به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، به خوبی میدانیم هرگونه سخن از تئوریهای توسعه و پیشرفت، اساساً نیست جز در سایه ثبات و امنیت کشور ممکن نیست. اگر این دو مؤلفه در کشوری به مخاطره افتد، یقیناً طرحهای توسعهیافتگی، یا با کندی پیش خواهد رفت یا عملاً متوقف خواهد شد. تجربه کشورهای غرب آسیا در سالهای اخیر و سایر کشورها در تاریخ سیاسی- اجتماعی جهان، مؤید همین مطلب است. به همین دلیل هم هست که در تئوریهای اقتصادی گفته میشود سرمایهگذار، گرایش به جایی دارد که در آن از ثبات و امنیت نسبی برخوردار باشد.
از همین رو ، حفظ این دو عامل، همواره جزو مطالبات همیشگی رهبر انقلاب بوده است. البته به نظر میرسد به اذعان کارشناسان داخلی و خارجی، رهبر انقلاب در این زمینه نیز توانستهاند کارنامه قابل قبولی را از خود بر جای بگذارند، آن هم در شرایطی که نه فقط کشورهای منطقه، بلکه بسیاری از کشورهای توسعهیافته نیز در وضعیت آنومی و ناامنی به سر میبرند.
در این میان، مهمترین عامل برای بر هم زدن ثبات و امنیت کشور، بروز «شکافهای اجتماعی- سیاسی» است که معمولاً در بستر و فضای انواع انتخابات، عمیق و جدیتر میشود. رونالد دورکین، نویسندهکتاب «آیا دموکراسی در آمریکا ممکن است؟» به تحلیل فضای دوقطبی در جریان انتخابات سال 2004 ایالات متحده پرداخته است. از نظر دورکین، انتخابات 2004 بهنحو چندشآوری موجب تفرقه در جامعه شد. از سویی جمهوریخواهان میگفتند پیروزی نامزد دموکرات بقا و رستگاری ملت را به خطر خواهد انداخت بهطوری که برخی از کشیشان کاتولیک به پیروان خود میگفتند رأی به کری یک گناه است که هر کاتولیکی باید روز بعد به آن اعتراف کند و از سویی دیگر دموکراتها نیز معتقد بودند خطر جمهوریخواهان جدی است و جورج بوش، بدترین و بیکفایتترین رییسجمهور کل تاریخ آمریکاست.
از همین روی جامعهآمریکا عملاً به صحنه نزاع بین دو فرهنگ، یا دو رنگ قرمز و آبی که نماد دو حزب جمهوریخواه و دموکرات است تبدیل شده و شکاف اجتماعی در آمریکا افزایش یافته بود.
بر همین اساس، رهبر انقلاب، از هرگونه عاملی که موجب بروز شکاف و دوقطبی در جامعه شود، در طول این سالها پرهیز دادهاند. دوقطبیهایی که همواره ایشان از آن بر حذر دادهاند را میتوان در 4 دسته تقسیمبندی کرد.
1. دو قطبی دولت- حکومت
این دوقطبی که در ادبیات سیاسی از آن تعبیر به «حاکمیت دوگانه» نیز میشود، از دوران اصلاحات، توسط جناح غربگرای داخلی و با کمک جریان معارض بیرونی کلید خورد. رهبر انقلاب نیز از همان زمان نسبت به آن هشدار دادند. نخستین بار، ایشان در تاریخ 15/4/83 از این اصطلاح استفاده کرده و فرمودند: «الان چند سال است که در بلندگوهای بیگانه و رادیوها و تلویزیونهایی که با تدبیر و سیاست صهیونیستها و آمریکاییها و دشمنان ملت ایران اداره میشود، روی حاکمیت دوگانه در این کشور تبلیغ میکنند؛ میگویند حاکمیت دوگانه هست و سعی میکنند حاکمیت دوگانه را به وجود بیاورند. مسوولان باید در نقطه مقابلِ حرکت دشمن حرکت کنند و نگذارند. کاری نکنند که دشمن بتواند وانمود کند که در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و در میان مسوولان نظام، دودستگی و اختلاف و انشقاق ایجاد کرده است. اشتباهاتی در این مورد صورت گرفته است و کسانی حرفهایی زدهاند و کارهایی کردهاند که به سود دشمن تمام شده است. این کارها را باید موقوف کنند.»
2. دوقطبی دولت- مردم
که شاید در مقاطع مختلف در همه دولتهای جمهوری اسلامی، با شدت و حدت کمتر و بیشتر وجود داشته و عامل آن، بروز مشکلات یا بحرانهای عمدتاً اقتصادی و معیشتی (و بعضاً فرهنگی و سیاسی) بوده است. از نظر رهبر انقلاب، هر عاملی که موجب جدایی دولت و ملت شود مذموم است و باید آن را برطرف کرد، تا جایی که ایشان، سال گذشته را حتی به نام «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» نامگذاری کردند: «در جامعه ما، در کشور عزیز و پهناور ما، اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه اجتماعی، از همه ما انسجام را، همافزایی را، به یکدیگر کمک کردن را میخواهد. دولتها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و لبّ معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ماست. همه باید بهعنوان یک واحد، با دولتی که مسوول کار و بر سر کار است اتّحاد کلمه نشان بدهند و به آن کمک کنند؛ مخصوصاً در آن مواردی که کشور با مسائل مهم و چالشهای مهمّی روبهروست.» (1/1/94)
3. دوقطبی مردم- مردم
که اگرچه علت آن، عامل بیرونی یا اشتباهات مسوولان و سیاستمداران داخلی بوده است، اما موجب شد که عملاً، مردم کشور در تقابل با هم قرار گیرند. از این رو، شاید یکی از بدترین و در عین حال، پیچیدهترین دوقطبیها، همین باشد. نمونه بارز و عینی آن، فتنه 88 است.
در فتنه 88، سران فتنه با هدایت دشمن بیرونی، مجموعه اقداماتی انجام دادند که موجب رودررویی دولت با مردم شد: «آنچه مهم است، این است که ملت عزیز ما اتحاد خود را حفظ کنند، وحدت کلمه را حفظ کنند. این وحدت کلمه، خاری در چشم دشمنان است.
سعیشان این است که وحدت کلمه ملت را به هم بزنند. به گمان من مهمترین هدف از حوادث دوران فتنه بعد از انتخابات - این چند ماه - این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند و نتوانستند.» (19/11/88)
4.دوقطبی بین نیروهای مؤمن و انقلابی
در سالهای اخیر، و بهطور خاص، از انتخابات 92 به اینسو، شکاف و دوقطبی میان بدنه دوستداران انقلاب اسلامی، به دلایل مختلف افزایش یافته است.
در حالیکه، از سویی دیگر، رهبر انقلاب، این جریان را بهعنوان «نیرو محرکه» انقلاب اسلامی معنا کرده و در این چند سال، هشدارهایی به مسوولان برای حمایت از این جریان دادهاند که نمونه آخر آن را میتوان در دیدار ایشان با هیأت دولت در شهریور ماه امسال ملاحظه کرد. پس اگر، این جریان، موتور محرکه انقلاب اسلامی است، دوقطبی در میان آن، به مصلحت کشور و جامعه نیست و بنابراین میبایست عوامل بهوجودآورنده آن را برطرف کرد. نزدیکترین مثال برای این موضوع، ماجرای فعالیت انتخاباتی رییسجمهور سابق و خبر نهی رهبر انقلاب از ورود وی به عرصه انتخابات است که متأسفانه مورد پذیرش این جریان قرار نگرفت و نهایتاً رهبر انقلاب در روز دوشنبه، به صورت علنی و عمومی، نسبت به آن موضع گرفتند.
دلیل رهبر انقلاب برای این موضوع نیز، همان عامل ایجاد دوقطبی در فضای کشور و بدنه جریان انقلاب اسلامی بود: «بین برادران مؤمن اختلاف سر این چیزها هیچ مصلحت نیست. شما یک چیزی بگویید، آن یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید. یک نفر سومی هم منتظر باشد، به مجردی که شما با هم دعوا کردید، او بیاید از میانه سود خودش را ببرد؛ بردارد ببرد. اینها را باید مراقب بود. امروز کشور به اتحاد نیروها احتیاج دارد. بهخصوص نیروهای مؤمن. نیروهای پای کار. سعی کنند از این چیزها اختلاف بهوجود نیاورند.»
منبع: صبح نو