به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، بابک اسماعیلی تحلیل گر مسائل سیاسی و اقتصادی در کانال تلگرامی اش نوشت: فضای حاکم بر اقتصاد کشور با یک ولنگاری در وضعیتی قرار گرفته است که چنانچه در این فرصت نه چندان طولانی تدبیری اندیشیده نشود فاصله چندانی با یک بحران اقتصادی و اجتماعی ویرانگر نخواهیم داشت.
اقتصاد ایران در طی سالیان اخیر با غفلت شاید تعمدانه ای بر مثلث شیشه ای "بورس" ، "بانک" و "بیمه" بنا نهاده شده است که ناکارآمدی آن در اقتصاد رو به بن بست غرب سالهاست عیان شده است. در کنار این ناکارآمدی ساختاری اقتصاد ایران، عدم توجه به برخی شاخص های رشد و پیشرفت اقتصادی در آینده ای نزدیک وضعیتی را به وجود خواهد آورد که علاوه بر بحران اقتصادی، جامعه را در یک بحران اجتماعی و بالطبع سیاسی فرو خواهد برد.
این در حالی است که کشورمان می توانست در طی سالیان اخیر با بهره گرفتن از شرایط محیطی که در هر مقطع در کشورهای پیرامونی خود به وجود می آید بیشترین منفعت اقتصادی و سیاسی را کسب نماید.
به عنوان مثال وضعیت سه کشور عراق، افغانستان و پاکستان در همسایگی خود و چگونگی ایفای نقش ایران در این کشورها دلیلی بر این مدعاست که عملا جمهوری اسلامی را به گوشه گیری از اقتصاد جهانی وادار ساخته است.
بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد(2016-2015) رتبه ایران از حیث نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی در میان 140 کشور دنیا 137 است، یعنی در زمره بسته ترین اقتصادهای دنیا. همچنین بر اساس گزارش سال 2017 بانک جهانی رتبه ایران در شاخص تجارت فرامرزی 170 در میان 190 کشور دنیاست و در واقع بدترین رتبه ایران در میان شاخصهای 10 گانه گزارش مزبور به شمار می رود. یعنی ایران در زمره پرمحدودیت ترین کشورهای دنیا در زمینه تجارت خارجی محسوب می شود.
اما نگاهی به کشورهای همسایه خود بیندازیم.
با عضویت کامل افغانستان در سال گذشته درسازمان جهانی تجارت و بالارفتن دیوار تعرفه ای افغانستان برای کالاهای ایرانی، در حال حاضر کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان، هند و چین در حال گرفتن سریع سهم ایران از تجارت با این کشور هستند.
دومین شریک تجاری ما عراق نیز به احتمال بسیار تا کمتر از 2 سال دیگر عضو سازمان جهانی تجارت خواهد شد و قطعا مسیر تجاری خود را از ما سوا خواهد کرد. پاکستان نیز وضعیتی مشابه عراق را داراست و با تمرکز شدید بر توسعه بندر گوادر، زمین گیر کردن برنامه های توسعه ای لاک پشتی ایران در کریدور چابهار و سواحل مکران ایران را دارد. این در حالی است که دیپلماسی اقتصادی ما هنوز برای پیوستن یا نپیوستن به WTO به یک گفتمان واحد نرسیده و در هر دولتی یک مسیر طی میشود.
ما حتی در موافقتنامه چند جانبه تجارت ترجیحی اکو، موسوم به اکوتا بدل به نیز موفق عمل نکرده ایم و عملا مانع اصلی اجرایی شدن این موافقتنامه می باشیم و اقتصاد خود را از ظرفیت تجارت بیشتر با همسایگانمان که می تواند اقتصاد ایران را با یک جهش بزرگ مواجه سازد محروم ساخته ایم. نگاهی به نقش اقتصادی کشورهای فرا منطقه ای در بازار عراق، افغانستان و تا چندی دیگر سوریه علیرغم نقش ممتاز ایران در ایجاد ثبات در این کشورها تاییدی بر این مدعاست.
در عرصه داخلی نیز اقدامات در پیش نه تنها موجب حمایت از صنعت داخلی نشده، بلکه اقتصاد ناتوان ایران را در مقابل قاچاق به زانو درآورده است و باید این نکته تلخ را پذیرفت که قاچاق کالا تبدیل به یک رویه معمول تجاری در کشورمان شده است و دیوارهای تعرفه ای پیرامونی نیز به جای حمایت از مزیتهای رقابتی اقتصاد ایران باعث از دست رفتن اعتماد در بازارهای داخلی و خارجی در صنایع دارای مزیت شده است. در این خصوص گفتنی بسیار است که ان شالله در وجیزه ای مفصل بدان خواهم پرداخت.