به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیتالله هاشمی رفسنجانی، امروز در دیدار جمعی از شرکتکنندگان در همایش صد و هفتادمین سال تأسیس دارالفنون و قتل امیرکبیر، با تأکید بر اهمیت اسناد ملی برای تاریخ گفت: اسناد هر موضوعی، پایه و محور تاریخ در آن موضوع هستند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با اشاره به خبری که چندی پیش درباره اسناد مربوط به ایران و آمریکا در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی از طریق ویکی لیکس منتشر شد، گفت: توجه به این خبر در رسانههای گوناگون نشان از اهمیت اسناد برای محققین، تاریخنویسان، سیاستمداران، فعالان فرهنگی و اجتماعی، مردم و افکار عمومی است.
هاشمی رفسنجانی، در ادامه سخنان خویش به نقش، جایگاه و آثار امیرکبیر در تاریخ ایران اشاره کرد و با قرائت بخشی از کتاب خویش با عنوان «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» مخصوصاً بخشهای مربوط به تأسیس دارالفنون، گفت: «... چه اسم خوبی؟ هنوز هم اعتبار و حقیقت خود را از دست نداده، با حسننیت و خیرخواهی تؤام با فداکاری و گذشت، آغاز شد و به خواست خدا انجامش به خیر است».
وی با تأکید بر مشکلات طاقت فرسای امیرکبیر برای تأسیس دارالفنون گفت: امیرکبیر در سال 1266 قمری بنای مدرسهی دارالفنون را آغاز کرد و یک سال و اندی بعد، قسمتی از مدرسه آماده بهرهبرداری و منتظر ورود معلمین از پروس و اتریش و اسمنویسی شاگردان بود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره مقصد و هدف امیرکبیر گفت: وی میخواست تمام فنون جدید در این مدرسه تدریس شود و به همین جهت نام آن را «دارالفنون» گذاشت.
هاشمی رفسنجانی، درباره سیر تدریجی تأسیس دارالفنون و استخدام معلمین و استادان گفت: در شوال 1266 مسیوجان داود را برای استخدام معلمین و استادان فنونی که در اروپا رواج داشت و به ایران نرسیده بود با اختیارات زیاد به اتریش فرستاد و به او دستور داد که یک استاد هندسه، یک نفر دانشمند معدنشناس، دو نفر متخصص کار معدن، یک نفر استاد طب و جراحی، یک معلم داروسازی، یک نفر متخصص توپخانه، یک استاد پیاده نظام و یک معلم سواره نظام، با حقوق سالی چهار هزار تومان از اتریش یا پروس استخدام کند و در اسرع اوقات ممکنه به ایران بیاورد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، افزود: امیر میدانست که این کار برخلاف منافع و مصالح استعمارگران و مباین با شعار استعمار است و استعمارگران برای خنثی کردن کاری که با شعار آنها مباینت دارد، از هیچ عملی دریغ نخواهند کرد و شاید هم میدید فعالیتها و تلاشهایی از طرف آنها شروع شده، هر چه بود، او مثل کسی که فرصت کاری را خیلی تنگ و وقت را بسیار محدود تشخیص داده باشد، شتاب داشت و سرعت عمل به خرج میداد. او معتقد بود که اگر این تیر به طرف استعمار رها شود بر فرض که مدتها در فضا بگردد و معطل بماند، بالاخره به پیکر دیو استعار خواهد خورد و یک زخم کاری به آن عفریت سخت جان، وارد خواهد آورد و لذا برای شروع کار صلاح نمیدانست که آنی، فرصت را از دست بدهد.
وی درباره سرعت عمل امیرکبیر گفت: آنقدر سرعت عمل به خرج میداد که گاهی صورت عجله و شتابزدگی را به خود میگرفت.
هاشمی رفسنجانی به نامهای از امیرکبیر به مسیوجان داود که برای شناخت و انتخاب معلمین و اساتید دارالفنون به اتریش اعزام شده بود، در رمضان سال 1266 اشاره کرد، که نوشته بود: «البته آن عالیجاه بدون هیچ معطلی، معلمین را برداشته با خود بیاورد. زیادتر از این طول ندهد. باز هم از بابت تأکید، به آن عالیجاه مینویسم که خیلی زیاد معطل شده و سفر خود را طول دادهاید، به مجرد وصل این نوشته، میباید دیگر آن عالیجاه معطل نشود و با معلمین عزیمت دربار همایون نماید، که هر قدر زودتر بیاید دیر است، معلوم است که به نهج مسطور معمول خواهد داشت. بسیار بسیار زود، با معلمین شرف اندوز دربار همایون خواهد شد. فی 24 شهر رمضان 1267.»
وی درباره این نامه امیرکبیر گفت: «راستی این به نامهای میماند که عاشقی دل سوخته و خودباخته، بدون توجه به هر چه غیر از معشوق، نوشته باشد. از سراپای نامه، عشق و علاقه و حتی محو بودن نویسنده آن در هدف میبارد.»
هاشمی رفسنجانی با تأسف از این که برنامههای امیرکبیر برای پیشرفت ایران پیگیری نشد، گفت: «راستی اگر زمامداران پیش از امیر و بعد از امیر، در کشورهای اسلامی، این حقیقت را درک کرده بودند و یک صدم از این سوز و گداز و یک قطره از این دریا، جوش و خروش و پیگیری و پشتکار را از خود بروز داده بودند، امروز وضع جهان اسلام غیر از این بود که ما میبینیم و شاید اگر امیرکبیر این مقدار مهلت مییافت که یک کادر علمی و فنی، آن طور که شروع کرده بود، تربیت نماید، ایران ما با این همه امکانات و مقدورات، امروز در صف پیشرفتهترین ممالک دنیا قرار داشت.»
وی در ادامه سخنان خویش به کارشکنیهای استعمار در مسیر استقلال ایران و اقدامات اشاره کرد و براساس کتاب خود در مورد امیرکبیر، گفت: «در اوایل کار، انگلستان حیلهای به کار برد و درصدد برآمد که به امیر بقبولاند که اساتید و معلمان دارالفنون را از دانشمندان انگلیسی استخدام کند، تا ضمن اینکه صورت ظاهری از تشکیلات علمی و فنی و فرهنگی برای فریب دادن روشنفکران و طرفداران نهضت فکری و فنی فراهم میکند، جاسوسان درس خوانده و کارآزمودهای نیز در شریفترین و حیاتیترین پستهای کشور که مربیان افکار و مغزهای جوانانند، بر کشور ایران تحمیل کرده و با به وجود آوردن یک فرهنگ استعماری، پی و بنیان استعمار را محکمتر و خلل ناپذیرتر نمایند و با در دست داشتن سر رشته معارف و علوم و فنون، شعار لعنتی استعمار: «بگذار ملت ایران در حال توحش و بربریت بماند» را از شکست حفظ کند».
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با ابراز تأسف از انحراف دارالفنون پس از درگذشت امیرکبیر، گفت: «خلاصه، دارالفنون به دنبال از دست دادن بانی دلسوز و فعال خود، روح و واقعیت خود را نیز از دست داد و با حفظ ظاهر نسبتاً آراسته، برای مدتی طولانی به عنوان جواب طرفداران نهضت فکری و اقتباس فرهنگ و صنعت جدید، در خدمت استعمار بود، اگر چه صفای باطن و نیت خیر امیرکبیر، بالاخره این مدرسه را پیشرو قافله فرهنگ جدید قرار داد و امید است با الطاف الهی روزی آرزوی امیر را جامهی عمل بپوشاند».
هاشمی رفسنجانی، در ادامه، به سفر خویش به 14 کشور آفریقایی اشاره کرد و گفت: در اکثر قریب به اتفاق این کشورها، علاوه بر حضور استعمارگران برای چپاول منابع و منافع مردم، آنچه دل آدم را به درد میآورد، بی سوادی آنها بود و اهمیت کار امیرکبیر آنجا برای ما دوچندان شد که دیدیم دهها سال پیش، کاری کرد که میتوانست یک درس تاریخی برای ایران و همه کشورهای جهان سوم از جمله کشورهای آفریقایی باشد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، درون زایی و بروننگری را که دو پایه اصلی سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی هستند، مورد توجه همه دلسوزان ایران در طول تاریخ دانست و با بیان شواهدی از اقدامات امیرکبیر برای تقویت تولیدات داخلی و توجه به دنیای پیرامونی، گفت: حیف است که ایران با مجموعهای از امکانات تاریخی، جغرافیایی، انسانی، مذهبی و طبیعی از ویژگیهای درونزایی و بروننگری اقتصاد مقاومتی استفاده نکند و باید از تاریخچه دارالفنون، درسی برای همه ملتهای در حال توسعه بسازیم که هم تولیدات داخلی خویش را تقویت کنند و هم به تعامل با جهانیان بپردازند.