به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب امروز دوشنبه 95/3/24 طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: انتخاب حسن روحانی برای ریاستجمهوری ایران در ٢٤ خرداد ٩٢ را انصافا باید نقطه عطفی در تاریخ بعد از پیروزی انقلاب به حساب آورد. همزمان با سومین سالروز چنین رخدادی، برای هر ارزیابی واقع بینانهای از عملکرد دولتمردان، باید چند مساله اصلی را در نظر داشته باشیم تا آن را مبتنی بر واقعیت تلقی کنیم.
نخست آنکه باید شرایطی را که کشور در سال ٩٢ در آن بهسر میبرد و همانگونه تحویل دولت یازدهم شد، در نظر گرفت. همه ما به خوبی یاد داریم که در آن روزها شرایط مطلقا مطلوب نبود. کشور در یک بحران عمیق هم از نظر اقتصادی، هم از منظر تحریمها، هم از نظر فشار بینالمللی و هم از منظر خالی بودن خزانه، به سر میبرد حتی وضعیت به نوعی پیش میرفت که برخی مایحتاج فوری و فوتی مردم هم دچار کمبود شده بود. بحث بر سر این نیست که آن وضعیت حاصل فشارهای بینالمللی بود یا ناشی از کاستیهای دولت قبلی، بحث بر این است که در آن شرایط بود که حسن روحانی کشور را تحویل گرفت. شرایطی که از هر نظر فقط میتوان لغت «نامطلوب» و «نامساعد» را در مورد آنها بهکار گرفت.
نکته دیگری که در این ارزیابی باید در نظر گرفته شود ویژگی پارادایم سیاسی ایران است. در هر کشور دیگری که مبتنی بر مردمسالاری است، وقتی دولتی انتخاب میشود از همه قدرت برخوردار است و میتواند سیاستهای کلان در عرصه خارجی، داخلی، اقتصادی و غیره را به اجرا بگذارد، اما همانطور که میدانیم ساختار و مکانیزم قدرت در ایران به گونهای است که رییس قوه مجریه با وجود اینکه با رای مستقیم مردم انتخاب میشود اما آنطور که باید و شاید از قدرت برخوردار نیست و باید در حقیقت قدرت را با سایر ارکان نظام تقسیم کند.
حال برخی دولتها از قدرت مانور بیشتری برخوردار هستند همچون احمدینژاد و برخی هم از قدرت مانور کمتری برخوردارند همچون دولت روحانی. بنابراین این مساله که چه میزان دولت یازدهم امکان جابهجایی و تغییر سیاستها را داشته هم باید در نظر گرفت.پارامتر دیگری هم که باید در ارزیابی عملکرد دولت روحانی در نظر گرفته شود، عرصه بینالملل و دقیقتر گفته باشیم عرصه وضعیت منطقه است. میدانیم که بنا بر دلایلی که خارج از این مقاله قرار میگیرد، وضع منطقه به خصوص در این سه سال گذشته از بد رو به بدتر میرود. بحران سوریه عمیقتر شده، وضعیت عراق به هیچوجه به سمت ثبات حرکت نکرده و بهبودی هم در وضعیت افغانستان حاصل نشده است. در این میان تا حدودی ترکیه هم دستخوش ناامنی شده است. شاید در یک راه ابتدایی و اولیه این سوال مطرح شود که خرابتر شدن وضعیت منطقه چه تاثیری میتوانست روی ایران بگذارد. در پاسخ باید گفت تاثیر بسیار، فقط کافی است که نگاهی به روابط خود با عربستان کنیم. روابط با این کشور با وجود تمایل حسن روحانی برای عادیسازی و بهبود رابطه با ریاض متاسفانه به واسطه همان تب و تابها و قبض و بسطهایی که در منطقه ظرف سه سال گذشته صورت گرفته نتیجه چندانی به بار نیاورده است.بنابراین اگرچه دولت روحانی در باز کردن گره کور هستهای و نجات کشور از بحران همهجانبه ناشی از این پرونده، بسیار موفق بوده و توانسته به یک توافق کلی و جامع با طرف غربی تحت عنوان برجام برسد، اما در سایر بخشهای سیاست خارجی از جمله بهبود رابطه با همسایگان و مشخصا ترکیه و عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس نتوانسته خیلی موفق باشد.
البته به جز این یکی فرافکنی ناتوانی خود و به لجن کشیدن وسیاه نمایی دولت قبل و همه خدماتش از مسکن مهر گرفته تا خدمات زیر بنایی مثل سد سازی راه سازی خصوصا رسیدگی به مناطق روستایی، که الحق در این یک مورد سنگ تمام گذاشته. ضمنا اصلا منکر اشتباهات دولت قبل نیستم.