به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، علی اکبری طی یادداشتی در روزنامه «کیهان» نوشت:
دیروز آقای دکتر روحانی هنگام ورود به سازمان صدا و سیما برای ضبط برنامه انتخاباتی، گفت؛ «یک اقداماتی در طول این سه سال و نیم انجام گرفته است که آن اقدامات باید ادامه پیدا کند، یک اقدامات جدیدی هم هست که در برنامه 100 روزه و همچنین در برنامه چهار سال انجام خواهد شد».
وعده اقدامات 100 روزه رئیسجمهور محترم در حالی است که ایشان به گواهی نوار صوتی و تصویری موجود، پیش از این هم وعده گشایش صد روزه داده بود ولی دو هفته قبل در کنفرانس خبری، اعلام کرد که هرگز چنین وعدهای نداده است و آن را یک دروغ بزرگ نامید که از سوی مخالفان مطرح شده است! درباره تکرار وعده صد روزه با توجه به آن که وعده قبلی نه فقط عملی نشد، بلکه به انکار نیز کشیده شد، گفتنی است؛ تصور کنید در انتخابات، شما از مشکلات خود که با آن دستبهگریبان هستید آگاه بوده و تمایل داشتهاید به فردی رأی دهید که این مشکلات را در زمان کوتاه و البته منطقی حل نماید و بر همین اساس به فردی رأی دادهاید که قول ارائه راهکار برای حل مشکلات را به شما داده است.
سپس فرد منتخب پس از چند سال که شما منتظر بودهاید نتیجه وعدههایی که به شما داده محقق شود به جای اینکه کارنامه اقدامات خود برای حل مشکلات را ارائه و اعلام نماید که چقدر از مشکلات را حل نموده، به شما گزارش دهد که چه مشکلاتی وجود دارد و مشکلاتی که شما برای حل آن به من رأی دادید فلان موارد بوده است و بگوید که از ابتدا نیز قرار نبود که بنده مشکلات را حل کنم بلکه قرار بود که پس از صد روز به شما بگویم که شما چه مشکلاتی داشتهاید! اگر فرد منتخب، مشکلات را میدانسته که نیازی به مهلت صدروزه برای شمارش آن وجود نداشت و فرد منتخب در همان روز اول مسئولیت میتوانست این مشکلات را به مردم بگوید اما اگر مشکلات را نمیدانسته، چگونه خود را برای حل مشکلاتی که نمیدانسته چقدر و چگونه هستند، نامزد کرده است و برنامههای خود را برای حل کدام مشکلات تنظیم کرده بود؟ یعنی این فرد بدون آگاهی از مشکلات، این همه وعده و وعید به مردم داده است؟ در این صورت آیا شما به عقل خود شک نمیکنید ؟ یعنی شما به کسی رأی دادهاید که پس از صد روز بیاید و به شما بگوید که چه مشکلاتی دارید و خود شما ناتوان از شمارش مشکلات خود بودهاید ؟ اگر اینطور است که نیاز به این همه اقدامات گسترده نبود که همه کشور جمع شوند و در یک انتخابات سراسری با این همه هزینه برای عوامل اجرایی و... فردی را انتخاب کنند که او بیاید و بعد از صد روز به ملت گزارش دهد که چه مشکلاتی در کشور وجود دارد، کدام انسان عاقلی این حرف را میپذیرد؟
آنانی که چنین سخنی میگویند درباره مردم چه تصوری دارند؟انکار وعده حل صدروزه مشکلات کشور توسط فرد منتخب، میتواند چند دلیل داشته باشد:
1- ایشان تصور میکرد که میتواند به سادگی و با اعتماد به قول و قرار بیگانگان که به تعطیلی کشاندن آنچه ملت با خون شهیدان و تحمل سختی به دست آورده بود، باغ سیب و گلابی را به روی ملت بگشاید لیکن اکنون دیده میشود که هیچکدام از وعدههای شیطان بزرگ محقق نشده است و مشکلاتی که وعده حل آن دادهشده بود، لاینحل باقی مانده است به جای در میان گذاشتن صادقانه موضوع با مردم و پوزش از ناتوانی در انجام تعهدات خود، روش انکار را پیش کشیدهاند که اقدامی بیرون از دایره اخلاقی و دور از شأن ریاستجمهوری است و باعث خواهد شد در آینده به گفتههای آن شخص، اعتماد نکنند.
2-فردی که چنین حرفی را زده سخن به دروغ نگفته بلکه آنچه او در ابتدا گفته همین مطلب بوده است و این مردم و مستمعین بودهاند که چنین برداشتی را از سخن وی داشتهاند و به همین علت مردم مقصرند که خوب به سخنان گفتهشده دقت نکردهاند و بنابراین اشکالی به فرد منتخب نبوده و مردم باید خود را سرزنش نمایند. هرچند این فرض غلط است و تمام مستندات حاکی از این است که مردم اشتباه نکردهاند بلکه فرد منتخب، حامیان و اعضای ستاد انتخاباتی و نفراتی که بعداً به عنوان همکاران و همراهان فرد منتخب در مسئولیتهای مختلف قرارگرفتهاند به انحاء مختلف و در زمان و جمعهای متعددی این سخن یا سخن مشابه که همین معنا را القا مینماید مطرح کردهاند. فیلمهای این سخنرانیها موجود و در دسترس همگان است و قابلانکار نیست. با این همه در صورت صحت فرضی که در بخش دوم ذکر گردید، فرد منتخب باید به سؤالات زیر پاسخ دهد:
ایشان چه اقدامی در جهت رفع این سوءتفاهم انجام داده است ؟ چرا در طول بازه تبلیغات به مردم نگفته که شما اشتباه میکنید و من نهتنها در صد روز که حتی تا صدسال آینده نیز نخواهم توانست مشکلات شما را حل کنم. چرا سیاست شفافسازی را در پیش نگرفته است. چرا بعد از پایان تبلیغات و در زمانی که مشخص شد مردم به این فرد رأی دادهاند و تمام ابزارهای رسانهای اعم از صداوسیما، خبرگزاری رسمی و ...را در اختیار داشته در هیچ کجا به خلاف بودن این برداشت مردم اشاره نکرده است و نگفته که من هیچگاه به شما چنین سخنی را نگفتهام؟ چرا بعد از انعقاد برخی قراردادهای بینالمللی مطرح مینمود که همانطور که قول داده بودم، فلان و بهمان قرارداد در راستای حل مشکلات مردم منعقد شد و تمامی مشکلات از آب خوردن تا هوای تنفس شما ملت، رفع خواهد شد و همه تحریمها بالمره برداشته خواهد شد؟!
فرد منتخب چرا در اواخر دوره مسئولیت خود و در مدت اندکی که از دوره مسئولیت وی باقی مانده است به یاد آورده که دوباره آنچه که آن را «دروغ بزرگ»! میداند سخن بگوید؟! اگر خبرنگاری که از فرد منتخب سؤالی با این مضمون پرسیده، سؤال دیگری مطرح میکرد، فرد منتخب چگونه و در کدام مجلس به این افشاگری عظیم خود، دست میزد و یا اینکه این دروغ بزرگ! هیچگاه افشا نمیشد؟
اما نکتهای که باعث سؤالات مردم شده این است که برفرض در این مورد ملت اشتباه کرده است و سخنی مبنی بر حل مشکلات در صد روز را در زبان فرد منتخب قرار داده است اما آیا تنها وعدهای که فرد منتخب داده و اکنون آن را انکار میکند، همین موضوع است؟ آیا وعدههای دیگری در خصوص ایجاد اشتغال، نحوه پرداخت یارانه، احترام به گذرنامه [پاسپورت] ایرانی، عبور از رکود، مقابله با تورم و... که توسط فرد منتخب به مردم دادهشده است، محقق شده است یا اینکه در این موارد نیز پاسخی مشابه از سوی فرد منتخب به مردم ارائه خواهد شد؟
و سؤال نهایی اینکه فرد منتخب که در پایان دوره مسئولیت خویش، بار دیگر خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده است چه تلاشی در راستای جلوگیری از سوءبرداشتها در این مقطع خواهد نمود؟ آیا اگر وعده صد روزهای که دیروز به هنگام ورود به صدا و سیما برای باردیگر مطرح کرده است بعد از گذشت چهار سال دیگر، از سوی افرادی که به وی رأی دادهاند مورد بازخواست قرار بگیرد، بازهم سیاست انکار را در پیش خواهند گرفت و مردم را به کجفهمی متهم خواهند کرد؟!