به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، وقتی مجید پیش روی قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت گفت: نرگس منشی دندانپزشکی بود که من بیمارش بودم در این رفت و آمدها با او آشنا شدم و وقتی به او پیشنهاد ازدواج دادم خیلی زود پذیرفت و من از خانواده ام در تهران خواستم به اینجا سفر کنند و به خواستگاری نرگس بروند.
وی افزود: زود ازدواج کردیم و من که بخاطر پروژه ای یکساله در اینجا بودم از نرگس خواستم آماده سفر به تهران شود تا در آنجا زندگی مان را شروع کنیم اما هنوز یک ماهی نگذشته بود که در تلگرامم با فیلم های مختلفی از ارتباط نامشروع همسرم با پسران مختلف همه دنیا روی سرم چرخید وقتی به نرگس گفتم سکوت و گریه کرد و گفت متعلق به دوران مجردی اش است اما من نتوانستم چشم پوشی کنم و خودم را در یک کابوس گرفتار دیدم وجز طلاق به هیچ چیز دیگری فکر نمی کنم.
در برابر درخواست تازه داماد نرگس گریان به قاضی گفت: مجید حق دارد اما من بی گناهم در یک شهر کوچک همه دخترها آرزوی ازدواج دارند من هم چنین آرزویی داشتم و از پسران فامیل و در و همسایه پیشنهادهایی برای ازدواج می گرفتم و فریب خورده و آنها در بعضی مواقع که اطمینانم بیشتر می شد با من رابطه برقرار می کردند و بعد به بهانه هایی ازدواج را کنسل می کردند.
نوعروس افزود: وقتی مجید خواستگاری کرد مهمترین دلیلی که پذیرفتم این بود که شنیدم زود به تهران می رویم می خواستم از این فضا نجات پیدا کنم اما پسران همسایه که من را قبلا فریب داده بودند دست به یکی کردند و آبرویم را پیش شوهرم بردند.پشیمانم پنهان کاری کردم و با بخشیدن مهریه ام طلاق را می پذیرم.
بنابه این گزارش،قاضی پرونده حکم طلاق این زوج را صادر کرد.
منبع: خراسان
"هیچوقت وارد گذشته ی آدمی نشو ..حتی عزیز ترینت ،زیباترین باغچه رو هم که بیل بزنی یه کرم توش پیدا میکنی "
[حاج اسماعیل دولابی]
"ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن ، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی"
[حضرت علی (ع) ]
کاش طلاق نمیگرفتن
پس خودت هم برو سراغ چنین دختری!!