به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، بدون تردید در طراحی هر الگوی توسعه ای، به ویژه الگوی توسعه بومی، استفاده بجا از دستاوردهای علمی و تجربه بشری اجتناب ناپذیر است.
این موضوع زمانی خطرناک می شود که ما بخواهیم بدون توجه به شرایط کشور و فضای منطقه ای که در آن قرار داریم، الگوی پیشرفت کشوری که هزارها کیلومتر از ایران دور است و در شرایط فرهنگی و جغرافیایی خاص خود قرار دارد، عینا در کشورمان پیاده سازی کنیم.
به عقیده صاحبنظران توسعه، یکی از عوامل بسیار مهم که به تداوم عقب ماندگی کشورهای در حال توسعه دامن می زند، انتقال ارزش ها و طرز تفکرات و معیارهای رفتاری کشورهای توسعه یافته به این کشورهاست.
در قرن گذشته شاهد بودیم که با منسوخ شدن استعمار سنتی، کشورهای غربی سعی می کنند که الگوهای خود را در قالب آنچه به «قدرت نرم» معروف شده است به کشورهای دیگر دیکته کنند، تا آنجا که کشورهای تحت نفوذِ سلطه پذیر، بدون احساس فشار و تحمیل و بدون خودآگاهی، این سیاست های دیکته شده را پدیده ای خودی قلمداد می کنند و حتی با آغوش باز از آنها استقبال می کنند.
چهار اصل ژاپنی ها که از نظر اقتصاد مدرن، غیرقابل توجیه است!
رشد و توسعه ژاپن به عنوان کشوری با جمعیت انبوه، در وسعتی کمتر از مجموع دو استان خراسان بزرگ و خوزستان که ۸۵ درصد آن نیز کوهستانی و آتشفشانی است و با فقر منابع طبیعی و دورافتادگی جغرافیایی مواجه است، بیشتر به معجزه می ماند! ولی ژاپن توانسته با تحقق ابعادی از خوداتکایی(یکی از عناصر اقتصاد مقاومتی) به چنین جایگاه اقتصادی در دنیا دست یابد.
این کشور در چندین دهه اخیر تمام تلاش خود را مصروف چهار اصل یا اندیشه غیرقابل تغییر اقتصادی کرده است که به ظاهر از نظر تئوری های اقتصاد مدرن، غیرقابل توجیه به نظر می رسد. این چهار اصل عبارت اند از:
۱-واردات مواد خام از خارج. ۲-تولید کالا در وطن. ۳-مصرف کالای وطنی. ۴-صادرات کالای وطنی.
در اینجا ذکر دو نکته حائز اهمیت است: اولا فارغ التحصیلان مراکز علمی و تحقیقاتی کشور، چقدر در زمینه اقتصاد بومی اطلاعات کسب می کنند؟ به راستی مدیران اقتصادی ما، در دانشگاه ها چه تئوری هایی را برای اجرا در کشوری با چنین مقیاس های فرهنگی و جغرافیایی و از همه مهمتر چنین ایدوئولوژی و مکتبی آموخته اند؟
ثانیا ژاپن، نه همانند کشورهای در حال توسعه ی صادر کننده ی مواد خام که با فروش سرمایه خدادادی به زندگی مرفه می اندیشند و نه همانند کشورهای پیشرفته صنعتی که برنامه های رفاه را در دستور کار جدی خود قرار داده اند، همراه بر کمبودهای خود تاکید کرده و بر این اساس برنامه ریزی نموده است.
طنز تلخ قضیه آنجاست که در داخل کشور کسانی ادعای ژاپن اسلامی را دارند که رهبر انقلاب در سخنرانی اول فروردین سال ۹۲ درباره چنین تفکری می فرمایند:
«این اشکال اساسی در خود ماست که اقتصادمان وابسته به نفت است. ما باید اقتصادمان را از نفت جدا کنیم. بله؛ تحریمها اثر گذاشت اما نه آن اثری که دشمن میخواست. من ۱۷-۱۸ سال قبل به دولت وقت(دولت سازندگی) گفتم کاری کنید که بتوانیم در چاههای نفت را هر وقت که اراده کردیم ببندیم. آقایان به قول خودشان تکنوکرات لبخند اکراه زدند که مگر میشود؟ بله میشود.»
ایشان بار دیگر در مهر سال ۹۳ این تذکر را تکرار می کنند:
«در اقتصادى که متکى به منابع زیرزمینى است ، وقتى قرار شد که این ذخیرهى تاریخى را مدام خامفروشى کنیم، به حالت «بچهپولدارى ملى» – مثل بچهپولدارها که قدر پول را نمیدانند، هرجور دستشان بیاید خرج میکنند – کشور را بخواهیم اداره کنیم، آنجا نه نخبه شناسایى میشود، نه به نخبه احساس احتیاج میشود، نه نخبه میتواند نقش ایفا کند.»
ان شاء الله در آینده مواردی که از نظر ژاپنی ها، امنیت اقتصادیشان را به خطر انداخته بررسی خواهیم کرد.
منبع: سمعک نیوز