هیچکس به غیر از ترامپ نمیداند که چه اتفاقی در حال وقوع است؛ البته برخی معتقدند خود ترامپ هم نمیداند چه دستورکاری وجود دارد. تنها مشخص است که مشاورین ارشد ترامپ به او گفتهاند که نباید به عدم پایبندی ایران در برجام رای بدهد.
یک احتمال برای اقدام ترامپ میتواند تمایل او برای قدرتنمایی باشد و در
حالی که توافق را امضا نمیکند از آن خارج هم نمیشود، او رای به عدم
پایبندی ایران میدهد و برجام به کنگره میرود و این اختیار را به کنگره
میدهد که آنها تصمیم بگیرند آیا میخواهند تحریمهای بیشتری را علیه ایران
اعمال کنند یا خیر. به صورت پیشفرض ایالات متحده در برجام باقی میماند
در حالی که دیگر این ترامپ نیست که مسئول عواقب برجام است.
احتمال دیگر این است که این رفتار ترامپ ارتباط مستقیمی با خود توافق
برجام ندارد؛ یعنی ترامپ بهنحوی پذیرفته که ایران یک دشمن جدی محسوب
میشود و باید از بین برود، یا به عبارت دیگر او آنچه که اسرائیلیها و
لابی عربستان به او گفتهاند، پذیرفته است. اینها همان گروههایی هستند که
بخش قابلتوجهی از آمریکا را در کنترل خود دارند.
امضای عدم پایبندی ایران توسط ترامپ ارتباطی به پایبند نبودن ایران به
تعهدات هستهایاش ندارد، بلکه این رفتار برای کنترل برنامه موشکی ایران و
نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی است. گفته میشود ایران بزرگترین حامی
تروریسم در جهان است، همه میدانند ایران با تروریسم در جهان مبارزه میکند
و یکی از بزرگترین کشورهای مبارزهکننده با داعش و القاعده است.
حالا با توجه به تصمیم ترامپ درخصوص برجام گامهای عملی بعدی آمریکا چه خواهد بود؟
ترامپ به عدم پایبندی ایران به تعهداتش در برجام رای داد که به معنای خروج از برجام نیست، ترامپ میتوانست به خروج آمریکا از برجام رای دهد ولی این کار را نکرد. او به «عدم پایبندی» ایران رای داد آن هم به صورت حداقلی. شاید چون با چنین اقدامی میخواهد بگوید با وجود اینکه ایران به تعهداتش عمل کرده نمیخواهم زیر بار تایید برجام بروم.
اگر کنگره تحریمهای جدیدی را تصویب کند تعهدات آمریکا در برجام را نقض خواهد شد و بهطور اتوماتیک آمریکا از برجام خارج میشود. تصور من این است که کنگره احتمالا این کار را نخواهد کرد.
از طرف دیگر اگر ایران از برجام خارج شود، بهانه خوبی برای آمریکا به دست
میآید که وانمود کنند خروج ایران از برجام به معنی تمایل و عزم ایران
برای دستیابی به سلاح هستهای است. اگر ایران همچنان به برجام پایبند
بماند، مشاهده خواهیم کرد که چگونه متحدان نزدیک ایالات متحده دچار نگرانی
میشوند.
فرآیند اقدام کنگره بر مبنای درخواست ترامپ چیست؟
برجام یک توافقنامه است نه یک معاهده. در وهله نخست، در کمیتههای روابط خارجی دو مجلس سنا و مجلس نمایندگان بررسی خواهد شد؛ جلسات استماعی برگزار میشود و با وزرای خارجه اسرائیل و عربستان مشورت صورت میگیرد. کمیسیون نیروهای مسلح و کمیتههای اطلاعاتی فعال خواهند بود. سوال این است که پس از انجام تحقیقات این کمیسیونها چه اتفاقی میافتد. پاسخ به این سوال مشخص نیست؛ یک احتمال این است که به سرعت همه تحریمهایی که بر اساس برجام قرار بوده برداشته شود دوباره فعال شود. احتمال دیگر این است که تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال شود که ارتباطی با برجام ندارد.
ترامپ ممکن است تمایل داشته باشد قوانین جدیدی را ارائه دهد تا ایران بر اساس آن مجبور شود تغییرات جدیدی در برجام را بپذیرد و در برنامه موشکی و منطقهای خود تجدیدنظر کند. به نظر من گامها طوری در حال تنظیم شدن است که مطالباتی از ایران به وجود بیاید که خط قرمزهای این کشور محسوب میشود و از قبل مشخص است که ایران زیر بار آن نخواهد رفت تا ایران را مقصر جلوه دهند.
ترامپ برخلاف سایر کاندیداهای جمهوریخواه برجام را پاره نخواهد کرد، او
تاجری است که سعی میکند با مذاکره و ترفندهای مذاکراتی به خواسته خود
برسد. البته این تکنیک درباره ایران جواب نخواهد داد. ایران با شرایط جدید
مطرح شده کنار نخواهد آمد و این چیزی است که برخلاف ترامپ، لابیگران
سیاست خارجی در آمریکا به خوبی به آن واقفند.
این که گفته میشود ترامپ احمق است و رفتارش حسابشده نیست خیلی
سادهانگارانه است، اما اگر فرض کنیم ترامپ آدم سادهلوح و احمقی باشد،
میتواند سیاست خارجه آمریکا در قبال ایران را به این سادگی دستخوش تغییر
کند؟
یک منطق مشخصی درباره نحوه عملکرد سیاست خارجه آمریکا وجود دارد و آن وجود
افراد و گروههای با نفوذ در داخل، و فعالیت لابی کشورهای خارجی در
آمریکاست که تعیین میکند سیاست خارجی آمریکا چگونه باشد. این لابیها
تصمیم کنگره و دولت آمریکا را مدیریت و هدایت میکنند.
پرونده ایران در آمریکا در کدام بخش حاکمیت متمرکز است برخی میگویند
مساله ایران در دولت بررسی میشود و برخی دیگر میگویند که کنگره است آن را
هدایت میکند و بعضی دیگر میگویند که لابیها بسیار تعیینکننده هستند.
اول باید بگویم هیچچیزی به نام دوستان ایران در ساختار قدرت آمریکا وجود ندارد. در میان گروههای مختلف بیشتر بحث درباره سطح خصومت با ایران است. برخی میگویند تنها راه مقابله با ایران تغییر رژیم این کشور است و برخی دیگر بر این باورند که ایران باید تجزیه شود و برخی میگویند گروهک مجاهدین خلق باید رهبری ایران را بر عهده بگیرد؛ گروههای دیگری هم هستند که ضد ایرانند ولی میگویند اینگونه نباید مداخله کرد و باید ایران را مجبور به تغییر رفتار کرد. برای همین نمیتوان گفت که همهچیز در مورد پرونده ایران در دولت اتفاق میافتد یا کنگره، همه گروههای قدرت و همه بخشها دستی در ماجرا دارند.