چنانچه سیر درخواستهای جریان مورد اشاره درباره مذاکرات موشکی را با همزمانی فشارهای اخیر امریکا- اروپا به بهانه توان موشکی ایران در نظر بگیریم باید قائل به هدفمند بودن طرح چنین درخواستهایی باشیم.
گرادهی اصلاحطلبان به دشمن برای شلیک دوباره «موشک تحریمها» به ایران
البته برای همکاری هدفمند امروز جریان غربگرا – غربمحور داخلی با ایالات متحده و اروپاییها باید پیشینه و ابعاد مهمتری نیز قائل شد، با این توضیح که از سال ۹۲ و با شروع مذاکرات هستهای میان ایران و ۱+۵ تا همین اواخر، رئوس و لیدرهای اصلی این جریان عبارتهایی تحت عنوان «عدم توافق هستهای، تشدید تحریمهای ضدایرانی» و «ادامه انقلابیگری در عرصه سیاست خارجه، برداشته شدن سایه جنگ از کشور» را دائماً تکرار و فراتر از توافق هستهای جهت استانداردسازی رفتار ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی گام برداشتند. عملکرد و نوع مواضعی – که بیانگر تفکرات منفعلانه بود - که شخصیتهای برجسته این طیف در تریبونهای عمومی و در سطح رسانهها عنوان کردند که دستگاه محاسبهسنجش امریکا و مقامات این کشور به این نتیجه برسد که خروجی قطعی افزایش تحریمهای ضدایرانی «ایران پاستوریزه شده در پای میز مذاکرات برجام ۲و۳» است، چراکه پالسهای مهمی از داخل کشور مبنی بر «افزایش تحریمها، تعدیل انقلابیگری حاکمیت در عرصه دیپلماسی و تن دادن به مذاکرات هستهای و غیرهستهای» دریافت کرده بودند.
مرحله ضعیفشده فرضیه ائتلاف هماهنگ جریان غربگرای داخلی با غرب (فشار از بیرون، چانهزنی از داخل) برای تحمیل مذاکرات موشکی به حاکمیت، انتقال این پالس به غربیهاست که باید «تایمر تحریم»های ضدایرانی را با شدت بیشتری چرخاند تا جامعه ایرانی در مقابل مشکلات اقتصادی برآمده از تحریمهای جدید به ستوه آمده و حاکمیت را تحت فشار قرارداده تا به مذاکرات جدید با عنوان «موشکی» تن دهد.
مذاکرات موشکی مطالبه سازی اجتماعی
قبل از تکاپوی رسانهای امروز جریان خوش بین به غرب، مرحوم هاشمی رفسنجانی توئیتی جنجالی را منتشر کرده بود با عبارت «دنیای فردا، دنیای گفتمانها است نه موشکها» عبارتی که با واکنش جدی مقام معظم رهبری در همان مقطع زمانی روبهرو شد:«روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد. اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مسئله است، اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است.» اخیراً احمد نقیبزاده در روزنامه آرمان وابسته به خانواده مرحوم هاشمی در مطلبی تحت عنوان «اروپاییها خواهان مذاکرات موشکی»تلاش کرد با تطهیر توأم با خوشبینی مطلق نسبت به نقش اروپاییها در دوران پسا برجام، از لزوم مذاکرات موشکی ایران با طرف غربی سخن به میان بیاورد:«اروپاییها همانطور که بارها اعلام کردند در قبال ایران و بر سر موضوع برجام با امریکا اختلافنظر دارند و در زمینه موشکی ایران با امریکا موافقتهایی دارند.
برجام را که بارها گفتهاند قابل مذاکره مجدد نیست، ولی بر سر بحث موشکی ایران، خواهان مذاکره هستند.» این فعال سیاسی جریات تجدیدنظرطلب در ادامه مینویسد:«البته مواضع اروپاییها تا حدی خردمندانه بهنظر میرسد. هم میخواهند هیاهوی امریکاییها را ساکت کنند و هم نمیخواهند موضوع موشکی ایران به یک بحران غیرقابل بازگشت تبدیل شود. البته ایران هم در موقعیت خوبی قرار دارد و به اهداف خودش رسیده و قادر است این برنامهها را در همین نقطه کنونی متوقف کند. برد بیش از ۲هزار کیلومتر در برنامههای ایران نیست. بهتر است ما هم با آغاز مذاکره خطر جنگ و تحریم را از سر بگذرانیم. اگر مذاکره نکنیم ممکن است اروپاییها مواضع تند و تیز امریکاییها را در این مورد همراهی کنند.»
در روزهای اخیر به صورت جسته گریخته شخصیتهای سیاسی وابسته به جریان مورد اشاره تلاش کردهاند در لابهلای مطالب چاپ شده در روزنامهها نظام را متهم به غائلهسازی در منطقه به واسطه تواناییهای موجود دفاعی – نظامی کنند و همانند روزهای نخست روی کارآمدن دولت یازدهم در تابستان ۹۲ از ضرورت تعدیل مواضع انقلابی در مقابل غرب با هدف «کاهش فشارهای بینالمللی در قالب تحریم و تهدید» سخن به میان بیاورند. به طوری که روزنامه «جامعه فردا» یکی دیگر از حلقههای رسانهای روزنامههای زنجیرهای در شماره روز گذشته، تیتر یک خود را به تیتری با عنوان «چرا باید برای موشکها مذاکره کرد» برجسته کرده است و با اعلام نگرانی راجع به موفقیت خط مقاومت در مقابل تروریستهای وابسته به امریکا، از حاکمیت اسلامی میخواهد برای تحقق مطالبات عمومی! حاضر به مذاکرت موشکی با غرب شود. رویهای که قطعاً با مؤلفههای مهمی مانند منافع ملی و امنیت کشور همخوانی ندارد و ضرورت برخورد مراجع ذیصلاح از جمله شورای عالی امنیت ملی را با خطدهی انحرافی این دست از روزنامهها را متذکر میشود.
نویسنده این مطلب در ابتدای مطلب با پیشگویی(!) از جدایی قریبالوقوع عراق از ایران سخن به میان آورده است: «عراق متحد استراتژیک همیشگی ایران نخواهد بود و در دوران پس از داعش دردسرهای زیادی برای ایران ایجاد خواهد کرد» و همانند مقامات ارشد امریکایی و اروپایی از مقامات ارشد نظامیان درخواست میکند تا پرونده موشکی را نیز به دیپلماتهای وزارت خارجه واگذار کنند. این درخواست در شرایطی است که هزینههای دامنه دار برجام یکی پس از دیگری کشور را در محدودیتهای جدیدی فرو برده و تحریمهای گستردهای را زمینهسازی کرده است.
درخواست روزنامه آرمان و جامعه امروز را باید نخستین گامهای پرچالش جریان غربباور و غربگرا برای تنزل جایگاه ایران در عرصه منطقهای و جهانی دانست؛چراکه پیش از این تصمیمگیران و تصمیمسازان وابسته به این طیف تلاش کردند تا با توجیهاتی مانند «لزوم گشایش آنی در وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم» از ضرورت چشمپوشی از حقوق طبیعی و بدیهی کشور در حوزه هستهای سخن به میان آورده و پس از تئوریسازی در این مسیر و نظاممندکردن چنین تفکراتی در اقشار مهمی از جامعه، توافق هستهای را به کشور تحمیل کنند و امروز نیز با توجیهات مشابه تلاش دارند با بلافایده عنوان کردن موشکهایی با برد بیش از ۲هزار کیلومتر، مذاکرت موشکی با امریکا را بدون هزینه عنوان کنند.
اصرار جریان تجدیدنظرطلب به مذاکرات موشکی با غرب – با تجربه تلخ خسارت محض برجام – در حالی است که چندی قبل سیپری،مؤسسه تحقیقاتی صلح بینالملل استکهلم در گزارشی مستند تأکید میکند: «برنامه موشکی ایران تهدیدی جهانی نیست.»این مؤسسه تحقیقاتی در گزارش خود با رد ادعاهای برخی از مقامات امریکایی و اروپایی مینویسد:«برنامه موشکی ایران یک تهدید جهانی نیست بلکه بخشی از پویایی امنیتی منطقه است. ایران موشکهای خود را به عنوان ابزاری برای مقابله با تواناییهای نظامی رقیبان منطقهای میبیند و با وجود فشارها و تحریمهای امریکایی و بینالمللی، این کشور به طور فزایندهای برای تولید موشکهای بالستیک خودکفا شده است.»
این مرکز همچنین در ادامه عنوان میکند اتخاذ رویکرد مجازات و تحریم در خصوص برنامه موشکی ایران نه تنها غیرمؤثر است بلکه میتواند تلاشهای اروپا برای حفظ برجام را هم مخدوش کند.
فضاسازی امروز یادآوری عملیات روانی ۴ سال قبل است
فضاسازی امروز یادآوری عملیات روانی چهار سال جریان خوشبین به غرب است که تلاش داشت با عملیات روانی – رسانهای جامعه ایرانی را به این باور برساند که میتوان با تعدیل رویکرد انقلابی در عرصه سیاست خارجه و چشمپوشی از برخی از حقوق هستهای، امریکا و اروپا را وادار به تعامل با ایران و برداشته شدن تحریمهای ضد ایرانی کرد. بر اساس همین راهبرد، «برجام» با عناوینی نظیر «سند آشتی ایران و غرب»، «صلح بزرگ» و «معجزه دیپلماسی» یاد شد و بسیاری از دولتمردان در کنار برخی از مقامات غربی آن را الگوی مناسب رفع تخاصم دیرینه میان ایران و نظام سلطه عنوان کردند؛ ادعایی که امروز با توسعه تحریمها و افزایش تهدیدات و گستاخیها علیه ایران رنگ باخته است، اما جریان غربگرا و غرب باور حاضر به پذیرش آن نیست و تلاش میکند با «سانسور اقدامات و مواضع ضدایرانی غربیها» ضرورت شروع مذاکرات موشکی با امریکا را علنی و این بار به این بهانه دوگانه حاکمیت – مردم را تئوریزه و عملیاتی کند.
حال اگر چه برخورد متقن حقوقی نهادهای مسئول نظیر شورای عالی امنیت ملی با نویسندههای مشکوک یک اولویت است، اما نباید فراموش کرد عامل موفقیت جریان تجدیدنظرطلب برای تغییر باورهای مردمی در مسئله هستهای، دلایل بعضاً احساسی بود که آنها به عنوان دستاورد برای برجام عنوان میکردند و امروز ضرورت دارد تا به اشکال مختلف برای جامعه ایرانی تبیین شود که مذاکرات موشکی نه تنها تجربه تلخ برجام را تکرار میکند بلکه قطعاً امنیت ملی را شش سال بعد از شکست داعش با مخاطرات جدی روبهرو خواهد ساخت.
منبع: روزنامه جوان