به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از مشهد، افروز شب گذشته در همایش آموزشی چهارمین جشنواره مسیر خوشبختی در سالن همایشهای صدا و سیمای مشهد با بیان این نکته که از خداوند بخواهید محبوب او شوید تا محبوب همسر و خانواده خود باشید، گفت: محبوب شدن در زندگی امر بسیار مهمی است که در صورت رسیدن انسان به مرحله محبوبت خداوند، برای همسر، خانواده، دوست، فامیل و همکاران محبوب خواهد بود.
من سوم شعبان سال 55 ازدواج کردم و دقیقا روز میلاد امام رضا(ع) مراسم عقد من و همسرم برگزار شد و در تالار سیاره واقع در بهارستان تهران با بیش از 1200 مهمان مراسم ازدواج را برگزار کردیم.
برای این جمعیت بالا امکان شام دادن برای من فراهم نبود چون در این حد توان مالی نداشتم و از این حیث تصمیم گرفتم که تنها در مراسم ازدواج خود میوه و شیرنی بدهم.
پدر همسرم از من خواست تا شام و پذیرایی از مهمانان عروسی را بر عهده بگیرد که من اجازه ندادم چون میخواستم برای این مهمترین اتفاق زندگی، خودم خرج کنم و این چنین شد که تنها میوه و شیرینی در مراسمی با 1200 مهمان تنها وسیله پذیرایی ما بود.
در مراسم عروسی من پازوکی متن زیارت عاشورای امام حسین(ع) را خواند و من سخنران مجلس شدم و در باب تولد، ازدواج و مرگ و تاکید بر این موضوع که در تولد و مرگ اختیار ما وارد نیست؛ اما در ازدواج میتوانیم اختیار خود را تا اندازهای در خوشبختی خود به کار ببندیم، سخنرانی کردم.
پس از این مراسم ساواک من را به جرم سخن گفتن از مرگ و دنیا گرفت و توضیحاتی خواست که چرا این سخنان را گفتم و این شروع زندگی متاهلی من بود.
مهریه همسر من یک جلد کلام الله مجید و نهج البلاغه بود و با وجود اصرار اطرافیان بر قرار دادن 25 سکه طلا برای مهر همسرم، من گفتم برایم چیزی با ارزش تر از قرآن و گرانبهاتر از این کتاب نیست و با همان مهریه زندگی من و همسرم آغاز شد.
من و همسرم در ابتدای زندگی چهار سال مستاجر بودیم و پس از آن منزلی را به صورت قسطی به برکتی که خداوند در ازدواج قرار داده است خریدیم و پس از آن خانه بزرگتری خریدیم و 15 سال بعد از ازدواج من سند خانهام را نام خانمم کردم.
خانواده، باغ و باغبان آن زن است و مردان تنها سنگربان این باغ هستند که باید به باغبان رسیدگی کنند به این معنا که اگر تربیت در باغ 10 سهم دارد 9 سهم آن مال زن است و مرد باید به این باغبان در زندگی خود تنها خدمات بدهد.
تربیت یعنی داشتن آرامش در زندگی و باغبان آرامش را زمانی احساس خواهد کرد که باغ را از خود بداند و مرد به عنوان تدارک چی این باغ شرایطی را ایجاد کند تا زن دل آرام باشد.
نباید جایگاه باغبان در زندگی ارزان شود به این معنا که هیچ مالکیتی بر زندگی نداشته باشد و برای تامین مالی مرد مثل خریدن ماشین، باغ باغبان را کوچک و آپارتمانی کرده و حس پریشانی را به او منتقل کنید.
زن و مرد محرمان راز هم هستند حق ندارند بر سر هم منت بگذارند و یا یکدیگر را تحقیر کنند؛ زیرا زندگی زن و مرد در کنار هم برای رسیدن به آرامش است نه چیز دیگر.
خداوند هدف غایی ازدواج را در آرامش قرار داده است. حال این سئوال مطرح میشود که آرامش چه معنایی دارد؟ پاسخ رسیدن به خوشبختی است؛ اما بسیاری از مردم معنای خوشبختی را نمیدانند.
آرامش مسیر است؛ اما مقصد نیست به این تفسیر که آرامش یعنی نه در گذشته و نه در آینده زندگی کنید؛ بلکه در همین لحظه و هم اکنون زندگی کنید زیرا کسانی که در گذشته میمانند و کینه و بغض آن را در دل میگیرند هرگز آرام نخواهند بود حتی در خلوت درونی خود.
من برای زوجهای اتریشی، کانادایی و آمریکایی سخنرانی و دیدار داشتهام، در همه جای دنیا همه به دنبال رسیدن به آرامش در زندگی متاهلی هستند؛ اما غرب در روابط پارت نری یا هم اتاقی، ازدواج با هم جنس و یا دوستیهای طولانی بدون ازدواج، نتوانسته است آرامش روانی زن و مرد را پیدا کند.
ازدواجهای موقت و دوستیهای قبل از ازدواج در ایران نیز پاسخی برای راضی کردن درون و رسیدن به آرامش نیست زیرا خالق زن و مرد، آرامش را در ازدواج و عقد دائم زن و مرد و زندگی کردن از اکنون تا بهشت در کنار هم قرار داده است.
سه سال قبل در یک کنگره، خبرنگار آی تی وی انگلستان با من مصاحبه کرد و در پایان جیم تایلر یکی از مجریان برنامه از خانمی که با او زندگی میکند حرف زد. من به او گفتم ایران آمدی با همسرت به دیدن ما نیز بیا او گفت من ازدواج نکردم.
گفتم خانمی که 16 سال است با او زندگی میکنی همسر تو نیست؟ گفت خیر او هم اتاقی من است.
گفتم چرا با او ازدواج نمیکنی؟ گفت: تو میگویی ازدواج برای آرامش است و من فکر نمیکنم با این زن بتوانم به آرامش برسم.
این اتفاقات در غرب بسیار تکرار میشود و افرادی در کنار هم بدون داشتن هیچ تعهدی عمر را سر میکنند و خانوادهای شکل نمیدهند که این یک خطا و اشتباه بزرگ است.
در اسلام خداوند میفرماید: دل آرام گیرد با یاد من و از سویی قرار گرفتن زن و مرد در کنار هم نیز دل را آرام میکند زیرا به لطف خداوند با جاری شدن کلمات صیغه عقد دائم میان زن و مرد محبت این دو در دل هم انداخته میشود و این کار خداوند است.
خداوند در عالم خلقت خود همه چیز را جفت جفت آفرید حتی اگر دل سنگ و آهن را بشکافید میبینید دارای دو بار منفی و مثبت است و زن و مرد و پسر و دختر را نیز خداوند برای هم آفرید نه این که انسان جدا زندگی کردن را بیاموزد.
در جامعه ما دختران و پسران مجرد دارای فشار عصبی بالایی هستند و زودتر افسرده و دل مرده میشوند زیرا نیاز جشم و روح انسان با تجرد یکی نمیشود.
قانون زوجیت در فلسفه خلقت قرار داده شده است و کسانی که در جوانی و نوجوانی ازدواج میکنند دارای روانی آرام تر و آرامشی بیشتر هستند.
دچار تردید نشدن، دل مرده نشدن، از ته دل خندیدن، چهره آرام و متبسم داشتن، از هم راضی بودن، دوست داشتن یکدیگر هر روز بیش از دیروز، در مغز و قلب یکدیگر و در آغوش هم بودن، معنای خوشبختی در یک ازدواج است.
من در 64 کتابی که تالیف کردهام به مسائل بسیاری پرداختم و اتفاقا در سال 64 در مورد دلایل طلاق تحقیقات خوبی داشتم که به این نتیجه رسیدم ما ازدواج نمیکنیم که تامین جنسی شویم و یا بچه دار شده و از تنهایی بیرون بیاییم.
هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش است و این آرامش با تغییر در رفتار ما حاصل میشود نه تنها در ایجاد یک رابطه جنسی.
خداوند در قرآن چرا می فرماید هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ؟ زیرا باید زن و مرد مانند لباس عیبها را بپوشانند، یکدیگر را حتی زیباتر از آن چه هستند نشان دهند، کاستیها را پنهان کنند و کمبودها را نشان ندهند.
همانگونه که رسول اکرم (ص) روزی متوجه میشوند حضرت زهرا(س) آذوقه کافی در منزل ندارند سئوال میکنند؛ چرا به من نگفتید؟ که حضرت زهرا(س) پاسخ میدهند نمیتوانم کاستیهای زندگی خود و همسرم را بگویم.
زشت ترین کار در میان زن و شوهر نصیحت و سرزنش کردن یکدیگر است زن و مرد باید به حدی هم کف هم باشند که تنها یکدیگر را تائید کرده و به هم مصونیت بدهند، غر زدن در قاموس زن و مرد جایی ندارد و نباید اجازه داد شخصیت همسر در دل و ذهن ما با شکایت، انتقاد و نصیحت کوچک شود.
زن و مرد باید برای هم قرآن بخوانند، روزه بگیرند، دعا کنند و گل هدیه بدهند و اینها مصادیق محبت این دو انسان در قبال زوجیت است.
صبوری در زندگی محبت میآورد، وقتی مادری کودک خود را دوست دارد هیچ گاه حتی خطاهای بزرگ او را نمیبیند و اگر زن و مرد از ته دل و عمق قلب یکدیگر را دوست داشته باشند جز تعالی هم کاری نمیکنند.
مردانی که در منزل خود را ترسناک جلوه داده و زن و فرزندان باید بترسند که اطراف آنان باشند باید جوابگوی خداوند در برابر امانتی که در دستان آنان قرار داشته و رنج را به جای عشق و محبت به آنان داده است، باشند.
مردانی که در هنگام نمازشان خوش اخلاق هستند و مانند رسول خدا سجده را حتی در مسجد طولانی میکنند تا کودکان بر پشت ایشان بازی کرده و خود خسته شوند و پایین بیانید، مردان خدا هستند و این نماز فرزند را نماز خوان خواهد کرد.
اما مردانی که در منزل در هنگام نماز دل فرزند را از نزدیک شدن به سجاده میشکانند که نمازشان به هم نخورد و یا تلخ با همسر رفتار میکنند اثر ایمان را از میان برده و نماز آنها انسان ساز نیست و نمازی که در خانه اثر نداشته باشد و حتی از برگزاری آن حس خوبی به اهل خانه دست ندهد ما را به بهشت نمیبرد.
زن و مرد باید بدانند بعد از خداوند نزدیک ترین فرد به انسان همسر است، همسری که باید دوشادوش او راه بروید، برای او زیباتر شوید و مدام در حال تکریم او برای رشد دادن زندگی بوده و هدف از زندگی را که دل آرامی است در کنار او پیدا کنید.