به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، روزنامه صبحنو نوشت: اگرچه در سالهای پس از جنگ کمکم چراغ انتقادات از هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیسدولت روشن شد اما در دوران پس از دوم خردادماه شعلههای انتقادات پررنگتر شد و قدری بالا گرفت.
یکی از محوریترین موضوعات حمله به هاشمی رفسنجانی شرکت او در انتخابات مجلس ششم بود؛ جایی که هاشمی در نهایت نیز با استعفای خود از رفتن به آن مجلس انصراف داد. با این حال تشنجها پیرامون هاشمی و انتخاب او صرفا به تغییر جایگاه او در نتیجه بازشماری آراء محدود نمیشد و از همان ابتدای کار قرار گرفتن یا نگرفتن او در لیست انتخاباتی اصلاحطلبان موجب حملاتی به او شد.
محمدعلی ابطحی دراینباره، 19 دیماه امسال در مصاحبهای با دهباشی میگوید: «در ایام انتخابات بعد از انتخابات دوم خرداد آقای هاشمیرفسنجانی را من اصلا نمیدیدم. نه خودش علاقهمند بود که جزء جبهه اصلاحات تلقی بشود نه دوستان ما (علاوه بر این) معتقدم که اگر آقای هاشمی با قدرت یعنی نفر اول آمده بود در لیست تهران و رأی میآورد، خیلی اصلاحات آسیب دیده بود اصلا اصلاحات سربلند نمیکرد. چون قدرت آقای هاشمی یک قدرتی بود که هیچوقت در کنار اصلاحات تعریف نشد! همیشه روبروی اصلاحات از قبل تعریف شده بود. ما آن قبلش را فراموش نکنیم! همیشه قدرت آقای هاشمی روبروی اصلاحات تعریف شده بود بعد هم در آن دوران هیچ نوع کمکی از آقای هاشمی برای جبهه اصلاحات دیده نمی شد.»
یکی دیگر از محورهای انتقاد به هاشمی رفسنجانی در آن دوران وضعیت اقتصادی و نیز خانوادگی وی بوده است. رفتاری که به نظر برخی از تحلیلگران سیاسی به خاطر مشی رئیس مآبانه هاشمی رفسنجانی و عدم توجه او به توسعه سیاسی بوده است.
عباس عبدی همان طور که در روزنامه پیام آزادی 30 آذرماه 78 آمده است به عنوان عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، درباره هاشمی میگوید: «هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری، فسادهای مالی شدید، خصوصا وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسائل در دوره ریاستجمهوری خویش، پاسخگو باشد.»
علی مطهری، نایب رئیس مجلس نیز که این روزها به یکی از حامیان سرسخت هاشمیرفسنجانی تبدیل شده است، در مصاحبهای که 4 دیماه 79 با کیهان انجام داد درباره وضعیت خانوادگی هاشمی و نیز فسادهای اقتصادی میگوید: «بعد از جنگ و در دوران سازندگی واقعا اشکالات غیرقابل توجیهی به وجود آمد که البته همه آنها را نمیتوان متوجه آقای هاشمی دانست. به عقیده من در دوره سازندگی، آزادی بیان به اندازه کافی وجود نداشت و در نتیجه بسیاری از تخلفات مکتوم میماند... یا مثلا ورود و دخالت اقوام رئیسجمهور در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعا درست نبود. اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتما باید از نزدیکان ایشان باشد. حالا حتما باید «کیش» هم دست اینها باشد، وزارت نفت هم زیر نفوذ اینها باشد. فلان کارخانه خودروسازی هم مال اینها باشد و انحصار صادرات فلان محصول در اختیارشان باشد؟ اینها هم توجیه امنیتی دارد؟ اینها را که دیگر نمیشود براساس مصالح ملی توجیه کرد. روزنامه صبحنو همچنین به برخی تخریبهای بیسابقه روزنامه صبح امروز (متعلق به سعید حجاریان) علیه مرحوم هاشمی پرداخت.
منبع: کیهان