گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ پرویز شیخ طادی، برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی سیامین دوره جشنواره فیلم فجر به خاطر فیلم «روزهای زندگی» است. با او درباره پارتیها و مهمانیهای شبانه که گاه به گاه خبرهایش در نشریات و خبرگزاریها منتشر میشود و همینطور آسیبشناسی بهداشت فردی بازیگران سینما و تلویزیون گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
به نظر شما چرا پشت سر هم خبرهایی از پارتیهای شبانه و دستگیری هنرمندان میشنویم؟
یک بخش به بهداشت فردی برمی گردد. در این بخش مسئولیت ها گردن خود فرد هست. اوست که بهداشت خود و خانواده و اطرفیانش را مدیریت می کند. بخش زیادیش هم برمی گردد به وضعیت شغلی. یعنی محیطی که هنرمند در آن تنفس می کند. زمانی را که در آنجا صرف می کند بحث خیلی مهمی است که تقریباً نادیده گرفته شده. رویش فعالیت صنفی شده، ولی فعالیت درست و معقول و منطقی نه. در حوزه سینما و تئاتر به لحاظ زمانی وقتی نگاه می کنیم به پشت صحنه ها و آغاز یک فیلم پروسه ای زمانی و جغرافیای مکانی دارد. این از ساعت 4 صبح شروع می شود تا می رسد به ساعت 7، 8 که از آن ساعت به بعد برسند منزل استراحت کنند. در این زمان بسیار طولانی هنرمندان با خودشان ارتباط دارند. با خانواده ارتباطی ندارند و فشار عاطفی بسیار زیادی را تحمل می کنند. معمولاً هنرمندان به خصوص بازیگران ابعاد احساسی شان تقویت می شود و ابعاد برهانی شان رشد پیدا نمی کند. برای اینکه 12 ساعت سر تمرین ها در فیلمبرداری مدام این احساس تقویت می شود و این اگر تبیین و آنالیز و آسیب شناسی نشود نمی توانیم به بهداشت هنر و فرهنگ در نظام کاری و شغلی هنرمندان دست پیدا کنیم.
یک کارگردان، بازیگر یا فیلمبردار بیشترین زمانش را به مدت دو، سه ماه با تیمی غیر از خانواده می گذارند و این کم کم به عادت تبدیل می شود. یکی از عوارضش این است که آرام آرام ارتباطات عاطفی با خانواده کم می شود.این خودش باعث ترک خانواده می شود. برخی از اعتیادهایی که در این قشر وجود دارد، بین هنرمندان و فیلم سازان حتی، به خاطر دوری از خانواده است. اگر این مدیریت شود مشکلات کمتری رخ می دهد. فرض کنید برنامه ریزی کنیم بعد از هر سه ساعت کار نیم ساعت استراحت داشته باشد. نیازمند این است که مدیر برنامه داشته باشد یا خود تهیه کننده به این درایت برسد که تدبیر کنند بهداشت هنرمند و اکیپ و مجموعه را. فقط بازیگران نیستند. بهداشت هنرمند از این جهت مهم است که اینها به نحوی مدل و الگوی جامعه هستند. هنرمندان با ذهن و روح مردم سر و کار دارند.
نقش دولت و سیاست گزاری های کلان در بهداشت هنرمند چطور است؟ به خاط اینکه الان دولت دارد تلاش می کند تا همه چیز را به بخش خصوصی واگذار کند و نقش خودش را کم کند.
مشکل این نیست که بخش دولتی باشد یا خصوصی. مسئله بهداشت نظام مند نشده ای است که حتی درک هم نمی شود. وقتی آسیب شناسی دقیق روی بهداشت هنرمند صورت نمی گیرد این بحث ها بی فایده است. مجموعه مشاورانی که همراه با مدیریت فرهنگی هستند هیچ کدامشان در حوزه علوم اجتماعی تخصص و تجربه ندارند. مشکلات زیادی وجود دارد. مثلا مواد مخدر در بین هنرمندان چرا سیر صعودی و میلیونی دارد؟ چرا هنرمندان اینقدر در مقابل حوادث آسیب پذیرند. چرا از خودشان نمی توانند دفاع کنند. روی بهداشت هنرمند تاکید دارم. متأسفانه هیچ اقدامی برایش نشده.
ابعاد بهداشت برمی گردد به کیفیت کار. وقتی بهداشت سازماندهی شود وضعیت روحی به یک استانداری می رسد. در حوزه نویسندگی، فیلم نامه نویس هایی هستند که 10 سال جنایی می نویسند. آدم می کشند. 10 سال در ذهنشان جرم پرورش می دهند. 10 سال در ذهنش معتاد پرورش می دهد. وکلایی که به مسائل خانوادگی رسیدگی می کنند چهار سال بیشتر تحمل نمی کنند و توی خودشان گردشی عمل می کنند. برای اینکه مدام در معرض متمرکز شدن در مرکز مراجعه مسائل اجتماعی هستند. به همین دلیل دچار آسیب های روحی می شوند. همین اتفاق در حوزه نویسندگی رخ می دهد. همین اتفاق در فیلم سازی و تئاتر رخ می دهد. هنرمندان باید این را بفهمند. وقتی با این وضعیت مواجه هستند خودشان باید با مشاورین خانواده با یک جامعه شناس و مردم شناس رفاقت داشته باشند و مطالب را مطرح کنند.
تهیه کنندگان اولویت بندی کنند. کار را به کسانی بدهند که تشکیل خانواده داده اند. زوج های موفق سینمایی هم به لحاظ هنری در سطح کیفی بالایی هستند هم از لحاظ روابط خانوادگی. یعنی خود به خود به جای اینکه سیاست های تنبیهی را در پیش بگیریم سیاست تشویقی حمایت می کند هنرمندان را تا بیشتر بهداشت فردی را رعایت کنند.
نظرتان درباره مهاجرت بازیگران زن به شبکه های ماهواره ای که اخیراً رایج شده چی هست؟
وقتی که فضای سینمای ما پاستوریزه و سالم نیست و سلامت کمی دارد، طرف با خودش می گوید چه فرقی می کند اینجا باشد یا آن طرف آب. اگر قرار باشد پشت صحنه تلویزیون ما افتضاح باشد که خانمی جرأت نکند به آن وارد شود، چه فرقی می کند که اینجا باشد یا آنجا. اگر ما چشممان را ببندیم و یک طرفه قضاوت کنیم به ناکجاآباد می رویم و مشکل مان حل نمی شود.
سر این بحث بیکاری بعضی ها می گویند یک مافیایی در سینما و تلویزیون هست که فقط با آدم های خودشان کار می کنند.
وقتی سینما کوپنی باشد، اکران کوپنی می شود و مافیا شکل می گیرد. ما تعداد محدودی سینما داریم که همیشه سرش دعوا است. وقتی چیزی کوپنی و کم می شود خود به خود پارتی بازی و حق خوری ها شکل می گیرد. این زمین کجی دارد که از هر جایش می تواند فساد شکل بگیرد. وقتی در فیلم ها کسانی که اصلا لیافت و شایستگی بازیگری ندارند، وارد بازار می شوند تمام بهداشت سینما را بهم می ریزند. خیلی ها می گویند فلان خانم باید پول و سرویس های مختلف بدهد تا به او کار بدهیم. این سینما خراب است. در بازار اگر بهداشت اخلاقی و آیین نامه و ضرورت هایی وجود نداشته باشد پر از فساد می شود. باید مسئولان ما مثل پدر دلسوز باشند و این بچه ها را دوست داشته باشند. چرا این رفته در شبکه ای که مناسب نیست. چرا این آقا مهاجرت کرده. آقایان هزار تا اشتباه در دولت های مختلف کرده اند که ما به این وضع افتاده ایم. چرا هنرمند باید تاوانش را بدهد. اگر این رحم تصفیه نشود مدام مولدهایمان این چیزها است.