنار، در اولویت های بعدی برای اینکه بتوانیم از این سرمایه داران زالو صفت حق این ملت را بگیریم. چرا که اگر مسئول دیگری هم سود برده در مقابل رقم های عظیمی که سرمایه داران غرب زده زالو صفت سود برده اند نبوده است.
لذا همه این اسناد را که می تواند علیه آن مسئول جو سازی پیدا کنند همه را حبس کرده ایم در یک کنار تا اول حساب سرمایه دارها را برسیم و رقم های درشت را وصول کنیم. اگر ما اهل سیاسی کاری و ضربه زدن به این جناح و ان جماح بودیم که استفاده میکردیم. ارقام بسیار درشتی را یک سری از ثروتمندان زالو صفت برده اند، ما می خواستیم در اولویت قرار بدهیم، این حقوق تأدیه شود. بازکردن این میدان و مطرح کردن پرونده مسئولان که در قضیه چیزی را بردند، موجب می شد از همان ابتدا جبهه گیری شود که نتوانیم همین حد هم پیشرفت کنیم و حقوق مردم را بگیریم. همین الان که اعلام نکرده ایم ببینید چقد موضوع را سیاسی کرده اند. این ها هست ما اسنادش را نابود نکرده ایم. در نوبت خودش مطرح می شود و شاید این کسانی که خیلی سرو صدا می کنند از رو شدن پرونده خودشان می ترسند و وحشت دارند و می خواهند متوقف شود که به خودشان نرسد، از خودشان می ترسند. اما در مورد استعفای شهردار منطقه یک که خانم هاشمی مطرح کرد که توسط خود شهرداری به فساد وی پی برده اند و معزول بوده و استعفایش در جیبش بوده است که دستگیر شده باید بگویم ایشان نه تنها معزول نبوده و استعفاء هم نداده بود بلکه حتی تا سه ماه بعد از دستگیری هم امضاهایش هست و این ها سندش هست که سه ماه که در زندان بوده همه نامه های شهرداری منطقه یک با امضایی از طرف وی با نامه ایشان ارسال شده و تنها وقتی در دادگاه علنی آن افشاگری ها را کرد، عزلش کردند نه به خاطر فسادش بلکه بخاطر افشاگری اش.
اظهارات نماینده گرگان
قنهاری: دو اتهام مطرح است یکی فساد مالی و یک شایعه شکنجه که هر دو بنیاد نظام را متزلزل می کند و ما به حکم قسمی که خوردیم در این مجلس وظیفه شرعی داریم، می خواهیم روشن بشویم. عرض من این است که یک گزارش را آقای مروی و آقای شوشتری به رییس جمهور نوشته اند و بعد از بند ۷ به بعد مورد تخلف را آقای مروی و شوشتری نوشتند و در یکی از بندها اشاره شده که اکثر اقرارهایی که از متهمین گرفته شد با آزار بدنی و شکنجه و بی خوابی بوده. البته چون در دادگاه این اعترافات را تائید کرده اند از لحاظ قضایی نافذ است و پرونده به جای خودش بررسی شود ولی شمار شایعه شکنجه را روشن کنید. فساد مالی هر کس کرده مجازات شود و هرکس شکنجه کرده هم مجازات شود.
انوا شکنجه ها را نوشته اند، بی خوابی، بستن دست، جوجه کباب، شلاق، زدن با دسته بیل، خیلی از این ها ثابت شدنی نیست، باید قطعاً مدارک باشد. متهمین ادعایی که داشتند سر و صدای زیاد شکستن دندان و گرفتن هزینه دندان که همه را متاثر کرد، هیچکدام از بچه های نظام از شکنجه کردن لذت نمی برند و صرفاً حکم قانون و حکم شرعی را می خواهند اجرا کنند و من می خواهم به اتاق مسئله شکستن دندان را پیگیری کنیم که با روشن شدن آن بسیاری از اتهامات بعدی هم روشن خواهد شد و یک موضوع دیگر اینکه به متهمین گفته اند اگر بیرون حرف بزنید شما را با ماشین زیر میگیریم و اما بحث دیگر اینکه اگر آقایان به زندان شهرهای خود مراجعه کنند برای جریمه های ۵۰ هزار تومان تا ۲۰۰ هزار تومان در صد بالایی در زندان هستند واقعاً اگر این تخلفات میلیاردی هست باید پیگیری شود ولی اگر این شکنجه ها بوده هم باید رسیدگی شود.
سرداری نقدی: شمار دیر آمدید با وجود اینکه مسئله دندان را جواب دادم دوباره مطرح کردید. در خصوص کل قضیه ما در برج ۸ نامه ای را به محضر روسای قوا نوشتیم و در پی اولین اظهارات این چنینی که در مورد شکنجه صورت گرفت در آن نامه به همه سران قوا صریحاً نوشته ایم که این ادعاها دروغ است. دلیل آن هم فهرست دقیق ملاقات ها و بیتوته ها در منزل و دلیل دیگر هم اینکه در هر ساعتی از شبانه روز که دوست دارید غیر مترقبه بیائید، بطور ناگهانی از بازداشتگاه این افراد بازدید کنید. غذایشان، محل نگهداری، نحوه رفتار را در بازجویی ها کنترل کنید، اگر کوچکترین اشکالی در کار ما هست جلوگیری کنید. خب اگر این ادعاها راست بود چرا همان موقع کسی نیامد و الان که پرونده به جای باریک رسیده جنجال می کنند؟و آن نامه ای هم که از سوی آقایان شوشتری و مروی، فقط شنیدیم که نامه ای زدند و چیز توی آن در تایید این مسائل نوشته ولی نمی دانستیم چه چیزی نوشته است و رونوشتی بما ندادند و الان متن آن را برای اولین بار از دست نمایندگان گرفتم و خواندم. دو اتهام زده شده به ضابط. یکی اینکه متهمین ۵۰ روز هواخوری نرفته اند که این خلاف است و دلیلش هم همین که این ها را فرستاده ایم که شب در منزل بیتوته کنند و ملاقات هم داشته اند. ملاقات متهمین و شاهد ملاقات هم خودشان و خانواده هایشان. چطور ممکن است کسی را به منزل بفرستند ولی هواخوری نفرستند.
دوم اینکه اظهرات متهمینی که در بازداشتگاه کردند هیچکدام اینها نبود با وجود اینکه متهمین تشویق می شدند توسط آقایان علیه ضابط حرف بزنند و شکایت کنند تا پایان مراحل دادگاه هیچکدام از این حرف ها نبود. وقتی دیدند حکم خورده اند و مسئله جدی است و پس از اعتراض به حکم اولیه با وثیقه آمدند بیرون، آنجا رفته اند و صحبت هایی را کرده اند و این حرف ها درست شده است. قبل از آن خلوت کردن با متهم در دادگستری توسط آقای وزیر بوده است. بازدید در بازداشتگاه ها در سلول های آن ها هم توسط نمایندگان رئیس جمهور بوده، ایستادند در را باز کردند و این ها را مشاهده کرده اند. تنها اظهاری که آن موقع متهمان به عنوان شکایت کرده اند گفته اند که هواخوری ما کم است آنهم نه اینکه ۵۰ روز هواخوری نرفته ایم بلکه کمبود هواخوری را مطرح کرده اند و بعد همان جا وزیر دادگستری به ما گفتند که هواخوری این ها کم است، گفتم که بیشتر می کنیم و از فردایش هم دو برابر کردند هر روز هواخوری می رفتند. اگر همه این اداعاها را هم صحیح بدانیم یک نفر آقای بازچو یا دو نفر بازجو که مدعی هستند علیه اش، این ها حاضرند بروند دو سال زندانی بشوند. و چند تا چک ادعایی را هم که می گویند، زده اند قصاص شوند. آن طرف قضیه چند صد میلیارد تومان حقوق بیت المال و مردم محرومی است که خیلی هایشان برای صد هزار تومان حاضرند کلیه بدهند.
ما با برادران خودمان که صحبت می کردیم به این نتیجه رسیدیم که بیائیم برای گرفتن بهانه از افرادی که مدعی اند شکنجه در کار بوده است همه مسئولیت شکنجه کردن ها را بپذیریم و در قانون هم دیدیم که نهایت حکمش ۲ سال حبس و انفصال از خدمت می باشد. خب دیگر چه بهانه ای می ماند برای جلوگیری و ممانعت از پیگیری پرونده ها؟ بگذاریذ به خاطر تادیه حقوق مردم ما زندان شویم و میلیاردها ثروت مردم برگردد ولی خودتان هم می دانید که مسئله این نیست و قصد این مظلوم نمایی ها فقط و فقط متوقف کردن روند پرونده است، می خواهند مارا بترسانند از عاقبت و اینکه پیام بدهند که خودتان را هم زندان می کنیم. ما ترسی نداریم تا وقتی قضات شجاعی در این کشور باشند که برای مقابله با اینگونه آدم های فاسد صاحب نفوذ حکم بدهند ما هم هستیم و بعنوان ضابط عمل می کنیم، هر بلائی هم سرمان بیاورند فدای حقوق مردم.
در پایان باز هم اشاره می کنم همه حرف هایی که اینجا زدیم مستند است و اگر مجلس محترم رسماً هیاتی را مشخص و معرفی کند می توانیم کلیه مستندات خود را در اختیار آنان بگذاریم تا ملاحظه فرمایند. موفق باشید. والسلام
در ایام مطرح شدن پرونده ی فساد اقتصادی شهردار وقت تهران در دهه ی ۷۰ (غلامحسین کرباسچی)، سردار نقدی مسئول حفاظت اطلاعات وقت ناجا جلسه ای سه ساعته با جمعی از نمایندگان مجلس برگزار می کند و در آن پرونده های مربوط به شهرداری تهران بررسی می شود.
به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در ایام مطرح شدن پرونده ی فساد اقتصادی شهردار وقت تهران در دهه ی ۷۰ (غلامحسین کرباسچی)، سردار نقدی مسئول حفاظت اطلاعات وقت ناجا جلسه ای سه ساعته با جمعی از نمایندگان مجلس برگزار می کند که در ادامه مشروح گزارش این نشست را می خوانید:
ویژه پرونده شهرداری تهران
پرونده شهرداری تهران، اختلاس ها، قانون شکنی ها، شکنجه متهمان و باقی قضایا از زبان سردار نقدی
اشاره
طرح پرونده شهرداری تهران واکنش های متفاوتی را در مجلس به دنبال داشت گروهی که عمدتاً در سالهای قبل در جریان تحقیق و تفحص مجلس و تخلفات عمده شهرداری بودند، خواستار رسیدگی جدی، و عده ای که غالباً از وجود مدیریت فعلی شهرداری تهران منتفع شده بودند، مخالف سرسخت طرح آن بودند تا آنکه شهردار تهران شخصاً وارد عمل شد و با مصاحبه جنجالی خود در حضور خبرنگاران داخلی و خارجی موضوع را سیاسی کرد و در حالی که دولت آقای رفسنجانی بر سر کار بود و دولت آقای خاتمی تشکیل نشده بود، موضوع را به تضعیف دولت خاتمی نسبت داد و مساله را سیاسی کرد.
سپس نمایندگانی که مدیون پول های شهردار تهران بودند، جرات بیشتر یافته و با تلاش فراوان، نهایتاً به مقصود خود رسیدند و مساله را سیاسی کردند به طوری که برخورد قضایی با پرونده تقریباً تبدیل به برخورد سیاسی بین دو جناح شد.
البته افرادی هم بودند که خارج از موضع جناحی ایستادند افرادی ازاین طرف که منافعی از کرباسچی به آنها رسیده بود بر خلاف جناحشان از شهردرای حمایت می کردند و افرادی از آن جناح که اصولگرا و به دنبال عدالت بودند، هر چند علیه کرباسچی موضعی نگرفتند اما لااقل سکوت کردند.
بهر حال قضیه سیاسی شد و در همین اثناء وقتی دادگاه ها یکی پس از دیگری برقرار و اعترافات تکان دهنده متهمین منتشر شد جناح متمایل به آقای کرباسچی دنبال مساله و مستمسکی بود تا با علم کردن آن فضا را به نفع خود تغییر دهد و این مساله چیزی نبود جز شایعه شکنجه شهرداران مجرم لذا چهار نفر از محکومین که به جرائم خود در دادگاه اعتراف کرده بودند به جمع پنجاه نفر از نمایندگان دعوت شدند و بعد هم گزارش گریستن نمایندگان منتشر شد و سپس تهدید هایی مبنی بر انتشار گزارش نمایندگان رئیس جمهور و ...
به دنبال این قضایا، کمیسیون شوراهای مجلس از سردار سرتیپ نقدی مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی یکی از مسئولان رسیدگی به پرونده شهرداران، دعوت کرد تا طی جلسه ای در کمیسیون به تشریح سیر پرونده بپردازد و به سئوالات و ابهامات موجود پاسخ دهد.
این جلسه در اواخر سال ۷۶ در کمیسیون شوارها با حضور سرتیپ نقدی و رئیس و اعضای کمیسیون و جمعی دیگر از نمایندگان عضو سایر کمیسیون ها، تشکیل شد و طی ۵/۳ ساعت جلسه، ابتدا سیر پرونده توسط سردار نقدی تشریح شد و سپس به سئوالات نمایندگان پاسخ داده شد.
اکنون آنچه پیش رو دارید گزارشی مشروح از جلسه مزبور است که جهت اطلاع خوانندگان گرامی، منتشر می کنیم:
سخنان کوتاه رئیس کمیسیون شوراها
در ابتدای جلسه آقای موحدی ساوجی رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی، از سردار نقدی به خاطر پذیرش دعوت کمیسیون تشکر کرد و از وی خواست تا ابتدا به تشریح مسیر پرونده بپردازد و سپس به سئوالات نمایندگان حاضر پاسخ دهد.
متن سخنان سردار نقدی
بسم الله الرحمن الرحیم
رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطاناً نصیراً فبشر عبادالذین یستمعمون القول و یتبعون احسنه
خداوند انشاءالله ما را در این جلسه با خیر وارد و با خیر و صدق خارج گرداند و همه موفق و با دست پر از این جلسه بیورن برویم و موفقیت هم در اتباع قول احسن و حق است.
اگر بتوانیم سعه صدری را در خودمان بوجود بیاوریم که آنچه را که حق هست، علیرغم همه تعصب های فردی و دوستی و رابطه ای و گروهی و سیاسی به آن گردن بنهیم و تسیلم حق باشیم همه موفق هستیم و من امیدوارم بدور ا زهمه تعصب ها و با یک آزادی و آزاد منشی و آزاد اندیشی و حق طلبی، گزارشی را خدمت همه عزیزان و سروران عرض کنم و با همین رویحه این گزارش استماع بشود و راجع به آن قضاوت و تصمیم گیری بشود.
مطلب اول، تشکر می کنم از شما بزرگواران که وقت ارزشمندتان را اختصاص دادید تا بعد از ۸ و ۹ ماه سکوت مطلق ما، در این هیاهوها و شلوغی ها و حرف ها و تهمتها، حرفی هم برای مسئولان از جانب ما زده بشود و قضایی برای دنبال کردن صحیح پرونده و نتیجه گیری درست از پرونده ایجاد بشود و انشاءالله برای گروه هایی کهم در کار رسیدگی به این پرونده و نتیجه گیری صحیح از پرونده افتاده گره گشایی شود و ما بتوانیم از ثمرات این جلسه، راهی را باز کنیم برای تاییده صدها و شاید هزاران میلیارد اموال بیت المال که در جیب افرادی خاص رفته است در شرایطی که مردم ما دچار مشکلات حاد اقتصادی هستند و مسئولان مرتباً بخاطر مشکلات بایستی آنان را توجیه کنند و توضیح دهند ما احتیاج زیادی به حمایت چنین جمع هایی در چیشبرد چنین پرونده هایی داریم.
آغاز رسیدگی
خدمت شما عرض بکنم که فرمانده محترم نیروی انتظامی در بهار امسال (سال ۷۶) تماسی با ما داشتند و فرمودند که آقای رازینی برای جلسه ای در مورد یک پرونده مهم به دفتر ما می آیند و شما هم بیاید و این مساله هم خیلی طبیعی بود که در پرونده های مهم نیروی انتظامی که حساسیت خاصی دارد فرماندهی از حفاظت اطلاعات دعوت می کند و در حالی که کمبودهایی دارد در انجام ماموریت، به نیرو کمک می دهد حالا این اهمیتش چند بعد دارد یکی اینکه کار گسترده و حساس است و یا اینکه احتمال تبانی می رود و نیرو ترجیح می دهد که مامورینی را که در مظان تبانی هستند بکار نگیرد و تا به حال در طول تاریخ ماموریت های ناجا، مکرر برای ماموریت های حساس و ماموریت های پر خطر که احتمال تبانی در آن بوده از حفاناجا کمک خواسته اند.
در همین راستا فرمانده نیرو از ما دعوت کردند و احضار شدیم آنجا حاج آقای رازینی ریاست محترم دادگستری تهران مطلبی را فاش کردند و فرمودند که ما پرونده ای داریم و تا بحال چندین نوبت پرونده باز شده و پیگیری هایی انجام شده منتهی هر بار با اعمال نفوذها و تطمیع ها و مطالب این چنینی، افرادی را که روی این پرونده کار می کردند از میدان بدر کردند ونهایتاً متوقف شدند بهرحال جستجو کردیم که به کدامیک از ضابطین یا دستگاه های اطلاعاتی بسپاریم مشاهده کردیم که نیروی انتظامی با فرماندهی که دارد و تشکیلات اطلاعاتی که دارد می تواند مطمئن تر، این کار را جلو ببرد که خوب بنده در همان جلسه عرض کردم که اگر در عزم خودشان مصمم هستند لااقل رئیس حراست شهرداری که قبلاً به اتهاماتی دستگیر گردیده و بعد محکوم هم گردیده و در تجدید نظر هم این حکم تایید شد، (حکم های انفصال از خدمات دولتی و یک و نیم سال حبس) ایشان هنوز چند ماه نگذشته آزاد است و آمده سر کار و چند روز پیش با امضای خودش مکاتبه کرده! اگر واقعاً مصمیمد چرا این موضوع به همین روشنی را پیگیری نمی کنید و دنبال دستگاه اطلاعاتی مطمئنی برای پیگیری پرونده می گردید؟ که آقای رازینی فرمودند من اطلاع ندارم و من سند مربوطه را همانجا آوردم نشان دادم.
نهایتاً منجر شد به اینکه فرماندهی ناجا با توجه به ماموریت های زیادی که داشتند این مساله را قبول کردند و محول نمودند به اینکه جلسه ای با حضور اطلاعات نیروی انتظامی و حفاناجا برقرار شود و با کمک اینها مساله پیگیری شود خوب مدتی گذشت و چند روز بعد ریاست محترم دادگستری تهران جلسه ای را تشکیل دادند که این جلسه با حضور آقای رازینی و آقای قدیانی رئیس مجتمع ویژه قضایی در دفتر ما تشکیل شد ایشان و آقای قدیانی پرونده هایی که از شهردار تهران داشتند و تا آن روز راکد مانده بود را اجمالاً توضیح دادند و خواستار وارد عمل شدن ما و اطلاعات ناجا و کلیت نیروی انتظامی شدند آنجا بنده عرض کردم که بهرحال مساله رسیدگی به این پرونده می تواند دو وجه داشته باشد، یکی اینکه با انگیزه سیاسی صورت بگیرد که اگر با انگیزه سیاسی وارد شوید، بعد هم با نتیجه گرفتن سیاسی پایان می پذیرد، مثلاً می خواهید فلان کس کجا باشد، و یا نباشد یا مثلاً بگیرید و بعد ولش کنید بعد از اینکه به نتیجه و کام رسیدید، پرونده را رها می کنید در این صورت ما نیستیم و با چنین انگیزه ای ما حاضر به دخالت نیستیم اما اگر بدنبال تحقق عدالت و تاییدیه حقوق بیت المال هستید ما هم هستیم و کمک می کنیم منتهی مثل همه پرونده های این چنینی، اطلاعات ناجا وارد شود و اگر کمبودهایی داشتند ما هم به عنوان حفاظت اطلاعات به کمکشان می آییم در همان موقع تاکید کردیم اگر بیائیم تا آخر هستیم و می ایستیم و اینکه با زنگ و تلفن و فشار و این حرف ها بخواهند پرونده متوقف بشود و یا یک تحولات سیاسی بخواهد روی یک پرونده ای که بحث مالی هستی تاثیر بگذارد و روندش را تغییر بدهد ما نیستیم اگرسیاسی است از الان بگویید و ما را وارد چنین ماجرایی نکنید اما اگر بحث عدالت است و حقوق مردم، ما اگر آمدیم، می مانیم و تا آخر هم هستیم و هر چه هم پیش بیاید با همه وجود از آنها استقبال می کنیم و واهمه ای نداریم که ایشان فرمودند نه به هیچ وجه بحث سیاسی نیست پرونده روشن است، وزارت مسکن و شهرسازی شکایت هایی را از یکی دو سال پیش شروع کرده پیگیری کرده و به نتیجه نرسیده، هر چقدر با مقامات مختلف و عالی نظام مکاتبه کرده بی نتیجه مانده و شکایات به جایی رسیده که الان خود قوه قضائیه زیر سئوال است که مثلاً چرا این چنین حق مسلم و روشنی پیگیری و برخورد نمی شود.
این جلسه گذشت، آقای قدیانی و آقای رازینی هم تشریف بردند و بعد هم ارتباطشان وصل شد با اطلاعات ناجا و شروع کردند به بعضی از دستگیری ها و چون اطلاعات ناجا بازداشتگاه مطمئنی نداشتند برای نگهداری عوامل در این سطح مسئولیت (که بهرحال عوامل آنجا بتوانند مطمئن باشند نسبت به حفظ اطلاعات و اسرار پرونده با توجه به سابقه اعمال نفوذهایی که متاسفانه در سطوح بالا می شد و از هر طریق ممکن اطلاعات می گرفتند)از ما درخواست کردند که بازداشتگاهمان را برای شروع کار دراختیار آنها قراردهیم و ما این کار را کردیم مطالبی که آقای رازینی در جلسه فرمودند برای ما خیلی حساس بود ایشان فرمودند که حتی توی دستگاه قضایی اینها در پرونده های قبلی خیلی شدید نفوذ کردند و تطمیع کردند و تعدادی از قضات و حقوق دان ها را استخدام کرده بودند در شهرداری و به اینها در ازای ۲ ساعت کار در هفته بیشتر از کل حقوشان (با این همه دعوا و کش و قوس در دادگاه ها) پول می دادند که بعضاً آن ۲ ساعت را هم زنگ می زدند و نمی رفتند و می گفتند اگر پرونده ای هست بفرستید اینجا رسیدگی کنیم ما فکر می کردیم اینها چقدر به مسائل حقوقی اهمیت می دهند چقدر به مسائل قضایی اهمیت می دهند و چه ارزشی برای قضات قائل می شوند بعد که پرونده قبلی شهرداری در سال ۷۵ شروع شد (در مرحله قبلی) دیدیم که نه این طور هم نیست هدف دیگری دنبال می شود دیدیم که تمام قضاتی که آنجا حقوق گرفتند شروع کردند به فشار آوردن، تنگ کردن عرصه بر قاضی های پرونده، زنگ ها، تلفن ها حجت آوردن برای اثبات بی گناهی این متهمین و فشارها که بالاخره پرونده را متوقف کردند فلذا ما به هر کسی هم نمی توانیم اعتماد کنیم این موضوع یعنی ضرورت انتخاب دقیق افراد برای کار نه تنها برای ناجا بلکه بین خود برادران قضایی هم برای انتخاب قضات خودشان مطرح بود و تاکید داشتند همانطور که آنها قضات را با دقت و نفوذناپذیر انتخاب کرده اند ناجا هم افراد سالمتر را بکار اختصاص دهد تا در بین کار توصیه پذیری نشود.
پیش شرط ما برای ورود به پرونده
برادران اطلاعات نیرو شروع کردند به دستگیریها ما هم خیلی دوست داشتیم که توی این ماجرا از ابتدای امر وارد شویم و اینکه از اول وارد نشدیم نه اینکه طرفدار شهردار باشیم بلکه حقیقتاً ما گزارش های دردناکی از قبل شنیده بودیم و علیرغم آن صحبتی که کرده بودیم خدمت آقای رازینی که اگر این قضیه سیاسی نیست و قرار است تا آخر برود ما وارد شویم، باز هم من قلبم اطمینان کافی نداشت که واقعاً موضوع جدی است و این بار با برخورد خواهد شد لذا خواستیم ببینیم که چه می شود و بجز دادن بازداشتگاه به اطلاعات ناجا در سایر کمک ها تامل کردیم.
یکی دو هفته ای گذشت دستگیری ها شروع شد و بعد کم کم ابعاد موضوع معلوم شد پس از مدتی برای برادران اطلاعات ناجا موضوعات حادی در شرق کشور پیش آمد و فرمانی از جانب حضرت آقا (مقام معظم رهبری) صادر شد برای ناجا که بهرحال آنجا را دریابید گروگانگیری های مفصلی که طالبان و اشرار داشتند و آنها گرفتار آن قضیه شدند خوب اطلاعات ناجا هم یک سازماندهی نوپا داشت و مسئول جدیدی در آنجا نصب شده بود و فرماندهی نیرو خیلی صریح گفتند که این پرونده بسیار گسترده تر از این هست که اطلاعات ناجا به تنهایی بتواند ادامه دهد و از ما (حفاناجا) با اصرار خواستند که بیاید و دخیل شوید، البته ما هم این دو هفته که گذشت و مسائل سیاسی آنروزها هم رد شد ولی متهمان کماکان در بازداشت ماندند، برایمان محک خوبی بود که بالاخره مساله جدی است چون نوع افرادی که دستگیر می شدند و ایستادن دادگستری روی مطلب و نفوذ ناپذیری در این مرتبه در حفظ متهمین و ادامه بازجویی ها نشان داد که مثل اینکه موضوع جدی است و ما انگیزه پیدا کردیم که بهرحال باور کنیم نسبت به این پرونده و جدی بودن این پرونده و نهایتاً کمک به اطلاعات ناجا را قبول کردیم و وارد پرونده شدیم و در این مجموعه پرونده تلاشی که برادران در حفاناجا کردند و کار فشرده ای که انجام دادند و خلوص نیتی که این بچه های بی توقع و گمنام و سربازان گمنام داشتند، خدا هم کمک کرد و از این به بعد بخش عمده پرونده در حفاناجا پیشرفت کرد البته وزارت اطلاعات هم دستگیریهایی داشت با همین قضات و مسئولان قضایی پرونده و هم اطلاعات ناجا دستگیری هایش را تحت نظر همین قضات ادامه داد و تا الان هم ماموریت هایش ادامه دارد، منتهی خواست خدا این بود که بخش عمده پرونده توسط برادران حفاظت اطلاعات باز شود و کشف شود و مطالبش روشن شود و این عنایت خدا به ما بود.
احکام صادره
نتیجه ای که تا بحال این پرونده داشته است از لحاظ میزان عملیات نود و شش مورد دستگیری متهم و بازداشت و هزار و هفتصد و ده مورد احضارو دعوت برای مصاحبه است و نزدیک به ده هزار یا یازده هزار ساعت بازجویی و مصاحبه با متهمین شده و نتیجه آن احکامی است تا به حال صادر شده و نتیجه ای که به قطعیت حکم رسیده است هر چند بخش کوچکی از پرونده است به این شرح است:
اولین پرونده مربوط به آقای نساجیان رئیس حراست کل شهرداری تهران: اختلاس، تصرف غیر قانونی، تصرف عدوانی، اختفاء عوامل جرم و جعل عنوان بوده است که با رد مبلغ ۷۱ میلیون ریال، جزای نقدی ۱۳۵ میلیون ریال،انفصال دائم از خدمات دولتی، ۵/۳ سال حبس، ۲۰ ضربه شلاق و رد اشیایی که از شهرداری به منزل برده است و برای صدرالدین حمیدی همکار ایشان، ۶ ماه حبس تعزیری جزای نقدی به میزان دوازده میلیون و ششصد هزا ریال،این اولین پرونده ای بوده که در مرداد ۷۶ تقریباً کمتر از یک ماه از آغاز دستگیری ها حکم خورده است البته نساجیان حکم قبلی هم دارد در محاکمه سال ۷۵ که قطعیت پیدا کرده و این حکم بعدی است.
بعد از آن پرونده ای که در ۱۲/۷/۷۶ حکمش صادر شده است مربوط به شهردار منطقه یک تهران آقای محمدعلی قاسمی است که معاونت در اختلاس، عدم مطلع ساختن مقامات ذیصلاح از وجود اختلاس، تضییع وجوه دولتی، نگهداری نوارهای مستهجن ویدئویی، ارتباط نامشروع با چند خانم و استعمال تریاک واخذ رشوه، به همراه آن خانم هایی که اسمشان در پرونده آمده است که آنها هم هر کدام منازلشان تفتیش شد که تجهیزات ماهواره ای، نوارهایی مبتذل و مشروبات الکلی و آلات موسیقی نگهداری می کردند که آقای قاسمی ۵/۷ سال حبس، انفصال دائم از خدمات دولتی، ۴۰۱ میلیون ریال جزای نقدی، ۱۷۰ ضربه شلاق تعزیری، ۵ سال تبعید به خلخال، جبران خسارت وارده از طریق همکاری در اجرای حکم به منظور بازگرداندن ۲۴ میلیارد و ۴۷۵ میلیون و ۳۷۵ هزار و ۵۱۰ ریال به حساب دولت و خانم ها تحمل حبس و ۸۰ ضربه شلاق تعزیری و جزای نقدی بوده است.
سئوال یکی از نمایندگان: آن خانم ها هم از کارمندان شهرداری بوده اند؟
سردار نقدی: بله بعضی هایشان کارمند شهرداری و بعضی دیگرشان هم سال های طولانی در آمریکا بوده اند که برگشتند و جزء مراجعین به شهرداری بودند.
حکم بعدی که در این رابطه صادر شده است در شعبه ۳۳ مربوط به آقای مرتضی شاپوریان شهردار منطقه ۵ و غلامرضا شفیعی پیمانکار مجتمع تجاری بوستان است که اتهامات آنان تبانی، تحصیل مال نامشروع، اختلاس، روابط نامشروع، نگهداری فیلم های مبتذل و تجهیزات ماهواره ای، اخذ وجوه غیر قانونی و اخذ رشوه است که آقای شاپوریان فقط به خاطر این پرونده (پرونده ایشان مفتوح است و خیلی ابعاد گسترده تر از این دارد) ۳ سال حبس، انفصال دائم از خدمات دولتی، رد مبلغ ۱ میلیارد و ۲۵۳ میلیون و ۴۰ هزار ریال به شهرداری و مبلغ ۶۲۹ میلیون ریال جزای نقدی و ۶۲۹ میلیون ریال دیگر بابت رد مبلغ و مبلغ ۳۵۰ میلیون ریال اخذ شده غیر قانونی از ارباب رجوع.
آقای شفیعی که یک سرمایه دار است ، یک سال حبس، رد مال تحصیل شده در حدود ۱۲ میلیارد ریال، بازگرداندن حقوق مسلم شهرداری در پروژه بوستان که به ناحق تصاحب کرده به مبلغ یکصد و سی و نه میلیارد و سیصد و هفتاد و دو میلیون و هشتصد و هفتاد هزار ریال ۰۰۰/۸۷۰/۳۷۲/۱۳۹ ، ۱۷۳ ضربه شلاق، ۸۰ میلیون ریال جزای نقدی، ۳۵ میلیون ریال ضبط رشوه ای که داده که به مسئولان شهرداری و ضبط تجهیزات ماهواره ای، مسئول دیگر، شهرداری منطقه ۵ آقای صادق رضایی ۶ ماه حبس، جزای نقدی ۳۶ میلیون ریال ، ۳ سال انفصال موقت از خدمات دولتی.
حکم بعدی مربوط به آریالای ابوالفضل شکوری شهردار منطقه ۱۰ می باشد که در مورخه ۲۸/۷/۷۶ در شعبه ۲۶ صادر شده: اتهامات ایشان اختلاس، خیانت در امانت، تضییع وجوه دولتی و اطلاع از ا ختلاس دیگران در شهرداری و عدم گزارش به مراجع ذیصلاح که محکومیت وی ۳ سال حبس تعزیری، انفصال دائم از خدمات دولتی، ۱۸ میلیون واندی ریال جزای نقدی، دو سال تبعید به تربت جام، رد مبلغ ۳ میلیون ریال بدل از شلاق و حبس می باشد.
آقای داود تاجران شهردار منطقه ۲۰ در ۵/۶/۷۶ در شهریور ماه به همراه سایر متهمین پرونده منطقه ۲۰ به اتهامات اختلاس، اخذ رشوه، سوء استفاده از موقعیت شغلی، اعطاء امتیازات و تخفیف های میلیاردی به سرمایه داران معلوم الحال بر خلاف قوانین و ضوابط به ۵ سال حبس، ۵ بار انفصال دائم از خدمات دولتی، رد عین زمین مورد اختلاس که برای خودش برداشته رد مبلغ دویست میلیون ریال به شهرداری که برای خودش برداشته، رد مبلغ دویست میلیون ریال به شهرداری که برای خودش برداشته، جزای نقدی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۶ هزار و ۳۲۴ هزار ریال همچنین محکومیت سرمایه داری که با تاجران مرتبط بوده و با تبانی ایشان در عوارض تخفیف داده شده و نپرداخته بود بنام آقای بنویدی به پرداخت مبلغ سی و چهار میلیارد و نهصد و سی و شش میلیون و ششصد و پنجاه هزار ریال ۰۰۰/۶۵۰/۹۳۶/۳۴ و ضبط مال الرشاء که ایشان پرداخته است.
پرونده دیگری که اخیراً حکم آن صادر شد مربوط است به دبیرکمیسیون ماده ۵ آقای عظیمی نیا و ۵ نفر از کارمندان دبیرخانه کمیسیون ماده ۵ بعلاوه چهار سرمایه دار برج ساز که بخاطر اختلاس، ارتشاء، تحصیل مال فاقد مشروعیت قانونی، روابط نامشروع و اعمال منافی عفت که ایشان محکوم به پرداخت ۳۵ میلیارد ریال بعلاوه ۲۵ سال حبس و ۱۴۰ ضربه شلاق است که جمع محکومیت کل محکومین پرونده آقای عظیمی نیا ۱۰۴ میلیارد و ۸۸۰ میلیون و ۵۲ هزار ریال (یعنی بیش از ۱۰ میلیارد تومان) و ۵۸ سال حبس و ۶۴۸ ضربه شلاق و انفصال دائم از خدمات دولتی برای آقای عظیمی نیا و انفصال های موقت برای کارمندان است.
جمع احکام صادره ای که تا بحال از دادگاه ها داشته ایم ۳۲ میلیارد تومان نقد و ملکی واریز به خزانه دولت و یا حساب شهرداری تهر ان است ۱۹۸ میلیارد ریال از این مبلغ عودت اموال است، ۳ میلیارد تومانش جزای نقدی است و جمعاً ۸۰ سال حبس و تبعید و ۱۰۸۰ ضربه شلاق برای این متهمین که تاکنون محکوم شده اند صادر شده و نتیجه فعلی قضایی این رسیدگی ها است.
چیزی که ما گزارش کردیم محضر ریاست محترم جمهور و نمایندگان ایشان که برای بازدید از بازداشتگاه ما غیر مترقبه آمدند این بود که اگر فضای پرونده سیاسی نشود و جریان سازی نشود و فضا، فضای قضایی و اطلاعاتی باشد، ما به شما وعده و قول می دهیم که تا پایان سال ۷۶، یکصد میلیارد تومان حاصل بشود چه برای شهرداری و چه برای خزانه دولت و اگر اجازه داده شود دستگاه قضایی مسیر خودش را طی بکند و پرونده در بستر سیاسی قرار نگیرد قول می دهیم که ۶ ماه سال ۷۷ علاوه بر این ۳۲ میلیارد تومان، ۱۰۰ میلیارد تومان دیگر از ثروت های مردم را به بیت المال برگردانیم، و امیدواریم که به هر حال با عنایتی که این کمیسیون کردند و برادرانی که زحمت کشیدند در اینجا حضور پیدا کردند راهی باز شود که پرونده در مسیر قضایی سیاسی که به هیچ وجه مدنظر دست اندرکاران این پرونده نبوده است بیرون بیاید و طبعاً این خواست متخلفان پرونده بوده که مساله به این شکل سیاسی و جناح بندی بشود و حال اینکه هر انسان حق طلبی، هر انسانی که ذره ای علاقه به حقوق مستضعفان در قلبش هست با دیدن هر کدام از این پرونده ها، قلبش به دردر می آید کما اینکه خود این متهمین قلبشان بدرد آمد خوب شاید سئوال بشود که چطور این متهمان اعتراف کردند و حرف های آتشین علیه خودشان و علیه شهردای زدند؟ اما بعضی از این ها را بردیم جنوب شهر، خانواده شهدا را دیدند حانبازان را در وضعی که زندگی می کنند دیدند خودشان تکان خوردند و تا ۴۸ ساعت بعد از این دیدارها بعضی از اینها گریه می کردند ما درجه داری را به هر حال با ۲-۳ هزار تومان رشو هی می گیریم در حفاظت اطلاعات تحویل دادگاه می دهیم دادگاه هم ۸ تا ۱۰ ماه حبس قطعی میدهد و فوراً هم می دهد و هیچ مشکلی هم در روند دادگاه پیش نمی آید و هیچ کس هم پیگیر مساله اش نیست و چه بسا خانواده اش دچار مشکلات حادی می شوند که من عذر دارم از اینکه اینجا عرض کنم.
سرفصلهای تخلفات شهرداری تهران
من اجازه می خواهم که پاره ای از تخلفاتی که صورت گرفته بگویم، البته بیان خلاف های که در شهرداری تهران صورت گرفته است به هیچ وجه در حوصله این جلسه و چنین زمانی نیست کارشناسان پرونده ها فرصت می خواهند تا اگر هیاتی را از این کمیسیون مشخص کند طی چند روز با نوار، فیلم، اسناد و مدارک بسیار معتبر یک به یک خلاف ها را برشمارند چون وقتی ما وارد پرونده شدیم دیدم که در مسیری حرکت می کنیم که یک شاخه هایی باز می شود وارد هر شاخه از تخلفات می شویم می ینیم باز هم وارد چند شعبه و شاخه از تخلفات می شویم و خلاصه اینکه در شهرداری تهران تخلف و عمل غیر قانونی و جرم اساساً نهادینه شده، یعنی جز سیستم و نهاد آنجا و این طور نبوده که یک موضوع اتفاقی باشد که یک نفر تخلف بکند، بیایند بگیرند و ببرند و او را محاکمه کنند و قضیه را فیصله بدهند و بقیه نظام و سیستم درست باشد خیر کل این سیستم روی مدار تخلف و غیر قانونی حرکت می کرده، روی مدار تضییع حقوق مردم و سوء استفاده حرکت می کرده مدارش این بوده و باید بگویم غیر از این شاید یک استثناء بوده!؟!
چون در همه دستگاه ها تخلف هست و دستگاه های نظارتی هم کارشان این است که متخلف را می گیرند تحویل قانون می دهند و این در خود نیروی انتظامی هم هست، بالاخره انسان است و تخلف می کند و برخورد می شود ولی در شهرداری تخلف نهاد شده بود یعنی در سلسله مراتب، مکرر و مرتب دستورات خلاف صادر می شد و بهطور سازماندهی شده رشوه می گرفتند و اختلاس می کردند و خلاصه سازماندهی شده پولهای زیادی را روانه جیب سرمایه داران کرده و بخش کوچکتری را هم خودشان می گرفتند.
نابودی باغها
من حالا نمونه هایی را می گویم مثلاً در باب باغها، چندین میلیون متر باغات تهران که شش تنفسی تهران هستند و برای محیط زیست لازم است و همه شعار حفظ آن را می دهند، اینها بر خلاف قانون و باهدایت و راهنمایی های مسئدولان شهردرای ها خشکانده شده و به جای آنها برج ساخته شده و تفاوت قیمتی که باغ با یک زمین مسکونی دارد یک تفاوت فاحش است باغ از جنوب شهر تا شمال شهر بین ۵ تا ۱۰، ۱۵، نهایتاً ۶۰ هزار تومان در هر متر مربع می ارزد، البته اگر باغ کوچک باشد گرانتر و اگر بزرگ باشد بقول خودشان می گویند این باغ لش است و ارزان است، چنین باغ هایی با یک ورقه کاغذ اجازه ساخت اجازه افراز، و تبدیل شدن به قطعات می گیرد که تمام مستندات غیر قانونی بودن آن الان قطعات می گیرد که تمام مستندات غیر قانونی بودن آن الان قطعات می گیرد که تمام مستندات غیر قانونی بودن آن الان با من هست، محیط زیست که از بین رفته هیچ، حداقل با من هست، محیط زیست که از بین رفته هیچ، حداقل ۳۰۰، ۴۰ میلیارد تومان ثروت باد آورده را برای مالکین آن همراه داشته که اغلب از گردن کلفت ها و ثروتمندان و متمکنین و زمین بازها بوده اند در ازاء این امتیاز چند صد میلیاردی چه گرفته شد؟مثلاً بعنوان مالیات در ازاء یک چنین ثروت بادآورده برای آنها ۱۰ میلیارد تومان گرفته شده است یعنی ده میلیارد تومان برای شهرداری، ۳۰۰ میلیارد تومان برای سرمایه دار، و دود و هوای آلوده هم برای مردم اما موضوع دیگر اینکه در حریم شهر زمین ارزان است ۷۰۰ تومان تا ۱۵۰۰ تومان است باغات و حریم شهر که در آن ساخت و ساز مطلقاً ممنوع است این قدر قیمت دارد اگر یک برگ کاغذ بعنوان مجوز ساخت بیاید روی آن، متری چند می ارزد؟ ۲۰-۳۰ هزار تومان و بعد با یک دیوارکشی، متری ۶۰ تا ۱۰۰ هزار تومان، خوب اصل چنین کاری ممنوع است و اگر بخواهد در یک شرایط خاصی اقدام شود باید ۸۰ درصد قیمت روز زمین پروانه دار به شهرداری پرداخت شود.
منتهی شهرداری بجای این که اموال را رسماً وصول کند آمده یک شرکت درست کرده بنام شرکت ساماندهی صنایع مزاحم و دراین شرکت به جای اینکه شهرداری وصول کننده مالیات باشد، آن شرکت شده است وصول کننده و به جای ۱۵۰ میلیارد تومان مالیات این مجموعه، ۱۰ میلیارد تومان مالیات گرفته، آنهم در حقیقت برای یک شرکت خصوصی نه برای برای شهرداری، که در حساب این شرکت خصوصی واریز شده است و در ازای آن متراژ بسیار زیادی از زمین ها واگذار شده به گروه های مختلف اقتصادی برای اینکه بیایند مراکز اقتصادی در این حریم بسازند و در حقیقت یک ثروت ۱۴۰ میلیاردی نامشروع برای آنها بوجود آورده است.
فروش تراکم
موضوع دیگر بحث تراکم هاست که به هر حال غیر قانونی است منتهی به جهت اینکه به تصویب ریاست محترم جمهور وقت رسیده است ما این را قانونی حساب می کنیم به هر حال رئیس هیات دولت اجازه داد که چنین کاری شود حتماً دلایلی برای خودشان داشته اند که ما متعرض آن نمی شویم هرچند خلاف قانون بوده است این مطلب یک جریان بزرگی از ثروت های بادآورده ایجاد کرده که حداقل و دست کم هزار میلیارد تومان می شود البته باید بگویم که خود مصوبه رئیس هیات دولت هم به درستی رعایت نشد و اگر اجرا می شد، ابعاد قضیه این قدر گسترده نمی شد به هر حال این بحث تراکم ها،تجاری ها، اداری ها یک بحث عظیمی است و یکی از میدان های بزرگ ثروت های بادآورده است و فقط ۳۰۰-۴۰۰ میلیارد تومان از این طریق برای شهرداری تحصیل شده که عمده بودجه این سالهای آنها بوده است و نیمی از این مبلغ هم که طبق همین مقررات خود ساخته باید تحصیل می شد، نشده است.
پروژه های مشارکتی
یکی دیگر از سرفصل های تخلفات، پروژه های مشارکتی است شهرداری یک سرمایه گذاری بدون حساب و کتاب و مجهول برای خودش در اسناد و مدارک آورده و طرف مقابل هم یک سرمایه مجهول، بدون اینکه محاسبه کنند زمینی که شهردرای می دهد و پروانه ای که می دهد چقدر می ارزد، متقابلاً پیمانکاری که می خواهد چقدر باید هزینه کند، سود نهایی چقدر خواهد بود سود معقول برای پیمانکار چقدر است و نهایتاً اعلام کنند که کدام پیمانکار حاضر است با چنین سود معقولی وارد معامله شود خیر هیچ این بحث ها در کار نبوده است فلان پیمانکار نور چشمی را آورده اند باید او را در ۱۰درصد یا ۲۰ درصد سود سهیم می کردند تا بسازد و سود معقول ببرد، در ۵۰ درصد سود شریکش کرده اند و در قرار داد نوشته اند ۵۰ درصد سود از ما و ۵۰ درصد سود از ما و ۵۰ درصد سود از آن یا ۴۰ سود مال تو و ۶۰ درصد مال ما، هیچ اساسی ندارد، که این درصد ها از کجا آمده است، نمونه آن هم پروژه بوستان است که توضیح می دهم.
یک زمین در منطقه پونک بوده مربوط به کار فضای سبز، سندش مال خانواده شهدای نیروی هوایی بخشی از زمین هم متعلق به ستاد اجرای فرمان حضرت امام حالا توجه کنید، کاربری فضای سبز، مالکیت مال دیگران، آن هم خانواده شهدا و ستاد اجرایی فرمان امام (ره) شهرداری هم تابلو زده که اینجا محل پروژه است شهرداری یک سرمایه دار معلوم الحال را به صورت رابطه ای و در قبال رشوه ها و امتیازاتی که خودشان گرفته اند دعوت کرده است و به او گفته سرمایه و زمین و همه مجوزهایی که لازم دارد از شهرداری آقای شفیعی! شما هم بسازد بعد با هم نصف و نصف می کنیم ارزش این زمین با این امکانات ساخت و ساز برای تجاری سازی طبق نظر کارشناسان ۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان بر آورد شده، این سرمایه ای است که شهرداری روز اول گذاشته و فراد مقابل (شفیعی) می بایست چه می کرده، می بایست می آمده روی این زمین ساخت و ساز کند با پول خودش بعنوان پیمانکار و به اعتبار آن چیزی که در ادعا می گویند قرار بر این بوده که جلب سرماهی بودش و ثروت ثروتمندان را بکشند داخل تولید و ساخت و ساز، ظاهر قضیه این بوده مثلاً این آقا وارد می شود و سرمایه می آورد زمین از شهرداری و سرمایه از او اما آیا یک ریال از سرمایه اش را می آورد؟ خیر. می آید آنجا روی زمین و یک ماکت می سازد حالا ۵۰۰ هزار تومان یا یک میلیون تومان پول ماکت است یک کانتینر آنجا می گذارد و داخل آن یک ماکت از طرح فرضی و چاپ یک اطلاعیه، هزینه ای که می کند همین بوده و از مردم می خواهد که بیایند از واحدهایی که روی ماکت است بخرند و یک حسابی باز می کند و با پولی که باید به حساب مشترک شهرداری و ایشان باشد ایشان شروع می کند برداشت کردن و شروع به ساختن می کند، اسناد نشان می دهد که حتی یک ریال به جز این هزینه های ماکت و اطلاعیه، ایشان سرمایه ای را به میدان نیاورده و با پول خریداران مردمی شروع به ساخت می کند نکته قابل توجه این است که شما در شهرداری اگر می خواهید سرمایه مردم را جلب کنید و با پول پیش فروش مردم بسازید و نه با پول سرمایه داران خب این اطلاعیه را خودتان بدهید،
چرا بیجهت شریک برای این سرمایه ارزشمند خودتان می تراشید و البته اگر ایشان پول خودش را هم می آورد، شهرداری معبون بود، نتیجه این ساخت و ساز بر اساس گزارش کارشناسی می شود یک مجتمع ۳۳ میلیارد تومانی، یعنی طبق گزارش قیمت های کارشناسی نه قیمت بازار کهم گرانتر است این مجموعه ۳۳ میلیارد تومان ارزش دارد (یعنی به عبارت دیگر سرمایه گذاری شهرداری ۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان و سرمایه مردم پیش خرید کننده و خریداران غرفه ها ۳ میلیارد تومان، سرمایه شفیعی صفر تومان، سود حاصله برای آقای شفیعی ۵/۱۳ میلیارد تومان سود حاصله برای شهرداری هم ۵/۱۳ میلیارد تومان حالا موارد دیگر از قبیل اینکه اینها چقدر رشوه داده اند سند جعلی درست کرده اند پایان کار جعلی به دستور شخص آقای کرباسچی درست کرده اند همه این موارد بجای خودش، چه کسانی رشوه گرفته اند؟ فردی به نام آقای احمدرضا خادمی بازرس ویژه شهرداری آمده تعدادی از این واحدها را به ارزش خیلی زیر قیمت خریده بعد دوباره ۳ ماه بعد به قیمت بسیار بالاتری بدون اینکه هیچ ساخت و سازی شده باشذد فروختده و بعد این پول را ریخته به حساب خودش، بعد این پول را از حساب خودش برداشته و ریخته به حساب کرباسچی، همه اینها به جای خود اصل موضوع را شما ببینید، توی مشارکت چه ظلم و اجحافی به مردم شده که یک سرمایه دار بدون یک ریال سرمایه گذاری می تواند در عرض ۲ سال مالک ۵/۱۳ میلیارد تومان شود و از این پروژه ها، ۱۸ مورد در منطقه ۵ شهرداری تهران است.
ترک مناقصه
مورد دیگر از تخلفات عمده بحث ترک مناقصه در پیمان نامه هاست که تقریباً یک روال جاری در شهرداری بود و بنا بر کارشناسی هایی که ما در این پرونده صورت داده ایم و بررسی های کارشناسی که توسط کارشناسان رسمی داده ایم و بررسی های کارشناسی که ت وسط کارشناسان رسمی وزارت دادگستری بعمل آمده در هر پروژه ۲۰تا ۳۰ و حتی ۴۰ درصد اضافه بر قیمت آزاد روز در این پیمان ها، قراردادها به ضرر شهرداری و به نفع پیمانکار بسته شده حالا یک موقع است برای سرعت کار، ترک مناقصه، می کنیم، صرفه و صلاح کشور را هم در نظر می گیریم، در نتیجه هم اگر کاشناسی بررسی کند می گوید تخلف شده یعنی چرا مناقصه را ترک کردی؟ تخلف کردی؟ ولی او هم چرتکه می اندازد می گوید من با هزینه ای زیر قیمت روز اینجا را تمام کمردهام یا با قیمت عادلانه یا نهایتاً ۵ و ۶ درصد اختلاف دارد و گرانتر شده است این می شود تخلف، منتهی موقعی که ترک مناقصه می شود و این پیمان با قیمت روز مقایسه می شود ۳۰ تا ۴۰ درصد بیشتر از قیمت متعارف روز به پیمانکار پرداخت شده، اینجا را نمی شود گفت تخلف، این جرم است. این پول است که از کیسه ملت به کیسه یک بساز و بفروش وارد شده از این موردها زیاد است خریدهای جنس و اقلامی که خریداری شده همه به این شکل بوده است یک تعداد زیادی شرکت درست شده با مقررات بخش خصوصی و واسطه شده برای خرید همه خویش و قوم های مسئولان تراز اول شهرداری و افرادی بعضاً فاسد، شده اند روسای این شرکت و بعد همه خریدها به واسطه این شرکت ها انجام می شود، همه بالای قیمت روز، و بعضی ها خیلی فاحش و اعترافات تکان دهنده ای در نحوه خرید اینها وجود دارد و اسناد تکان دهنده تر.
کارت های ترافیک
شاخه دیگر از تخلفات بحث ترافیک و کارت های ترافیک است اصلاً فلسفه وجودی طرح کنترل ترافیک در محدوده مرکزی شهر این است که ماشین ها کمتر تردد کنند و هوا آلوده نشود به همین دلیل تعداد کارت ها محدود است و برای نمایندگان مجلس، هیات دولت و مقامات نظامی و انتظامی و امنیتی یکسری کارتهای ویژه پیش بینی کرده اند بعلاوه یکسری هم برای خودروهایی که در محدوده ها کار دارند حسب ضابطه با یک قیمت مشخص و تعداد معین برای دستگاه ها، اما وقتی بررسی کنید می بینید که هر تعداد کارت که خواسته اند خلاف ضابطه چاپ کرده اند بعد چندین برابر قیمت رسمی، بازار سیاه راه انداخته اند و آزاد بوده اند که هر چقدر که می خواهند بفروشند و بدهند حالا اگر انگیزه درآمد برای شهرداری بود شاید می شد طوری این خلاف را توجیه کرد خیر این طور نبوده علاوه بر فروش های بازار سیاه که عملاً طرح ترافیک را بی اثر کرده و در محدوده هم ترافیک ایجاد کرده است، تعداد خیلی زیادی در حدود ۳۰۰-۴۰۰ میلیون تومان کارت و ورقه ترافیک را از دوست و آشنا و رفیق گرفته تا طرف های تجاری شخصی و غیره داده اند البته اینکه می گویم ۴۰۰-۳۰۰ میلیون تومان بر اساس محاسبه قیمت دولتی کارت هاست، حال آنکه کارتی که قیمت دولتی اش پانزده هزار تومان است، در بازار آزاد ۱۷۰ هزار تومان هم خرید و فروش می شود یعنی رقم صحیح ارزش کارت هایی که به نفع خود اختلاس کرده اند در بازار آزاد بیش از ۴-۳ میلیارد تومان است و همه آمار و اسامی آنها هم که داده اند از جمله شخص آقای کرباسچی هست منتهی فرصت هایی می خواهد و امکان ندارد یک نفر بتواند در این جلسه همه اسامی را بخواند پیشنهاد می کنم یک گروه کارشناسی را کمیسیون مشخص کند، برادران بیایند توضیح بدهند با آمار و ارقام و اسناد و این گروه کارشناسی از طرف کمیسیون به مجلس گزارش بدهد.
تخفیفها
مورد دیگر از تخلفات، بحث تخفیف ها در فروش ساخت و سازها و امکاناتی است که شهرداری داشته یا در عوارض و مالیات ها تخفیف های عجیبی به افرادی که هیچ کدام مستحق تخفیف نیستند داده شد حالا یک مسئولی زحمت می کشد یک میلیون تومان ساختمانش تخفیف داده اند و یا احیاناً در موارد محدود و نادر خانواده شهید و جانباز اینها بماند یا کسی زنگ زده نامه نوشته از یک جایی که این آقا مستضعف است نمونه هایی از اینها هست منتهی اگر کل این رقم ها را بگذاری به اندازه ۱۰ درصد سود بادآورده غیر قانونی شفیعی و یا یکی از سرمایه دارانی که در عوارض تخفیف گرفته اند نیست مثلاً آقایی بنام حداد زاده، ایشان خانواده اش طاغوتی و عموی ایشان به خاطر ارتباط با صهیونیسم در اول انقلاب تمام اموالش مصادره می شود ایشان هم در معرض دستگیری قرار می گیرد فرار می کند و می رود خارج از کشور و بعد از سالها بر می گردد از خودش پرسیده شد که چقدر اول انقلاب ثروت داشتی، ادعای خودش است البته همین را هم نمی تواند ثابت کند می گوید ۴۰ میلیون تومان الان چقدر ثروت دارد ۱۰۰ میلیارد تومان حالا ببینید که رفته اند مشروبات الکلی، آلات لهو و لعب، آنتن ماهواره ای، مجلات مستهجن، زن وی اصلاً خارجی است، یک آدم این جوری و با این وضع و حال یک چنین ثروتی چگونه بهم زده؟ یک قلم تخفیف که به ایشان در ساخت و ساز تجاری داده شده ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان بوده است پروژه بهار در خیابان بهار و پروژه دماوند یکی از اینهاست ۸۵ هزار متر مربع تجاری در دماوند و در بهار ۶۰ هزار متر مربع زیر بنا کهم اگر بگوییم از این مجموعه ۱۵۰ هزار متری یک سوم اینها هم تجاری هستند و خیلی دست پایین هم بگیریم بعضی از واحدهای آنها متر ۲-۳ میلیون فروش می رود حالا یک چهارم و یک پنجم قیمت حساب می کنیم بگو ییم ۵۰۰ هزار تومان ۲۵ میلیارد تومان فقط ارزش این دو مجتمع است.
کارخانه آرین فولاد، شرکت توزین، حساب های متعدد خارجی، نمایندگی تویوتا در ایران،خانه چند هزار متری در شمال تهران و امثال این چیزها چنین فردی کرباسچی و عظیمی نیا را به دفترش می برد که عکس و تصاویر هم هست بعد هم با آقای عظیمی نیا و ... نهایتاً یک رشوه داده ۷۰ میلیون تومانی به این دو تا دستبند طلا، به آن، دو تا ساعت، تسبیح طلا به دیگری، که نتیجتاً ۵/۳ میلیارد تومان تخفیف در عوارض گرفته و از این تخفیف ها به این نوع آدم ها زیاد است و این ادعای ما نیست بلکه این محاسباتی است که خود این افراد کرده اند حالا تصور می شود که اینها در زندان اذیت و آزار شده اند نخیر این محاسبات را آنها در سلول های زندان که ماشین حساب بوده میز و صندلی داشته اند حتی بعضی شان تابلو داشته و پرونده ها زیر دست خود این آقایان بوده گروه گروه دسته د سته پرونده ها را می آوردند در سلول یا در اتاق های بازجویی زیر دست اینها میوه و شربت با ماشین حساب ضرب و تقسیم می کردند خودشان اینها را حساب کرده اند این مال او را حسبا کرده و دیگری مال اوئ را برای اینکه مطمئن شویم سه چهار جا دادیم همه اینها را حسبا کردند امضا کرده اند نهایتاً هم هر کس مال خودش را حساب کرده که رقم ها درست باشد و انکار نکند حالا ۱۰۰ میلیون بالا و پایین همه تایید کرده اند و امضا نموده اند و اسنادش موجود است هر کارشناسی هم که بیاید ضرب و تقسیم ها را می کند به این ارقام می رسد و پذیرش این ار قام راه گریز و فرار ندارد.
و یا کمک های زیادی که به آدم های فاسد و ناجوری کرده اند تا روزی که احتیاج دارند در حمایت و تبلیغ، کمک شان کنند مثلاً مجتمعی ساخته اند بنام ارغوان که ۶۰۰ میلیون تومان به یکسری آدم های اخراجی صدا و سیما و به اصطلاح هنرمند و ... تخفیف داده اند برای آدم های ضد نظام، فاسد الاخلاق، محکومین قضایی عوامل طاغوت و وابستگان رژیم سابق و شلاق خورده های نظام اسلامی، چنین تخفیف هایی را داده اند که همه اسنادش هست دستوراتش هم هست، کتبی هم هست نه اینکه احتیاج به بازجویی داشته باشد و بگویند چنین اعترافاتی زیر شکنجه شده و سندیت ندارد بلکه کتباً دستور داده شده که به این آ قا در این مجموعه تخفیف بدهید، این قدر زیر قیمت تماتم شده یا قیمت تمام شده یا این جوری بدهید همه عدد و رقم موجود است ریاضیات است، احساسات نیست.
تغییر کاربری ها
مورد دیگر از تخلفات موضوع تغییر کاربری ها است که اصلاً به مسخره گرفته شده و نظام شهرسازی و برنامه ریزی شهری تهران یک آلت دست و مسخره بیش نبوده است یعنی ما واقعاً یک شهری می خواهیم که با یک قواره و طراحی مشخص شکل بگیرد، طرح جامع داشته باشد که مشخص باشد کجای آن مسکونی است کجا تجاری، کجا فضای سبز است اغلب شهرها این طرح دارند ولی در تهران واقعاً طرح جامع، آلت دست مطامع و نیات آقایان بوده است کاربری زمین ها بنا به سلیقه بوده است زمینی را که کاربری فضای سبز داشته مثل همین مجتمع بوستان را بنا به سلیقه خودشان تغییر داده اند کرده اند تجاری به نفع آقای شفیعی بعد انگشت می گذاشتند روی زمین دیگری که مال مردم است اینجا فضای سبز، یک تابلو می زدند فضای سبز، بنده خدا می آید شهرداری که چرازمینم شد فضای سبز؟ می گویند آقا طرح است حالا هیچ جا مکتوب نبوده همین شفاهی می گفتند طرح است با افت و خیز و التماس یک پولی از اینها می گرفتند برای تغییر کاربری، دوباره همین تابلو را می گذاشتند اخذ وجوه غیر قانونی بجای خود و سو ء استفاده های شخصی هم مزید بر علت حالا چقدر پیمانکارها برای آنها ساخته اند همه در پرونده ها هست چه چیزهایی به آنها داده شد در پرونده هست رشوه هایی که به اینها داده اند هست هر دو طرف اعتراف دارند حتی موضوع مورد ارتشاء در خانه اینها کشف شده طلایی که داده اند و راشی می گوید دادم رشوه گیر هم می گوید گرفتم، همان جنس گرفته شده توسط معاون آقای شهردار هم در خانه اش کشف می شود و صورت جلسه می شود این کجایش می تواند ساختگی باشد که آقایان در جراید مرتباً انکار می کنند و می گویند چیزی نبوده و موضوع سیاسی است.
برداشت های شخصی
برداشت های شخصی از خود بیت المال مستقیم تا دلتان بخواهد انجام گرفته و اصلاً چیزی که در تشکیلات شهرداری مطرح نبوده است، بیت المال بوده شما حساب کنید ۱۰ نفر معاونین شهرداری صبحانه می خوردند ۱۸۰۰۰تومان فاکتورهایش هست هزینه های دفتری اینها سرسام آور است شما ببینید چطور می شود آدم این طوری صبحانه و ناهار بخورد یا میگو را از آن طرف شهر از هتل شهر بیاورند پارک شهر، چون آقا علاقه دارد هر روز میگو بخورد و یا برداشت های دیگر که یک قلم در جلسه تصمیم گرفته اند و یا برداشت های دیگر که یک قلم در جلسه تصمیم گرفته اند که مثلاً امروز به هر کدام از اعضا یک پژو ۴۰۵ (جی ال ایکس) بدهند، سال دیگر کریسیدا، سال دیگر یک چیز دیگر، عیدی با کیسه های مخمل مثل فیلم هایی که دیده ایم فیلم امام علی نشان می داد که معاویه درون کیسه های مخملی سکه طلا گذاشته توی سینی پرت می کند اینها فقط پرت نمی کرده اند کیسه ها را تعارف می کردند و آقایان معاونین و شهردارها کیسه ها را بر می داشتند می آمدند می نشستند با سینی کیسه های مخملی پر از طلا و می دادند به افراد و هر کدام از اینها گفته اند چقدر سکه گرفته اند(۷۰،۸۰،۱۰۰،۹۰)
موحدی ساوجی:
ضمن تشکر از گزارش ها و توضیحاتی که جنابعالی ارائه فرمودید، سقف جلسه ما دو ساعت بوده و البته دیر شروع شده و از آنجایی که بعضی از همکاران سئوالاتی هم ممکن است داشته باشند، اگر صلاح می دانید یک مقداری فشرده شود البته اگر در پایان چنانچه واقعاً برادران و خواهران لازم باشد و مایل باشند باز جلسه دیگری داشته باشند ما حرفی نداریم.
سردار نقدی:
من خیلی فشرده می کنم یک مورد در خیابان مژده (۲۹) دستگاه آپارتمان ساخته شده که این آپارتمان ها بین مدیران شهرداری و بعضی از غیر مدیران که رفقای شهردار تهران بوده اند به یک سوم قیمت واگذار شده است یعنی نزدیک به ۶۰ میلیون تومان ارزش داشته، نزدیک به ۲۰ میلیون تومان به اینها فروخته اند، یعنی قریب به یک میلیارد تومان برای (۲۵) نفر. هر کدام از این آقایان خود صاحب یک دو سه یا چهار منزل در تهران و اصفهان بوده اند و هیچ کدام بدون منزل نبوده اند که حالا مثلاً بگوییم یک مدیر زحمت کشیده ارفاق کنیم از بی سر پناه بودن نجاتش دهیم، یکی از معاونین شهرداری خانه ای را در خیابان ولی عصر از شهردار گرفته با متراژ ۲۸۰ متر که حداقل ۸۰ میلیون می ارزد ایشان خودش می گوید آقای کرباسچی به من گفت این منزل ۸۰ میلیونی به قیمت ۲۰ میلیون مال شما، بنده رفتم در اتاقش گفتم من که ندارم ۲۰ میلیون بدهم، شهردار ۱۷ میلیون تومان چک کشید گفت بیا این راهم بریز، گفتم سه میلیون را چکار کنم آن را هم ندارم شهردار گفت آن سه میلیون را هم قسطی بده یعنی خانه ۸۰ میلیونی به ۳ میلیون قسط به چه کسی؟ به کسی که ۴ دستگاه خانه مسکونی با سند منگوله دار در شهرک غرب دارد یا همین معاون می گوید رفتم اتاق شهردار گفتم پسرم کلاس کنکور دارد، شهرد ار گفت هزینه کلاس ها را من می دهم، چک کشید و ۸۰۰ هزار تومان پول کلاس پسرم را داد بعد که قبول شد رفتم پیش شهردار گفتم آ قای کرباسچی پسرم قبول شد، ایشان سریع چک کشیکد ۴ میلیون تومان از بودجه شهرداری و گفت یک پیکان می خری می گذاری زیر پایش و این هدیه من است.
احمدرضا خادمی کیست؟
حالا دقت کنید ما در شهری زندگی می کنیم که بعضی مردم به خاطر جهیزیه دخترشان کلیه شان را می فروشند این اتفاقاتی است که افتاده است آن وقت آقایی به نام احمدرضا خادمی که ایشان یک دیپلمه است در سال ۶۷ دیپلم می گیرد سال ۷۰ وارد شهرداری می شود به صورت قراردادی، آدم نابغه ای هم نبوده که بگوییم نابغه ای کشف شده معدل دیپلم او ۱۰ بوده ایشان اول تلفنچی می شود بعد یک قرابت سببی با آقای شهردار تهران پیدا می کند بلافاصله یک دفعه از تلفنچی آن هم یک آدم کم سواد بی اطلاع می شود رئیس بازرسی ویژه شهرداری تهران حالا عنایت دارید بازرس باید تخصصش بالاتر از کارکنان باشد اگر بازرس امور مالی است خودش مالی تر باشد بالاخره باید توباند زیر دستان را بپیچاند و از خلاف زیر دستان اطلاعات بدست آورد و گزارش کند آن وقت یک فرد بی سواد که تنها سابقه اش تلفنچی بودن در شهردرای است می شود رئیس بازرسی ویژه شهرداری تهران اما عملاً کارش چه بود؟ کارش واسطه گری برای معاملات غیر قانونی ربوی و رشاء و اختلاس آقای کرباسچی که معاملاتی را انجام دهد و پولی را بگیرد بردارد بیاید بریزد به حساب کرباسچی.
جالب اینجا است که خادمی از یک خانواده فقیر بوده است و شاید پدرش پس از بازنشستگی یک خانه نقلی کوچک دارد حالا بعد از ۲- ۳ سال کار در این سمت، خودش دو خانه و چند ماشسین دارد و دو میلیارد تومان پول در حساب شخصی ایشان وارد و خارج شده است که اغلب آن دخالت در معاملات بوده امثال پروژه بوستان هر جایی که رفته در معاملات مساله داری که به دستور کرباسچی انجام می شده سودی گرفته و آورده که بخشی زیادی از این پول به حساب شخصی آقای شهردار تهران واریز شده و اینها چیزی نیستکه اعتراف کند یا نکند یان حساب است و بانک و کارت بانکی و ورود و خروج پول، خادمی تا پایش در پرونده شهرداری باز می شود یک دفعه درخواست انتقال از شهرداری به وزارت نفت را می آورند که ایشان را منتقل کنید و جالب اینجاست که حکم انتقال وی به وزارت نفت به تاریخ دو روز بعد از خروجش از کشور است پدرش را آوردیم مصاحبه کردیم که موضوع چیست، می گوید پسرم احمدرضا خادمی در دفتر شر کت نفت در لندن در قمست خرید قطعات تاسیات نفتی مشغول است و ماهی ۱۵۰۰ پوند حقوق می گیرد شرکت نفت در این مورد چه جواب می دهد اول شفاهاً پاسخ می دهد کها یشان رفته لندن و شاغل است بعد که پیگیری قضایی می کنند وزارت نفت می گوید نه چون ایشان اصلاً نیامده مراجعه کند ماموریت ایشان کان لم یکن است به هر حال معلوم نیست قضیه چه می باشد حالا خوب است یک نماینده از وزیر نفت سئوال کند بپرسد که این آقا کجاست و کجا رفته؟ اینکه ۲ میلیارد تومان در حساب اوست و پول های زیادی را به حساب شهرداری تهران بالا کشیده است و اساساً مگر آدم قحطی است این همه کارشناس و متخصص بیکارند مسافرکشی می کنند، یک دیپلمه کم سواد استخدام سال ۷۰ با تجربه تلفنچی به شرکت نفت مامور شود آنهم درخواست معاون وزیر برای چه و بعد برود در حساسترین مشاغل پیچیده فنی یعنی خرید خارجی نظیر این آقا.
قلکهای شهرداری!
در شهرداری افراد دیگری هم بودند که اینها در عبارت های فی مابین خودشان آنها را می گفتند قلک یعنی مدیر خودش را آلوده به این چک ها نمی کرده و یک فردی اینچنینی که سر و پایی نداشته و بی هویت باشد به او یک اعتبار شخصی داده میش د و بعد پول هنگفتی در حساب او واریز می شده که از این قلک ها در این پرونده هستند که در حد میلیارد در حسابشان پول آمده و شفاهی مدیرش به او دستور می داد به این آقا چقدر بده به این چ قدر و ... همه دستورات همه شفاهی بوده است.
اگر کسی پیگیر تخلفات شود ظاهر اسناد نشان می دهد که این آقای قلک مدیرپول های بیت المال را صد میلیون صد میلیون در حساب شخصی اش ریخته و بعد برداشته به این و آن و یا حتی به مدیرش داده است ظاهراً این را نشان می دهد ولی وقتی تحقیق می کنی می بینی که این فرد جز یک آلت دست که به جای مدیرش و یا کسانی که مدیر او شفاهاً دستور می دهد بریزد، نبوده است خادمی بعد از قرابت با آقای شهردار این کارها را کرده و الان هم در لندن است و تنها ایشان فراری این پرونده نیست چندین متدهم فراری از پیمانکاران و عناصر شهرداری در لندن و دوبی هستند.
آغاز سیاسی شدن پرونده
متاسفانه علیرغم اینکه ما از اول بسیار مراقبت می کردیم که این پرونده مسیر قضایی خودش را طی کند با مصاحبه ای که آقای شهردار کردند و متاسفانه خبرنگارهای بیگانه را آوردند برای اولین بار بدعت گذاشته شد و این ماجرا با سیاسی کردن و تبلیغاتی روانی کردن و به این طرف و آن طرف کشاندن شروع شد و ما سکوت کردیم و تا به حال هم ادامه داشته است.
بعد ماجراهای دیگری مطرح شد که ما برای پاسخ به این ماجراهامرتب گزارش هایی دادیم به مقامات، به ریاست محترم جمهوری، مجلس، قوه قضائیه، اول گفتند به متهمین ملاقات نمی دهند متدهمین در تنگنا هستند ما گزارش دادیم از ملاقات های متهمین من این نامه را نوشته ام به آقای رازینی و رونوشت به روسای قوا، دفتر مقام معظم رهبری و وزارت اطلاعات و شورای امنیت ملی که در این نامه ها فهرست ملاقات هایی که متهمین با خانواده شان داشته اند را نوشته ایم به طور دقیق و تاریخ نامه هم ۲۵/۸ می باشد یعنی تا زمانی که تنها سه چهار ماه از پرونده گذشته هر کدام ۶ بار چهار بار، سه بار درخانه های خودشان بیتوته کردند و صبح آنها را آوردیم شهرستان رفتند بیتوته کردند آوردیمشا روز تولد حضرت زهرا (س) ما از آن قواره چادری که به پرسنل خودمان در حفاناجا دادیم یکی یکی گل گذاشتیم فرستادیم خانه هایشان یا خودشان برده اند ولادت حضرت امام علی (ع) آقای رازینی تشریف آوردند زندان به هر یک از متهمین یک جلد قرآن و یک بسته پسته به آنها داده اند.
بعضی از متهمین را که می بردند پیش خانواده اش خانواده می آمد دور اینها می چرخید می گفتند خیلی می زنند؟ ناخن کشیدن شلاق زدن آویزان کردن و ... و بعضی روش های شکنجه را که اصلاً نشنیده بودیم و اخیراً برای ما کشف شد که کسی دیگر که خانم او پزشک است زمانی که رفت خانه خودش برای ملاقات خانگی، همسرش گفت که این قدر گفته اند تو را شکنجه کرده اند متهم می گوید گفتم این حرف ها نیست ولی آخر خانم من آرام نشد بلند شدم لباسم را زدم بالا گفتم ببین خبری نیست ولی او گفت حتماً شکنجه گرهای ماهری هستند که این همه می زنند و هیچ اثری از چیزی نیست!
بهر حال نوبت های مکرر اینها در منزل بیتوته کردند همه هست با تاریخ ملاقات، تلفن های مکرری که کرده اند، مثلاً بعضی از آنها گفته اند ما خجالت می کشیم نمی خواهیم برویم ملاقات با خانواده هایمان، منتهی ۱۰ بار زده اند تلفن موبایل آوردیم گفتیم آقا زنگ بزن به خانواده صحبت کن شب عید است.
حالا با این تعاریف اصلاً بنده عرضم این است که اولاً از قوه قضائیه خواسته شود تمام اعترافات را از پرونده بردارید و فقط مدارک کتبی که در پرونده وجود دارد و از شهرداری ها بدست آمده روی همان آنها قضاوت کنید ببینید چه در می آید، اگر بحث این است که با شکنجه اعتراف گرفته شده است و اعتراف ها سند یت ندارد اوراق بانک و پرونده های ملکی و باغ ها و تغییر کاربری ها و پروانه های غیر قانونی و تصویر چک ها و همه اینها که سندیت دارد اینها که با شکنجه درست نمی شود شما بیایید همه اعترافات را از پرونده بردارید، فرض کنید همه غیر قابل استفاده است سندهای بانکی و ملکی و اداری را چه می کنید و بعد واقعاً جای تعجب است که کسی با زور و تحمیل در دادگاه علنی هم اعتراف کند.
شکنجه متهمان!
بحث شکنجه و آزار در دوران بازداشت اصلاً برای ما تازگی ندار د و ما هر متهمی را که می گیریم اغلب آنان که از زندان بیرون می روند چون آدم های وجیهی هستند و بالاخره برای خودشان جایگاهی دارند، فرمانده است، سرهنگ و ... است در خانواده همه افراد می آیند می پرسند چه بوده؟می گوید هیچی نبوده چرا محکوم شدی؟ می خواهد از خودش دفاع کند می گوید مرا زدند و گفتند بنویس من هم نوشتم. این حرفها را ما از قدیم الایام داشته ایم تازگی ندارد که کسی بیاید ادعا کند که من شکنجه شدم الان بروید در زندانی که بازداشتی های حفاظتی ارتش و سپاه و ... هستند همه اینها می گویند من بی گناهم بپرسید پس چرا حکم خوردی؟ می گوید در زندان اذیت کردند ما هم یک چیزهایی نوشتیم، منتهی ببینید چنین افرادی می آیند در دادگاه حرفشان را انکار می کنند و دادگاه به سختی می تواند مجدداً اعتراف رسمی بگیرد.
دردادگاه که دیگر شکنجه نیست کسانی که آمده اند یکی پس از دیگری در دادگاه سخنرانی های غراء کرده اند که نوارهای اینها موجود هست بلبل زبانی کرده اند در افشای تخلفات خودشان و اعتراف به رشوه و اختلاس و فساد خودشان و بعد اینقدر در صحبت های خود از موضوع پرونده خارج و به بیان تخلفات سنگین در شهرداری پرداخته اند که قاضی بیچاره ده بار می گوید آقا وارد بحث خودت بشو، نمی خواهد راجع به این چیزها صحبت کنید، باز هم کشیدند به بحث فساد و .. . در شهرداری آیا شخصی می تواند بر اثر شکنجه چنین انگیزه ای پیدا کند که در دادگاه اینجوری سخنرانی کند؟ اگر کسی را کتک بزنند حاضر است آن طور با شدت در جلوی دوربین خبرنگاران علیه خودش و سازمانش افشاگری کند؟ این مطلبی است که جای تامل دارد و چرا این حرفها باور می شود ما نمی دانیم!
حالا این آریالای نساجیان که از همه زودتر از زندان آمد بیرون و بیشتر از همه باید محکوم بشود چون او مسئول کنترل شهرداری بوده که این همه فساد در آن ایجاد شده و ا و کوتاهی کرده و خیلی از این پرونده ها را از خود حراست بچه ها آوردند که درون آنها نوارهای ارتباطات نامشروع مکرر اینها واقعاً تکان دهنده است اینکه در یک سازمانی مدیرانش در دفتر کارشان فساد کنند و منشی ها وسیله ای برای عیش و عشرت بشوند تکان دهنده است یا مراجعه کننده را برای دادن یک خدماتی تحت فشار قرار دهند و از او کامجویی کنند اینها یک چیزهایی است که بدن هر آدمی را می لرزاند نوارهایش در خود حراست بوده بدون اقدام گذاشته اند آنجا و صرفاً به طرف یک تذکر داده اند که دیگر نکن و یا بعضاً حتی چیزی هم نگفته اند. اینها نتایج پول حرام است پول حرام همین جاها دفع می شود برای فساد و تریاک خرج کار خیر که نمی شود.
حالا برای من بسیار تعجب انگیز است که افراد موجه و با تعهد در این مجلس چنین افرادی را به محیط مقدس مجلس راه دادند و در جمع خودشان شرکت دادند، اینها حرفشان مسموع واقع شده و جمعی خودشان را مشغول کردند و در روزنامه ها اطلاع دادند که شاید احساسات و عواطف ملت به طرفداری از چنین مجرمانی علیه دستگاه قضایی و انتظامی برانگیخته شود و گفتند که گریسته اند واقعاً چه کسی باید برای مردمی که میلیاردها ثروتشان رفته تاسف بخورد و گریه کند و چه کسی باید برای نوامیسی کهم حیثیتشان در دفتر مدیران این دستگاه بر باد رفته گریه کند امروز هم ما با یک توقع و دید آمدیم در این جمع و انتظار داریم که برادران عزیز کمک کنند که این پرونده ما را در مسیر قضایی و درست خودش قرار داده و پیگیری کنیم این مصاحبه ها و اطلاعیه ها و مضوع گیری ها که در مطبوعات می شود واقعاً یک چیز مفید برای پرونده تا به حال نبوده است هر چ قدر که پرونده بتواند تا به حال نبوده است هر چقدر که پرونده بتواند در بستر خودش با سکوت برود جلو و حقایق پرونده روشن شود، حقوق ملت تادیه شود و این دستگاه فاسد اصلاح بشود بهتر است هر قدر این پرونده سیاسی شود راه وصول به ده ها و شاید صدها میلیارد تومان حقوق مردم که ضایع شده بسته تر می شو د استدعای ما این بوده و هست کهم نگذارید این پرونده به درگیری سیاسی بین دوئ گروه کشیده شود و راه عدالت بسته شود.
این عرایض بنده بود و انتظار این است که انشاء الله طوری عمل شود که ما پاسخی برای افراد خودمان در نیروی انت ظامی و حفا ناجا داشته باشیم من حالا بحث جاسوسی این پرونده را نمی شکافم بگذارید در مجرای طبیعی خودش آن شبکه جاسوسی که شناخته شده و سوء استفاده های کلان ارزی در همین پرونده هم دارند در جای خودش مطرح شود. واقعاً این بچه ها الان به یک بن بست های ذهنی می رسند که آیا واقعاً نمی شود در یک حکومت اسلامی حقوق ملت را تایده کردک و این پرونده را جلو برد و به نتیجه رساند؟ چرا باید اینجور باشد؟ ما واقعاً باید جواب داشته باشیم اگر این بچه های اطلاعاتی پرونده و قضات محترم شایعاتی را از جایی شنیده بودند احتمال می دادند که آن شایعات احیاناً دروغا بوده و قبول نمی کردند منتهی چیزی که خودشان دیده اند سند و فیلم هایش را دیده اذند مکتوباتش وجود دارد اینها چیزهایی است که به هر حال باید جوابگوی اینها باشیم من امیدوارم که این جلسه یک فتح بابی باشد برای این پرونده تا ما بتوانیم وظایفی را که در قبال ملت داریم برای تحقق عدالت اجتماعی و اجرای حدود و احکام الهی، به انجام برسانیم از حوصله همه عزیزان که تحمل کردند خیلی متشکرم.(صلوات)
آقای موحدی ساوجی:
وقت گرفته اند خانم هاشمی، غنی زاده و بقیه آقایان که وقت می خواهند یادداشت کنند خواهش می کنم که عنایت کنید.
اظهارات نماینده تهران
فائزه هاشمی:
خدمت شما عرض کنم که چنین فرصتی ایجاد شد که به هر حال مسائل مختلف و نقطه نظرات مختلف در تمامی ابعادش مطرح بشود و فرصت خوبی برای سئوال و جوابها و رفع ابهامات باشد من ابتدا این توضیح را بدهم حساسیتی که حالا من یا سایر دوستانم در مورد پرونده شهرداری داریم بحث اصلاً این نیست که شهردرای تخلف کرده یا نه و رسیدگی به تخلفات شهرداری بشود یا نشود این یک چیز طبیعی هست و در جامعه ما در مورد همه ارگان ها وجود دارد و در مورد شهرداری هم باید وجود داشته باشد که اگر اگر شهرداری تخلف کرده، طبق روشی که برای همه ارگان ها مورد رسیدگی قرار می گیرد با توجه به قوانین و ضوابط خود ما در این مورد هم مورد توجه قرار بگیرد صحبتی که حالا من خودم به شخصه دارم و بر این قضیه اصرار دارم این است که مسیری که پرونده شهرداری مورد بررسی قرار گرفته آن مسیر دارای اشکال است و خودش خلاف قانون است و اگر قرار است تخلفات مورد رسیدگی قرار بگیرد در درجه اول باید تخلفات خود قوه قضائیه و حفاظت اطلاعات و سایر جاها مورد بررسی قرار بگیرد و چون آن هم یکم ارگانی است مانند شهرداری و موضوع رسیدگی به تخلفات صحبت می کنیم در مورد تخلفات صحبت نیست مسلماً اگر آن مورد رسیدگی قرار بگیرد و اثبات بشود ما هم مثل بقیه آن را می پذیریم و فکر نمی کنم اصلاً حساسیتی روی این قضیه وجود داشته باشد.
جناب سردار نقدی در شروع صحبت هایشان فرمودند که آقای رازینی گفته اند که ما افراد مطمئن نداریم و بازداشتگاه مطمئن نداریم و خواهش کردند که سردار نقدی وارد این قضیه بشوند که بتوانند با اطمینان و خارج از فشارها و مسائلی که در جامعه وجود دارد این پرونده را مورد بررسی قرار بدهند به نظر من همین حرف یعنی زیر سئوال بردن قوه قضائیه، اگر قوه قضائیه ما بعد از ۱۹ سال افراد مطمئن ندارد و جایگاه مطمئن ندارد پس ما باید به تمامی قضاوت هایی که در طول این ۱۹ سال شده شک بکنیم و اینکه آیا این قضاوت ها درست بوده؟ افرادی که در جایگاه های مختلف بازداشت می شدند در ست با اینها برخورد می شده ا ست؟ و این خودش به نظر من زیر سئوال بردن قوه قضائیه است و اشاره شد که قضاتی را شهرداری استخدام کرد ه و به آنها رشوه داده جهت تطمیع کردن آنها پول زیادی به آنها داده و موقعی که به آن نتیجه ای که می خواستند برسند، چون این قضات آلوده شدند به نتیجه نرسیدند خوب اینها باید مشخص بشود نامن برده بشود پولی که به اینها داده شده تاریخی که پرداخت شده، میزان پولی که به اینها داده شده حوزه هایی که توی این کار دخیل بوده اند و اینکه ما یک چیزهای کلی را مطرح کنیم بدون هیچ سندی، چون اینها همه جزء اتهامات شهرداری است اینها باید ثابت بشود فکر می کردم که الان جناب سردار اسنادی را می آوردند مدارکی را می آورندو ما به اینجا نشان می دهند که این به این سند و به این اعتبار و با این کار کاشناسی ثابت شده که این تخلف وجود داشته ولی من غیر از صحبت های کلی که مطرح کرده اند هیچ سندی را خودم مشاهده نکرده ام و فکر می کنم شما هم به همین ترتیب.
در مورد اتهاماتی که در مورد آقای قاسمی شهرداری منطقه ۱ گفتند من این را بگویم که آقای قاسمی اصلاً قبل از اینکه مورد دستگیری قرار بگیرد مشکل اخلاقی پیدا کرده البته نه به آن شدتی که ایشان فرمودند که پنج خانم با ایشان رابطه داشته اند چون اینها یک شیاطین و خبائثی هستند که اصلاًٌ خیلی جای حرف دارد ایشان یک مورد اخهلاقی داشتند و گفته بودند به ایشان که استعفا داده شود یعنی حتی آن روزی که دستگیره شده استعفایش در جیبش بوده بنابراین موردی بوده که خود شهرداری می دانسته و قصد برخورد هم با آن داشته مسائلی هم که اینجا مطرح شد اختلاس و روابط نامشروع عمدتاً در کار اکثر اینها بود. آقای یزدی در مصاحبه خودشان که در یکی دو هفته قبل از آن خطبه نماز جمعه ایشان بود رسماً اعلام کردند که متهمین شهرداری اختلاس ندارند مسائل شخصی نبوده و مساله جابجایی در پول های شهرداری بوده این چیزی بوده که رئیس قوه قضائیه اعلام کرد بنابراین من فکر می کنم این قسمت هم ناقض با حرف های جناب سردار نقدی وجود دارد. فرمودند که قضیه را دارند سیاسی می کنند و همین سیاسی کردن قضیه باعث می شود که ما نتوانیم به پرونده برسیم من این توضیح را می خواهم مطرح کنم، ما انتظار داشتیم تخلفات شهرداری هم در مسیر خودش قرا بگیرد و از طریق دادگاه تخلفات اداری و سایر اماکنی که مربوط به این کار می شوند و دادگستری مورد بررسی قرار بگیرد من یک مثال کوچک برای شما می زنم اولین باری که آقای کرباسچی را به دادگاه احضار کرده بودند و از ایشان سئوال شد قاضی دادگاه از ایشان می پرسد توی این قضیه بوستان و فضای سبز منطقه شهرداری (۵) چرا شما به مناقصضه نگذاشتید؟ و آقای کرباسچی می گویند که حتماً منظور شما مزایده است چون ما باید پول بیشتر بگیریم پول که کمتر نباید بگیریم، ایشان می گویند که فرقی نمی کند مناقصه یا مزایده چرا به مزایده نگذاشتید آقای کرباسچی می گویند که اصلاً این مشارکت بوده که مشارکت در قانون مزایده دارد نه مناقصه دست شهرداری و هر ارگانی دیگر باز است که همانگونه که خودش تشخیص می دهد عمل کند ما قانونی نداریم برای مشارکت که مناقصه یا مزایده داشته باشد من می خواهم این نتیجه را از این سئوال بگیرم که حتی قاضی یک دادگاه فرق بین مزایده و مناقصه منظورم لغوی آن نیست اینکه در قانون در کجا باید مورد استفاده قرار بگیرد را نداند و اینکه اصلاً مشارکت چگونه باید انجام شود چطور می خواهد به پرونده رسیدگی کند؟ خوب به همین دلیل است که ما می گ وییم باید در مسیر خودش بیفتد دادگاه تخلفات ادرای تمام قوانین اداری را می داند و می تواند بر اساس آن تصمیم گیری کند و رای بدهد بنابر این قضای که فرق بین مزایده و مناقصه را نمی داند مسلماً رایی می دهد رای درستی نخواهد بود اگر قضیه این قدر حساس بوده که نیاز بوده آقایان هم وارد این قضیه بشوند خوب می توانستند اقلاً مسیر کار را همان دادگاه تخلفات ادرای بگذارند و از طریق حراست، اطلاعات، حفاظت ناجا و سایر ارگان ها وارد بشوند و از پشت این قضیه را جمع و جور کنند و حمایت بکنند بنابراین سپردن کار به حفاظت اطلاعات و دادگستری تهران خودش نشان دهنده این است که قضیه سیاسی است. پس بنا بر این کسی که قضیه را سیاسی کرده
فقط از نظر کار، این طرف کار بوده. وقتی ما همچنین مواردی را مشاهده می کنیم و در طول کار این مسائل پیش می آید، پس طبیعی است که برای ما تداعی بشود که این قضیه، سیاسی دارد برخورد می شود.
اتهامات خیلی زیادی را سردار نقدی مطرح کردند، باغات پروژه های مشارکتی، تراکم ها، .... فضای سبز و سایر اتفاقاتی که توی شهرداری افتاده، خوب اینها اتهامات شهرداری است. خوب اینها نیاز به سند دارد که ثابت بشود. یکی از روش های کار، کارشناسی است، قانون می گوید که کارشناسی هم از ارگان های مربوطه باید در آن حضور داشته باشند، نمی شود یک کارشناس از طرف حفاظت اطلاعات وجود داشته باشد و یک کارشناس از طرف دادگستری و کارشاسی هم از طرف شهرداری. سه تائی با هم بنشینند و موارد و قیمت ها را در بیاوردند. قوانین را بررسی کنند آن موقع نظر بدهند که بر روی این نظر هیچ کس نمی تواند حرف بزند و می بینیم که کارشناس، آقای تنکابنی نامی است که ایشان ساواکی هم هست و خودش ماهیتش مشخص است، وارد کار می شود و به تهایی می خواهد مسائل ر ا کارشناسی کند. خوب این سوال ایجاد می کند . این باعث می شود که فکر کنیم قضیه سیاسی هست. بنابراین ما در مورد روش کار صحبت داریم که اگر این روش کارها مشخص شود دیگر این مسائل ایجاد نمی شود. در مورد پیش فروش در پروژه های مشارکت فرمودند که آقای شفیعی آمده بدون اینکه یک ریال سرمایه گذاری بکند به این سود کلان هم رسیده و از مردم پول گرفته. کجا در قانون نوشته شده که نمی توانیم پیش فروش بکنیم. آیا این خلاف قانون است؟ در همین پروژه مشارکتی شفیعی، شهرداری ۸ میلیاد تومان پول گرفته، ۵ میلیارد تومان قرار است جزء آن املاکی باشدکه بنام شهرداری هست و ما شنیدیم که این رقم ۵/۱۳ میلیارد می گویند که آقای شفیعی نصیبش شده، دروغ است. بنابراین همین است که ما نیاز به سند داریم.
در مورد آقای حدادزاده هم که گفتند اینها سند می خواهد این ها حرف های کلی است که سندش معلوم نباشد نمی شود به آن پرداخت. گفتند جناب سردار بیایند و گزارش بدهند و قرار شد در یک جلسه غیر علنی مجلس، این خیلی خوب است و من فکر می کنم که ما خودمان دنبال این قضیه بودیم که آقای کرباسچی و آقای رازینی بیایند در یک جلسه غیر علنی و این گزارش ها را بدهند که نمایندگان در جریان قرار بگیرند و از زبان خود افراد بشنوند. کرباسچی قبول کردند ولی آقای رازینی قبول نکردند، گفتند من به مجلس نمی آیم، چه دلیلی دارد به مجلس بیایم، رئیس من کسی دیگری است.
پس ما دنبال این قضیه بودیم و ما طالب این هستیم هر چه گفتگو بیشتر باشد بهتر است تا حقایق روشن شود. یک مورد را جناب سردار گفتند که برای من خنده دار بود که مدیران شهرداری با منش هایشان ارتباط اخلاقی داشتند و مفاسد اجتماعی داشته اند و فیلم آن موجود است کدام آم بی عقلی وقتی با منشی اش ارتباط برقرار می کند فیلم می گیرد. اصلاً همچنین چیزی باور کردنی نیست. خوب ما این فیلم ها را ببینیم، ما بعنوان نمایندگان مجلس فکر کنم حق داریم این فیلم ها را ببینیم و اظهار نظر کنیم. یک مورد بود در مورد نامه آقای شوشتری و آقای مروی. آقای شوشتری به عنوان وزیر دادگستری و آقای مروی هم بعنوان نماینده قوه قضائیه. خوب این ها گزارش رسمی دادند به آقای خامی شکنجه را تایید کرده اند. تمکین نداشتن و خلاف های قانونی همه را تایید کرده اند. آقای یزدی و جناب سردار گفتند که نه همچنین جیزهای نیست. بیاند کار کارشناسی بشود و رسیدگی بشود.
*سردار نقدی: این قاضی ای که می گویند فرق بین مزایده و مناقصه را نمی داند، ۱۸ سال است که مسئول رسیدگی به جرائم دولتی است و این قاضی برای امثال آقای کرباسچی و خانم هاشمی نه تنها موارد مزایده و مناقصه، بلکه تمام موارد حقوقی آن را نیز برایشان تدریس می کند.
یک مورد هم در نامه سردار نقدی بوده که شکنجه را رد کرده اند و گفتند که انفرادی هم همه جا رایج است و چیز مهمی نیست که این نامه ای هست که رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح پیرو بیانات مقام معظم رهبری نوشته و رونوشت برای خود ایشان هم رفته که به مسئولین پرونده ها بخشنامه ای شود که حق نداشته باشند بیش از حد لازم و ضرورت زندانی را در انفرادی نگه دارند و به آنان تفهیم شود که زندان انفرادی جزء بدترین شکنجه های روحی و جسمی است و این حرفی هست که مقام معظم رهبری فرمودند و جناب سردار من جمله خودشان را میخوانم زندان انفرادی در تمام جوامع جهان و زندان های ایران وجود دارد وچیز مهمی نیست.
نکته ای که فرمودند اینکه ما اینقدر کار کارشناسی داریم که اصلاً نیاز به اعترافات این ها نیت بیائید اعترافات این ها را برداریم و ببینیم اسناد چه می گویند. حالا من یک سوال می کنم اگر حالا اینقدر همه چیز کامل بوده آیا نیاز بوده که نزدیک ۶ ماه در زندان انفرادی نگاه داشته شوند و خوب از اول دادگاه تشکیل می شد و این ها محاکمه می شدند.
یکی از نمایندگان: به نظر می آید در ارتباط با این پرونده ما نمایندگان اسناد و مدارک را لازم نداریم و ما مرجع قضایی رسیدگی کننده نبودیم. سردار نقدی هم در صحبت خودشان فرمودند که خود مجلس یک هیاتی را تعیین کند و ما همه اسناد و مدارک را به آن ها ارائه خواهیم داد. بنا بر این هیچ مسئله ای در اینجا نیست.
اظهارات نماینده ارومیه
علیرضا غنی زاده: چند تا سوال از سردار البته در رابطه با متهمین – خاطره ای دارم در رابطه با عملیات مرصاد. منافقین که دستگیر شده بودند با توجه به نفوذی که در بیت منتظری داشتند جو سازی هایی کردند که بچه های اطلاعات اینکار را کردند(شکنجه کردند) و بچه های اطلاعات را زیر سوال بردند و جوابیه که امام(ره) دادند و قضیه فیصله پیدا کرده و روحیه ای که بچه های اطلاعاتب پیدا کردند در سرکوبی ضد انقلاب و آن نامه مظلومانه حضرت امام، روحیه ای بود برای سربازان حضرت امام. همین نکته ای که مقام معظم رهبری در خصوص زندان انفرادی فرمودند که خانم هاشمی هم قرائت کردند تا حدی که مورد لزوم است. این حد لزوم تا چه موقعی لازمه یک کشور است؟ همه کشورهای خارجی سلول انفرادی هم دارند، استفاده هم می کنند. بی عقلی است که متهمی که مطالبی را دارد بیندازیم نزد سه چهار نفر.
من به عنوان یک نماینده به قرآن قسم یاد می کنم اگر این مسائلی که جناب نقدی فرمودند در جامعه ما وجود داشته باشد و رسیدگی نشود، بنده استعفاء می دهم و در مطبوعات اسعفای خودم را از نمایندگی اعلام خواهم کرد و همه جا خواهم گفت که چرا یک نماینده در یک مملکت اسلامی استعفاء داد. در این در آمدها که می توانیم ۱۰۰ میلیارد تومان در آمد داشته باشیم، چرا دست دولت را نگیریم. اگر جناحی برخورد می کنند اشتباه می کنند، هر جناحی باشد. واقعاً رسماً این جا ثروت های باد آورده است. این ها را کراشناسانی از این کمیسیون بروند و برادران این مدارک را ببینند و قضاوت کنند. من شنیده ام بعضی از وزراء و مسئولین دست دارند، اصلاً افشاء شود. چرا بچه دهاتی بدبخت بخاطر ۴۰ لیتر گازوئیل در خیمن می افتد و می میرد، خلاف هم می کند، هیچکس نمی آید به کارش برسد، به خانواده اش رسیدگی نمی کند، این همه تخلفات صورت گرفته در این مملکت که اسمش مملکت امام علی ع است. بحث مزایده و مناقصه هم که خانم هاشمی گفت یک بحث لفظی است. در رابطه با مسئولینی که در هر رده ای در پرونده دست دارند مشخص بشود اصلاً یک ذره مملکت ما راز نظر امنیتی آسیب نمی بیند بلکه تقویت می شود برای اینکه مردم مطمئن می شوند. در فلان کشور که اصلاً عقیده ندارند با فردی که شوه گرفته برخورد می شود. این ها را مشخص بفرمایند و فقط نگویند شهرداری فلان منطقه و معاون و منشی و آن و .... ما برداشت داریم که مسئولین بالا دست دارند و ما دنبال مسائل اعتقادی هستیم و اعتقاد خودمان را به هیچ خط و خطوطی نمی فروشیم و وظیفه مجلس سنگین است.
آقای دکتر نورا: اول متاثر می شویم.جناب تیمسار نقدی واقعاً ببینیم هر گروهی که تخلف کرده اعم از شهرداری و قوه قضائیه این را به دید دیگری بررسی کنیم. نیائیم در مسئله ای که دارد پایه های نظام را خدشه دار می کند جبهه بگیریم . شما را به هر چیزی که واقعاً به آن اعتقاد دارید به ایمانتان، به خدایتان، به وجدانتان، چون من از یک منطقه می آیم(سیستان و بلوچستان) که خدا شاهد است یک میلیون تومان پول هم برای ما درد دوا می کند. خدا را گواه می گیرم که مردم ما در فقر زندگی می کنند. وقتی ۳۲ میلیاد تومان برگردانیم خدا می داند ۳۲ میلیاد تومان مشکلات سیستان و بلوچستان را برطرف می کند ایشان میگوید من ۶ ماه مهلت می خواهم ۱۰۰ میلیاد تومان برمی گردانم. خوب دنبال چی هستیم؟ مگر مولا علی ع نمی گوید، اگر پول مردم کابین زن کسی باشد من آ را پس می گیرم، و اما در مورد رسیدگی که اشکال داریم بیائیم رسیدگی را حل کنیم. واقعاً ما از شما(نقدی) می خواهیم که توضیح بدهید. چون آقای مجید انصاری در کمیسیون یک چیزهایی به من گفت که من شروع کردم به گریه کردن. من آدمی نیستم که بخواهم خودم را به این جناح یا آن جناح بفروشم ولی وجداناً وقتی این ها را شنیدم این ها تکان دهنده هست چه از این گروه چه از آن گروه، آقای خادمی یک مشکلاتی دارد پرونده اش گویا است، حسابش هم گویاست که این پول در حسابش در گردش بوده، یک آدم معمولی هم بوده، خوب مثل روز روشن است از شما انتظار داریم که توضیح بدهید. آقای مجید انصاری دو تا مطلب را به من گفتند. یکی اینکه کسی آمده آنجا زدند دندانش شکسته شده بعد آوردن بیرون گفتند ۳۰۰ هزار تومان برای مداوای دندانش گرفتند و چراحی کرده اند. من شنیدم یک آقایی می گوید مرا در تک سلولی نگه داشتند، مدت ها مرا نگذاشتند بخوابم. اگر شما اینکار را کردید ما به شما اعتراض داریم. اگر نکردید، بیایید دفاع کنید از حق این کشور و از آن طرف، این حرف هم نباید موجب شود که آقایان قسر در بروند. خانم هاشمی! اگر شما بیایید جبهه بگیرید در مقابل حفاظت اطلاعات و قوه قضائیه و بعد این آقایان قسر در بروند، این هم خیانت است.
نمی دانم از کمیسیون آموزش و پرورش کسی هست یا نه که اخیراً بازدیدی از سیستان و بلوچستان داشته اند. این ها رفتند توی یک مدرسه، خدا گواه است که نتوانستند توی دستشویی آن بروند، تا زانو آب بود، فاضلاب آن بالا آمده بود، بعد بیائیم ببینیم که حداد زاده که مثالً یک میلیاردر است این را بگذارید که قسر در برود. ضمناً این ها می گویند مدرک داریم، مستند داریم. دروغ که نیست. ۳۲ میلیارد هم که دروغ نیست دلیلی ندارد که دروغ بگوئیم. می خواهیم چی را ثابت بکنیم؟ می خواهیم که بگوئیم چه کسی بد است؟ بحث دیگری هم هست که یکی از شهردارها بچه خوبی بوده، سپاهی بوده، مظلوم بوده، آقای مهیمنی. این را به ما توضیح بدهید که آیا واقعاً این خلاف داشته، قشار سیاسی بوده..... شاید کسی هم بخواهد کار سیاسی بکند که کسی را بیاندازد در زندان.
اظهارات نماینده شیراز
دکتر نجابت: ضمن تشکر از برادر عزیز. در طول تاریخ کسانی مظلوم واقع می شوند که نمی توانند حرفشان را بزنند. علی ع یک نامه ای داردند به استاندار اهواز به پیکی می دهند و می گویند بده به استاندار اهواز که مدیری را برکنار کن. بعد حضرت می فرمایند توی نماز جمعه بیاور شلاقش بزن. خیلی عجیب است ۱۴۰۰ سال پیش می فرمایند توی زندان که این آقا را می بری، بقیه را که هواخوری می آوری، وی را نیاور برای هواخوری، چون ممکن است بیاید بیرون اطلاعات ردو بدل کند.
من از کسانی بودم که دفاع سرسختی از آقای هاشمی رفسنجانی می کردم و می کنم و به من می گفتند تو وکیل الدوله هستی و دور پنجم بدلیل دفاعت در دانشگاه ها در مناطق مختلف از آقای هاشمی رای نمی آوری. چون اعتقاد قلبی من این بود که آقای هاشمی یک رکن رکین انقلاب است که ریالی هم از آقای هاشمی نگرفتم. یعنی معتقد بودم که کار نمایندگی به این چیزها نیست. ولی از اولین کسانی بودم که در زمان آقای هاشمی تحقیق و تفحص شهرداری را امضاء کردم اگر حرفی هم می زنم برای این است که مثل همه روشن بشوم، همینطوری هم نیست خون شهداء ما را ول کند. اول اینکه مقام معظم رهبری مرقوم فرمودند بیش از حد لازم حتماً یک حدی هست در انفرادی که برادرمان می فرمایند.
دوم اینکه من یک گزارش مفصلی رسیده به دستم راجع به آقای ابریشم کار، یعنی همان یکی را که دیدم به حال زار خودم نشستم گریه کردم. آقای کرباسچی مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران داخلی و خارجی کرده و اعلام کردند که مسئولیت همه خلاف ها را به عهده می گیرم. سابقه ایشان را هم در اصفهان داریم. آدم مدیری هستند ولی مدیری هستند که خودشان می برند و می دوزند. ایشان گفتند من مسئول هستم ولی فکر نمی کردند که پرونده باز بشود. اولین کسی هم که با رویتر مصاحبه کرد ایشان بود. وقتی پرونده باز شد در مصاحبه با رویتر گفت که مسئله سیاسی است و اسم رئیس جمهور را برد. حالا من سوالم این است این اعداد و ارقام که هست چرا این ها می خواهند بگویند که خبری نیست. من فکر می کنم صفی نیا که از وزارت اطلاعات ساواکی بودن او در آمده و از سال ۷۴ اعلام کردند به شهرداری که برکنارش کنید، برکنار نکرده اند. وزارت اطلاعات یا اینجا می خواسته سرنخ هایی در بیاورد که تا ۷۶ کتباً نوشته ولی عوض نکرده اند دوم اینکه این کارشناسی که فرمودید حالا هم فوت کرده بعضی ها می گویند مرگش مشکوک بوده، سوم اینکه این افرادی که اسم بردند من خواهش دارم نمایندگان مجلس در این جریان، پول گرفته اند یا نه؟ چپ، راست ، میانه، حزب الله، استانداری و مدیران کل بودند یا نه؟ وزراء بودند یا نه؟ اقلاً این را روشن کنیم.
اظهارات نماینده قوچان
ذاکری: جناب آقای نقدی اگر چهار شبانه روز بی خوابی دادن درست باشد بسیاری از آن اعترافات پوچ و ناصحیح است. این حرف ها را باید صحت و سقم آن را بفهمیم. چقدر دروغ گفتند، چقدر درست گفتند. صفی نیا ۱۳۱ روز در یک سلول انفرادی کوچک بوده که نور نداشته، هواخوری نبوده. مگر آدم چقدر می تواند مقاومت بکند. این چقدرش درست است؟ به اندازه کافی قوه قضائیه، نیروی انتظامی قدرت دارند که رسیدگی به تخلفات شهرداری بکنند باید هم بکنند بعد این طرف قضیه چه کسانی بدنبال تخلفات قوه قضاییه و نیروی انتظامی هستند؟ این شکنجه ها درست هست یا درست نیت؟ سولات این طرف ها را باید جواب داد. درست است که ساعت ۲ نیمه شب زنگ می زنند منزل صفی نیا که صحبت کند ولی تلفن را به صفی نیا نمی دهند؟ اینها راست هست یا دروغ است؟ اگر این ها راست هست اینطور اقرارها اصلاً ارزش دارد؟ آن جا هایی که مدارکی هستند که محکمه پسند است، آن ها ملک عمل است و یک مطلب این که آن چیزی که قرار است در روز قیامت اتفاق بیفتد، باید در دنیا انجام بدهیم؟
اظهارات نماینده جهرم
محمدمهدی شجاعی: من هم تشکر می کنم. من یک کلمه از شهر تهران می گویم وضع شهر تهران تا قبل خیلی عوض شده، چرا آقای هاشمی که رئیس جمهور بود این کارها را نکردید؟ شما که می دانستید این جرم ها در شهرداری تهران هست، توی این شش ماه و یک سال که انجام نشده زمان آقای هاشمی این کارها انجام شده، چرا مطرح نکردید؟ همان زمان هایی که جرم پیدا می کردید، پشت سر آن این پرونده ها را مطرح می کردید، بقیه تنبیه می شدند و کشور به این روز سیاه نمی افتاد. این مسئله را روشن بفرمائید. این را دارند سیاسی می کنند که فرار کنند از زیر بار مجازات. یکی از آقایانی که بازداشت بود از او سوال کردم ۷۰ روز در سلول بود، گفتم که تو شکنجه شدی؟ گفت نه و مشکل من این بود که من گناهی نداشتم و آنجا گیر بودم. گفت خیلی هم تند می شدم با آن ها، چون هیچ کار نکرده بودم. بعد هم دادگاه مرا تبرئه نمود و رفتم. یکی از آقایان دیگر صحبت دارد که شکنجه شده. عرض کردم که روشن باشد که شکنجه بوده یا نبوده، اگر بوده خلاف هست و کسانی که این کار را کرده اند باید مجازات بشوند. اگر نبوده این ها به این مسله دامن می زنند تا لوث کنند این جرم هایی که انجام داده اند. من پنجاه سال دیگر هم احتمال نمی دادم که در کشور این مسائل بوجود بیاید و این طور کثافتکاری ها بشود. خلاف در خیلی جاهاست، منتها خلاف به این گستردگی در مرکز قدرت اسلام؟ این یک مسئله هست که همه باید بایستیم، آن آقایانی که می گویند شکنجه شدیم باید کسانی که شکنجه داده اند مجازات شوند و اگر دروغ است باید دادگاه آن ها را مجدداً بخواهند که همین طوری حرف مفت زدید. شما فرمودید همه اسنادش هست اگر این مدارک موجود است خوب روشن شویم، خواهش دارم که گروه تعیین شود و پیگیری شود که آیا این مسئله واقع شده یا نه و اگر هم نشده کسانی که این حرف ها را زده اند مجازات شوند. این گروهی که این خلاف ها کرده اند اگر ثابت شده و بشود که این همه خلاف کردند باز هم بیایند فحش به نظام بدهند و اتهام بزنند؟
اظهارات نماینده بناب و ملکان
خدادادی: علت دعوت از سردار نقدی این بوده که تشریف بیاورید و خارج از مسائل جناحی و سیاسی مسئله بررسی شود. بعضی ها را مسائل جناحی کور کرده و نمی فهمند که تیشه به ریشه خود می زنند. به خدمت بعضی عزیزان رسیده بودم و گفتم که این دو جناح حاکم در کشور دو چیز را مدعی هست. نیروی انتظامی را متصل می کنند به جماح راست و از طرف دیگر یک عده هم که منتسب به چپ هستند می گویند شکنجه شده اند و... نفر سوم مردم هستند که می گویند که شما راستی ها و چپی ها انقلاب را با شما می شناختیم، هر دوتایتان دروغ می گویید، هم شکنجه گر هستید هم اختلاس گر و آدم های اختلاس گر و شکنجه گر لایق حکومت نیستند. بعضی آگاهانه و بعضی نا آگاهانه می گویند ولی ماها آدم هایی هستیم که اگر موئی از سر این انقلاب کم شود، پوست از سر ما می کنند. دو پیشنهاد هم دارم. بنده معتقدم آقای نقدی در جلسه غیر علنی بیایند این مطالب را بگویند و ضبط هم بشود و با نظارت کمیسیون یک هیات کراشناسی انتخاب شود و گزارشی تهیه کنند و به مجلس ارائه کنند و به رسانه ها هم بگویید. ما باید دستگاه های دولت را قبول کنیم، اگر هم قبول نمی کنیم حرف نزنیم. ما حکومت خودمان رابایستی قبول کنیم، باید کار کارشناسی وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و نیروی انتظامی را قبول کنیم. حالا اگر شکی هست گروه کارشناسی بیاید خارج از مسائل جناحی بررسی کند.
چیزی که در تشکیلات شهرداری مطرح نبوده است بیت المال بوده. مثلاً ده نفر معاونین شهرداری صبحانه می خوردند هجده هزار تومان. میگو را از آن طرف شهر می آوردند پارک شهر، چون آقا علاقه داشته هر روز میگون بخورد و یا آنکه در یک جلسه تصمیم گرفته اند که مثلاً امروز به هر کدام از اعضاء یک پژو ۴۰۵ بدهند و...
پاسخ سردار نقدی به سوال های نمایندگان
سردار نقدی: سوالات زیادی مطرح شد که در حد وسع جلسه به آن ها پاسخ می گویم. طبیعی است که مرجع قضایی باید ضابط خودش را تعیین کند نه اینکه ضابط تعیین کند که من این پرونده را رسیدگی می کنم یا نمی کنم. این پرونده از طریق دادگستری به نیروی انتظامی محول شد یا نشد و چرا در زمان دولت بعدی رسیدگی شد، باید از مرجع قضایی بپرسید و نه از ما. البته من حدس می زنم که دیدند که این پرونده ای هست که خیلی حمایت ها از آن خواهد شد، هر وقت هم وارد شده اند قشارهایی آن را متوقف کرده، خواستند از فراق بین دو دولت استفاده کنند و در زمانی که نه این دولت هست و نه آن دولت، رسیدگی شود که اگر قرار است حمایت های محکمی از آن بشود بتوانند با حامیان متخلفان دست و پنچه نرم کنند.
البته این فقط یک تحلیل شخصی است و اطلاعی ندارم.در شروع جلسه هم گفتم که زنگی زدند فرمانده نیرو ما را به دفترش خواست. آقای رازینی آمدند و اینطوری شروع شد و ایشان هم پرونده را ارجاع دادند به نیروی انتظامی و اطلاعات هم شروع کرد، تا مدت ۱۵ روز هم آن ها ادامه دادند و به جاهایی رسیدند که مسائل خراسان و اجلاس کنفرانس اسلامی در تهران بر دوش آن ها بود، اجازه ادامه پرونده به این گستردگی را به اینها نمی داد. همانطوری که بسیاری از پرونده های بزرگ در نیروی انتظامی به کمک حفاظت اطلاعات حل می شود.، در اینجا هم کمک خواستند، لذا هیچگونه ابهام قانونی در رابطه با مراحل کار وجود ندارد. ما هم جزئی از نیروی انتظامی هستیم و حق داریم که کمکشان کنیم کا اینکه تا حالا کمک کردیم. پس اینکه گفته می شود. ورود حفاظت خلاف بوده محلی از اعراب ندارد.
در مورد سند که این خانم(فائزه هاشمی) گفتند ما هیچ سندی در جلسه ندیدیم که به ما ارائه شود، به برادران عزیز گفتیم که سند وجود دارد ولی خیلی زیادتر از اینست که بخواهم در جلسه ارائه دهم و برادرانی را کمیسیون داخله تعیین کنند و برای تحقیق و تفحصص بیایند، همه اسناد را به ایشان نشان دهیم و اصلاً مبا قضیه و شروع پرونده اینجا بوده یعنی هیات کمیسیون داخله و بایگانی شما پر است از سند و بوید ببینید ترفندی که شهرداری در هنگام تحقیق و تفحص مجلس در قبل به کار بسته است، گفته بودند اسناد را با کامیون بفرستید که سرشان شلوغ شود و نتوانند بررسی کنند و ما هم اگر خدای نا کرده بخواهیم اینطور برخورد کنیم باید برای شما با وانت بار پرونده ها را بیاوریم.
خواهران ما مطالبی را فرمودند که ناشی می شود از کم اطلاعای ایشان از مسائل حقوقی و قضایی. گفتند دادگاه تخلفات اداری، جرم را باید رسیدگی کند. حال آنکه این در شان آن نیست که رسیدگی کند، اولاً: ما چیزی به عنوان دادگاه اداری نداریم بلکه هیات های رسیدگی به تخلفات است. ثانیاً : شان این هیات ها رسیدگی به تخلف است و نه به جرم، وقتی موضوع از حد تخلف از مقررات اداری خارج شد و جنبه جرم گرفت، آنجا دادگاه گیفری باید رسیدگی کند هیات های تخلفات اداری فقط در حد برخورد با تخلف اداری مثل غیبت و ... است و هیچ اختیاری در خصوص جرائم ندارد. البته کسی که جرم کرده را می تواند حکم کمند که از سازمان برود بیرون ولی نه اینکه حقوق تضییع شده را بگیرد، پس بدهد و زندان کند. آنجا تخلف را بیاد رسیدگی کند. این قاضی که می گویند فرق مزایده و مناقصه را نمی داند و پرونده را رسیدگی کرده، ۱۸ سال است که مسئول جرائم دولتی است و نه تنها مزایده و منقصه را بلکه کلاس خواهد گذاشت برای آقای کرباسپس و امثال خانم هاشمی و منقصه و مزایده و عمق تمام مواد حقوقی آن نیز برایشان تدریس می کند. اینطور که نمی شود قاضی با تجربه را که ده ها دادگاه برای مدیران متخلف داشته، با یک کلمه زیر سوال برد. یک متهمی که از دادگاه بیرون می آید هر حرفی که زد که نمی شود به آن اعتنا کرد. ممکن است خیلی حرف ها بزند باید از آن قاضی هم پرسید، آیا چنین حرفی رد و بدل شده یا خیر؟ برای ساخت و ساز یک مجموعه حتی اگر می خواهند به مشارکت بگذارند باز هم باید به مناقصه بگذارند یعنی بیایند و بگویند ما می خواهیم این ساختمان را بسازیم چه کسی می آید درصد کمتری بستاند.
اینطور که می گویند در مشارکت، قانون نداریم و هر طور خودمان خواستیم عمل می کنیم، اینطور نیست. همینطوری می گفته اند پنجاه پنجاه. خود شما فرمودید شهرداری توی این قضیه ۵/۸ میلیارد گرفته و ۵ میلیارد هم قرار است بگیرد و بعد گفتید که دروغ است به آقای شفیعی ۵/۱۳ میلیارد می رسد، در صورتی که همین ۵/۸ میلیارد و ۵ میلیارد می شود ۵/۱۳ میلیارد که عبارت است از ۵۰% حق شهرداری که ۵۰% هم به آقای شفیعی رسیده است، یعنی معادل همین رقم، و حرف شما دلیلی بر صحت گزارش ماست. بعلاوه گفتید اینکه پول نیاورده آقای شفیعی و با پول مردم ساخته است، جرم نیست اگر کل آن ها را با پول چیب خودش هم می ساخت ۳ میلیارد هزینه می برد. چطور با سه میلیراد هزینه در دو سال ۱۳ میلیارد سود خالص برده. چنین سودی از یک معامله ترک مناقصه شده هم جرم نیست؟
فرمودند که آقای یزدی مصاحبه کرده اند که اختلاس نیست، مصاحبه یا یک سخنرانی حچت قاونی نیست، در مصاحبه و سخنرانی ممکن است بخاطر جلوگیری از تشنج سیاسی و یا حتی جلوگیری از سکپاشی های خارجی، حرفی زده شود. ملاک سخنرانی نیست، حکم قاضی است. قاضی حکم داده در مورد اختلاس و حیف و میل بیت المال به مبلغ ۳۲ میلیارد و قطعی شده. اینکه فرمودند فیلم ارتباطهای نا مشروع را داریم من نگفتم فیلم از صحنه فساد داریم، متاسفانه خانم فائزه هاشمی یک جمله از اول صحبت را ناققص می کنند و یک جمله ناقص هم از آخر بحث بهم می چسبانند، موضوع جدیدی در ست می شود. من بعد آن موضوع جدید را ایشان نقد می کنند. اگر درست گوش کنند اینطور نمی شود. فیلم که گفتم فیلم دادگاه است. وقتی که متهم بلدند می شود و از تمام توانایی سخنوری خودش استفاده می کند برای محکومیت خودش و شهرداری و تخلفات و این ها با لطایف و ظرایف تخلفات و مفاسد خودشان و شهرداری را برای مردم و خبرنگاران زیاد حاضر در دادگاه می شکافند آیا می شود این افراد با شکنجه به این نقطه برسند؟ این جیزی است که خیلی روشن است.
اگر کسی را شکنجه کنند وقتی آمد در دادگاه جرم را انکار می کند، می گوید توسط بازجو شکنجه شده ام آن وقت قاضی مجبور است دوباره بازجویی کند و ثبت کند بعنوان صورتجلسه دادگاه که ثابت شود بدون شکنجه هم این آقا مجرم است. حال آن که در نزدیک بیست و پنج جلسه دادگاه علنی و غیر علنی حتی یک نفر حرفی را که در بازجویی زده است نقض نکرد و ادعا نکرد که این ها زیر شکنجه بوده است حالا چطور بعد از اتام دادگاه ها این حرف ها درست می شود؟ این هم مسئله ای است بحث شکنجه گه آقا چند نفر سیلی زده شده اند و چند مدت در انفراری نگه دشته شده اند، این حرف هایی که آقایان می زنند، یا نمی دانند رقم ۲۰۰ تا یعنی چه و یا نمی دانند شلاق یعنی چه. ۲۰۰ شلاق اگر کسی پایش بخورد مثل شهید رجایی که ۴ سال بعد رفت در سازمان ملل پایش را نشان داد، رد دارد، اثر می گذارد.
آقایی که دو روز بعد از آزادی از زندان ادعا می کند دویست ضربه شلاق خورده و کف پایش از کف دست من و شما نرم تر و ظریف تر است آیا این ادعا قابل اعتناست؟ در مورد ادعای دندان شکسته شده این آقا اولاً یک نفر ساواکی بوده که علیه دانشجویان و استادان مذهبی قبل از انقلاب به ساواک گزارش می داده و در ازای آن حقوق می گرفته و حتی در دوران دانشگاه مسئول جمع آوری اخبار از دانشجویان مذهبی بوده و علیه آن ها گزارش داده و گزارش های او هم هست و وزارت اطلاعات هم رسماً به شهردار تهران نوشته که او را پاکسازی کنید و شهردار تهران که این آقا رفیقش بوده از اصفهان با خود آورده بود. حاضر نمی شود پاکسازی کند. این موضوع دندان هم ادعای خیلی عجیبی است. اگر یک آدم اطلاعتی بزند دندان کسی را هم بشکند یواشکی می برد پیش یک دندانپزشک که فامیل خودش(اطلاعاتی) باشد و یا به درمانگاه و بیمارستان اطلاعاتی می برد و بعد هم پولی نمی گیرد که اثر باقی بگذارد، خودش پول را می دهد و از همه مخفی می کند. جریان به این صورت بوده که این آقا یک روکش دندان داشته و روکش دندان او در موقع صحبت کردن می افتاده. یکباره از داخل سلول زندانبان را صدا می زند و می گوید روکش دندان من افتاده و شکسته است. خدا می داند خودش می شکند که این ماجرا را درست کند یا نه بطور طبیعی شکسته بود. خلاصه می گوید من یک پزشکی دارم که آشناست و کار دندان را او می کند، بعد می برند پیش پزشک آشنای خود متهم که دوباره روکش کند. بعد می گویند پول را باید خودش بدهد و زنگ می زند از خانواده اش پول می گیرد و می پردازند و علت پول گرفتن هم این است که طبق مقررات بازداشتگاه اگر متهم دچار عوارض بیمار معمولی شد ما در بیمارستان انتظامی معالجه می کنیم ولی اگر چیزهایی مثل عینک و روکش دندان بخواهد حق هزینه نداریم.
*سردار نقدی: این آقایی که دو روز پس از آزادی از زندان ادعا می کند که دویست ضرقه شلاق خورده، یا رقم ۲۰۰ را نمی داند و یا نمی داند شلاق یعنی چه؟ آیا ادعای این آقایی که کف پایش از کف دست من و شما نرم تر و ظریف تر است، قابل قبول است؟
ثانیاً حرف یک آدمی که ساواکی بوده است و علاوه بر فساد مالی، فساد اخلاقی با شکایت یک خانواده ای که در حال پاشیدن شدن بوده، یک خانم شوهردار در اتاق کارش خودش مورد تعرض قرار می گیرد که خانواده اش از ایشان شکایت دارد. یک همچنین آدمی حرفش حجیت دارد و معتبر است، برای او گریه می شود اما بچه هایی که توی جبهه های جنگ بودند، در کردستان، حتی در بوسنی و هرزه گوین در صف اول بودند و از همه جا یک زخمی بر تن دارند این ها حرفشان حجت نیست؟ این سوال را یک نفر جواب دهد که وقتی بحث ضرب و شتم عنوان می شود چرا این ها نمی روند به قاضی شکایت کنند و به مجلس شکایت می کنند؟ آیا غیر از اینست که می خواهند جنجال سیاسی بپا کنند. حمایتی که از این متهمین شده تا به حال سابقه ندارد از هیچ متهمی در جمهوری اسلامی بشود. یکی از نمونه هایی که هیچ سابقه ای ندارد، اینکه شخص وزیر دادگستری و رییس محکمه انتظامی قضات بعنوان نمایندگان شخص رییس جمهور بطور غیر مترقبه بازداشتگاه را بازدید کردند و با متهمین صحبت کردند و هیچکس هم نبود که مانع حرف زدن متهمین شود. نه اعتراض کردند و نه جمله ای از شکنجه و حتی ضرب و شتم شخصی. فقط گفتند که هواخوری کم است. آقای وزیر آمده در بازداشتگاه ها و این ها را دیده و بعد هم اعترافاتی را در دادگاه ها کرده اند با سخنوری با شعرخوانی، شعرخواندن در ابراز ندامت و مدمت خود. چطوری می شود آیا با شکنجه متهم متنفر می شود یا به شعر خوانی در تمجید از قاضی و بازجو بر می آید و خود را محکوم می کند؟
*دکتر نورا: وقتی آقای نقدی ۳۲ میلیارد تومان از اموال مردم را به بیت الامال برگردانده و می گوید اگر ۶ ماه دیگر فرصت بدهید ۱۰۰ میلیارد تومان دیگر بر می گردانم، خوب دنبال چی هستیم؟ مگر مولا علی ع نمی فرمود اگر پول مردم به کابین زنی رفته باشد من آن را پس می گیرم.
این مسئله بازدید غیر مترقبه از بازداشتگاه آن ها را قانع نکرد بعد از اعترافی که یکی از متهمین داشت دفعتاً وزیر محترم دادگستری به همراه شخص رییس کل پزشکی قانونی وارد دادگستری شدند و بدون اطلاعا قلی بایکی از متهمین که این اعترافات را کرده بود در یک اتاق در بسته ملاقات کردند و به او گفتند اگر یک سیلی به شما زده اند بگویید که من همین الآن از پیش شما می خواهم به رییس جمهور گزارش بدهم و متهم می گوید نه هیچ شکنجه ای در کار نبوده، آنچه در دادگاه گفته ام اعتقاد خودم بوده است تا اینکه متهم را علیرغم میلش معاینه می کنند و هیچ چیزی نمی یابند که حاکی از شکنجه و ضرب و شتم باشد. همین متهم به چشم خودش می بیند که اینطور از ناحیه مقامات در حمایت است و پشتیبانی می شود در حدی که وزیر دادگستری و رییس کل پزشکی قانونی غیر مترقه به دیدار او می آیند و او را علیرغم میلش به اکراه معاینه می کنند باز هم در دادگاه بعدی افشاگری می کند و به همه چیز اعتراف می کند آیا این روحیات در متهم می تواند از شکنجه تحصیل شود؟
آیا این مثل همان آمپولی نیست که کمونیست ها وقتی کیانوری و طری به حرف آمدند می گفتند اطلاعات جمهوری اسلامی آمپولی ویژه ای دارد که می زند و افراد اعترافات الکی می کنند؟ نتیجه همه این بررسی ها اینست که دویست ضربه شلاق و دندان شکستن و امثال این ها دروغ است چون بالاخره آثارش باید بماند. باقی می ماند ادعایی که تنها سه نفر از ۹۶ متهم پرونده کرده اند و آن اینکه سیلی زده اند یا فح داده اند به آن ها. خوب در بررسی این ادعا حالا حرف چه کسی می تواند حجت قرار بگیرد؟ حرف کسی که آن همه مفاسد را خودش اعتراف کرده یا حرف کسی که آن سابقه ایمانی و جهادی و تقوا را دارد و چرا این ها در دادگاه مطرح نمی شود و در مجلس شورای اسلامی می آیند حرف می زنند؟
گیریم که اداعای ایشان را بپذیریم و چک زده شده و فحش داده شده است. ضرب المثلی هست که دو نفر در محراب معبدی کار زشتی می کردند یکنفر می گذشت جلو آمد و گفت ای تف، در معبد و این کارها. آن دو نفر، دستش را گرفتند و بردند پیش قاضی گفتند این آقا تف انداخته داخل محراب، گفتند پس شلاقش بزنید. آن فرد گفت بابا تف انداختن من به خاطر کار زشت این فرد بوده نه تف به محراب. حالال آقایان آن فاسد ها را رها کرده اندمی گویند چرا شما تف کرده اید به محراب. این خنده دار نیست عده ای بیایند ه ها میلیاد تومان ثروت مردم را که غرات شده کشف کنند و ده ها میلیارد دیگر را در دست رسیدگی داشته باشند آن وقت آقایان بیایند گیر بدهند که مثلاً چرا از ۹۶ مورد دستگیری ۳ تایش در شب بوده است، خلاف قانون است و یا چرا چنین متهمین فاسد الاخلاق و غارتگر بیت المال چند روزی در انفرادی مانده اند و یا چرا بازجو به سر آن ها داد کشیده است و بعد این چنین ادعاهایی را در حد شکنجه که مفهوم خودشان استفاده کنند برای بزرگنمایی این قضیه. در اینکارها چه منظوری بجز ترساندن متصدیان پرونده از عاقبت خودشان و دست برداشتن از پیگیری جدی می تواند دنبال شود؟ و حالا ما برای اینکه موضوع را پایان بدهیم گفتیم یکی از بازجوها بیاید همه این ها را بپذیرد(شکنجه هایی که مدعی هستند انجام شده) نهایتش دو سال زندان و انفصال از خدمات دولتی است و السلام، حالا اقایان و خانم هایی که می گویند باید آن طرف قضیه هم رسیدگی شود یک نفر را بیاورند حاضر شود این چند صد میلیارد را به مردم بدهد.
*در شهرداری افراد دیگری بودند که فی ما بین خودشان به آن ها قلک می گفتند. یعنی مدیر خودش را آلوده به این چک ها نمی کرد و به فردی که سر و پایی نداشت و بی هویت بود، اعتبار شخصی داده می شد و بعد پول هنگفتی در حساب او واریز می شد و با دستور آقای مدیر خرج می شد.
یازده هزار ساعت بازجویی وتحقیق
از نزدیک به صد نفر متهم ۱۱۰۰۰ ساعت بازجویی شده، ممکن است یکبار هم سر متهم دادی زدند یا بحث انفرادی مطرح می شود، توی این کشور حداقل چند هزار سلول انفرادی وجود دارد. در تمام شهرستانهای کشور وجود دارد. اگر کشوری هست که نداشته باشد بگوئید کجاست؟ اگر قانونی وجود دارد که نباید متهم بگذارند در سلول انفرادی، این را قانون کنید و تصویب کنید و ابلاغ کنید. اگر فرمانی هست که به ما ابلاغ نشده، ابلاغ کنید. اینکه استناد می کنند به فرمان مقام معظم رهبری، معظم له فرموده اند بیش از اندازه نباشد نه اینکه اصلاً انفرادی نباشد. بعد هم قاضی دارد، قاضی تشخیص می دهد که احتمال تبانی و امحاء سند وجود دارد، این باید در بازداشت بماند. هفته اول که اطلاعات ناجا عده ای را دستگیر کرد رفتند پلمپ اتاق ها را شکستند و بسیاری از سند ها را بردند. خب این بهترین دلیل بر بیم امحاء آثار جرم است.
بحث دیگری که مطرح شده بحث کراشناسان است. خانم فکر می کنند که وقتی ما می گوییم کارشناسی شده، کارشناسان انتظامی بررسی کرده اند. این هم دلیل دیگری بر بی اطلاعای شما از مسائل قانونی و حقوقی است. کارشناسان رسمی در دادگستری افراد معتبری هستند که طبق ضوابط خاصی انتخاب و تایید می شوند، قاضی وقتی در پرونده ای نیاز به کارشناس دارد از فهرست کارشناسان رسمی که خبره ترین افراد در فن خود هستند، چند تا را انتخاب می کند و این ها حرفضان حجت دارد. اگر اعتراض به کراشناسی هم توسط متهم بشود در حکم اولیه و یا در دادگاه تجدید نظر کار ر ا به گروه دیگری متشکل از کارشناسان رسمی دیگر جهت کرشناسی می سپارند. کارشناسان رسمی حقوقی رفته اند بررسی کرده اند و نه کارشناسان انتظامی.
بحث اینکه برادرمان گتند روشن کنید که چه کسی از مسئلان و نمایندگان از شهرداری پول گرفته یا از تخلفات آن ها سود برده، ما از روز اول آن چیری که راجع به افرادی بوده که می توانسته جنبه سیاسی پیدا کند حقاً همه را گرفتیم گذاشتیم کنار، در اولویت های بعدی برای اینکه بتوانیم از این سرمایه داران زالو صفت حق این ملت را بگیریم. چرا که اگر مسئول دیگری هم سود برده در مقابل رقم های عظیمی که سرمایه داران غرب زده زالو صفت سود برده اند نبوده است.
لذا همه این اسناد را که می تواند علیه آن مسئول جو سازی پیدا کنند همه را حبس کرده ایم در یک کنار تا اول حساب سرمایه دارها را برسیم و رقم های درشت را وصول کنیم. اگر ما اهل سیاسی کاری و ضربه زدن به این جناح و ان جماح بودیم که استفاده میکردیم. ارقام بسیار درشتی را یک سری از ثروتمندان زالو صفت برده اند، ما می خواستیم در اولویت قرار بدهیم، این حقوق تأدیه شود. بازکردن این میدان و مطرح کردن پرونده مسئولان که در قضیه چیزی را بردند، موجب می شد از همان ابتدا جبهه گیری شود که نتوانیم همین حد هم پیشرفت کنیم و حقوق مردم را بگیریم. همین الان که اعلام نکرده ایم ببینید چقد موضوع را سیاسی کرده اند. این ها هست ما اسنادش را نابود نکرده ایم. در نوبت خودش مطرح می شود و شاید این کسانی که خیلی سرو صدا می کنند از رو شدن پرونده خودشان می ترسند و وحشت دارند و می خواهند متوقف شود که به خودشان نرسد، از خودشان می ترسند. اما در مورد استعفای شهردار منطقه یک که خانم هاشمی مطرح کرد که توسط خود شهرداری به فساد وی پی برده اند و معزول بوده و استعفایش در جیبش بوده است که دستگیر شده باید بگویم ایشان نه تنها معزول نبوده و استعفاء هم نداده بود بلکه حتی تا سه ماه بعد از دستگیری هم امضاهایش هست و این ها سندش هست که سه ماه که در زندان بوده همه نامه های شهرداری منطقه یک با امضایی از طرف وی با نامه ایشان ارسال شده و تنها وقتی در دادگاه علنی آن افشاگری ها را کرد، عزلش کردند نه به خاطر فسادش بلکه بخاطر افشاگری اش.
اظهارات نماینده گرگان
قنهاری: دو اتهام مطرح است یکی فساد مالی و یک شایعه شکنجه که هر دو بنیاد نظام را متزلزل می کند و ما به حکم قسمی که خوردیم در این مجلس وظیفه شرعی داریم، می خواهیم روشن بشویم. عرض من این است که یک گزارش را آقای مروی و آقای شوشتری به رییس جمهور نوشته اند و بعد از بند ۷ به بعد مورد تخلف را آقای مروی و شوشتری نوشتند و در یکی از بندها اشاره شده که اکثر اقرارهایی که از متهمین گرفته شد با آزار بدنی و شکنجه و بی خوابی بوده. البته چون در دادگاه این اعترافات را تائید کرده اند از لحاظ قضایی نافذ است و پرونده به جای خودش بررسی شود ولی شمار شایعه شکنجه را روشن کنید. فساد مالی هر کس کرده مجازات شود و هرکس شکنجه کرده هم مجازات شود.
انوا شکنجه ها را نوشته اند، بی خوابی، بستن دست، جوجه کباب، شلاق، زدن با دسته بیل، خیلی از این ها ثابت شدنی نیست، باید قطعاً مدارک باشد. متهمین ادعایی که داشتند سر و صدای زیاد شکستن دندان و گرفتن هزینه دندان که همه را متاثر کرد، هیچکدام از بچه های نظام از شکنجه کردن لذت نمی برند و صرفاً حکم قانون و حکم شرعی را می خواهند اجرا کنند و من می خواهم به اتاق مسئله شکستن دندان را پیگیری کنیم که با روشن شدن آن بسیاری از اتهامات بعدی هم روشن خواهد شد و یک موضوع دیگر اینکه به متهمین گفته اند اگر بیرون حرف بزنید شما را با ماشین زیر میگیریم و اما بحث دیگر اینکه اگر آقایان به زندان شهرهای خود مراجعه کنند برای جریمه های ۵۰ هزار تومان تا ۲۰۰ هزار تومان در صد بالایی در زندان هستند واقعاً اگر این تخلفات میلیاردی هست باید پیگیری شود ولی اگر این شکنجه ها بوده هم باید رسیدگی شود.
سرداری نقدی: شمار دیر آمدید با وجود اینکه مسئله دندان را جواب دادم دوباره مطرح کردید. در خصوص کل قضیه ما در برج ۸ نامه ای را به محضر روسای قوا نوشتیم و در پی اولین اظهارات این چنینی که در مورد شکنجه صورت گرفت در آن نامه به همه سران قوا صریحاً نوشته ایم که این ادعاها دروغ است. دلیل آن هم فهرست دقیق ملاقات ها و بیتوته ها در منزل و دلیل دیگر هم اینکه در هر ساعتی از شبانه روز که دوست دارید غیر مترقبه بیائید، بطور ناگهانی از بازداشتگاه این افراد بازدید کنید. غذایشان، محل نگهداری، نحوه رفتار را در بازجویی ها کنترل کنید، اگر کوچکترین اشکالی در کار ما هست جلوگیری کنید. خب اگر این ادعاها راست بود چرا همان موقع کسی نیامد و الان که پرونده به جای باریک رسیده جنجال می کنند؟و آن نامه ای هم که از سوی آقایان شوشتری و مروی، فقط شنیدیم که نامه ای زدند و چیز توی آن در تایید این مسائل نوشته ولی نمی دانستیم چه چیزی نوشته است و رونوشتی بما ندادند و الان متن آن را برای اولین بار از دست نمایندگان گرفتم و خواندم. دو اتهام زده شده به ضابط. یکی اینکه متهمین ۵۰ روز هواخوری نرفته اند که این خلاف است و دلیلش هم همین که این ها را فرستاده ایم که شب در منزل بیتوته کنند و ملاقات هم داشته اند. ملاقات متهمین و شاهد ملاقات هم خودشان و خانواده هایشان. چطور ممکن است کسی را به منزل بفرستند ولی هواخوری نفرستند.
دوم اینکه اظهرات متهمینی که در بازداشتگاه کردند هیچکدام اینها نبود با وجود اینکه متهمین تشویق می شدند توسط آقایان علیه ضابط حرف بزنند و شکایت کنند تا پایان مراحل دادگاه هیچکدام از این حرف ها نبود. وقتی دیدند حکم خورده اند و مسئله جدی است و پس از اعتراض به حکم اولیه با وثیقه آمدند بیرون، آنجا رفته اند و صحبت هایی را کرده اند و این حرف ها درست شده است. قبل از آن خلوت کردن با متهم در دادگستری توسط آقای وزیر بوده است. بازدید در بازداشتگاه ها در سلول های آن ها هم توسط نمایندگان رئیس جمهور بوده، ایستادند در را باز کردند و این ها را مشاهده کرده اند. تنها اظهاری که آن موقع متهمان به عنوان شکایت کرده اند گفته اند که هواخوری ما کم است آنهم نه اینکه ۵۰ روز هواخوری نرفته ایم بلکه کمبود هواخوری را مطرح کرده اند و بعد همان جا وزیر دادگستری به ما گفتند که هواخوری این ها کم است، گفتم که بیشتر می کنیم و از فردایش هم دو برابر کردند هر روز هواخوری می رفتند. اگر همه این اداعاها را هم صحیح بدانیم یک نفر آقای بازچو یا دو نفر بازجو که مدعی هستند علیه اش، این ها حاضرند بروند دو سال زندانی بشوند. و چند تا چک ادعایی را هم که می گویند، زده اند قصاص شوند. آن طرف قضیه چند صد میلیارد تومان حقوق بیت المال و مردم محرومی است که خیلی هایشان برای صد هزار تومان حاضرند کلیه بدهند.
ما با برادران خودمان که صحبت می کردیم به این نتیجه رسیدیم که بیائیم برای گرفتن بهانه از افرادی که مدعی اند شکنجه در کار بوده است همه مسئولیت شکنجه کردن ها را بپذیریم و در قانون هم دیدیم که نهایت حکمش ۲ سال حبس و انفصال از خدمت می باشد. خب دیگر چه بهانه ای می ماند برای جلوگیری و ممانعت از پیگیری پرونده ها؟ بگذاریذ به خاطر تادیه حقوق مردم ما زندان شویم و میلیاردها ثروت مردم برگردد ولی خودتان هم می دانید که مسئله این نیست و قصد این مظلوم نمایی ها فقط و فقط متوقف کردن روند پرونده است، می خواهند مارا بترسانند از عاقبت و اینکه پیام بدهند که خودتان را هم زندان می کنیم. ما ترسی نداریم تا وقتی قضات شجاعی در این کشور باشند که برای مقابله با اینگونه آدم های فاسد صاحب نفوذ حکم بدهند ما هم هستیم و بعنوان ضابط عمل می کنیم، هر بلائی هم سرمان بیاورند فدای حقوق مردم.
در پایان باز هم اشاره می کنم همه حرف هایی که اینجا زدیم مستند است و اگر مجلس محترم رسماً هیاتی را مشخص و معرفی کند می توانیم کلیه مستندات خود را در اختیار آنان بگذاریم تا ملاحظه فرمایند. موفق باشید. والسلام